دبیر کل انجمن بین المللی دراماتراپی ایران:
نمایش درمانی راهی برای روشمند کردن زندگی
مجید امرایی معتقد است که؛ نمایشدرمانی؛ دوری از من و رسیدن به ما است.
نمایش درمانی امروزه به عنوان شیوهای موثر و روشی جدید، در توانبخشی و درمان افراد دچار عارضههای روحی و روانی، مورد توجه کارشناسان و فعالان حوزه علوم توانبخشی و هنرهای نمایشی (تئاتر) قرار گرفتهاست. به طوری که در حال حاضر، این شیوه درمانی در بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای اروپایی و آمریکایی و اسکاندیناوی به عنوان روشی موثر در درمان افراد نیازمند مورد توجه قرار دارد. این روش درمانی، در یکصد سال گذشته به عنوان نقطه تلاقی هنر نمایش و روان شناسی در ارتباط با پالایش روح و روان انسان و رسیدن به «کاتارسیس» و تعادل روانی مورد توجه کارشناسان قرار گرفتهاست. در نمایش درمانی میتوان به کمک روشها و تکنیکهای درمانی خاص، بر اختلالات روانی غلبه کرد و در راه افزایش قوه یادگیری، ثبات و سلامت شخصیت، کسب مهارتهای فردی و ارتقای حس خود ادراکی، افزایش توانایی های فیزیکی و تقویت مهارت های حرکتی و تعادل روحی و روانی افراد گام برداشت.
روش کار تئاتر درمانی در زندگی هر فردی مسائل دراماتیک و ناراحت کننده متعددی وجود دارد که آنها را احساس و تجربه نموده است. در این روش درمانی، به کمک شیوههای مختلف نمایشی و تکنیکهای خاص روانشناسی در اجرای نمایش، به مراجعهکننده فرصت داده میشود تا در پشت نقاب نقش و بازیگری تعارضات و کشمکشهای درونی خود را بازگو و فرصت مواجهه و آشنایی با درون خویش را پیدا کند و در صدد تغییر و اصلاح رفتاری خود برآید. در نمایش درمانی، تکرار و رو به رو شدنهای مکرر مراجع، با رفتار و اندیشههایی که رنج آور و آزاردهنده است، باعث کم شدن حساسیت های فرد به آن اعمال و افکار میشود.
در گفتگوی ویژه روزنامه صبا به سراغ مجید امرایی، دبیر کل انجمن بین المللی دراماتراپی ایران رفتیم، او دراماتراپیست، کارگردان تئاتر، روزنامهنگار ومدرس دانشگاه است. وی دارای مدرک دکترای تخصصی دراماتراپی از انستیتو بینالمللی هنر درمانی پاریس در کشور فرانسه است که در حال حاضر نیز در حوزه و گرایش تخصصی نمایشدرمانی فعالیت دارد. از عمده فعالیتهای وی میتوان به تجربه عملی بیست سال کار نمایشدرمانی با گروههای مختلف همچون مصدومان جنگی، کانون اصلاح و تربیت و مراکز آموزشی اشاره کرد. همچنین وی به عنوان نمایشدرمانگر در بیمارستان روانپزشکی سعادتآباد با مصدومان جنگی نمایشدرمانی کار کرده و مؤلف نخستین کتاب تألیفی در حوزه نمایشدرمانی با عنوان نمایشدرمانی در مسیر تکامل در ایران است. امرایی، در این حوزه تألیفات دیگری نیز دارد. و از سال ۲۰۱۷ به عنوان عضو موسس اتحادیه جهانی دراماتراپی در این مجمع بینالمللی حضور دارد.
شما، هنر تئاتر را از مقوله نمایش درمانی جدا میدانید؟
بله، تئاتر اصالتا نوعی هنر، مبتنی بر همکاری جمعی است که نویسندگان، کارگردانان، هنرپیشگان و.. دست به دست هم میدهند تا در یک همکاری جمعی به خلق یک اثر هنری و تئاتری بپردازند، زبان تئاتر، زبان عمل و احساس است که با ساختن موقعیتی فضایی، بازیگر و تماشاگر را به همدلی، ارتباط و همذاتپنداری میرساند،که در واقع، همین ویژگیهای خاص هنر تئاتر باعث شد که در سال ۱۸۸۹ میلادی جاکوب لوییمورینو، بحث نمایش درمانی را مطرح کند، او کسی بود که به تاثیرات درمانی هنر نمایش به شکلی ویژه نگاه کرد و آن را به مدد علم روانشناسی با عنوان سایکو درام بسط داد، و در سال ۱۹۴۲ انجمن نمایش درمانی را پایهگذاری کرد، که دیگر کاملا با تئاتر تفاوت داشت. نمایش درمانی؛ روشی درمانی است که در آن درمانگر به کمک شیوههای مختلف نمایش(صحنه ای، عروسکی، و پانتومیم) به مراجعهکنندگانی که قوه ادراکی،تعقلی و تکلمی آنها دچار اختلال شده با عمل نمایشی و بازی بداهه و خلق موقعیت به منظور بهبود و درمان کار میکند.
تفاوت تئاتر و نمایش درمانی چیست؟
اگر بخواهم نمایش را تعریف کنم باید بگویم پیش از تئاتر نمایش اتفاق می افتد، هر تئاتری نیازمند آن است که نمایشی با خود داشته باشد، اما هر نمایشی تئاتر نیست، تئاتر متشکل از بخشهایی چون؛ بازیگر، متن نمایشی، صحنه و کارگردان است؛ اما نمایش درمانی میتواند بخش یا بخشهایی از این موارد را نداشته باشد، تئاتر مبتنی بر تماشاگر است، در حالی که نمایش درمانی، تماشاگر محور نیست، و بهطور کلی اصلا برای تماشا شدن تولید و اجرا نمیشود، یک موقعیت است که فرد با آن موقعیت دچار چالش میشود، که ممکن است برای بازیگران تئاتر هم این درمان در مرحله کنار آمدن با نقش اتفاق بیفتد، همانطور که نیکلایاورینف روسی به این باور رسید که تمام هنرمندان و بازیگران پیش از آنکه بخواهند نقش دیگری را بازی کنند، باید قبل از آن با نقش فردی خود کنار بیایند، یعنی اول باید مسائل خود را برطرف کنند. نمایش درمانی یعنی رفع همین مسائل پیش از تئاتر، اما وقتی تئاتر به تکرار و تولید برسد، و دیگر برای بازیگر چالش برانگیز نباشد، همان تئاترصرف است و خالی از خاصیت درمانی میشود، چرا که دیگر افرادمسائل شان با نقش برطرف شده و حالا آن نقش را مدت زمانی مشخص اجرا میکنند.
در زمانی که من مدرس تئاتر در دبیرستان بودم هدف ما تولید یک نمایش و آماده کردن آن برای جشنواره دانشآموزی بود، والدین و مسئولین معتقد بودند، دانشآموزان در مدت آمادهسازی تا اجرا، تاثیراتی گرفته بودند که به درک بهتر آنها از محیط کمک کرده بود، با این حساب، آیا می توان گفت که نمایشدرمانی اتفاق افتاده است؟
خیر؛ این نمایش درمانی نیست، چرا که بهصورت تخصصی، وقتی ما واژه درمان را به کار میبریم ، درمان از همان ابتدا با تشخیص رخ میدهد، در اینجا میتوان گفت که شما مهارتهایی را به آنها آموزش دادهاید، که تاثیرات آن در رفتار دانشآموزان حس شدهاست.کار دراماتراپیست، در مرحله اول تشخیص مسئله فرد مراجع است، که این تشخیص بر مبنای خوداظهاری خود فرد و اطرافیان برای درمانگر مبرز میشود، در ادامه تیمدرمان، تشکیل و برای درمان وارد میدان عمل میشوند. تنها بعد از گذشت این مراحل است که پروتکل نمایشدرمانی را میتوان اجرا کرد. که معمولا به طور میانگین، شامل ۱۴ تا ۱۶ جلسه است که طی آن، فرد به رفع یا کاهش مسئله خود میرسد. ما میدانیم که همه هنرها، جریانات تاثیر و تاثر را در خود دارند، که در طی آن فرد به آگاهی میرسد، و ثمره آن آگاهی را میتوان در زندگی فرد دنبال کرد، اما وقتی سخن از نمایشدرمانی به میان میآید، مسئله تشخیص و رفع آن بهصورت تخصصی با متدهای نمایشی که مخصوص خود فرد است طرح میشود و انجام این کار تنها از یک دراماتراپیستی که دوره و آموزشهای لازم را در این حوزه داشته برمیآید، به این معنی که هنرمندان تئاتر حتی با سابقههای طولانی، نمیتوانند مدعی شوند که، با اجرای یک نمایش، به درمان رسیدهاند، همانطور که یک روانشناس هم نمیتواند تنها با تکیه بر علم خود، مدعی درمان با متدهای نمایشی باشد. در واقع دراماتراپی یک درمان چندرشتهای و فرا فردی است.
دراماتراپی چه کمکی به افراد میکند؟
به انسان یاد میدهد که خودش به تنهایی کافیاست تا اجازه دهد، خلاقیت در نوک انگشتانش بروز کند. و فرصتی برای بروز استعداهای ذاتی خود داشتهباشد. کسانی که در دوره دراماتراپی شرکت میکنند، نقش خود را در متن زندگی پیدا میکنند و به مدد آن روابط خود را با دیگران درک کرده و تنظیم میکنند. و مفهوم آموزش و ارتباط با جهان پیرامون بهخصوص با فرزندانشان با محوریت تقابلهای از جنس بازی و داستان میشود.
چه سنینی بیشترین تقابل و پذیرش را در تاثیر پذیری در این روش هنری از درمان را دارند؟
به باور من از همان زمان، که بازی برای انسان محسوس میشود، که در دراماتراپی این بازیها از زمان پیش از تولد آغاز میشود، که ما از آن با نام بازیهای متصله یاد میکنیم، از همان زمانی که تمام تحرکات و اتفاقاتی که برای مادر میافتد، روی کودک او هم تاثیر میگذارد. بعد از تولد بازیهای منفصله انسان آغاز میشود، کودک از زمان تولد با اولین لمس اکسیژن گریه میکند، و ارتباطات او با جهان شکل میگیرد و کمکم دنیای نمایشی اطرافش را با قانونهای جاری خوانش میکند. جالب است بدانید که در علم دراماتراپی زبان که در حال حاضر بهعنوان مهمترین ابزار ارتباطی است، عنصری برای عدم ارتباط قلمداد میشود، چون پیش از زبان کلامی، ما با زبان حرکت و زبان بدن ارتباط برقرارکردهایم. همانطور که از قدیم میدانستند که عمل به تکلم مقدم است، و تکلم عمل سمبولیک حرکات است. بشر اولیه عادت داشته که هیجانات و ناراحتیهای روانی خود را بهصورت حرکات نشان دهد و موضوع تکلم در سیر تکاملی موجود انسانی بعداً ظاهر شده است. انسان اولیه بدوی هیجانات و خشم خود را با ضرب و جرح و قتل و یا خوشحالی ظاهری به طرف مقابل نشان میداد، و کمتر صحبت مینمود، در ملل بدوی آداب و رسوم اجتماعی و مذهبی بیشتر با حرکات دسته جمعی توام بوده در آن زمان نیز کمابیش متوجه شده بودند که نمایش مطالب دراماتیک، اثر درمانی و آرام بخش دارد.
با توجه به تجربهای که شما در حوزه نمایشدرمانی با مراکز درمانی و بازپروری و آموزشی داشتهاید، فکر میکنید کلینکهای درمانگری در انجام این متد موفقترند یا مراکز سازمان یافته دولتی؟
عموما نمایشدرمانی، در مراکزی کارکرد دارد که وظیفه ذاتی آنها مراقبتهای درمانی است، اما از آنجا که دراماتراپی روشی است که بهعنوان پیشگیری هم از آن استفاده میشود، در مراکز آموزشی هم بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. دراماتراپی هنری میان رشتهای از اختلاط هنر تئاتر و علم روانشناسی است که در پیشگیری، درمان و مراقبت مورد استفاده قرار میگیرد، و در مراکز اصلاح و تربیت، مراکز توانبخشی و بازپروری، زندانها و سربازخانهها و در واقع هر جایی که گروهها و جماعت انسانی حضور دارند دراماتراپی میتواند موثر عمل کند. با این تصور که توسط فردی که در دراماتراپی تخصص لازم را دارد هدایت شود، نه به این شکل که در حال حاضر می بینم هر فردی که نمایشی را با گروهی از افراد معلول و یا … کار کرده را نمایش درمانی میداند، در واقع آنها تئاتر کار میکنند، که ممکن است، وجوهی از درمان هم در حین اجرا اتفاق بیفتد.
در دراماتراپی ما نقش خود شخص را ترمیم میکنیم. افرادی که در ارائه نقش فردی خود دچار مشکل هستند که این نقش مانند همان قوانین درام میتواند، ناشی از مشکل شخص با خود، با خانواده، با اطرافیان یا جامعه باشد. نمایشدرمانی، رویکردی فرافردی و فراشخصیتی است که به انسان کمک میکند تا آنچه را که در ناخودآگاهش پنهان مانده و او را دچار مسئله کردهاست، به خودآگاه و آگاهی برساند.
چگونه میتوان فعالیت در این رشته را گسترش داد؟
زمانی که به درک بهتری از درمان برسیم، زمانی که از من بودنها فاصله گرفته و به ما بودن توجه کنیم، واحساس کنیم که ما درقبال خود، دیگران و پرودگارمان مسئول هستیم، جامعه ای که حس مسئولیت به دیگری را ندارد و می خواهد تصمیم های خود را به دیگران تعمیم بدهد رو به زوال است.
آیا مدیران و مسئولین تصمیمگیرنده در این بخش، برای جانمایی نمایشدرمانی در ایران با شما همکاریهای لازم را داشتهاند؟
خیر متاسفانه مدیران هنوز با پذیرش این مسئله دچار مشکل هستند، و با توجه به تجربهای که داشتم، ترجیح می دهم در این زمینه هیچ توصیهای برای مدیران نداشتهباشیم .
جمله آخر
دراماتراپی؛ دوری از من و رسیدن به ما است، یک وحدت در رویه است و راهی برای روشمند کردن زندگی است، راهی برای تکمحور نبودن و در نهایت رسیدن به دیدگاههای جمعی و انسانی است.
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است