التفات شکریآذر:
اکران فیلم «غرش، خیزش، شورش» را به فال نیک بگیریم
کارشناس پیشکسوت توزیع فیلم معتقد است که؛ اکران «غرش، خیزش، شورش» را باید به فال نیک بگیریم و ممکن است فروش خوبی داشته باشد.
«غرش، خیزش، شورش» نام فیلمی هندی است که قرار است از امروز مهمان سینماهای ایران باشد تا پس از مدتها محصولی از بالیوود روی پرده نقرهای سینماها جان بگیرد.
اتفاقی که از بسیاری جهات میتوان آن را مثبت ارزیابی کرد. در روزهایی که هیاهوی کرونا تمام شده اما به طور کامل هم نمیتوان آن را دوران پساکرونا نامگذاری کرد، اکران یک فیلم خارجی در ایران، آن هم اثری که از رکوردداران افتتاحیه در سینمای هند و از فیلمهای پرفروش دنیا در سالهای اخیر بوده، به یقین در وهله نخست اتفاقی مسرتبخش برای رونق گیشهها محسوب میشود.
سینمای سرزمین ۷۲ ملت حالا چند دهه است با صنعت فیلمسازی بالیوود، به یکی از قطبهای ساخت فیلم در کره خاکی بدل شده و بیگمان اثری که در نقدها، از آن به شاهکار تعبیر شده، علاوه بر جذب مخاطب، از نظرگاه منتقدان هم این ظرفیت را دارد که به عنوان فیلمی نخبهپسند، در بوته نقد قرار گیرد.
به هرحال در روزگاری که ریزش مخاطب، از اصلیترین دغدغههای سینمای ایران محسوب میشود، به نظر میتوان به ارتباط فیلمی از سینمای پررونق هند با مخاطب ایرانی – که در جهان هم با اقبال مواجه شده- خوشبین بود. روزنامه صبا در شماره امروز خود با التفات شکریآذر، کارشناس پیشکسوت توزیع فیلم همصحبت شده است. مشروح این دو گفتوگو را در ادامه میخوانید.
شاید یکی از عمدهترین دلایلی که تماشاگران را به ویژه در عصر انقلاب الکترونی به سینما میکشاند، حس همذاتپنداری با شخصیتهای جان گرفته در فیلمها بود.
بیگمان در دورانی که هنر هفتم در محاصره رسانههای جمعی متعدد ( به ویژه پس از ظهور پلتفرمها و رونق شبکههای نمایش خانگی) قرار گرفته است، تنها فیلمهای خاص میتوانند دوباره سالنهای خالی را دستکم نیمه پر کنند. حالا اگر این میان فیلمی از اقلیمی دیگر مجوز اکران بگیرد، ولو اینکه فیلم پرفروشی هم در سراسر جهان محسوب شود، به نظر باید مولفههایی نزدیک به فرهنگ و باورهای مردم کشورمان را در متن و حاشیه خود داشته باشد.
التفات شکریآذر، توزیعکننده نامآشنا و پیشکسوت فیلمهای خارجی که از قضا ید طولائی هم در توزیع فیلمهای هندی در ایران داشته، در گفتوگو با روزنامه صبا بر ضرورت وجود این مولفهها تاکید کرد.
مستحضرید که از امروز فیلم «غرش، خیزش، شورش» مهمان سینمای ایران است. فکر میکنید این فیلم هم مورد توجه مخاطبان ایرانی قرار بگیرد؟
بله. سینمای هند همیشه در ایران با اقبال روبرو شده است و اگر بخواهیم از این اتفاق رمزگشایی کنیم به گذشتهها و پیوندهای عمیق فرهنگی، باستانی و اعتقادی بین مردم دو کشور ایران و شبهقاره میرسیم. پیوندهایی که حتی قبل از ظهور اسلام در دو کشور قابل تشخیص بودهاند. از این رو، مخاطب ایرانی، چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب، با دیدن فیلمهای هندی به این ذهنیت میرسید که پیام این فیلمها حرف دل او هم هست. این خاص روشنفکرها نبود، حتی مردم عادی هم با فیلمهای هندی رابطه برقرار میکردند.
برای نمونه در دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی که بخشی از دوران طلایی سینمای هند را در برمیگیرند، اغلب مخاطبان این فیلمها در ایران، خانوادهها و مخاطبان باورمند بودند. دلیلش هم این است که هند، فیلمهای با حیایی داشت.
برخی معتقدند ورود فیلمهای خارجی به چرخه اکران سینماهای کشور، ممکن است به پیکره اقتصادی سینمای ایران لطمه بزند. این نظر را چطور ارزیابی میکنید؟
خاطرم هست اوایل انقلاب که فیلم «مشعل» (پاش راجچوپرا) را از سینمای هند وارد کرده بودیم، چنین نظراتی وجود داشت و حتی یکی از دوستان تیتر زده بود «مشعل فارابی سینمای ایران را سوزاند!» اما نه آن سالها چنین چیزی صحت داشت، نه حالا. معتقدم اگر فیلم خارجی در ایران بفروشد، این اتفاق برای فیلمهای ایرانی هم تکرار میشود. اگر فیلم خوبی تولید و اکران شود، مردم از آن استقبال میکنند. تماشاگران با سینما قهر نکردهاند.
به نظر شما استقبال از فیلمهای خارجی به صورت کلی و توجه به فیلمهای هندی به صورت جزئی آیا نسبت به همان دهه ۵۰ که اشاره کردید، دوران طلایی سینمای هند بود، تفاوت کرده است؟
فکر میکنم شما باید فیلم «قانون» را دیده باشید. این فیلم بارها از سیمای ایران پخش شد اما مردم علاقه زیادی به آن داشتند. بعد از انقلاب، فیلمهای ایرانی پرفروشتر از فیلمهای هندی شد اما این فیلمها مخاطب خود را هرگز از دست ندادند.
هرچند ناگزیر بخشهایی از این فیلمها ممیزی میشد و رقص و آواز که بخش مهمی از مقوله «فیلم هندی» را تشکیل میداد از آنها حذف میشد اما بازهم میدیدیم که سینمای هند طرفداران زیادی در ایران دارد. دلیل این اقبال هم همانطور که پیشتر به آن اشاره کردم، پیوندهایی بود که در باورها و فرهنگ دیرینه مردم این دو اقلیم دیده میشد.
میدانید که بسیاری از علوم اسلامی در زمان گورکانیان از ایران به شبهقاره هند رفت.
اگر بخواهیم از قرابت فرهنگی مردم ایران و هند صحبت کنیم، فکر نمیکنید بخشی از این نزدیکی هم دلیلش استعمار بریتانیا بود و اوضاع اسفباری که انگلیسیها بر ایران و هند روا داشتند، باعث شد مردم این دو کشور بیشتر با هم احساس یگانگی کنند؟
خب من حرف شما را اینطور قبول ندارم. ببینید ما هیچوقت مستعمره انگلیسیها نبودیم. منابع کشور ایران اغلب منابعی بالقوه بودند اما در هند، منابع آنها بالفعل بودند و همین موضوع باعث شد هند مستعمره بریتانیا شود. این البته فقط خاص منابع ما و بحث استعمار این منابع بود اما درباره کارهایی که استعمار انگلیس با این دو کشور باستانی کرد، اوضاع کمی یکسان بود.
برای نمونه، اسپانیاییها هر جا میرفتند با میسیونرها سعی در تغییر دین و آیین مردم سرزمینهای اشغالیشان داشتند. انگلیسی اما با سیاستی پلید، رندانه و مزورانه این کار را نمیکردند! بلکه جای تغییر دین مردم، جنبههای خرافی آن را اشاعه میدادند.
خارج از بحث اقبال فیلمهای هندی در ایران، واقعا رمز و راز موفقیت سینمای بالیوود چیست؟
سوال خوبی است. ببینید برای نمونه فیلمی از آمریکا به هند میرود و فروش نمیکند اما زمانی که فیلمی هندی از روی همان فیلم ساخته میشود، استقبال عمومی را در پی دارد. دلیلش هم این بود که هندیها فکر کردند و به جایی رسیدند که میدانند چطور سینمای خود را واکسینه کنند! اما اگر بخواهیم به علت اصلی موفقیت سینمای هند اشاره کنیم، باید بگوییم هند سینمایی قصهگو دارد. در هند افرادی که برای تماشای فیلم به سینما میروند، برای تفریح این کار را نمیکنند. به عبارت بهتر، مردم در هند به سینما میروند که خودشان و باورهایشان را ببینید. ما هم با این سینما و با این فرهنگ قرابتی داریم که بسیار جالب است.
البته به نظر میرسد سینما و در واقع سینماگران هندی دغدغههای همتایان ایرانی خود را ندارند…
خب واقعا در هند شما نمیتوانید جایی ببینید که مثلا دولت بر تولید فیلم نظارت کند. با وجود این در آثار سینمای هند خط مشی دولت این کشور هم دیده میشود، که این بازهم مختص هندیهاست. در ایالات متحده، برخی فیلمسازان ذهنیت مردم را برای ۱۰ سال بعد آماده میکنند! شما حتما دیدهاید که در بسیاری از فیلمهای جنگی آمریکایی، ارتش ایالات متحده وارد عمل میشود و جنگ را با موفقیت به پایان میرساند و… اما در سینمای هند این چیزا دیده نمیشود.
ولی به نظرم به تازگی در برخی فیلمهای هندی، حملات ارتش هند به سرحدات پاکستان توجیه شده و برای نمونه در فیلم «سرگرد» اصلا این حملات تقدیس هم میشوند!
ببینید مقوله پاکستان و مناقشات بین هند و این کشور، بحث جداگانهای دارد ولی من از کشوری با تاریخ ۵ هزار ساله صحبت میکنم. طی این ۵ هزار سال، هیچوقت هندیها به کشور دیگری حمله نکردند. درباره آنچه گفتید باید توضیح دهم در هند هم گروههای افراطی وجود دارند که علیه مسلمانان دست به اقدامات سازمان یافته میزنند اما ۲۵ درصد مردم هند را مسلمانان تشکیل میدهند و دولت ناگزیر است که به قول معروف هوای این بخش عظیم از جمعیت شبه قاره را داشته باشد. چه برای انتخابات چه برای مقولههای دیگر. به هرترتیب ماجرای هند و پاکستان و کشمیر و … داستان دیگری دارد.
یعنی برای وارد کردن یک فیلم، باید ملاحظات سیاسی حاکم بر روابط کشورها را هم مدنظر داشت؟
بله، به یقین همینطور است. یادم میآید ما درصدد بودیم اوائل انقلاب فیلم «گاندی» (ریچارد آتنبرو) را خریداری کنیم اما متوجه شدیم در آن فیلم از محمدعلی جناح تصویر نادرستی ارائه شده است. از آنجا که ما روابط حسنهای هم با هند، هم با پاکستان داشتیم از خرید این فیلم صرفنظر کردیم. البته بعدها این فیلم دوبله شد ولی ما آن را نخریدیم.
یکی دیگر از ویژگیهای سینمای هند، پرهیز از تکرار و یکنواختی است. چرا سینمای بالیوود همواره حرف تازهای برای گفتن دارد؟
خب این بنمایه سینمای هند است که برای توده مردم فیلم میسازد نه برای روشنفکرها. یکی از فیلمهای سینمای هند، روایتگر مردی است که با گاری مسافر جابجا میکرده (گاری مسافربری هندیها چند دهه پیش جای اسب با نیروی خود انسان جابجا میشد) این مرد از خرج خورد وخوراکش میزند که به سینما برود و فیلمی ببیند. وقتی فیلم را با آدمهای خوشقیافه، خوشپوش و مرفه میبیند، با خودش عهد میبندد که آدم خوبی باشد تا در زندگی بعدیاش مثل شخصیتهای فیلم زندگی مرفهی داشته باشد. البته این باور به تناسخ هم در هند رواج دارد اما منظور اینجا تاثیری است که سینمای هند بر مخاطب عام میگذارد. او خویشتن خویش را در سینما میبیند.
گمان نمیکنم به لحاظ سختافزاری هم سینمای ما با سینمای هند قابل مقایسه باشد. با من موافقید؟
یادم میآید زمانی که دانشجو بودم، وقتی نسخههایی از فیلمهای هندی به دستم میرسید، روی آنها ارقامی بالای ۱۰ هزار درج شده بود. بعدها متوجه شدم آن عدد تعداد کپی فیلم اولیه است. هندیها یک فیلم را دهها بار تکثیر میکردند. آن روزها فکر میکنم شمار سینماهای سراسر هند ۲۰ هزارتا بود و حالا به یقین این رقم افزایش چشمگیری داشته است. به هرحال دوست دارم این جمله را هم به صحبتهای اضافه کنم که سینمارفتن برای هندیها مانند برپایی یک مراسم است.
و اینکه به نظرتان آیا با نمایش فیلم «غرش، خیزش، شورش» فیلمهای خارجی خوب دیگری هم مجال اکران مییابند؟
من هنوز این فیلم را ندیدهام اما به نظرم اکران آن را باید به فال نیک بگیریم. اگر این فیلم به خوبی دوبله شده باشد، فروش خوبی هم خواهد داشت. ضمن اینکه فروش این فیلم هم محل نگرانی برای فیلمهای ایرانی نیست. اگر برخی فیلمهای داخلی نمیفروشند باید دلیل آن را در خود فیلم جستجو کنند، نه در فیلمهای خارجی.
یاسر سماوات
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است