روزنامه صبا

روزنامه صبا

کاظم هژیرآزاد: 

منتظر اتفاقات عجیب‌تری در «بی‌همگان» باشید


بازیگر سریال «بی‌همگان» با بیان اینکه این سریال نزدیک به چهل قسمت دارد گفت که؛ اتفاقات بسیار عجیب‌تری در راه است.

مجموعه تلویزیونی «بی‌همگان» کاری از گروه فیلم و سریال سه سیما است که این شب‌ها از شبکه سه به روی آنتن می‌رود. از همان ابتدا که چشم‌مان به عوامل تولیدی این سریال می‌خورد، متوجه می‌شویم؛ با یک اثر پرمخاطب دیگر روبرو هستیم، تهیه‌کننده این مجموعه مهران مهام است که او را با سریال‌های چون «خانه پدری»، «دردسرهای عظیم ۱و۲»، «متهم گریخت»، «خانه به‌دوش»، «ترش و شیرین» و … می‌شناسیم. نویسندگی این مجموعه را علیرضا کاظمی‌پور و سعید جلالی به عهده دارند؛ کاظمی‌پور از کاربلدترین نویسندگان سیما است،که با مجموعه‌هایی چون «میوه ممنوعه»، «مسافری از هند»، «آوای باران»، «گمگشته» و «عاشقانه» پیش از این مورد توجه قرار گرفتند و موفق به کسب جایزه‌های مختلف، در بخش تلویزیونی شدند. کارگردانان این مجموعه نیز بهرنگ توفیقی و اصغر هاشمی هستند، که توفیقی سریال‌هایی چون «افرا» و «آقازاده» و اصغر هاشمی سریال‌هایی چون «آپارتمان»، «یک مشت پر عقاب» و بخش آغازین سریال «ستایش۱» را در کارنامه خود دارند، از بازیگران این سریال نیز می‌توان به مهدی سلطانی، محمد صادقی، میترارفیع، سپند امیر سلیمانی، زهره فکورصبور، کاظم هژیرآزاد، سمیراحسن پور، مهدی ماهانی و… اشاره کرد.

کاظم هژیر آزاد  از بازیگران ماندگار ایران است که در ۱۲۵ اثر سینمایی ، مجموعه تلویزیونی و نمایش صحنه‌ای به ایفای نقش پرداخته است. گفتگوی روزنامه صبا؛ با این شخصیت برجسته هنری، حسی پر از زیبایی و به دلنشینی یک چای گرم، بعد از کاری سخت در یک نیمروز پاییزی را داشت. او با صدای گرم و گیرا و یک دل‌گرفتگی عمیق از حسی پدرانه و قلبی که عاشقانه برای ایران می‌تپید، از نقش خود در سریال «بی‌همگان» سخن گفت و اظهار داشت: «بنده در این سریال نقش یک دبیر بازنشسته مظلوم را ایفا می‌کنم که مانند تمام فرهنگیان دلسوز این سرزمین، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف زندگی‌اش را نمی‌دهد. حساسیت شغل قاسم از همان ابتدا برای من دارای جایگاه ویژه‌‌ای بود، چرا که او در طول زندگی کاری و اجتماعی خود با حس مسئولیت سنگین تربیت بچه ها مواجه بوده است، او که همه را به عدالت، به دوستی و همدلی و وفاق دعوت می‌کرده، حالا با پسر خود امیر علی، که شخصی بسیار موفق در تحصیلات است، به چالش کشیده می‌شود و در دام یکسری اتفاقات عجیب، زندگی خانوادگی‌اش، زیر و رو شده، و با  انسان‌هایی که محصول جامعه‌ای پر از شکاف و تضاد اقتصادی هستند روبرو می‌شوند، جامعه‌ای که برای زنده ماندن و زندگی کردن، ناچار به لخت کردن یکدیگر هستند. مانند اصلان که برای امرار معاش خود مجبور به عمل خلاف و قاچاق می‌شود تا بتواند زندگی بهتری برای خود و فرزندانش درست کند. و از آن طرف مریم، مادری با بچه مریضش ناگریز به زندگی با اصلان است، درحالی که می‌داند، همسرش خرج زندگی آنها را از راه قاچاق در می‌آورد، اما به‌خاطر فرزندانش و شرایط سختی که دارد، نمی‌تواند کاری از پیش ببرد و مجبور به تحمل این اوضاع می‌شود، شکاف‌های عمیق اقتصادی در شخصیت مریم به شکل یک تعارض و جنگ درونی نمود پیدا می‌کند و اینجا متوجه می‌شویم که  نیاز آدم‌ها را مجبور به تحمل شداید روزگار می‌کند.

با این وصف می‌توان گفت؛ نویسنده در خلق شخصیت، از درونی‌ترین لایه شخصیت، که کشمکش شخص با خود است آغاز می‌کند، و بعد آن را در بیرونی‌ترین لایه، یعنی شخص با اجتماع بسط می‌دهد.  

 بله، به‌طور مثال در خط داستانی پسر من (امیرعلی)، ما جوانی را می‌بینیم که پس از آزادی از زندان به دنبال جبران سال‌های از دست رفته، دچار لغزش‌های زیادی می شود که هر بار، او را با مصائبی مهلک‌تر از قبل روبرو می‌کند و خشمی که از غرور بیش از حد امیر علی ناشی شده، او را گرفتار می‌کند و در ادامه، باعث درگیری او با اصلان می‌شود. خون ریخته شده اصلان، او را به زندان برمی‌گرداند و وضعیت او را حتی از ابتدا سخت‌تر می‌کند. در صورتی که اگر امیرعلی، پس از آزادی از زندان اتفاقات گذشته را کنکاش نمی‌کرد و به دنبال طبیعت زندگی خود می‌رفت، دچار حوادثی از این دست نمی‌شد. چه بسا ممکن بود به مرور زمان به جای برسد که همان‌هایی که در حق او ناروایی کرده بودند به جایگاه او غبطه می‌خوردند، و بر آنها مسجل می‌شد که مسیر امیر علی، احیای زندگی پیش رو است و نه کنکاش گذشته‌ای دردناک، که برای او جز ناکامی به بار نیاورده است. شاید امیرعلی باید در معرض آزمایش‌های بیشتری قرار بگیرد تا مانند پدرش بفهمد که کینه و خشم، محصولی جز سیاهی بیشتر ندارد. جوانان نمی‌دانند که از درگیری و نزاع، هیچ اتفاق خوبی بیرون نمی‌آید و حتی ممکن است شخص را دچار ضررهای بیش از پیش کند.

از ویژگی‌های بارز در نقش‌پردازی شما بازی‌های ریز چشمی و حسی وحرکتی است که در باورپذیر کردن نقش بسیار موثر است. روش شما برای رسیدن به این مهارت در بازیگری چیست؟

ممنون از شما، من کار خاصی نکردم. من همان پدر مظلومی هستم که نمی‌داند که چه باید بکند و نمی‌داند راه درست کدام است. او پدری است که برای درک پسر جوانش به گذشته خود رجوع می‌کند، چرا که خودش هم درجوانی اشتباه کرده است، درک و احساس این پدر ریشه درتحصیلات او در رشته ادبیات دارد، که به او کمک کرده در اتفاقات تأمل بیشتری داشته باشد و احساس فرزند خود را درک کند. او همزمان متوجه تضاد‌های اقتصادی و مسائل اجتماعی، و موانعی است که جوانان با آن هر روزه دست و پنجه نرم می‌کنند و با خود می‌گوید اگر من به پسرم در این شرایط فشار بیاورم، ممکن است از کوره در برود. او می‌داند که تنها پناهگاه سالم و ایمن برای یک جوان ایرانی، خانواده‌اش است پس سعی می‌کند تنها پناه و سنگر پسر خود را با حمایتی همیشگی حفظ کند.

با این اوصاف می توان فهمید که رمز موفقیت شما در رویارویی با نقش این است که، آن را زندگی می‌کنید، که البته این تکنیک در سیستم متداکتینگ استانیسلاوسکی از مهم‌ترین کد‌های ورود به نقش است…

از نظر تکنیکی بله، شما درست می‌گویید. من به‌عنوان بازیگر برای نزدیک شدن به یک نقش، آن را با تمام مسائل و حواشی‌اش، در ذهن مجسم می‌کنم و سعی‌ام بر این است که دیالوگ‌ها نه از زبان من، بلکه از زبان پدر امیر علی که در درون من زندگی می‌کند، بیرون بیاید، تا تبدیل به نقشی باورپذیر و تأثیرگذار برای مخاطب باشد، یعنی امیدوارم که این اتفاق افتاده باشد.

شخصیت قاسم در ذهن شما چگونه تجسم شد؟

پدری خطاط و شیفته ادبیات که برای امرار معاش روی سنگ قبرها خط می‌نویسد. او آدمی شریف و مظلوم است که نمی‌خواهد به کسی آزار برساند. این شخصیت، با جزئیات خود در هماهنگی کامل است. وقتی شخصیت‌پردازی در معرفی یک فرد به‌صورت منسجم عمل می‌کند، من می‌توانم او را مجسم کنم، و مخاطب هم او را می‌پذیرد.

در گذشته، بیشتر نقش‌های منفی بازی می‌کردید که به‌تازگی عمدتا به ایفای نقش‌های مثبت بدل شده است، ارزیابی شما از این انتخاب‌ها چیست؟ آیا این اتفاق را مبارک می‌دانید؟

برای من همه نقش‌ها مبارک است، چرا که هرکدام برای من تجربه‌ای تازه بوده‌اند. من تمام نقش‌هایی را که بازی کرده‌ام دوست دارم و برای من نقش مثبت و منفی فرقی ندارد. هر دو باید آموزنده و در خدمت داستان و تماشاگر باشند.

بیشترین پاساژ حسی را در این مجموعه با چه نقشی داشتید؟

قاسم، بیشترین تقابل را با امیرعلی پسرش دارد ،چرا که این پدر و پسر در دو جبهه مخالف از لحاظ عقیده هستند، پدر درباره ازدواج امیرعلی معتقد به همان مثل قدیمی است که می‌گفتند؛کبوتر با کبوتر باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز. اما پسرش این موضوع را درک نمی‌کند، چنانچه اگر پسر قبول می‌کرد تا با دختری از طبقه خود ازدواج کند، نه دانشجویی که پدرش کارخانه‌دار است، وارد این جریانات نمی‌شد و از آن سو، پدرش هم دچار این همه پریشانی نمی‌شد، چرا که پدر امیر علی، حتما در ذهنش با خودش محاسبه می‌کند که در صورت این وصلت، چطور می‌تواند برای پسرش عروسی بگیرد؟ او نگران تحقیر شدن پسرش است، چیزی که امیرعلی از درک عاجز آن است. با این که در روز خواستگاری نشانه‌هایی از حقارت را حس می‌کند، باز به روی خود نمی‌آورد و به راه خود ادامه می‌دهد. محمد صادقی به‌عنوان ایفاگر نقش امیرعلی، توانسته از پس نقش بربیاید اما اینکه این تقابل پدر و پسری از پس دو طرز نگاه متفاوت به زندگی، درآمده است یا خیر؟ این را مخاطب باید قضاوت کند.

پایان‌بندی سریال «بی‌همگان» متناسب با داستان است یا مانند برخی مجموعه‌ها با نارضایتی تماشاگر به اتمام می‌رسد؟

البته که این سریال هنوز به وسط هم نرسیده است، و تنها پانزده قسمت از آن پخش شده است، این سریال نزدیک به چهل قسمت دارد و اتفاقات بسیار عجیب‌تری در راه است، اتفاقاتی که اصلا قابل حدس و انتظار برای تماشاگر نیست. به نظرم بینندگان منتظر باشند چرا که در همین میانه با رویداهای از این داستان مواجه خواهند شد، که بسیار دور از ذهن است. اتفاقاتی که امیر علی را دچار پریشانی های بیشتر از این می کند. این فیلم برای جوانان ما درسی از زندگی است که علوه بر نشان دادن معضلات روز اجتماعی، آنها را با مصائب قبل و بعد از ازدواج روبرو میکند، و نشان می دهد تصمیم به ازدواج  فقط محدود به دو نفر نیست، بلکه تا خانواده‌های زوج ادامه پیدا می کند. از این رو زندگی با یک شخص یعنی زندگی توامان با خانواده او.

در نقش‌هایی که بازی می‌کنید، دخل و تصرف می‌کنید؟

بله، در حدی که به کلیت کار لطمه نزند. نویسنده، شخصیتی را خلق می‌کند که برآمده از ذهنیت و تجربه زیسته اوست، آنچه که کارگردان ممکن است اضافه کند، گویای سلیقه‌ای دیگر است، و آنچه که بازیگر با خود در تنهایی درباره نقش، فکر می‌کند مسئله‌ای دیگر است که ممکن است گاهی با کارگردان و نویسنده منطبق باشد و یا نباشد، ممکن است بازیگر و کارگردان به نکات جدیدی از شخصیت برسند که از دید نویسنده پنهان مانده باشد، این روند ادامه دارد تا جایی که حتی هر تماشاگر می‌تواند به تعبیر خودش کنش‌های شخصیت را از منظری دیگر بررسی کند، و به نتایج متفاوت‌تری برسد. این اعجاز هنر است که در آن حتی هر تماشاگر می‌تواند در مقام یک نویسنده و یا مولف باشد، چرا که مخاطب معمولا ضمن دنبال‌کردن داستان، تخیل خلاقانه خود را باز گذاشته و به کار می‌گیرد و ذهنیت او در مواجهه با اثر ممکن است گاهی به مقام تالیف برسد. به این شکل بازیگر هم در مواجهه با اثر، دخل و تصرف خود را دارد که لازم است آن یافته‌ها را با کارگردان در میان بگذارد.

بازتاب این مجموعه را درمیان مخاطبان چطور ارزیابی می‌کنید؟

احساس می‌کنم با توجه به این شرایط خاص که مردم درگیر بحران‌های اجتماعی شده‌اند، ارزیابی کار راحتی نباشد. من از شما می‌پرسم؛ در حال حاضر که بیشتر توجه مردم به اخبار است، کسی دل و دماغ دنبال کردن قصه را دارد؟

البته این سریال توانسته مخاطبین بیشتری را نسبت به مجموعه‌های دیگری که به‌صورت همزمان در حال پخش از تلویزیون هستند، کسب کند، اما به‌هرحال شرایط اجتماعی را نمی‌توان نادیده گرفت…

بله، به نظرم اگر این سریال در زمان مناسب‌تری بازپخش شود، می‌توان در مورد آن قضاوت بهتری داشت.

از میان نقش‌هایی که بازی کردید، کدام نقش بیشتر در خاطرتان ماندگار شده است؟

نقش شیر علی خان در «ایلدا» که قهرمانی از خطه لرستان بود، نقش مهلب در «مختارنامه»، نقش رضاشمر در سریال «یلدا» از نقش‌هایی هستند که بازی در آنها را دوست داشته‌ام.

در پایان از شما تشکر می‌کنم، وجود هنرمندانی چون شما، همیشه باعث دلگرمی مردم هستند،که به مدد حضورتان می‌توانند لحظات خود را با دنبال‌کردن یک تریلر جذاب از قصه یک زندگی به دور از خبرهای نگران‌کننده سپری کنند…

سمیه نجفی خاتونی

انتهای پیام/

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است