بهمن عبداللهی:
«شب طلایی»؛ سعادت یافتن یک بازیگر در نقشی متفاوت
منتقد سینما بازی مریم سعادت در فیلم سینمایی «شب طلایی»، را سعادت یافتن یک بازیگر در نقشی متفاوت تعبیر کرد.
بهمن عبداللهی، منتقد سینما یادداشتی درباره فیلم سینمای «شب طلایی» و همچنین بازی متفاوت مریم سعادت در این فیلم نوشته است که روزنامه صبا در ادامه به این یادداشت می پردازد.
نخستین تجربه کارگردانی یوسف حاتمی کیا کار قابل قبولی است و نشانه هایی از هوشمندی را در انتخاب قالب داستان و سبک روایت او میتوان دید. هر چند چنین داستان و ساختاری خیلی تازگی ندارد و تقریبا در آثار یک دهه اخیر همه کشورهای صاحب سینما میتوان شناسایی کرد؛ سبک روایت مدرن که داستان به جای طول در عرض حرکت می کند، پر شخصیت است، به زندگی روزمره می پردازد، از رنگ و لعاب یا جلوههای ویژه در آن خبری نبوده، پلان ها معمولا مدیوم است و سازنده به دنبال حرفهای گنده نیست.
فیلم «شب طلایی» چنین جهانی دارد و این دست یک کارگردان جوان و کم تجربه را باز می گذارد تا با پرداختن به تک تک شخصیت ها (حدود ۱۶ نفر در یک لوکیشن واحد) و نگاه به اتفاقات پیرامونی فضاسازی کند.
مضمون «ریاکاری» و «پنهان کاری» به وفور در سینمای ایران استفاده شده، اما اشکال بزرگ فیلم این تکرار نیست، بلکه خط اصلی که باید به عنوان نخ تسبیح داستانک ها را به هم پیوند دهد قوی و مستحکم نیست. اینکه گم شدن دو شمش طلا و جستجو برای پیدا کردن آن بتواند یک اثر ۹۰ دقیقه ای را سرپا نگهدارد عملاً نتیجه بخش نبوده و فیلم از پرده اول به بعد کارت اصلی خود را بازی می کند و حالا داستان آدم ها و ماجراها هستند که باید پیش برنده باشند. بعضی از این آورده ها کم و بیش جذابیت دارند و تعدادی دیگر هم پا در هوا میمانند، با این حال معضل اصلی پابرجاست و مخاطب چیز خاصی نمی بیند که بخواهد با شوق ماجرا را دنبال کند.
اما فارغ از جهان «شب طلایی» و ساختارش، درباره بازیگر نقش اصلی اثر که «مریم سعادت» آن را ایفا می کند باید بگویم وظیفهاش سنگین بوده؛ درست مثل گریماش. میدانیم که مریم سعادت در کارنامه بازیگریاش عمدتا در آثار کمدی یا ملودرام حضور داشته یا دست کم در نقشهای مکمل ظاهر شده که با نقش مادر در این اثر کاملا متفاوت بودهاند. با این حال او از فرصتی که یوسف حاتمی کیا در اختیارش گذاشته نهایت بهره را برده و توانایی خود را به رخ کشیده است.
داستان فیلم درباره مادری پا به سن گذاشته است که در شب تولدش همه اعضای خانواده را جمع میکند تا با هم آشتی کنند اما گم شدن مقداری طلا باعث میشود چهره واقعی مهمانان آشکار شود. با این حساب مدار اثر بر محور شخصیت مادر حرکت کرده و اوست که به عنوان شخصیت مرکزی دیگر شخصیتها و رویدادها را به هم متصل میکند. سعادت در این موقعیت از زبان بدن، میمیک چهره و تن صدا به عنوان ابزار کار درست استفاده و نقش را باورپذیر میکند. حالا اگر شخصیت مادر آن گیرایی یا کاریزما را در بافت قصه و ساختار فیلم ندارد باید مشکل را در فیلمنامه نویس یا سازنده جستجو کرد.
به نظر میرسد برای محک زدن کیفیت کار یک بازیگر باید دو نکته مهم را در نظر داشت؛ نخست روحی که بازیگر به متن شخصیت نوشته شده بر کاغذ میدمد تا بدان جان بخشد و قابل مشاهدهاش کند و دوم خلاقیت و تازگی اجرای بازیگر نسبت به گذشته کاری و آثار پیشیناش. مریم سعادت در هر دو بخش موفق عمل کرده است و نشان میدهد به او میتوان برای نقشهای متفاوت اعتماد کرد.
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است