چهره روز؛
جمشید هاشمپور، ستاره دنبالهدار سینمای ایران
جمشید هاشمپور با سری تراشیده یکی از ستاره دهههای 60 و 70 سینمای ایران و شخصیتی خاص در این سینما بود.
روزنامه صبا – چه کسی میتواند بازی بیبدیل او را در نقش «زینال بندری» قاچاقچی بیرحم و مروت و البته دگرگون شده «تاراج» به کارگردانی ایرج قادری را فراموش کند؟
نقشی ماندگار که نه سیاهِ سیاه بود، نه سپیدِ سپید. «زینال بندری» در یاد همه آنها که در دهه ۱۳۶۰ یک هفته انتظار میکشیدند تا بعدازظهر جمعه یک فیلم سینمایی ببینند، جاودان میماند.
جمشید هاشمپور در آستانه ۸۰ سالگی به یقین یکی از فراموش نشدنیترین هنرپیشگان سینمای ایران است. فرزند سومین روز بهار ۱۳۲۳ در خیابان سلسبیل تهران، با پدر و مادری که اصالتاً اردبیلی بودند. هاشمپور در آوان نوجوانی به فراگیری فنون ورزشهای رزمی پرداخت و همین زمینهای بود برای درخشش او در نقشهای غالباً اکشنی که حتی بعد از انقلاب به او سپرده میشد.
جمشید هاشمپور در ۲۴ سالگی با کمک یکی از دوستانش به ساموئل خاچیکیان، بزرگمرد سینمای ایران معرفی میشود تا نقش کوتاهی در فیلم «جهنم سفید» داشته باشد. بازی در «جنجال پول» کاری از پرویز خطیبی و «ایوالله» به کارگردانی زندهنام منوچهر نوذری، دیگر کارهای ابتدایی هاشمپور بودند. با وجود استعداد زیادی که داشت، از ۱۳۵۰ مدتی سینما را کنار گذاشت. البته به گفته خودش ممنوعالفعالیت شد . ۱۰ سال بعد در ۱۳۶۰ و پس از انقلاب اسلامی، به دعوت مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم «خط قرمز» براساس فیلنامه «شب سمور» بهرام بیضایی لبیک گفت.
هرچند پیش از بازی در این فیلم به کیمیایی گفته بود مدتهاست از سینما دور مانده ولی کارگردان «خط قرمز» اصرار داشت که نقش یکی از مأمورهای امنیتی آن فیلم را به هاشمپور بدهد. فیلم «خط قرمز» توقیف شد اما به هر ترتیب هاشمپور دوباره به سینما برگشته بود و پس از پایان کارش در فیلم کیمیایی، در فیلم «فرمان» ساخته کوپال مشکات، کنار سعید راد به نقش آفرینی پرداخت. پس از این کار نقش ماندگار «زینال بندری» در «تاراج» ایرج قادری را بازی کرد. بازی تحسین شده هاشمپور کنار بهزاد جوانبخش او را تا حد یک ستاره در سینمای ایران مطرح کرد. همان سال در فیلم درخشان و ماندگار «عقابها» ساخته ساموئل خاچیکیان نیز هنرنمایی کرد. هرچند در این فیلم ایرج ناظریان صداپیشگی نقش او را برعهده داشت.
جمشید هاشمپور با سری تراشیده تبدیل به ستاره دهههای ۶۰ و ۷۰ سینمای ایران و شخصیتی خاص در این سینما شد. روزهای خوش هاشمپور در میانه دهه ۱۳۶۰ دوام زیادی نداشت. شایعه ممنوعالفعالیت شدن او در سینمای ایران پخش شده بود. با این شایعه ساموئل خاچیکیان در تولید فیلم «یوزپلنگ» تعجیل میکند و به سرعت سکانسهای بازی هاشمپور را در این فیلم ماندگار ثبت و ضبط میشوند. «یوزپلنگ» که از نفس میافتد، جمشید هاشمپور ممنوعالفعالیت میشود.
سی و چند سال بعد هاشمپور درباره این اتفاق میگوید:«من اقدامی نکردم و حتی ارشاد هم نرفتم که ببینم اصلا چرا ممنوع شدم یا درخواست بدهم ممنوع الکاریام را لغو کنند. حتی کسی به من خبر نداد ممنوع الکار شده ام. آن موقع کارگردان ها و تهیهکننده ها لیست بازیگرانشان را می بردند ارشاد و به آنها میگفتند هاشم پور فعلا نمی تواند کار کند. دلیل خاصی نداشتند فقط گفتند ایشان خیلی دارد پرواز می کند و مطرح میشود».
سه سال و اندی بعد اما روزهای با شکوه هاشمپور با «روز باشکوه» کیانوش عیاری دوباره از راه میرسند. او درباره بازگشت دوبارهاش هم میگوید: «نقشی در «روز باشکوه» بود که در سینمای ایران عیاری نتوانست بازیگری را پیدا کند که آناتومی و فرم بدنش به آن کاراکتر بخورد. نقش نماینده اشرف در یکی از استانها بود که باید خیلی ابهت می داشت. بعد عیاری رفت ارشاد و با مسئولان صحبت کرد که چنین پرسوناژی دارم و بازیگری که مدنظرم باشد نمی توانم پیدا کنم. شما هم بس کنید. ایشان به اندازه کافی متنبه شده است! سه سال و چهار ماه برایش بس است. اول گفتند یک ماه دیگر، ۲۰ روز دیگر و خلاصه عیاری آن قدر اصرار کرد تا بالاخره ممنوع الکاری مرا برداشتند.» به این ترتیب جمشید آریا سال ۱۳۶۷ دوباره به دنیای سینمای ایران وارد میشود. یک سال بعد در فیلم «مادر» حضوری درخشان داشت. گویش زیبای فارسی-عربی او در نقش «جمال» این فیلم نیز ستودنی بود. «پرده آخر» واروژ کریم مسیحی، «عشق و مرگ» محمدرضا اعلامی و «دلشدگان» علی حاتمی هم مجال هنرنمایی هاشمپور بودند. بازی در «هیوا» به کارگردانی رسول ملاقلیپور برای او دیپلم افتخار هفدهمین جشنواره فیلم فجر را به ارمغان آورد اما دو دهه بعد و سال ۱۳۹۶ جمشید هاشمپور برای بازی در نقش «خریدار نوزاد» فیلم «دارکوب» ساخته بهروز شعیبی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل نقش مرد سیوششمین دوره جشنواره فیلم فجر را به خود اختصاص داد. هاشمپور ۴ بار برای بازی در فیلمهای «آخرین بندر» ، «عشق و مرگ» ، «استشهادی برای خدا» و «واکنش پنجم» کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد هم شد. سال ۱۳۹۵ تندیس حافظ یک عمر فعالیت هنری را از شانزدهمین جشن دنیای تصویر به خانه برد. هاشمپور از معدود بازیگران سینمای ایران است که فعالیتی در تئاتر نداشته است. حضور در سریال «آقازاده» و نقشی که به «پدرخوانده» پهلو میزند هم از آخرین هنرمندیهای اوست.
«زینال بندری» اقتباسی پارودی از «دایی قاسم»
سینمای ایران در آوان دهه ۶۰ و در بحبوحه جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان دوران خاصی را پشت سر میگذاشت. از یک سو سینمای دفاع مقدس بنابر مقتضیات ایجابی دهه ۱۳۶۰ رشد و گسترش چشمگیری داشت و از سوی دیگر سینمایی که به اتفاقات دوران طاغوت میپرداخت، با فاصله گرفتن از آن دوران سر و شکل منظمی به خود میگرفت.
«تاراج» از آن دسته فیلمهایی بود که اوضاع نابسامان فرهنگی-اجتماعی ایران در دوران حکومت پهلوی را به خوبی نمایان میساخت. این فیلم آشکارا به دخالت دربار حکومت پهلوی در ترانزیت مواد مخدر میپرداخت و شخصیت «اشرف پهلوی» به عنوان سردمدار این جنایت در قالب زنی که ریاست کل ماجرای قاچاق مواد مخدر را برعهده داشت به تصویر درآمده بود.
اما شخصیت «زینال بندری» قاچاقی تریاک که پس از درگیری با نیروهای ژاندرامری و قتل یکی از ژاندارمها به دام آنها میافتد و با دسیسه همین زنجیره ترانزیت مواد مخدر از اعدام نجات پیدا میکند تا برای ترویج هروئین در ایران و بین نوجوانان زیر ۱۴ سال بازاریابی کند از کجا به ذهن ایرج قادری خطور کرد؟ واضح است که شخصیت «زینال بندری» در «تاراج» اقتباسی پارودی از کاراکتر «دایی قاسم» فروشنده عمده مواد مخدر دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی بود.
پس از اختلافات اشرف با سپهبد علی رزمآرا، او دستور دستگیری فروشندهها و قاچاقچیان جزء مواد مخدر صادر و تعدادی از آنها اعدام میشوند. این اتفاق نیز در فیلم «تاراج» به تصویر کشیده شده و «زینال بندری» نیز در لو دادن آنها نقش به سزایی ایفا میکند.
مهمترین شخصی که این میان دستگیر میشود «دایی قاسم» است که در همدان برای خود دژی مستحکم ساخته بود. فریده دیبا، مادر فرح، در خاطراتش مینویسد:«موقعی که «دایی قاسم»، کلانترین قاچاقچی موادمخدر ایران در دژ مستحکم خود در همدان، دستگیر و به تهران انتقال داده شد، من از فرح سؤال کردم که چطور تا این تاریخ، پلیس و نیروهای خفیه ایران از وجود این دژ مستحکم در وسط شهر همدان بی اطلاع بودهاند؟!. . . فرح ضمن تأکید بر این نکته که بهتر است دیگر اسم «دایی قاسم» را بر زبان نیاورم، گفت: دایی قاسم یک فروشنده عمده بوده و در همه این سالها تریاکهای متعلق به اشرف را در جهان توزیع میکرده است… هم قبل و هم پس از ممنوعیت کشت تریاک در ایران، اشرف دارای صدها هکتار زمین مزروعی بود که انحصاراً در آنها تریاک کشت میشد.» به هر ترتیب جمشید هاشمپور دوباره شخصیت «دایی قاسم» را بازآفرینی کرد. هرچند دایی قاسم همدانی شباهتی به شمایل «زینال بندری» نداشت و همواره کت و شلوار و کروات فاخرش زبانزد اهالی همدان و نهاوند بود اما این اقتباس پارودی، شخصیت جاودان «زینال بندری» را به سینمای ایران هدیه کرد.
یاسر سماوات
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است