چهره روز؛
طغیان حمیدیان علیه کلیشه
بابک حمیدیان، بازیگر 42 ساله تئاتر و سینمای ایران، است که فعالیت هنریاش را سال 1378 با حضور روی سن تئاتر آغاز کرد.
روزنامه صبا – بابک حمیدیان بازیگری پرکاری است که طی ۱۸ سال بازی در ۵۰ فیلم سینمایی را تجربه کرده است. درست از همان بازیگرانی است که به اندازه تلاش و زحماتش، هرگز به درستی دیده نشده است. بازیگری که با مطالعه و بینش بالای خود همواره از فروغلتیدن در باتلاق تکرار و کلیشه پرهیز کرد و به بازیگری خاص در سینمای ایران بدل شد.
بابک حمیدیان این روزها با مجموعه «روز بلوا» ساخته بهروز شعیبی شناخته میشود. «عماد بدیعی» روحانی نیکنام و درستکاری است که یکباره خود را میان بلوایی عجیب برخاسته از اختلاس و پولشویی اطرافیانش میبیند. تک و تنها و بدون پشتیبان باید با هیولای بدنامی ستیز کند. کاراکتر «عماد بدیعی» به نظر تکرار همان نقشهایی که طی سنوات گذشته برای روحانیان در نظر گرفته شده است میرسد اما بازی بابک حمیدیان در نقش روحانی «روز بلوا» مختصاتی دارد که شخصیت عماد را به کاراکتری بدیع بدل کرده است. شاید پیش از این روحانیان فیلمها و سریالها نظر به جایگاهی که در جامعه دارند، همواره از زاویه سوم شخص به ماوقع نگاه میکردند و اغلب به شخصیتهای اصلی داستانها در برونرفت از مشکلاتشان راهنمایی میدادند اما داستان «عماد بدیعی» چیز دیگری است. او ناخواسته در ردیف اول متهمان اختلاس و پولشویی قرار گرفته است و این مقوله کار «بابک حمیدیان» را بیش از پیش دشوار میسازد. به نظر «عماد بدیعی» با نقشآفرینی بابک حمیدیان از آن دست شخصیتهایی است که تا مدتها دربارهاش نقد و نظر منتشر خواهد شد.
دور افتاده!
اغلب اهالی هنر هفتم ایران با رزومه او آشنایی هرچند مختصری دارند. بابک حمیدیان، بازیگر ۴۲ ساله تئاتر و سینمای ایران، خیلیها میدانند او فعالیت هنریاش را سال ۱۳۷۸ با حضور روی سن تئاتر آغاز کرد و سال ۱۳۸۲ بعد با فیلم «قدمگاه» به کارگردانی قدم به عرصه بازیگری گذاشت. همان سال در فیلم «مزرعه پدری» رسول ملاقلیپور هم نقشآفرینی کرده بود اما «قدمگاه» بود که در شناساندن حمیدیان به سینمای ایران نقش پررنگی داشت. فیلمی که در بیست و دومین دوره جشنواره فیلم، سیمرغهای بلورین بهترین موسیقی متن، بهترین اثر هنر و تجربه، همچنین سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی را به ترتیب در دستان محمدرضا علیقلی، محمدمهدی عسگرپور و مهرداد میرکیانی قرار داد. علاوه بر این سه جایزه، تندیس بهترین فیلمنامه جشنواره فجر هم آن سال به «قدمگاه» رسید تا محمد رضاییراد هم از جوایز این فیلم بینصیب نماند. ضمن اینکه این فیلم در بخشهای بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش دوم زن، بهترین کارگردانی، بهترین صداگذاری و بهترین طراحی صحنه و لباس نیز کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین شد. هرچند کسی به بازیگر نقش «رحمان» در قدمگاه توجه آنچنانی نمیکرد اما موفقیتهای فیلم عسگرپور، راه موفقیت را برای حمیدیان به میانبُر تغییر داد.
سینمای ایران در آوان دهه ۸۰ بازیگری از نسل نوین به خود میدید که علاوه بر فیزیک مطلوب، استعدادهای بالقوه متعددی در ضمیرش داشت. یک سال بعد و در ۱۳۸۳ حمیدیان با فیلم «طبل بزرگ زیر پای چپ» و با بازی کنار حمید فرخنژاد، نگاهها را به سوی خود معطوف کرد. فیلمی ساخته کاظم معصومی که در ژانر سینمای جنگ تعریف میشود (نظریه چهار بخشی سینما و ادبیات جنگ این ژانر را به چهار زیرشاخه سینمای جنگ، سینمای دفاع مقدس، سینمای مقاومت و سینمای پایداری تقسیم میکند و «طبل بزرگ زیر پای چپ» در این گروهبندی، زیرشاخه سینمای جنگ محسوب میشود نه دفاع مقدس) بازی حمیدیان در این فیلم، که در واقع دومین نقشآفرینی بلند سینمایی او محسوب میشد حتی از مرزهای ایران هم فراتر رفت. فیلم معصومی در بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم مسکو که همزمان با شصتمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم برگزار شد، نظر موافق منتقدان و مخاطبان را جلب کرد تا حمیدیان از نقشآفرینی در این فیلم هم خاطرات بسیار خوبی داشته باشد. بازی در فیلم «یک بوس کوچولو» ساخته بهمن فرمانآرا نشان داد حمیدیان از همان سالهای آغازین بازیگریاش، به فیلمها و نقشهای خاص علاقه دارد. او بعدها در فیلم «خاک آشنا» هم برای فرمانآرا بازی کرد. نقشآفرینیهای حمیدیان در دهه ۸۰ بیشتر توجه منتقدان را برمیانگیخت اما حدود یک دهه گذشت تا بابک حمیدیان خودش برای خودش در دل مخاطب عام سینمای ایران هم جایی پیدا کند.
«هیس دخترها فریاد نمیزنند» فیلمی که یکی از آثار شاخص سینمای ایران در مقوله خشونت علیه زنان و کودکان محسوب میشود، هرچند با نقش منفی حمیدیان توام شد اما او را بیش از هر زمان دیگری در کانون توجه قرار داد. فیلم پوران درخشنده با بازیگرانی مانند شهاب حسینی، طناز طباطبائی، جمشید هاشمپور، ستاره اسکندری و مریلا زارعی، گیشهها را یکی پس از دیگری فتح میکرد ولی این فیلم در واقع جشن تولد دوباره بابک حمیدیان در سینمای ایران محسوب میشد. بازی گرفتن از او در این نقش هم ریسک بزرگی بود که بنیاعتماد آن را به جان خرید تا فیلمش برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر لقب بگیرد. بابک حمیدیان اما موفق شد با نقش آفرینی در شخصیت متجاوز این فیلم جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در جشن انجمن منتقدان سینمای ایران به سال ۱۳۹۲ از آن خود سازد. این نقشآفرینی آنقدر بنیاعتماد را تحت تاثیر خود قرار داد که کارگردان سینمای ایران، لب به تحسین حمیدیان گشود:« وقتی جلوی دوربین میرفت، همه دست میزدند و به واقع بازی نکردن را بازی کرد. حمیدیان خیلی واقعی بازی کرد و واقعاً آنقدر طبیعی بود که لحظاتی ممکن بود از او متنفر شوید. با چنان انعطاف و بدون این که ذرهای اغراق در بازیاش باشد؛ یک بازی زیر پوستی بسیار رئالی را انجام داد. به نظرم حمیدیان بازیگر خلاقی است» جالب اینکه حمیدیان در حالی بازی در این نقش را پذیرفت که تعدادی از هنرپیشگان مطرح سینمای ایران به دلیل نگاه بدی که ممکن بود پس از نقشآفرینی در نقش متجاوز گریبانگیر آنها شود، از پذیرفتن این نقش سر باز زدند! اما درست این نقطه برای حمیدیان سکوی پرتاب دیگری بود و او با پذیرش این نقش عملا گام بلندی در تکمیل و تکوین شخصیت حرفهای برداشت. از حمیدیان نقشهای متعدد و متنوع دیگری در کتاب تاریخ سینمای ایران ثبت شده اما برخی نقشآفرینیهای او حتی خط داستان را هم تحت تاثیر خود قرار دادند.
برای اشاره به بهترین نمونه این مدعا، باید سراغ بازی او در نقش «اصغر وصالی» فرمانده گروه «دستمال سرخها» (که در جریان محاصره پاوه به دست عناصر ضد انقلاب مقاومتی جانانه داشتند) رفت. هرچند ابراهیم حاتمیکیا در پرداخت شخصیتهای این اثر خیلی به اصالت تاریخنگاری پایبند نبوده و برای نمونه در خلق شخصیت شهید مصطفی چمران تاکید کرده:« من چمران خودم را ساختم!» اما از نظر خط داستانی و شخصیتپردازیهای روایی این فیلم، شخصیت اصغر وصالی که در واقع زیردست چمران محسوب میشده و در روزشمار تاریخ انقلاب اسلامی هم تصریح شده چمران بلافاصله پس از حضور در پاوه فرماندهی نیروهای حاضر در این شهر به دست گرفت اما در فیلم شخصیت وصالی با بازی بیبدیل حمیدیان چربشی عجیب بر فرمانده خود دارد. در واقع او شخصیتی فرعی نیست! گاه پررنگتر از شخصیت اصلی داستان را تحت تاثیر خود قرار میدهد. سکانس معروف روبرویی وصالی با هانا (حمیدیان با مریلا زارعی) که اسلحه به دست زن کرد میدهد و میگوید پس از ما با آنها بجنگید و هانا اسلحه وصالی را پس میدهد و میگوید نمیخواهم کسی را بکشم! خود بیانگر یکی از موتیفهای اصلی داستان است. هرچند بازی حمیدیان در این فیلم هم با عنوان «شهید وصالی چشم آبی!» در بوته نقد قرار گرفت اما او صرف نظر از حوادث تاریخی، شخصیتی تاثیرگذار و البته ماندگار خلق کرد تا یک بار دیگر ثابت شود، بابک حمیدیان بازیگری توانمند، چند بعدی و مستعد است که خیلی وقتها از نگاه منتقدان دور میماند.
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است