چهره روز؛
بازیکن حواس جمع
بهرام افشاری همیشه انقدر حواس جمع بوده که در کنار نقشهای کمدی با انتخاب نقشهای جدی توازنی به کارنامهاش ببخشد تا بهعنوان بازیگری تکساحتی شناخته نشود.
روزنامه صبا – اولین چیزی که از بهرام افشاری در ذهنها نقش میبندد، فیزیک متفاوت اوست. قد بلند، دست و پای کشیده، صورتی که خشم و رندی را توامان دارد و چشمانی که هوش و خشونت از آنها میبارد از مشخصههای اصلی بهرام افشاری است. مشخصههایی که باعث شده است بهرام افشاری به یک بازیگر خاص در سینمای ایران بدل شود. بازیگری که با توجه به فیزیک خاص و متفاوتش میتواند رنگینکمانی از نقشهای مختلف را بازی کند.
کارنامه نه چندان سنگین اما با کیفیت بهرام افشاری هم بیانگر همین تنوع و تفاوت است. او در کارنامهی هنریاش انواع نقشها را دارد، از نقش کمدی «پایتخت» بگیر تا نقش جدی در فیلمهای تلخی مانند «لانتوری». در همین مدت اندک و با همین نقشهای محدود، افشاری ثابت کرده است که بازیگری متفاوت در سینمای ایران است و قابلیت این را دارد که از فیزیک خاصش برای بازی در نقشهای متنوع استفاده کند. نقشهایی که میتواند جایگاه او را بهعنوان یک ستاره تثبیت کند..
کار افشاری در «لانتوری» مانند کار یک بازیکن تعویضی در فوتبال است که در ثانیههای پایانی و صرفاً برای اتلاف وقت به میدان میآید. اما از همان فرصت کم استفاده میکند و با یک بازی درخشان و متفاوت یا شاید زدن یک گل در خاطره تماشاگران میماند و خودش را به مربی تحمیل میکند. «لانتوری» برای بهرام افشاری دقیقاً چنین وضعیتی داشت، او از همین فرصت اندک استفاده کرد و با درخشش در نقشی کوتاه در این فیلم متفاوت خودش را به سینمای ایران تحمیل کرد.
«کارگر ساده نیازمندیم» منوچهر هادی فیلم کاملی نیست، اما نقش قدم برای بهرام افشاری تبدیل به سکوی پرتابی شد تا در سینمای ایران دیده شود. قدم به عنوان یک کارگر ساده فلافلی که عشق نیمهی ممنوعه دختر اوستای خودش را در دل میپروراند، در عین سادگی و تلخی رگههایی از حلاوت و شیرینی را هم درون خود دارد. افشاری توانسته با استفاده درست و به اندازه از لهجه ترکی، نگاههای طناز و آمیخته به حسرت و خندههایی که در یاد تماشاگر میماند قدم را به شخصیتی چند وجهی تبدیل کند که در مرتبهی بسیار بالاتری از کل فیلم منوچهر هادی قرار میگیرد.
«صحنه زنی» نشانگر ابعاد دیگری از تواناییهای بهرام افشاری است. اسد بهعنوان یک خلافکار که اهداف مشخصی در زندگیاش دارد همان نقشی بود که افشاری در تمام سالهای فعالیتش انتظار آن را میکشید. اسد که پشت خلافهایش انگیزههای شخصی هم وجود دارد، مغز متفکر این گروه سه نفره است. او گروه را هدایت و نقشهها را طراحی میکند. همین ویژگی ریاست و سیادت هم هست که به اسد ابعادی ترسناک بخشیده است.
به چشم آمدن در نقشهای کوتاه و ظاهراً کماهمیت به تدریج تبدیل به اصلیترین مولفهی بازی بهرام افشاری شد. بهرام افشاری در سریال «علیالبدل» هم نقشی فرعی دارد؛ هرمز یکی از ماموران انتظامات چشمه قلقل است. زوج او هومن حاجی عبداللهی قرار است تضاد فیزیکی این دو نفر سبب ایجاد موقعیتهای طنز میشود. سریال پیچیدگی «پایتخت» را ندارد و نقش هرمز هم بعد از چند قسمت به تکرار میاُفتد. اما آن استعداد ذاتی افشاری در این سریال نهچندان جذاب هم به کمک او میآید تا نقش هرمز از دست نرود.
بهرام افشاری همیشه انقدر حواس جمع بوده که در کنار نقشهای کمدی با انتخاب نقشهای جدی توازنی به کارنامهاش ببخشد تا بهعنوان بازیگری تکساحتی شناخته نشود. همین حواس جمع هم باعث شده است که افشاری نقشهای جدیاش را هم با ظرافت و وسواسی جالب توجه انتخاب کند. ظرافت و وسواسی که او را از کلیشهای شدن و تک بعدی شدن در سینمای ایران نجات داده و باعث شده با انتخاب نقشهای غیرکمدی جذاب کارنامه هنری بهرام افشاری دچار توازن شگفتانگیزی شود.
پیام مکین «میدان سرخ» خلافکاری است که صلابت، معرفت و احساسات رمانتیک را توامان دارد. او معنای عشق را میفهمد و حواسش به زیردستانش است تا مبادا حقوق دریافتی خود را خرج عیش و نوش کنند تا دست زن و بچهشان خالی بماند. افشاری توانسته این ظرافتها و تفاوتهای شخصیتی در پیام مکین را دقیق از کار دربیاورد و در عینحال حواسش به بنمایه اصلی نقش یعنی صلابت باشد.
مازیار وکیلی
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است