#چهره_روز
لادن مستوفی؛ شکوفهای که در دل زمستان روئید
لادن مستوفی درباره بازیگری در تئاتر معتقد است؛ حسی که درتئاتر وصحنه وجود دارد، بهاندازه تلویزیون و سینما نیست.
روزنامه صبا – زمستان بالاپوشهای سفید و یخ زدهاش را روی طبیعت زیبای شهرستان تنکابن پهن کرده است، اواخر اسفند است و اهالی روستا به استقبال بهار سرسبز میروند، سال ۱۳۵۱ در خانه مستوفیها، شکوفهای که از دل زمستان میروید دختر سوم آنها لادن است، او ابتدا در دل پدر خود را جا میکند و بعد در صحنه تئاترو سینما، که خانه دوم اوست، میدرخشد.
لادنمستوفی توسط خواهر بزرگتر خود، لاله مستوفی با بازیگری و صنعت فیلم آشنا شد، او دوست شفیق و رفیق صمیمی پدرش است، و پدر او را بی مهابا و نترس بار آورده، خوب یاد گرفته که برای آنچه که دوست دارد میتواند از چیزهای دیگر بگذرد، لادن به دنبال عشق و علاقهاش به بازیگری، تحصیلات دانشگاهی خود را رها میکند، و در سال ۱۳۷۲ وقتی ۲۱ ساله بود وارد صحنه تئاتر میشود، تا اینکه در یکی از اجراهایش در سینما شهر قصه توسط شهرام اسدی (کارگردان) مورد توجه قرار گرفته و در سن ۲۲ سالگی در اولین فیلم خود روز واقعه، بازی میکند، به هنگام بازی در این فیلم، با کارگردان فیلم، شهرام اسدی آشنا می شود و این آشنایی منجر به ازدواج آنها میشود. لادن مستوفی و همسرش مکمل یک دیگر شدند و در بسیاری از فیلمهایی که همسر وی کارگردانی آن را برعهده دارد، بازی میکند. در عرصه تصویر در آثار زیادی نقشپردازی کرده که از آن میان میتوان به دختری بنام تندر، فیلمی به کارگردانی و نویسندگی حمیدرضا آشتیانیپور، که در سال ۱۳۷۹ ساخته شده، اشاره کرد، لادن مستوفی در این فیلم سینمایی بازی متفاوتی را از خودش ارائه داد و خوش درخشید.او در این فیلم نقش دختری به نام آذر را بازی میکند که دوست ندارد دختر باشد ونسبت به جنسیت خود معترض است پس میکوشد تا خود را شبیه پسران دربیاورد همچنین در سال ۱۳۸۰ با سریال دوران سرکشی به کارگردانی کمال تبریزی وارد قاب تلویزیون شد. دوران سرکشی داستان دختری فراری به نام روناک است که با کمک بهزیستی قصد دارد به زندگی عادی بازگردد.
این سریال به بررسی مشکلات اجتماعی و رفتاری بلوغ در دختران میپردازد. لادن مستوفی با نقش آفرینیهایهای متفاوت خود در سینما و تلویزیون مورد اقبال مخاطب قرار گرفت و در فیلم تسویه حساب نقش زنی جسور به نام زیبا را ایفا میکند، که با همکاری سه زن دیگر، برای مدتی کوتاه دنیای زنانهای میآفرینند، تا به مردانی که خواسته یا ناخواسته به زن نگاهی ابزاری دارند. بقبولانند که قوانین این دنیا را که بیشباهت هم به دادگاه نیست، زنان مینویسند، زنان اجرا میکنند و حکم عفو را هم خودشان صادر میکنند.
مستوفی برای بازی در فیلم سینمایی تسویه حساب و فیلم سینمایی گلچهره، خود را به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن به صدر اخبار جشنواره فیلم فجر برساند و کاندیدای بهترین بازیگر نقش اول زن شد، اگر چه موفق به دریافت جایزه نشد اما چیزی از ارزشهای بازیگری او کم نکرد. او از سال ۱۳۹۱ بازیگری درتئاتر را تجربه کرد و پس از مدتی با بازی در نمایشهایی از جمله نویسنده مُرده است، خدای کشتار، سقراط، ادیپوس، یک دقیقه و سیزده ثانیه و دروغ، به عنوان یکی از بهترین بازیگران تئاتر تبدیل شد. مستوفی درباره بازیگری در تئاتر معتقد است؛ حسی که در تئاتر و صحنه وجود دارد، به اندازه تلویزیون و سینما نیست. تداوم حس در جلوی دوربین به دلیل برداشتهای متعدد کار سختی است، اما در دنیای تئاتر وقتی بازیگر وارد صحنه میشود آن را مال خود کرده و نفس به نفس، همراه تماشاگر حس خود را تمام و کمال و بی واسطه به مخاطب تقدیم میکند. اما باید پذیرفت که فیلم روز واقعه، برای او یک اتفاق بزرگ بود. روز واقعه با اینکه اثری سینمایی است، ولی به فضای تئاتر نزدیک بود. هم از جهت متن و هم شیوه اجرا و تمرینهای بازیگران و صحنههایی که پرده به پرده، و پلان به پلان طراحی میشد و این برای لادن مستوفی تداعیگر صحنه نمایش است.
مستوفی زنی است که قید و بندها را تاب نمیآورد و درصحنه تئاتر شیفته رابطه شهودی و مکاشفه با فضا و مخاطب است، هر دوره از زندگی هنری او با نگاه و رویکردی متفاوت رقم خورده است، چرا که تنفس در فضاهای مختلف هنری را نشانه رشد میداند، او اهل مکاشفه و تجربه و معتقد است؛ با همه چیز در زندگیاش بهصورت حسی ارتباط برقرار میکند، با تنهایی های خود، با طبیعت و هر اتفاق زیبا و یا آزاردهنده و همین باعث شده که زندگی برایش جریانی ادامهدار، پویا و قابل تامل باشد. بزرگترین رویای لادن مستوفی ساخت یک مجموعه درمانی و هنری برای هنرمندان سالمند در سینما است. به امید آنکه این رویای شیرین، برای هنرمندان این رشته محقق شود.
بگو عبدالله؛ حقیت را چگونه یافتی ؟
جوان نصرانی که به عشق راحله، اسلام آورده، یک روز پیش از واقعه عاشورا، در روز عروسیاش، آوایی در سرش میپیچد که کمک میخواهد. عبدالله پی آوا، از مراسم عروسی بیرون میزند و راه کوفه پیش میگیرد و به تاخت از بیابان میگذرد. در این سفر ماجراهایی از سر میگذراند و ساعتی پس از واقعه عاشورا به کربلا میرسد.
سالهای زیادی از پخش فیلم روز واقعه میگذرد، اما هنوز این سوال با نگاهی پر امتداد از نقش راحله، که به سوی عبدالله نشانه میرود درگوش میپیچد، و در تکانهای پرچمهای سرخ و سبز گم میشود. براستی که راحله، همان طور که لادن مستوفی درباره این نقش میگوید از نقشهایی است که در آن میزان احساس بازیگر در جای درست و به اندازه خرج شد. راحله برای ما درسکوت معنی پیدا میکند، در نگاه مضطرب و بیقراری، که پس از سالها انتظار، در روزی که قرار است عروس همیشگی خانه شبلی نصرانی یا همان عبدالله تازه مسلمان شود، او را راهی کربلا میکند. او بدون نقشپردازی و دیالوگپردازی غلو شده، در حضوری محو در کل اثر حس میشود، راحلهای که عبدالله از او می گریزد. اما همیشه هست، با چشمهایی عاشقی که در بی عدالتی و خشم، به عزا میگراید. و با موسیقی بی نظیر مجید انتظامی که بزم و رزم و عزا را به یکدیگر پیوند و نمایش آن کامل میشود، روز واقعه بدون نشان دادن اصل اتفاقات کربلا، توانست درون مایه نهضت حسینبنعلی، را بلندتر از نمونههای دیگر فریاد بزند و بسیار هنرمندانهتر به این قیام تاریخساز پرداخت، عبدالله به میدان شهر میآید و روایت خود را اینگونه از کربلا برای مردم بازگو می کند: « او به بالاترین جایی رسید که بشری رسیده، همه حجت من از مسلمانی حسینبنعلی است. من حقیقت را در زنجیر دیدم من حقیقت را پاره پاره در خاک دیدم من حقیقت را بر سر نیزه دیدم، من حقیقت را …» با وجود اینکه فیلم را شهرام اسدی تازه کار ساختهاست، اما موسیقی، ریتم، آکسسوار و بازیها در آن خیره کنندهاند. روز واقعه در سیزدهمین جشنوره فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین فیلم را کسب و همچنین چهار سیمرغ بلورین در رشتههای موسیقی متن، چهرهپردازی، صحنهآرایی، و بهترین فیلم دوم نیز دریافت کرد.
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است