رضا صائمی:
«ابلق»؛ انفعال را نقد میکند
منتقد سینما معتقد است، «ابلق» قصد نداشته از شخصیت «راحله» قهرمان بسازد و انفعال او هم دلیل برای ضدقهرمان شدنش نیست.
سیدرضا صائمی نیز درباره نوع روایت «ابلق» آخرین فیلم سینمایی نرگس آبیار در گفتگو با روزنامه صبا گفت: برخی سینماگران، جهان خاص خود را دارند، مانند مسعود کیمیایی که در جهان ویژه خود، مفاهیمی مانند عدالت، اعتراض و فقر را بیان میکند. البته باید توجه داشت که چنین مفاهیمی با مولفههای دیگری هم گره خوردهاند. درباره نرگس آبیار و کارهایی که از او دیدهایم اگر بخواهیم وجه اشتراکی بین فیلمهایش بیابیم، به قصههای زنانه برمیخوریم که در آثار او همواره به چشم میآید اما آن جهان خاصی که گفتیم اینجا دیده نمیشود. گاهی فیلمساز در ژانرهای مختلف با مضامین گوناگون دست به تولید اثر میزند که این هم برگرفته از جهان خاص سینماگران است.
این منتقد سینمای ایران درباره ویژگیها یکسانی که در فیلمهای آبیار به چشم میخورند هم تصریح کرد: بی گمان مهمترین ویژگی همه آثار آبیار داشتن داستان فیلم است. به عبارت دیگر، آبیار سینمای قصهگویی دارد و دلیلش هم خاستگاه نرگس آبیار است. او از ادبیات داستانی وارد سینما شده است، پس به قصه فیلمش اهمیت بسیار زیادی میدهد. فارغ از هر ارزیابی سینمایی، قصهگو بودن آبیار سینمای نکته بسیار مهمی است. مخاطبان با این دست فیلمها ارتباط برقرار میکنند و این از ویژگیهای بسیار خوب یک فیلم است. در واقع اگر بخواهیم دو مولفه همیشگی کارهای آبیار را در کارهایش مدنظر قرار دهیم باید به مقولههای قصهگویی و مسائل و چالشهای زنان در جامعه اشاره کنیم. یا به عبارت بهتر باید بگوییم قصهگویی و غصههای زنانه مولفههای برجسته آثار این فیلمساز را تشکیل میدهند.
عضو شورای مرکزی انجمن منتقدان سینمای ایران درباره اینکه گفته میشود «ابلق» قصد نداشته از شخصیت «راحله» قهرمان بسازد و انفعال او هم دلیل برای ضدقهرمان شدنش نیست. بنا بر این تعریف «ابلق» داستان موقعیت است نه شخصیت، توضیح داد: این درست است که فیلم روایتگر موقعیتی خاص است اما شما میبینید که در جریان این روایت به شخصیتها هم پرداخته میشود، پس میتوان گفت هر دو نوع داستان (داستان موقعیت و داستان شخصیت) اینجا مدنظر کارگردان بوده است. اتفاقاً نقدهایی درباره پرداخت شخصیتها، به ویژه شخصیت «راحله» و انفعال او مطرح شده است. این در حالی است که معتقدم بازنمایی و بازگویی چرایی این انفعال دلمشغولی اصلی کارگردان «ابلق» است. ضمن اینکه تلاش زیادی هم برای تشریح موقعیت انفعالی شخصیت اصلی داستان فیلم دارد.
صائمی در توضیح نگاه آسیبشناسی به فیلم «ابلق» اظهار کرد: شما در این فیلم با شخصیت زنی روبرو میشوید که برایش اتفاق ناگواری افتاده است و نظیر این اتفاق برای بسیاری از زنان هم روی داده اما آنها از بازگویی ماجرایی که بر آنها گذشته، ابا دارند. این اتفاق برای «راحله» زنی در طبقه فرودست جامعه که موقعیتهای مردسالارانه متعددی دارد رخ میدهد. این انفعال جبری است که ساختارهای اجتماعی به او تحمیل میکند تا مجبور به پنهانکاری میشود و در غیر اینصورت زندگی او در آینده دچار تزلزل خواهد شد. فیلمساز البته هرگز در جایگاه قضاوت قرار نگرفته و نمیخواهد این میان قضاوت کند، بلکه میخواهد به شرایطی اجتماعی که دست به دست هم میدهند تا زنی مانند «راحله» را در چنین موقعیتی قرار دهند تا مجبور به انفعال شود، اشاره کند.
او در پاسخ به این پرسش که فیلمساز نباید سکوت در چنین موقعیتی را به چالش بکشد؟ گفت: درست است که شخصیت اصلی فیلم منفعلانه رفتار میکند اما به این معنی نیست که فیلمساز سکوت دربرابر چنین معضلاتی را تشویق کند! ما خیلی از استها و هستها، باید و نباید بیرون میکشیم اما باید توجه داشت که در فیلم «ابلق» یک موقعیت گزارش شده است و خود این گزارش به نوعی نگاهی آسیبشناسانه به ماوقع است.
صائمی درباره مطرح کردن رفتار انفعالی شخصیت «راحله» در آخرین ساخته نرگس آبیار هم گفت: برخی این انفعال را در قالب نقد مطرح کردند اما باید به این موضوع دقت کرد که فیلمساز با نگاهی جامعه شناختی دلایل انفعال شخصیت اصلی فیلمش را به نحوی دراماتیک مطرح میسازد. او موقعیتی آسیبزننده را به تصویر کشیده و ما باید مفاهیم را در متن و منطق فیلم ارزیابی و سپس قضاوت کنیم. جامعهشناس، سیاستمدار نیست، مصلح اجتماعی هم نیست. زمانی هم که فیلمساز از نگاه جامعهشناسی به اتفاقات و جریانها مینگرد، در چنین مقامهایی قرار نمیگیرد. البته روشنفکر کسی است که چراغ میاندازد و روشنگری میکند.
منتقد سینمای ایران درباره درونمایه اصلی فیلم «ابلق» هم توضیح داد: همانطور که گفتم نقدهایی به «ابلق» و شخصیت «راحله» شد که چرا او تا این حد منفعل است؟ به نظر من فیلمساز اتفاقا اینجا میخواهد همین چرایی را مطرح و نقد کند. در پی این است که چه شرایط اجتماعی، فرهنگی و … در جامعه وجود دارد که به چنین انعفالی منتهی میشود؟ این دغدغه و دلمشغولی اصلی کارگردان فیلم «ابلق» است که اتفاقا موضوع بسیار مهمی را هم در بوته نقد میگذارد.
او در پاسخ به این پرسش که با توجه به این صحبتها آیا میتوانیم بگوییم «ابلق» فیلمی محافظهکارانه است؟ تصریح کرد: خیر! این فیلم به هیچ عنوان محافاظهکارانه نیست، چرا که در تلاش برای به چالش کشیدن ساختارهای فرهنگی یک جامعه است. شما میبینید که کارگردان جای اینکه تمرکزش را روی واکنش راحله صرف کند، مانند جامعهشناسی که ابزارش کتاب و قلم است، با دوربین موقعیتی انفعالی را ترسیم کند. البته موضوعی که دستمایه ساخت «ابلق» قرار گرفته جنبه تاریخی دارد و اتفاقاً بحث جامعه ما هم نیست و مقولهای جهانی محسوب میشود. در قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی در برخی جوامع غربی نیز مردان جنس برتر به حساب میآمدند و استقلال عمل بیشتری داشتند. رضا براهنی در کتاب جاودان خود «تاریخ مذکر» به این پرداخته که گاهی گفته میشود زنها نقشی در شکلگیری تاریخ ما نداشتهاند، چون همان ساختارهای مردسالارانه به زنها مجال نداده تا از موقعیت زنانه خود استفاده کنند. این موضوع فقط خاص اذیت و آزار زنان هم نیست. برای نمونه در یک اداره، با توجه به اشکال اداری که موجود است، سازمان و ساختار طوری تنظیم شده که امکان و موقعیت پیشرفت برای مردها بیشتر لحاظ شود.
صائمی درباره همزمانی ساخت فیلم «ابلق» با راهاندازی جنبش«می تو» اظهار کرد: یادم نمیآید که فیلم «ابلق» قبل یا بعد از راه افتادن جنبش میتو تولید شد اما اکران این فیلم با جهانی شدن میتو مماس شد. البته بازهم باید به این موضوع اشاره کرد که در نقد «ابلق» آن را فیلمی محافظهکارانه توصیف میکنند که شخصیت اصلیاش علیه جریان نامطلوب محیط طغیان نمیکند اما همین کنش هم نشان میدهد فیلمساز دقیقاً دنبال چه چیزی است.
او درباره امکان تولید آثاری با مضامین مشابه «ابلق» هم گفت: در دهههای ۶۰ و ۷۰ خورشیدی برای طرح چنین مسائلی باید تابوشکنی میکردیم اما این تابو حالا شکسته شده است. هرچند آثار مشابه فیلم «ابلق» زیاد نیستند اما حالا در جایی قرار گرفتهایم که میتوانیم رازهای مگو را بیان کنیم. برای نمونه یک دهه پیش هم فیلم «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» با تمی مشابه تولید شد و همین که سینمای ما امکان طرح این موضوعات را پیدا کرده، اتفاق بسیار مسرتبخشی است.
سیدمهدی فخرنبی
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است