مجید واشقانی:
بازیگر باید قدرت نزدیک شدن به هر نقشی را داشته باشد
بازیگر سریال «از سرنوشت» معتقد است که، که اگر بازیگر هستیم باید قدرت نزدیک شدن به هر نقشی را داشته باشیم و از پس ارائهاش بربیاییم.
روزنامه صبا – مجید واشقانی در فصل چهارم سریال «از سرنوشت» جایگاه مطلوبی را از نگاه مخاطبان به دست آورد. جایگاهی که بخشی از آن به تجربه و توان این بازیگر برمیگردد و بخشی به تعامل با خالق این مجموعه تلویزیونی. او در گفتوگو با صبا، از تعامل با محمدرضا خردمندان برای ترسیم یک کاراکتر خاکستری گفته است.
فصل چهارم سریال «از سرنوشت» موفق شد که در جایگاه یکی از پربینندهترین مجموعههای تلویزیونی قرار بگیرد. چه عواملی به نظر شما به دیده شدن هرچه گستردهتر این اثر کمک کرد؟ خود شما انتظار این حجم از مخاطب را داشتید؟
قطعا دیده شدن کاری که برای به ثمر نشستن آن تلاش بسیاری انجام شده است، جای خوشحالی دارد زیرا این خیلی مایوسکننده است که برای ساخت مجموعهای انرژی صرف شود اما نتیجه مورد رضایت مخاطب قرار نگیرد. به همین علت خدا را شاکرم که «از سرنوشت» در زمره آثار پرمخاطب قرار گرفت. البته فکر میکنم یکی از دلایل اقبال مخاطب نسبت به این مجموعه تلویزیونی، تعدد قسمتها و فصلهای این سریال بود که به درستی قصهگویی میکرد. درواقع «از سرنوشت»، در فصلهای پیشین خود برندسازی کرده و در فصل چهارم از همان ابتدا جای خود را در میان مخاطبان باز کرده بود.
این سریال موفق شد که توجه نسل جوان را به خود جلب کند؛ چیزی که این روزها کمتر اتفاق میافتد. بهنظر شما چه عاملی در رخداد این اتفاق مهم تاثیرگذار بود؟
به اعتقاد من یکی از بهترین مبلغان برای هر اثر نمایشی نوجوانان و جوانان جامعه هستند. اثری که بتواند نظر این قشر از جامعه را به خود جلب کند شاید بتوان بهنوعی موفق دانست. نوجوان و جوان هم زمانی به یک اثر جذب شده و نسبت به داستان آن توجه نشان میدهد که بتواند خودش را در قصه پیدا کند. نمیخواهم از لغت همذاتپنداری استفاده کنم. درواقع منظورم این است که وقتی در بستر یک قصه خوب، نوجوان یا جوان مسائل، معضلات و چالشهای خودش را پیدا میکند با داستان اثر همراه میشود.
کاراکتر شما در این مجموعه شخصیتی خاکستری داشت. با این که نقشی خاکستری را ایفا کنید مشکلی نداشتید؟
در ابتدا و در متن فیلمنامه کاراکتری که من ایفاگر نقش آن بودم، شخصیتی سفید داشت، اما وقتی با محمدرضا خردمندان، کارگردان کار به بحث و تبادل نظر پرداختیم، به این باور رسیدیم که برای باورپذیری هرچه بهتر و بیشتر نقش منصور بهتر است آن را در قالب کاراکتری خاکستری ارائه دهیم چون اغلب شخصیتهای واقعی در جامعه نیز شخصیتی خاکستری و پیچیده دارند. درنتیجه ما از این شخصیت کاملا بیتقصیری و محق بودن را سلب کردیم و احساسگرایی افراطی و عصبانیت را چاشنی احساسات درونی این کاراکتر کردی.
فکر میکنم این نقش به دلیل مختصات سنیاش از شخصیت واقعی شما و تجربههای زیستهتان دور باشد. خودتان با کاراکتر منصور چهقدر احساس نزدیکی میکردید و ایفای چنین نقشی برایتان با چالش همراه نبود؟
از آنجایی که این کاراکتر پانزده سال با من اختلاف سنی داشت، پذیرفتن این نقش از روز اول برایم با چالش همراه بود. از همان ابتدا تصمیم گرفتم به چشم چالشی به این نقش نگاه کنم که در آخر تبدیل به نقطهای خاص در کارنامه هنریام خواهد شد و فکر میکنم درنهایت هم این اتفاق افتاد. در فصلهای پیش، این کاراکتر پانزده سال از من کوچکتر است و بعد در فصل چهارم به بیست سال بزرگتر از من میرسد و عروس و نوه دارد؛ چیزی که بسیار از تجربیات زیسته من دور بود، اما اعتقادم این است که اگر بازیگر هستیم باید قدرت نزدیک شدن به هر نقشی را داشته باشیم و از پس ارائهاش بربیاییم چون اصلا تعریف بازیگری نزدیک شدن به کاراکترهایی است که شخصیت واقعی بازیگر نیستند.
محمدرضا خردمندان در جایگاه یک کارگردان چگونه برای ارائه بهتر این نقش به شما کمک میکرد و شیوه هدایت بازیگرش به چه شکل بود؟
این سریال اولین تجربه همکاری من با محمدرضا خردمندان بود. البته از قبل فیلم سینمایی او را دیده بودم و میدانستم که آرتیست و کاربلد است. بعد از شروع همکاری نیز بین ما رفاقتی شکل گرفت که در روند و پیشبرد کار کمککننده شد. از همان ابتدا نیز با صحبتی که داشتیم تکلیفمان درباره شخصیت منصور مشخص شده بود درنتیجه هدایت این کارگردان به هنگام ایفای نقش برای من در حد یک روتوش کلی و یا ارائه نظراتی بود که به بیان شخصیتپردازی کاراکتر کمک میکرد. باید بگویم تجربه همکاریام با محمدرضا خردمندان بسیار شیرین بود و در قامت کارگردان بازیگر را آگاهانه هدایت میکرد.
بعد از اتمام کار وقتی به بازی خود نگاه میکنید نقطهضعفهایی را در ارائه هنر خود حس میکنید یا از نتیجه نهایی رضایت دارید؟ کدام سکانسها برای شما چالش بیشتری به همراه داشت؟
وقتی بعدا به نتیجه کلی کار نگاه میکنی همواره نظرات و پیشنهادهای دیگری برای خودت داری و این اتفاقی طبیعی است. اما فکر میکنم توانستم برای ایفای نقش شخصیت منصور نمره قبولی را بگیرم و راضی هستم. من همواره میگویم در رزومه کاریام فیلم بد هست اما بازیگری بد نیست چون با تمام دل و جان و حواسم کار میکنم. «از سرنوشت» برایم تجربه فوقالعادهای بود و هم از نتیجه نهایی سریال و هم از بازیگری خودم راضی هستم.
و اما درباره بخش دیگر سوالتان باید بگویم، سکانسی که در این مجموعه بیشتر من را درگیر کرد جایی بود که شخصیت منصور در هتل به پای بازیگر مقابل میافتد. در آن لحظه سقوط عجیبی را در شخصیت منصور شاهد هستیم به همین دلیل بازی کردن این پلان برای من بسیار هیجانانگیز بود و کمی اضطراب هم داشتم که نکند خوب از آب درنیاید که خداراشکر همه چیز عالی پیش رفت.
به نظر شما تولید آثار باکیفیتی چون «از سرنوشت» تا چه میزان قابلیت افزودن به تعداد مخاطبان رسانه ملی را دارد؟
امیدوارم قصههای خوبی در تلویزیون ساخته شود و مردم به تماشای آنها بنشینند. قطعا تلویزیون مخاطبان خود را دارد اما وقتی حتی به دروغ هم میشنویم که دیگر مردم پای تلویزیون نمینشینند حال بدی وجودمان را فرامیگیرد. چنین جملهای حتی اگر شایعه هم باشد آزاردهنده است و امیدوارم کارهای خوبی در این رسانه تولید و پخش شود.
ملیکا نصیری
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است