مینا جعفرزاده:
شهرام عبدلی باعث شد نقش «مادربزرگ» را بپذیرم
بازیگر «زنگ آخر» گفت که، حضور آقای عبدلی باعث شد بازی در نقش «مادربزرگ» را قبول کنم.
روزنامه صبا – بیشتر او را با مجموعه طنز «هتل پیادهرو» به یاد میآورند. سریالی با حضور ستارهای به نام اکبر عبدی و هنرمندی او با بازی تکمیلی محمود پاک نیت به یکی از موفقترین مجموعههای نوروزی تبدیل شد. این مجموعه نوروز ۱۳۷۸ روی آنتن شبکه یک سیما رفت و موفقیتی چشمگیر برای مینا جعفرزاده به دنبال داشت. با وجود این کمتر کسی اصلا یادش میآید که او بیش از یک دهه پیش و به سال ۱۳۶۷ در مجموعه طنز «گالشهای مادربزرگ» به کارگردانی بهمن زرینپور نقشآفرینی کرد. سریالی که نظر به حضور ستارههای وقت تلویزیون ایران مانند ژاله علو، زندهنام نیکو خردمند، زندهنام مهین شهابی، زندهنام حسین پناهی، سیروس ابراهیمزاده، رضا بنفشهخواه، فاطمه گودرزی و فریبا متخصص اثری پرمخاطب بود. هرچند تلویزیون ایران آن زمان و در اواخر دهه ۶۰ تنها با دو شبکه به حیات خود ادمه میداد اما آن روزگار هم هر سریالی با ذائقه مردم جور درنمیآمد. ایران سال ۶۷ در بزنگاه فرهنگی-اجتماعی حساسی قرار گرفته بود. شعلههای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، فرونشسته، قطعنامه ۵۹۸ منوط به آتشبس میان قوای دوکشور امضا شده، خاویر پرز دکوئیار جلوی خبرنگاران انگار که کوهی از روی دوشش برداشته باشند، از آتشبس ایران و عراق میگوید و …. مردم اما نیاز به لحظاتی داشتند تا روحیه خود را دوباره پیدا کنند. ظهور مجموعههای طنز از همان آوان رونق گرفت و رفته رفته به ژانری مستقل و پرطرفدار در تلویزیون تبدیل شد. در رادیو برنامه «صبح جمعه با شما» مخاطبان پرشماری داشت. «دزد عروسکها» آرام و بیصدا با کفشهای شبروئش، سینماها را تسخیر میکرد و … همه دنبال لبخند بودند. طنز که در ادبیات کلاسیک و فرهنگ فولکلور مردم ایران رگههایش را میتوان تمیز داد، راه خود را رفته رفته پیدا کرد اما هرچه کفه ترازوی طنز سنگینتر میشد، ژانرهای دیگر مغفول میماندند. مینا جعفرزاده از نسل بازیگرانی است که تحولات تاریخی اجتماعی معاصر ایران را از نزدیک دیده است. حالا او در کمرکش دهه هشتم زندگیاش نقشی متفاوت را پذیرفته است. نقش «مادربزرگ» در فیلم داستانی «زنگ آخر» که علاوه بر ظرافتهای همیشگی این قبیل نقشها، شخصیت مادربزرگ از بیماری «آلزایمر» هم رنج میبرد.
خانم جعفرزاده بازی در نقش «مادربزرگ» در ساخته بلند شهرام عبدلی، به نظر کار سادهای نبود. چطور شد که پذیرفتید؟
راستش را بخواهید، در واقع همین حضور آقای عبدلی باعث شد بازی در این نقش را قبول کنم. وقتی با من صحبت کرد، قبول کردم که در این نقش بازی کنم. درباره نقش هم که خب وقتی شخصیتی که شما قرار است نقش او را بازی کنید، دچار مشکل آلزایمر شده، بدون تردید کار سختی به شما محول میشود.
نقش مادربزرگ زنگ آخر را دوست داشتید؟
خب نقشهایی را که بازی میکنم دوست دارم ولی این شخصیت، نقشی متفاوت پیش روی من گذاشت تا تجربهاش کنم. اصولا بازیگران کار در نقشهای متفاوت را دوست دارند و از تجربه جدید استقبال میکنند. من هم درباره نقش خودم فقط میتوانم بگویم که تجربه جدیدی با بازی در این نقش کسب کردم.
قرار بود زنگ آخر پس از طی مراحل تولید و تدوین، اکران شود اما چه اتفاقی برای «زنگ آخر» افتاد. منتظر اکران آن بودیم اما متاسفانه تا امروز که خبری نشده!
اگر شما خبری دارید به من هم بدهید! واقعا از چند و چون اکران آن اطلاعی ندارم. من فقط رفتم سر کار و فیلمبرداری که تمام شد ما هم برگشتیم. امیدوارم هرچه زودتر فیلم زنگ آخر اکران شود و شما هم آن را ببینید.
یاسر سماوات
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است