روزنامه صبا

روزنامه صبا

چهره روز؛

الماسی که دو دهه خوش درخشید


جهانگیر الماسی بازیگر برجسته دهه‌های 60 و 70 سینما و تلویزیون ایران یکی از چهره‌های کم کار این روزهاست.

روزنامه صبا – شیب ملایم خیابان امیریه تهران، نفس‌هایش را به شماره انداخته اما شوقی عجیب از درون به او نهیب می‌زند که زودتر به خانه برسد. مرد میانسال نفس‌زنان پاتند می‌کند سمت کوچه قلعه وزیر، مقابل پلاک هفت، با کف دست، چند بار به در زنگ زده و رنگ و رو رفته می‌کوبد. انگار که یادش رفته اجاره‌نشین است.ساعتی پیش بود که خبر پدر شدنش را از معاون شرکت راه آهن تهران شنید راه‌هنرشنید و اصلاً متوجه نشد چطور به خانه رسید. پدر شدن، پس از سال‌ها نذر و نیاز و ذکر و دعا و خیرات و توسل به حضرت معصومه (س) موهبتی بس شیرین است. کارمند ساده راه آهن، مثل همه پدرها دوست داشت، فرزندش روزگاری به همه آرزوهای بربادرفته خودش برسد. دوست داشت، دنیا را به فرزندش ببخشد، پس نامش را «جهانگیر» گذاشت… جهانگیر الماسی، بازیگر نام‌آشنای سینمای ایران سال ۱۳۳۴ دیده به جهان گشود.

از دوران کودکی‌اش دل خوشی ندارد. خودش می‌گوید:« اصلا بچگی نکردم! برای همین در سی سالگی برای خودم اسباب‌ بازی می‌ خریدم و همه کارهایی را که در کودکی انجام نداده بودم در سی تا سی و پنج سالگی انجام دادم!» هرچند از همان کودکی بود که دوستی‌اش با کیانوش عیاری آغاز شد.

به نوجوانی که می‌رسد، اواخر دهه ۴۰ خورشیدی، عضو گروه تئاتری حرفه‌ای می‌شود و برای نخستین بار، در ۱۴ سالگی و سال ۱۳۴۸ در اهواز روی سن نمایش می‌رود. چهار سال بعد و وقتی فقط ۱۸ سالش بود، با همکاری زنده‌نام پرویز بشردوست، گروه تئاتر «آژیده» را تاسیس کرد.

او کنار فعالیت‌های فرهنگی‌اش هرگز از تحصیل غافل نشد و پس از قبولی در رشته شیمی دانشگاه و دریافت مدرک کارشناسی، سال ۱۳۵۵ موفق به کسب مدرک کارشناسی ارشد در رشته حقوق و روابط بین و الملل از دانشگاه جندی‌شاپور شد. پس از انقلاب، الماسی وارد واحد فرهنگی سیما شد و همزمان با هیات موسسان نشریه «نوشین» نیز همکاری داشت. «ریشه در خون» به کارگردانی سیروس الوند نختسین فیلم سینمایی بود که الماسی به سال ۱۳۶۳ در آن به نقش آفرینی پرداخت. همان سال در فیلم «آشیانه مهر» جلال مقدم نیز حضور یافت. یک سال بعد و در ۱۳۶۴ اما موسم نقش‌آفرینی الماسی در نخستین نقش اولش بود. «تنوره دیو» به کارگردانی کیانوش عیاری و نقش «محمدعلی» همواره در خاطر الماسی می‌ماند. هرچند «تنوره دیو» ماجرای خشکیده شدن قنات یک آبادی را روایت می‌کرد اما بدل به نقطه‌ای برای فوران استعدادهای جهانگیر الماسی شد. همان سال «پدربزرگ» به کارگردانی مجید قاری‌زاده، فیلمی خانوداگی بود که الماسی با بازی در نقش «حسین» حضور کنار زنده‌نام جمشید مشایخی را تجربه کرد. این دو بازیگر برجسته همان سال در فیلم «آوار» نیز کنار هم به نقش آفرینی پرداختند. علاوه بر مشایخی، بازیگران نام‌آشنایی مانند زنده‌‌نام هادی اسلامی، فرامرز قریبیان، محمد مطیع، مجید مظفری، محبوبه بیات و تانیا جوهری نیز از هم‌بازیان الماسی در «آوار» محسوب می‌شد. دوستی دیرین او و عیاری سبب می‌شود یک بار دیگر عیاری نقش اول فیلمش را، این بار در «شبح کژدم» به الماسی بسپارد. فیلمی که بعدها از بازی این هنرپیشه کهنه‌کار سینمای ایران در نقش «محمود» به بهترین نقش‌آفرینی الماسی در تمام دوران بازیگری‌اش تعبیر شد. «سرزمین آرزوها» فیلم دیگری از قاری‌زاده به سال ۱۳۶۶ به محفلی برای هم‌بازی شدن الماسی با رضا رویگری، دیگر ستاره آن سال‌های سینمای ایران شد.

یک سال بعد زمانی بود که او در فیلمی معناگرا به نام «نار و نی» بازی کرد. فیلمی ویژه که تعداد دیالوگ‌هایش از انگشتان دودست هم فراتر نمی‌رفت. سال‌ ۱۳۶۷ را می‌توان یکی از پرکارترین دوران حرفه‌ای الماسی دانست. «لنگرگاه» به کارگردانی کیومرث پوراحمد، «تفنگ‌های سحرگاه» ساخته بهروز افخمی و «باد سرخ» اثر جمشید ملک‌پور دیگر فیلم‌هایی بودند که او در سال ۱۳۶۷ در آن‌ها حضور یافت.

الماسی البته در ۱۳۶۹ نیز در چهار فیلم «نفس عشق» ، «جدال بزرگ»، «افسانه آه» و «آهوی وحشی» به نقش‌آفرینی پرداخت که این میان «افسانه آه» فیلمی متفاوت‌تر از بقیه بود. یک سال بعد او در کمدی «دیگه چه خبر» با حضور در نقشی جدی که با «مبارک» آدم آهنی آن فیلم هم مقایسه می‌شد، بازی بی‌بدیل «ماهایا پطروسیان» را تکمیل کرد. یک سال بعد حضور در نقش «جواد» فیلم «آذرخش» ساخته احمدرضا درویش، رل روزنامه‌نگار را هم به شخصیت‌هایی که الماسی به آن‌ها جان بخشید اضافه کرد. «بانی‌چاو» ساخته احمدرضا گرشاسبی در ۱۳۷۴ نیز از دیگر کارهای متفاوت جهانگیر الماسی محسوب می‌شود.

با آغاز دهه ۱۳۸۰، برخلاف دودهه پرکار الماسی در معیت بازیگری، ورق برمی‌گردد. هنرمندی که روزگاری طی یک سال در چهار فیلم بازی می‌کرد، حالا در یک دهه به نقش‌آفرینی در سه فیلم «صنوبر» ، «پشت پرده مه» و «دایناسور» پرداخت. روند نزولی او در دهه ۱۳۹۰ با نقش آفرینی تنها در دو فیلم که یکی از آن‌ها را هم با نام «رنج و سرمستی» خودش کارگردانی کرده بود ادامه داشت. البته او غیر از این فیلم، کارگردانی «زمانی برای امیرعلی» را نیز در کارنامه خود دارد. هرچند سابقه کارگردانی الماسی به آوان دهه ۶۰ بازمی‌گردد.

او سال ۱۳۶۱ در گروه کارگردانی مجموعه تلویزیونی «همشهری» کنار سیاوش طهمورث و مسعود فروتن قرار داشت و نویسنده این سریال نیز محسوب می‌شد. جهانگیر الماسی غیر از حضور در سینما، نقش‌آفرینی‌های متعددی هم در تلویزیون داشت که از بهترین آثارش در این زمینه می‌توان به بازی در سریال تاریخی «کوچک جنگلی» و در نقش «میرزاحسین کسمایی» اشاره کرد. با وجود این چند صباحی است که کمتر از او خبر و اثری دیده و شنیده می‌شود. باید منتظر ماند و دید آیا بازهم هنرپیشه کهنه‌کار سینما و تلویزیون ایران با آن سالک معروف روی گونه‌اش، در قامت بازیگر ظاهر خواهد شد یا نه.

آن مرد کجاست؟

این‌که یک بازیگر به مرور زمان و با دوری از روزگار جوانی‌اش، در حوزه بازیگری کم‌کار شود، موضوعی بدیهی است اما گاه چهره‌هایی با وجود پتانسیل بالایی که دارند، به تدریج یا یک‌باره کم کار و بعضا محو می‌شوند! جهانگیر الماسی بازیگر برجسته دهه‌های ۶۰ و ۷۰ سینما و تلویزیون ایران هم یکی از این چهره‌هاست.

هرچند قاعده این است که بازیگران پا به سن گذاشته کما بیش به جرگه کارگردانان می‌پیوندند اما الماسی غیر از فیلم «رنج و مستی» و «زمانی برای امیرعلی» حضور محسوسی در کسوت کارگردان سینما و تلویزیون هم نداشته است.

الماسی به هر ترتیب بازیگری توانا بود که از پس نقش‌های متعددی که دو دهه پیش به او سپرده می‌شد به خوبی برمی‌آمد. خودش چند سال پیش در گفت و گو با تسنیم اظهار کرده بود:« الان خیلی دورانِ سختی را به لحاظ اقتصادی دارم می‌گذراندم، درآمدم صفر است اما هرگز حاضر نیستم که موقعیت فرهنگی ام را با پول قاطی کنم. یعنی به خاطر پول نمی‌روم تئاتر کار کنم.» او سال‌ها پیش نیز به حضور پژمان جمشیدی در مجموعه تلویزیونی «پژمان» اعتراض کرده بود و سپردن نقش به یک فوتبالیست را در حضور دانش‌آموخته‌های متعدد بازیگری نکوهیده بود. البته که مهراب قاسم‌خانی نیز جوابیه نسبتا تندی به او داده بود. جالب این که دوست دارد در جزایر قناری زندگی کند و درباره تفاوت زندگی در نقاط دیگر جهان می‌گوید:« همیشه به خودم می‌گویم چرا در برخی کشورها مانند سوئد و نروژ اختلافات نیست؟ خب به خاطر این است که آنجا مردم همدیگر را دوست دارند، به حق و حقوق خود و دیگران احترام می‌گذارند و می توان گفت خود خواه نیستند و قانون در این کشورها حرف اول و آخر است.» به هر روی، الماسی با هر نگاه و نگرشی که دارد، بخشی از تاریخ سینمای ایران محسوب می‌شود و اینکه درآمدش پس از چند دهه حضور در سینما و تلویزیون صفر باشد، مقوله‌ای تامل برانگیز است.

یاسر سماوات

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است