روزنامه صبا

روزنامه صبا

مریم سعادت:

در جشنواره فیلم فجر با «شب طلایی» بی رحمانه برخورد نشد


بازیگر فیلم سینمایی «شب طلایی»، می‌گوید یک سر سوزن هم احساس نمی‌کند در جشنواره فیلم فجر بی رحمانه داوری شده باشد.

«مریم سعادت»، فیلم سینمایی «شب طلایی»، نخستین ساخته «یوسف حاتمی کیا» را روی پرده دارد؛ نقش «زهرا خانم»، مادربزرگ قصه ای که با چالش هایی برای بازی اش رو به رو بود چرا که به گفته خودش، «زهرا خانم» از «مریم سعادت» نه تنها به لحاظ سنی بلکه به لحاظ ریتم و خصوصیات اخلاقی خیلی دور بود و «سعادت» توانست آن قدر این نقش را باورپذیر بازی کند که در زمان اکران در جشنواره فیلم فجر منتقدان بر این باور بودند که او برای بازی خوبش کاندیدا می شود و حتی سیمرغ هم می گیرد اما به فیلم و «مریم سعادت» کم لطفی شد و چنین اتفاقی نیفتاد. وقتی با وی تماس می گیرم خونگرم و پرانرژی پاسخ سوالاتم را می دهد. «سعادت» در طول مصاحبه نام کوچک کارگردان را در کلامش می آورد و ابتدای مصاحبه هم تاکید دارد که به این دلیل به اسم کوچک صدا می زنم که مدام نگویم آقای حاتمی کیای جوان و آقای حاتمی کیای بزرگ. مصاحبه اختصاصی روزنامه صبا را با «مریم سعادت» به بهانه بازی در فیلم «شب طلایی» یوسف حاتمی کیا در ادامه بخوانید.

*آیا به خاطر حضور چهره شناخته شده ای همچون «ابراهیم حاتمی کیا» در مقام تهیه کننده بازی در فیلم اول پسرش، «یوسف حاتمی کیا» را پذیرفتید یا فیلم نامه برای تان در اولویت بود؟

 وقتی برای بازی دعوت شدم نه به خاطر آقای «ابراهیم حاتمی کیا» بلکه به دلیل حضور دوستانم در این پروژه، همکاری در آن را پذیرفتم. آقای «امید گلزاده» گریمور فیلم از دفتر تولید با من تماس گرفت و گفت که «یوسف حاتمی کیا» می خواهد کار کند و «زهرا خانم» قصه خیلی برای تان خوب است و به من برای بازی پیشنهاد داد. برای تست گریم رفتم چون در حقیقت جوان تر از نقش بودم و برای خودم هم چالشی بود که ببینم گریم چطور جواب می دهد. به هر حال قرار بود نقشی را بازی کنم که با «مریم سعادت» تفاوت داشت؛ البته نه به لحاظ سن و سال بلکه به خاطر روحیه و ریتم این شخصیت چرا که من آدم تند و تیزی هستم. وقتی گریم شدم یوسف دید که ظاهراً من به «زهراخانم» مدنظرش در قصه نزدیک هستم و خودم هم بی نهایت با گریم ارتباط برقرار کردم و آن را خیلی دوست داشتم. «امید گلزاده» به شدت و با وسواس و بدون استفاده از لاتکس و فقط با خطوط روی صورتم کار کرد و جواب داد. در همان ابتدا هم با یوسف ارتباط برقرار کردم و فهمیدم «زهراخانم» را می بیند؛ البته نه تنها این شخصیت، بلکه تک تک شخصیت های قصه را می بیند. بدین ترتیب بود که بازی در فیلم را پذیرفتم.

*به عنوان بازیگری که نقش تان نه تنها ۱۸۰ بلکه ۳۶۰ درجه از «مریم سعادت» دور است در مورد تحلیل تان از نقش برای مان بگویید و این که چه جایگاهی در قصه برای خود تعریف کردید ؟

اولاً خودم هم یک مادر هستم یعنی درک و شناخت از آن نقش داشتم؛ خانواده بزرگی که «زهرا خانم» دوست دارد همه اعضای آن را دور هم جمع کند، به سلامت زندگی کنند و میانه شان با هم خوب باشد. این نگرش یوسف را نسبت به این نقش خیلی دوست داشتم و در طول فیلمبرداری هم هر جا اگر حتی یک نفس تند می کشیدم، یوسف به من تذکر می داد و با حواس جمع و با اشراف کامل کار کرد.

*اولین تجربه «یوسف حاتمی کیا»، با کلی حرف و حدیث، چطور بود؟

 به خاطر این که یوسف پسر آقای حاتمی کیاست برای بازی در فیلم نرفتم و همان گونه که اشاره کردم به توصیه «امید گلزاده»، یکی از دوستان چندین و چند ساله ام که خیلی با هم کار کردیم و برای او و کارش احترام قائل هستم، برای بازی در این فیلم رفتم. برای من این موضوع حیرت انگیز بود که پسر جوانی که تازه کارش را شروع کرده بود، یک کار بزرگ می ساخت و ممکن بود سایه پدر به طور محسوس روی سرش باشد ولی ما سر فیلمبرداری چند بار بیشتر آقای «ابراهیم حاتمی کیا» را ندیدیم و من هر چه دیدم از جنم و جربزه خود یوسف و بسیار برایم جذاب بود که بدون ادعا تک تک عوامل را در جهت دیدگاه خود راهنمایی می کرد. او جوان به شدت بااحترام، باشعور و فهمیده ای است ولی با همه این ها فکر نمی کردم فیلم این قدر خوب شود چون واقعاً کار سختی بود. این که یک عده بازیگر قد و نیم قد به لحاظ سنی را دور هم جمع کنی و آن ها را به یک وحدت برسانی، خیلی سخت است، واقعاً دم یوسف گرم چون در این زمینه موفق بود.

*به سختی کار اشاره کردید که کارگردان کار اولی پشت دوربین بنشیند و عده ای بازیگر حرفه ای همچون شما و آقایان کرامتی و معجونی و جوان ترها را در لوکیشنی بسته به درستی هدایت کند.

البته یک نکته دیگر هم برای تان بگویم؛ یوسف خیلی خوب و از کارش مطلع بود و واقعاً عزمش را جزم کرده بود که فیلم را به بهترین شکل به سرانجام برساند. از آن گذشته ما گروه بی نظیری داشتیم یعنی هر چقدر برای تان از وجود نازنین تک تک آن ها بگویم، باز هم کم است.

همه در کار تا جایی که می توانستند به هم کمک می کردند و هیچ فردی در کار دیگری دخالت نمی کرد، هیچ فردی برای دیگری قیافه نمی گرفت و گویی نازنین ها -جز من- دستچین شده بودند.

*«شب طلایی» فیلم خوبی بود اما در جشنواره فیلم فجر، هم در داوری و هم در بین منتقدان دیده نشد. به نظرم بازی خوبی داشتید و همه می گفتند که نامزد می شوید و حتی سیمرغ هم می گیرید. با توجه به این که بازیگر باتجربه ای هستید این نامزدی چقدر برای تان اهمیت داشت؟ چرا که حق تان در جشنواره خورده شد.

یک سر سوزن هم احساس نمی کنم که در جشنواره فیلم فجر بی رحمانه داوری شد و می گویم که قسمت نبود یا عده بیشتری بهتر بودند. همین که خیلی ها به من گفتند که ما منتظر بودیم سیمرغ بگیری، برایم خیلی جذاب بود. تا این لحظه هیچ وقت دنبال سیمرغ و جایزه نبودم و این خیلی برایم خوشایند است که عده کثیری معتقد بودند که من باید نامزد می شدم و جایزه می گرفتم و از نقشم تعریف کردند.

*در «شب طلایی» در کنار بازیگران باتجربه، جوان ترها هم بازی داشتند. بازی کدام شان را پسندیدید و فکر می کنید در آینده از کدام شان حرف های بیشتری زده می شود؟

 مدام فکر می کردم «حسن معجونی» کاندیدا می شود، مخصوصاً وقتی فیلم را دیدم به فکر خودم نبودم بلکه فکر حسن را می کردم که کاندیدا شود و وقتی نشد برایم جای تعجب داشت. به نظرم تک تک بازیگران، حتی نوجوان قصه «شب طلایی» هم خوب بازی کرد. «ناصر هاشمی»، «سینا رازانی»، «بهناز جعفری»، «یکتا ناصر» و همه بازیگران خیلی خوب بودند.

*با توجه به این که مقابل دوربین «یوسف حاتمی کیا» نقش آفرینی کرده اید چقدر نقدهای درباره فیلم را قبول دارید؛ برخی می گویند یوسف زیر سایه پدر فیلم ساخته و برخی معتقد هستند از سینمای «اصغر فرهادی» کپی برداری کرده است.

ببخشید شاید اندکی حرفم تند و تیز باشد ولی من سر سوزنی این نقدها را قبول ندارم به خاطر این که «یوسف حاتمی کیا» بی ادعا آمد و آن چه را که مسئله اش بود، به بهترین شکل ساخت. حالا اگر فردی شباهتی در فرم کار می بیند، کمال نامردی و بی معرفتی است که بخواهد آن را وصل کند و بگوید کپی از این و آن است! من اصلاً این را که می گویند کپی است، نمی فهمم. هر کارگردانی از کاری که می خواهد انجام دهد درک و شناختی دارد. یوسف ذره ای نخواسته بود، کپی برداری کند. همین فیلم هایی را که می گویند یوسف از آن ها کپی برداری کرده، همه ما دیده ایم ولی فقط به نظر آن ها رسیده که کپی شده است. «شب طلایی»، ۷، ۸ ساعت از زندگی عادی را روایت می کند و ممکن است شبیه خیلی از فیلم ها باشد و می توانیم هزاران فیلم به لحاظ زمانی شبیه «شب طلایی» بسازیم که هیچ کدام هم شبیه به دیگری نباشد.

*فیلم تان در دوران کرونا ساخته شد، در جشنواره فیلم فجر اولین اکرانش بود و در دوران پساکرونا به اکران عمومی درآمد. بازتاب ها را چگونه دیدید؟

خبر ندارم. فکر نمی کنم فیلم خیلی خوب فروخته باشد.

*دلیل بی رغبت بودن تماشاچی و نرفتن به سینما را در چه می دانید؟

کرونا دو سال و نیم طول کشید و خیلی چیزها را تغییر داد. مردم یاد گرفتند بیشتر مراقب خودشان باشند و همین ها سبب شده برای رفتن به سالن سینما یا تئاتر تعارف کنند و فوبیا دارند، البته نمی دانم چرا؟ شاید گرانی بلیت هم بی تاثیر نباشد. به هر حال این هم مسئله ای است ولی به اعتقاد من سینما اسم و بازیگر می خواهد. شاید فیلم های کمدی الان خوب بفروشند ولی برخی فیلم های خوب هم اصلاً نفروختند یا درباره تئاترها، این گونه که اطلاع دارم آن طور که باید و شاید از آن ها استقبال نمی شود. این خوب نیست و ان شاء ا… به دورانی برگردیم که مردم استقبال می کردند.

«زهرا خانم» مادربزرگ «شب طلایی»، نقشی طلایی و برای من مخاطب بسیار قابل باور بود. به ما بگویید این نقش چه جایگاهی در کارنامه کاری تان دارد؟

اگر زنده باشم و بتوانم کار کنم قطعاً زهرا خانم های بسیاری را بازی خواهم کرد. قطعاً به سن «زهرا خانم» نزدیک تر خواهم شد ولی چالش بازی در نقش «زهرا خانم» برای من همین بود که نقشی با سن بالاتر را بازی کردم، البته خیلی برایم جذاب بود و همیشه استقبال و آرزو می کنم که از این دست نقش ها، نه تنها «زهرا خانم» بلکه نقش هایی  که از من دور است، بازی کنم.

*«شهرک کلیله و دمنه» اثری متفاوت از «مرضیه برومند» را در شبکه نمایش خانگی دارید. چه خبر از این اثر نمایشی؟

زیاد درباره اش نمی دانم. مردم ما عادت کرده اند سریال هایی همچون «یاغی» را ببینند. «شهرک کلیله و دمنه» باید خیلی برای مردم تعریف و توضیح داده می شد که اثری عروسکی ولی برای بزرگسالان است، مثل دیگر کشورهای متمدن دنیا که آثار خوبی از این دست تولید می شود اما سریال ما زیاد تعریف نشده بود و مردم نمی دانستند چگونه با آن برخورد کنند و همان اول با وجود این که نوشته شده بود مناسب افراد زیر ۱۶ سال نیست اما توجه نکردند و نیازمند فرهنگ سازی و تبلیغ بود. چندی پیش که خانم «برومند» را دیدم، می گفت که مردم اصلاً نمی دانند من «شهرک کلیله و دمنه» را ساخته ام و مدام می گویند چند سال است کار نکرده ای و چرا کاری نمی سازی؟ این ها اندکی دردناک است و ما وظیفه نداریم در خیابان تبلیغ کنیم بلکه اعضای تیم سرمایه گذار تهیه کننده باید کار تبلیغات را انجام دهند. من برای این کار حتی یک پوستر هم در تهران ندیدم! چندی پیش که برای اکران مردمی «شب طلایی» رفته بودم، در پارکینگ عکس های «شهرک کلیله و دمنه» را دیدم! وقتی مردم دو تا آهو را می بینند تصور می کنند کار کودک است و وقتی با بچه ها آن را تماشا می کنند، می بینند که مناسب شان نیست.

*خانم «برومند» درباره ساخت ادامه «شهرک کلیله و دمنه» چیزی نگفت؟

واقعا نمی دانم به کجا می انجامد ولی به نظرم «شهرک کلیله و دمنه» یک اتفاق است.

نام خانم «برومند» به میان آمد؛ دوستی تان به چند دهه پیش برمی گردد؟

اولین تجربه همکاری مان شهر موش های یک در سال ۱۳۶۴- ۱۳۶۳ بود که عروسک گردان بودم و تا الان خدا را شکر دوستی مان حفظ شده است. اصلاً این را بگویم که «مرضیه برومند» من را بازیگر کرد. رشته دانشگاهی ام عروسکی بود البته هنوز هم کار عروسکی انجام می دهم. کاری را با خانم «برومند» انجام می دادم که عروسک گردان بودم و او مراحل آخر تصحیح متن «آرایشگاه زیبا» را انجام می داد. از مرضیه خواستم نقشی کوچک به من بدهد. ابتدا باور نکرد اما به او گفتم که دوست دارم بازی کنم. دوست داشتم بازیگری را امتحان کنم و برایم نقش دختری را که برای آقای بابک به خواستگاری اش رفتند، نوشت و ۲، ۳  قسمت مهمان «آرایشگاه زیبا» بودم. وقتی سریال پخش شد نقش من هم مورد توجه قرار گرفت و جالب این که کسی متوجه نشد من آن را بازی کردم. من در آن مقطع کار عروسکی را کارگردانی می کردم و صدای چند خانم را به دلیل این که میکروفن های شان باز بود، شنیدم که به هم می گفتند «آرایشگاه زیبا» را دیشب دیدید؟ آن دختر چه کسی بود که نقش را این قدر خوب بازی کرد؟ مرضیه رئیس این هاست و می رود این گونه آدم ها را پیدا می کند و یکی دیگر هم می گفت که عالی بود. مگر می شود یک خنگ را بیاورد و این گونه دیالوگ بگوید؟ من سرتا پا گوش شده بودم. خیلی از این تعریف خوشم آمد و هنوز هم که هنوز است خیلی ها نمی دانند من در این سریال بازی کردم، شاید چون گریم خیلی غلیظ و اندکی صداسازی داشتم و برایم جالب بود که با این سریال شروع کردم و در «قصه های تا به تا» یا همان زی زی گولو عروسک گردان بودم و خانم «برومند» به من گفت که نقش همسایه زی زی گولو را تو بازی کن و من گفتم حوصله بازی در نقش های طولانی را ندارم و می خواهم عروسک گردانی کنم و گفت که فقط چند سکانس است و طولانی نیست. البته خودش هم تصور نمی کرد که این قدر استقبال شود و چون همزمان با ضبط، پخش سریال هم شروع شد، نقش اعظم خانم زیاد و پررنگ شد و مردم من را با بازی در نقش اعظم خانم سریال زی زی گولو شناختند.

*اشاره کردید که در دوران جوانی تان، قبل از بازیگر شدن کارگردان بودید. چرا به شکل حرفه ای آن را ادامه نمی دهید؟

هنوز هم کارگردانی می کنم منتها خیلی کمتر چون توان، وقت و نیروی خیلی زیادی می خواهد. من قبل و حتی در وسط کرونا هم در دانشگاه تدریس می کردم، به همین دلیل نمی رسم که کارگردانی کنم. شاید اگر عمری باقی ماند، کاری را کارگردانی کنم.

*از کارگردانی، بازیگری و عروسک گردانی گرفته تا صداپیشگی و تدریس، از بین این هنرها علاقه اصلی تان کدام است؟

عروسک گردانی.

*حرف پایانی تان با خوانندگان روزنامه صبا درباره زهرا خانم «شب طلایی».

واقعاً خیلی دلم می خواست این فیلم مورد توجه قرار می گرفت، البته نه به خاطر خودم، یوسف، حسن معجونی و دیگر بازیگران بلکه به خاطر این که فیلم شریف و خیلی خوبی است یعنی حیف است که این کار این قدر کم دیده شود و برای آن آرزوی موفقیت می کنم.

و سخن پایانی…

باید به نقش تبلیغ درست در دیده شدن کارها اشاره کنم. چندی پیش «شهرک کلیله و دمنه» اثری متفاوت از «مرضیه برومند» به شبکه نمایش خانگی آمد. در روزهایی که مردم ما عادت کرده‌اند سریالهایی همچون «یاغی» را ببینند. باید برای مردم توضیح داده می‌شد که «شهرک کلیله و دمنه» اثری عروسکی ولی برای بزرگسالان است، مثل دیگر کشورها که آثار خوبی از این دست تولید می شود اما سریال ما زیاد تعریف نشده بود و مردم نمی‌دانستند چگونه با آن برخورد کنند و همان اول با وجود این که نوشته شده بود مناسب افراد زیر ۱۶ سال نیست اما توجه نکردند و دیدن آن نیازمند فرهنگ سازی و تبلیغ بود. چندی پیش که خانم «برومند» را دیدم، می‌گفت که مردم اصلاً نمی‌دانند من «شهرک کلیله و دمنه» را ساخته‌ام و مدام می‌گویند چند سال است کار نکرده‌ای و چرا کاری نمی‌سازی؟ این اندکی دردناک است… ما وظیفه نداریم در خیابان تبلیغ کنیم بلکه اعضای تیم سرمایهگذار و پخش‌کننده باید کار تبلیغات را انجام دهند. من برای این کار حتی یک پوستر هم در تهران ندیدم! چندی پیش که برای اکران مردمی «شب طلایی» رفته بودم، در پارکینگ عکس‌های «شهرک کلیله و دمنه» را دیدم! وقتی مردم دو تا آهو را می‌بینند، تصور می‌کنند کار کودک است و وقتی با بچه‌ها آن را تماشا می‌کنند، می‌بینند که مناسب آن طیف سنی نیست.

مریم ضیغمی محمدی

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است