مرتضی علی عباس میرزایی؛ نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «بیرو»:
به دنبــال القای حس خـــوب بودم
«بیرو» روایت زندگی «علیرضا بیرانوند» از کودکی تا اولین قرارداد رسمیاش در فوتبال و فراز و فرودهای آن است که در سومین فیلم سینمایی «مرتضی علی عباس میرزایی» اتفاق میافتد.
«بیرو» فیلمی است پرتره_بیوگرافی که مخاطب را درگیر میکند و در عین حال به او انگیزه میدهد. به گفته عباس میرزایی این فیلم روایت خودش از زندگی این ستاره فوتبال است که اگر با عنوان یک خاطره هم تعریف شود شنیدنش برای مخاطب جذابیت دارد.
عباس میرزایی در کارنامه کاری خود علاوه بر ساخت فیلم کوتاه داستانی چندین فیلم مستند هم دارد، او در سال ۱۳۹۵ با ساخت فیلم سینمایی «انزوا» توانست توانایی خود در عرصه ساخت فیلم بلند با سبکی خاص و منحصر به فرد را به عنوان یک کارگردان موفق و توانمند به ثبت برساند. این فیلمساز با توجه به تواناییهایش امسال هم فرصت این را دارد تا یکی از بهترین اتفاقات جشنواره را رقم بزند.
مرتضی علی عباس میرزایی نویسنده و کارگردان «بیرو» در گفتوگویی با (روزنامه صبا) به سوالات ما در خصوص این فیلم و چالشهایش پاسخ داده است که در ادامه میخوانید.
فیلم سینمایی «بیرو» سومین کار سینمایی شما محسوب میشود. چه شد که تصمیم گرفتید زندگی «علیرضا بیرانوند» را مقابل دوربین ببرید؟
«علیرضا بیرانوند» در بازی بسیار حساسی، پنالتی یکی از بازیکنهای مهم دنیا «کریستین رونالدو» را گرفته است. به خاطر دارم که همه میگفتند حالا که (چطوری کریس؟) را گفت، ۲۰ تا گل میخورد. ولی همان آدم توپ رونالدو را در جامجهانی مهار میکند. وقتی پیشینه بیرانوند را دنبال میکنید متوجه میشوید هیچ شخصی حمایتش نکرده است. او از جایی میآید که آب، برق و تلفن ندارد. در واقع زندگی عشایری در چادر را تجربه کرده است.
چگونه او از این نقطه به جایی میرسد که دروازهبان تیم ملی ایران میشود؟ این یعنی تو با تمام ناملایماتی که وجود داشته است جنگیدهای. یعنی آدمی هستی که کوتاه نمیآیی و انگیزهای بسیار قوی داری. تمام اینها دست به دست هم داد که من به این قصه بیشتر فکر کنم و داستان زندگی او را بسازم.
متاسفانه این روزها جوان ها، نوجوانها و حتی افراد میانسال اکثرا ناامیدند و مدام در تلاشند که همهچیز را گردن دیگری بیندازند، اما بیرانوند هر اتفاقی که برایش میافتد تقصیر کسی نمیاندازد و برای بهتر شدنش مبارزه میکند. بلاخره هر شخصی با شنیدن داستان زندگی بیرانوند تحریک میشود. به نگاه من زندگی او را اگر به عنوان یک خاطره هم تعریف کنید شنیدنش جذاب است.
از آنجایی که میدانیم «علیرضا بیرانوند» قبل از ستاره شدن در فوتبال زندگی سختی داشته، چقدر برای به تصویر کشیدن جز به جز آن دشواریها با ایشان هماهنگ بودید؟
با او بسیار هماهنگ بودیم. نزدیک به شش ماه تحقیق کردیم. خیلی از مسائل را در خصوص زندگی «بیرانوند» میدانیم، اما این بخشی که من به تصویر کشیدم برایم بخش جذابتری بود. زندگی خودتان را یکبار خودتان میتوانید روایت کنید و یکبار دیگر آدمهایی که با شما در ارتباط بودهاند. بنابراین فیلم سینمایی «بیرو» به روایت «مرتضیعلی عباس میرزایی» است. شاید یکی بگویدای کاش راجع به فلان شخص یا فلان موضوع در زندگی «بیرانوند» حرف میزدید، اما برای من این روی قضیه مهم بود که در کارم نشانش دادم.
آیا در فیلم صحنههایی وجود داشت که شما را ناراحت کند؟
بله، هنوز من و بقیه عوامل وقتی به یکی از سکانسهای فیلم فکر میکنیم نمیتوانیم اشک نریزیم و ناراحت نشویم. لحظات شکهکننده در فیلم زیاد داشتیم.
فیلمهای بیوگرافی ورزشی گاهی حالتی درام و ناراحتکننده به خود خواهد گرفت، و گاهی هم اطلاعاتی جالب درباره ورزشکارانی بزرگ به بیننده خواهد داد. آیا «بیرو» جزو فیلمهای انگیزشی و الهامبخش محسوب میشود؟
متاسفانه با شرایط اقتصادی دشواری که در جامعه وجود دارد مردم ما برای رفتن به سینما باید برنامهریزی مالی کنند. بنابراین من دوست دارم وقتی بیننده کار من را میبیند هم لذت ببرد و هم آدرنالین خونش بالا برود. در حقیقت انگیزهای که از آن صحبت کردید در مخاطب برانگیخته شود. اینکه بداند «بیرانوند» هم مثل ماست و در درون خودش بگوید: او توانسته چرا ما نتوانیم. من دنبال این بودم که این حس را به مخاطب القا کنم که کم نیار و تمام تلاشت را برای زندگی به کار بگیر.
بازیگر فیلم شما «حسین بیرانوند» نسبتی با «علیرضا بیرانوند» دارد؟ یا تشابه فامیلی است؟
شاید اگر شجرهنامه «حسین» و «علیرضا» را بررسی کنیم نسبت بسیار بسیار دوری باهم داشته باشند. حقیقتا شهرهایشان با هم فرق میکند. در واقع بیرانوندها قوم بسیار بزرگی از خوزستان تا همدان هستند.
روند انتخاب بازیگر نقش «بیرانوند» چگونه بود؟
نزدیک به ۵۰۰۰ نفر در فضای مجازی برایمان فیلم و عکس فرستادند. هرکدام را که نزدیکتر به نقش میدیدیم حضورا در ارشاد خرمآباد به کمک آقای «شمسالدین آروند» و آقای «پژمان نعمتپور» تست میکردیم. در انتخاب بازیگر چند فاکتور داشتیم. دوتا از فاکتورهای مهم ما فوتبالیست بودن و داشتن گویش لری بود. البته این را بگویم که داستان انتخاب «حسین بیرانوند» در نقش «علیرضا بیرانوند» خودش یک فیلم میشود. یک روز دوست قدیمی به من زنگ زد و گفت شنیدم خرمآباد هستی اگر اشکالی ندارد من هم یک نفر را به تو معرفی کنم شاید به درد کارت بخورد. آن موقع من خارج از شهر در حال انتخاب لوکیشن بودم گفتم آن شخص را بفرست تا دستیارانم در ارشاد از او تست بگیرند. گویا بچهها به محل اقامت ما برگشته بودند برای همین «حسین بیرانوند» از بروجرد و سر گچکاری به خانه بچهها میرود تا از او عکس و فیلم بگیرند. این لحظه را هرگز از یاد نمیبرم که «مسعود جیرانی» دستیار دوم من، زنگ زد و گفت «مرتضی علی» بیا که بازیگرت را پیدا کردیم. فردای آن روز که برای تست با حسین قرار گذاشتیم خیلی مرتب و منظم بود. در نگاه اول به نظرم پسر بسیار محترم و مودبی آمد و برایم جالب بود که با مکث و فکر کردن پاسخ سوالاتم را میدهد. حسین به من گفت تمام اتفاقاتی که برای «علیرضا بیرانوند» افتاده برای منم پیش آمده است. گفت یعنی منم به تهران آمدم، کلی تست فوتبال دادم، در رستوران کار کردم و سرآخر در تیم نفت شاگرد «علیرضا بیرانوند» بودهام. وقتی به تهران برگشتیم به علیرضا گفتیم چیزی یادش نیامد، اما با نشان دادن عکسهایش متوجه شدیم که واقعا شاگرد بیرانوند بوده است. بعد از حسین دعوت کردیم که برای شروع کار به تهران بیاید، اما وقتی آمد خیلی در ذوق ما خورد به این خاطر که استرسش بالا بود و یک خط دیالوگ را هم نمیتوانست حفظ کند. تصمیم گرفتیم که برگردد و روی «مهیار راحتطلب» کار کردیم. مهیار به نظرم یکی از سوپراستارهای سینما خواهد بود، اما متاسفانه در گریم نزدیک به چیزی که میخواستیم نمیشد. ما که نمیتوانیم عین آن آدم را بسازیم، اما تمام تلاشمان را کردیم که شبیه باشد. برای همین دوباره خواستیم حسین به تهران برگردد، اما مدام میگفت من نمیتوانم بازی کنم. اینجا دیگر خودم وارد عمل شدم. راجع به خودم با او صحبت کردم و از مسیر جنگیدن و فیلمساز شدن خودم به او گفتم. حسین را به خانه خودم آوردم. به مرور رابطه عمیقی بین ما ایجاد شد و اعتماد کرد. از روز سوم فیلمبرداری که اولین پلانش را گرفتیم همه را حیرتزده کرد و کار را واقعا جمع کرد. به عنوان کارگردان این را نمیگویم به عنوان یک شخص از بیرون میگویم که همه بچهها عالی کار کردند و امیدوارم که در فیلم دیده شوند.
این موضوع که «حسین بیرانوند» شرایط زیستیاش شبیه به «علیرضا بیرانوند» بود کار شما را راحتتر میکرد؟
اتفاقا این کار را سختتر میکند. برای مثال من و شما شرایط مشابهی را تجربه کردهایم و درک درستی از هم داریم که به این همدردی میگویند. یعنی من و شما همدرد میشویم، اما برای اینکه ما بتوانیم این همدردی را درست به تصویر بکشیم نباید مستقیم درد را نشان بدهیم. به نظرم آن درد را خود مخاطب باید بکشد. بنابراین اول باید درک را از بازیگر بگیرید، او را به سالها و روزهای قبل بازگردانید و دوباره حادثه را برایش ایجاد کنید که این خودش پروژه بسیار سختی است.
چقدر شانس دیده شدن بچهها و درخشیدنشان در جشنواره فجر را میبینید؟
مهم این است که بچهها دیگر خودشان کوتاه نمیآیند. همین الان که من و شما حرف میزنیم «حسین بیرانوند» در حال تلاش کردن است. چون شرایط زیستی سختی دارد. حسین اولین بار با ما به سینما آمد. حالا فکر کنید این فرد خودش بازیگر سینما شده است.
حقیقتا امیدوارم مردم ایران «بیرو» را ببینند و راجع به آن حرف بزنند. به این دلیل که ما جوانهایی را داریم که پتانسیل و توان رسیدن به آرزوهایشان را دارند. خانوادهها باید بگذارند فرزندانشان به دنبال تجربههایی که میخواهند بروند. قطعا نگاه و خواستگاه جوانها با ما فرق میکند. امید دارم بعد از دیدن این فیلم شرایطی را برای بچهها به وجود بیاوریم تا موفق شوند.
تبسم کشاورز
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است