امیر غفارمنش:
تئاتر، بستری برای فرهنگسازی است
بازیگر نمایش «کافه لکانطه»، معتقد است که کار فرهنگی مقولهای بسیار تاثیرگذار و درواقع بستری برای فرهنگسازی است و اجرای نمایش کاری گروهی است که هماهنگی میان بازیگران کار را طلب میکند.
روزنامه صبا – امیر غفارمنش، که سابقه حضور در آثار نمایشی بسیاری را در کارنامه کاری خود دارد. این شبها با نقش بیوک که روشنفکری است که در دهه پنجاه هجری زندگی میکند و صاحب کافه لکانطه است، به روی صحنه میرود. او در گفتوگو با صبا درباره نقش خود توضیحاتی را ارائه داد و از پتانسیل تئاتر در زمینه فرهنگسازی گفت.
آقای غفارمنش! در این نمایش شاهد نقشآفرینی متفاوتی از شما هستیم. نسبت به شخصیتپردازی برای یک روشنفکر و کافهدار در اوایل دهه پنجاه به خوبی آگاه هستید و بازی پرجزئیاتی را به مخاطب ارائه میدهید. کمی درباره نقشتان و چگونگی پیوستن به این نمایش توضیح میدهید؟
در این نمایش من نقش بیوک را ایفا میکنم که مردی پنچاه ساله است و در دهه پنجاه هجری زندگی کرده و یک کافه را اداره میکند.نمایش کافه لکانطه جنس دیالوگها، فضا، موسیقی، عاشقیها و رفاقتهای دهه پنجاه هجری را به تصویر میکشد و به موازات قصه عاشقانهای که دارد، از آنجایی که دهه پنجاه دهه اتفاقات سیاسی است. به وقایع تاریخی آن روزگار هم نیمنگاهی میاندازد. من پیشتر یکی از نمایشنامههای علی اصغری با عنوان «خشت خام» را کار کرده بودم و این ماجرا سبب آشنایی میان ما شد و تداوم این دوستی و ارتباط درنهایت به این همکاری در کافه لکانطه منجر شد. تا پیش از اجرای عمومی کار هم من چیزی در حدود یک و نیم ماه با گروه مشغول به تمرین بودم.
نقشهایی که در بستر زمانی و تاریخی خاصی روایت میشوند میتوانند با چالشهایی برای بازیگر همراه باشند. زیرا بازیگر باید نسبت به شمایل و زیست مردم در آن دهه آگاهی داشته باشد. این برش زمانی را در بیان، نحوه حرکت و حتی نوع نگاه خود به مخاطب ارائه دهد. برای ایفای این نقش با چالش خاصی رو به رو بودید؟
من برای ایفای این نقش چالش خاصی نداشتم. اما به صورت کلی، بازی کردن در کاری که مربوط به دوره زمانی خاصی است این چالش را به همراه دارد که بازیگر برای داشتن درک درست از شخصیتپردازی کاراکتر خود نیاز دارد که یا در عصری که نمایش آن را روایت میکند زندگی کرده باشد و یا درباره آن عصر تحقیق کرده باشد تا بتواند با پرداختی درست در شخصیتپردازی، بیان، فرم و شیوه راه رفتن، و….، وجه درستی از شخصیت را به مخاطب نشان دهد. باید بگویم که طراح لباسهای نمایش برای مقوله انتخاب لباس کار تحقیقی گستردهای را انجام دادند تا درنهایت هم لباس و هم گریم بازیگران شبیه به انسانهای آن دهه باشد. چنین رویکردی به اجرای درست شناسنامه زمانی کار بسیار کمک کرد.
در ترکیب بازیگران این اثر نامهای متفاوتی دیده میشود. یکی از مهمترین ارکان در ارائه نقش برای یک بازیگر شیوه تعامل و همکاری او با دیگر بازیگران کار است. گروه بازیگران یک کار میتوانند با ایجاد وحدت، تعامل و همدلی باعث ارتقای سطح بازیهای یکدیگر شوند و عدم همکاری بازیگران با هم میتواند منجر به خطاهایی شود که مخاطب را نسبت به تماشای اثر دلزده کند. همکاری و تعامل را میان گروه باریگران این نمایش چگونه ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم که ترکیب بازیگران این نمایش کنار هم اتفاق خوبی را رقم زده است. اجرای نمایش کاری گروهی است که هماهنگی میان بازیگران کار را طلب میکند و بازیگران باید با هم همدل باشند تا به هنگام وقوع بحران و اتفاقات غیرقابل پیشبینی با مدیریتی که در صحنه نشان میدهند، از پس چالشها بربیایند و روایت درستی از قصه را پیش چشم مخاطب بیاورند و من فکر میکنم چنین رویکرد و تعاملی میان بازیگران این اثر دیده میشود و همه با همدیگر همدل هستند.
این روزها بازار نمایشهای موزیکال بیشتر از هروقت دیگری داغ شده است. نمایش شما نیز اثری موزیکال است. به اعتقاد شما تئاتر ایران تا چه میزان نیازمند به صحنه رفتن از این قبیل از نمایشها است و اجرای تئاترهای موزیکال تا چه میزان جا افتاده است؟
من فکر میکنم که بستر پرداخت به نمایشهای موزیکال فراهم است و همچنان برای رسیدن به سطحی ایدهآل بسیار جا هست. خیلی اوقات نمایش، صرفا با حرکات موزون اجرا میرود و یا در کنسرتها شاهد پرفورمهایی هستیم. اما بحث کنسرت نمایش و تئاتر موزیکال متفاوت است. تئاتر هنری محتوایی است و میتوان در دل بسیار از قصهها جا را برای موسیقی باز کرد و با ایجاد فرصت موسیقیایی چنین سبک از نمایشها را بیش از پیش جا انداخت.
نمایش شما از جانب مخاطب با استقبال خوبی رو به رو شد. به اعتقاد شما چه عواملی در نمایش باعث این حجم از استقبال و رضایت تماشاگران شد؟
مخاطبان از نمایش کافه لکانطه بسیار استقبال کردند و من فکر میکنم این اثر توانسته جای خودش را در میان مردم و مخاطبان پیدا کند. بیشک که قصه نمایش مقولهای است که باعث جذب مخاطب میشود اما من فکر میکنم که حضور مهدی یغمایی هم در کار بیتاثیر نبوده و بسیاری از مخاطبان به خاطر حضور او به تماشای این نمایش مینشینند.
در دل نمایشهایی که هر شب در شهر سطح اجرا میروند و همینطور در نمایش خود شما شاهد آموزههای فرهنگیای هستیم که قابلیت این را دارند که مفاهیم مهم اخلاقی را به تماشاگر آموزش دهند. شما فکر میکنید بازه تاثیرگذاری تئاتر بر مقوله فرهنگ یک جامعه تا چه میزان است و برای افزایش آن باید چه تمهیداتی را فراهم کرد؟
من اعتقاد دارم که کار فرهنگی مقولهای بسیار تاثیرگذار و درواقع بستری برای فرهنگسازی است. به همین سبب گمان میکنم که اگر تمهیداتی برای جذب مخاطب بیشتر به سمت سالنهای نمایش اندیشیده شود، بستری برای ارتقای سطح فرهنگی کشور پدید میآید. برای مثال به نظر من میتوان بیلبوردهایی را به صورت رایگان در سطح شهر برای تبلیغ نمایشهایی که روی صحنه هستند اختصاص داد تا به این شکل مردم وسوسه شده و پای به سالنهای تئاتر بگذارند.
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است