روزنامه صبا

روزنامه صبا

داوود بیدل:

«نمور» را با رویکرد اکسپریمنتال ساختم


کارگردان فیلم سینمایی «نمور»، آن را یک اثر کاملاً ملودرام می‌داند که برای کارگردان یک اثر اکسپریمنتال محسوب می شود.

«نمور» به کارگردانی داوود بیدل و تهیه‌کنندگی یاسر جعفری پس از نمایش در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر، روی پرده رفته است. این فیلم قصه‌ای‌ عاشقانه و اجتماعی درباره رابطه‌ نامتعارف دختر و پسری جوان است که خانواده سنتی آنها را پس از سال‌ها پنهان‌کاری به چالش می‌کشد. داستان این فیلم درباره داوود برادر بزرگ‌تر خانواده است که به اصرار دانیال همراه همسر خود سمیرا و دخترش آرام راهی شمال می‌شود تا پس از پانزده سال با خواهرش دلارام آشتی کند. پس از رسیدن به شمال دلارام آنها را نمی‌پذیرد و داوود تصمیم به بازگشت می‌گیرد اما… محمدرضا علیمردانی، سمیرا حسن‌پور، نسیم ادبی، باربد بابایی، پریسا شاهولیان، محمدرضا عباسی، سیدبنیامین شهیدزاده و بهاره کیان‌افشار در «نمور» بازی کرده‌اند.

پیش از این که «نمور» را بسازد اغلب مخاطبان، داوود بیدل را  با ساخت فیلم سینمایی «روزگاری عشق و خیانت» و سریال‌های «راه و بیراه»، «بیم و امید» و «در قصه‌ها زندگی می‌کنند» می‌شناختند. او دومین ساخته سینمایی‌اش، «نمور» را به تهیه‌کنندگی یاسر جعفری مقابل دوربین برد و این فیلم بعد از اکران در چهلمین جشنواره فیلم فجر، در سینماها اکران شده است. به همین بهانه روزنامه صبا با داوود بیدل درباره این فیلم گفت‌وگویی داشته است.

داوود بیدل چه زمانی در روند تولید «نمور» قرار گرفت؟

زمانی به پروژه اضافه شدم که فیلمنامه نوشته شده بود. من و تهیه‌کننده چند فیلمنامه را خواندیم تا به «نمور» رسیدیم و با هم توافق کردیم که بازنویسی‌اش را انجام و آن را برای تولید در اولویت قرار دهیم. چند بار به اتفاق نوشین معراجی فیلمنامه‌نویس، کار بازنویسی را انجام دادیم و از آنجا که به کار گروهی اعتقاد دارم و باید بازیگران من هم در جریان فیلمنامه قرار بگیرند، در مرحله پیش‌تولید با حضور آنها بازنویسی دیگری انجام شد.

بازیگران «نمور» ترکیب جالبی دارند؛ «محمدرضا علیمردانی» در کنار «باربد بابایی» و «نسیم ادبی». چگونه به این انتخاب‌ها رسیدید؟

معمولاً هر اثر سینمایی ‌که تولید می‌شود سازندگانش سراغ بازیگران سوپراستار و درجه یک این حوزه می‌روند و خیلی عوامل دست به دست هم می‌دهد تا انتخاب‌ها صورت گیرد. از جمله این عوامل می‌توان به بودجه‌ای که برای فیلم در نظر گرفته می‌شود، اشاره کرد. نگاه من به فیلمسازی از دیرباز به سمت سینمای اکسپریمنتال و نوآورانه بود و از این جهت «نمور» در مقابل نوع فیلمسازی‌ام، اثری متفاوت محسوب می‌شود. در بحث انتخاب بازیگر هم به این سمت رفتیم و گروه بازیگران را با توجه به بودجه فیلم -که به‌شدت در انتخاب‌ها تأثیرگذار بود- بستیم و به ترکیب متفاوت و جدیدی از بازیگران رسیدیم.

آیا فیلمبرداری در شمال کشور را برای جذابیت بصری آن انتخاب کردید؟

قصه «نمور» در شهری کوچک رخ می‌دهد و معمولاً این گونه شهرها که مردم در آن یکدیگر را خوب بشناسند، در شمال کشور قرار دارند، ضمن این که فضای ‌بارانی و نمناک بودن و بافتی که زنگ‌زدگی در و دیوار را نشان بدهد، مختص شمال است، بنابراین این نقطه از کشور را برای فیلمبرداری انتخاب کردیم.

در حین ساخت «نمور» دچار چه چالش‌ها و مشکلاتی شدید؟

 فارغ از اتفاقی که برای چند تن از عوامل گروه سر صحنه فیلمبرداری افتاد و با قطع شدن کابل آسانسور، سقوط کردند و دچار حادثه شدند، مشکل دیگری نداشتیم و فیلمبرداری اثر طبق برنامه‌ریزی که داشتیم، صورت گرفت و به سرانجام رسید. باز هم تأکید می‌کنم که اندازه‌ فیلم آن چه که الان هست، تعریف شده بود، نه بیشتر. «نمور» یک اثر کاملاً ملودرام و برای من کارگردان یک اثر اکسپریمنتال بود، چون من فیلمساز تکنیکال هستم و سعی کردم رد پای کارگردان را پر کنم و تجربه‌ای داشته باشم و فیلم هم به هدفش رسید.

سخت‌ترین سکانسی که در «نمور» فیلم‌برداری کردید، کدام سکانس بود؟

سکانس پایانی فیلم، چون می‌خواستم کل احساس درونی اثر در آن سکانس منتقل شود و بازیگرم هم اولین تجربه‌اش در مقابل دوربین بود؛ به همین دلیل از نظر انتقال حس، سخت‌ترین سکانس بود.

آیا در نهایت توانستید آنچه می‌خواستید را را به مخاطب فیلم «نمور» منتقل کنید؟

فکر می‌کنم این اتفاق افتاد. بارها و همراه با مخاطب فیلم را دیدم و سعی کردم اتفاقی را که در قصه رخ می‌دهد و تاثیرش روی مخاطب را آنالیز کنم. این فیلم یک اثر ملودرام است و در این گونه آثار، همیشه باید مخاطب ذهنش را خالی کند؛ در جشنواره فیلم فجر با توجه به این که ذهن مخاطب از فیلم‌هایی با موضوعات دراماتیک پر شده بود، بنابراین انتظار نداشتم به آن شکل کسی با این فیلم ملودرام ارتباط برقرار کند. البته در فضای آرام سینما این اتفاق افتاد و روی مخاطبانی که ذهن‌شان خالی بود و بدون هیچ پیش‌داوری فیلم را دیدند، تأثیر گذاشت. معتقدم ما توانستیم پیام‌مان را به مخاطب منتقل کنیم.

اکران فیلم را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بدترین اتفاق برای فیلم‌مان افتاد. تقریباً شروع بدی داشت ضمن آن که ناآرامی‌های ایجاد شده در کشور هم به «نمور» ضربه زد و هم به دیگر فیلم‌های در حال اکران. البته شاید به فیلم‌هایی که از قبل در حال اکران بودند، کمتر ضربه خورد اما برای فیلم ما اتفاق خوبی نیفتاد.

و دیدگاه امروز شما درباره آینده سینمای ایران؟

اگر تقاضا وجود نداشته باشد قاعدتاً عرضه‌ای هم نخواهد بود؛ این که شما فقط بودجه‌ای را تزریق کنید که یک اثر هنری ساخته شود، نمی‌تواند سینما را زنده نگه دارد. ما باید در سینما نشاط داشته باشیم و اگر بخواهیم سینما رشد کند باید ابتدا ذائقه مخاطب را در نظر بگیریم، ژانرهای سینما را در نظر بگیریم و فیلم‌هایی را که مخاطب از تماشای آنها لذت می‌برد تولید کنیم. اگر جز این باشد، سینما مرده خواهد ماند. اگر می خواهیم سینمایی بانشاط داشته باشیم باید فکری اساسی برایش بکنیم؛ برخی محدودیت‌ها را برداریم و تشویق‌هایی را هم برای سینماگران در نظر بگیریم تا صنعت فیلمسازی ما در مسیر درست خود قرار بگیرد. معتقدم سینما وظیفه‌ای برای نصیحت کردن مخاطب ندارد بلکه باید در وهله اول جذابیت داشته باشد و در همان ۵ دقیقه اول مخاطب را روی صندلی بنشاند، در غیر این‌صورت، آینده سینما خیلی روشن نخواهد بود. سینما این نیست که مدیر بنشیند و بگوید که چه کاری انجام شود. خیلی وقت‌ها مدیران سبب شده‌اند که فیلمساز به خودسانسوری برسد و مخاطب هم رفته رفته با سینما قهر کند. در مرحله اول باید سینما به آرامش برسد. واقعیت این است که باید ژانرها را زیاد کنند و این را هم در نظر بگیرند که سینمای ایران دارد از تکنیک فیلمسازی دور می‌شود و مدام به این سمت می‌رود که فیلم‌های بعضاً روشنفکرانه و شبه‌روشنفکرانه تولید شود. تکنیک در سینمای ایران دارد به فراموشی سپرده می‌شود و ما ناخودآگاه از دانش روزآمد و جذاب سینمای دنیا دوری می‌کنیم که این، یک خطر بالقوه برای سینماست.

برای آینده چه کاری در دست دارید؟

روی دو  فیلمنامه کار می‌کنم که یکی از آنها «گربه‌های تهران» نام دارد. منتظرم شرایط تولید برایم فراهم شود.

و حرف پایانی‌ شما با خوانندگان «صبا»…

آرزو می‌کنم سینمای کشور در مسیر درست خود قرار گیرد و امیدوارم مخاطب با سینما آشتی کند تا سینما دوباره نفس بکشد و زنده بماند.

مریم ضیغمی محمدی

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است