چهره روز؛
حمید جبلی، غرق در دنیای عروسکها
گاهی نمیتوان تشخیص داد که حمید جبلی جای کاراکترعروسکهایش قرار میگیرد یا عروسکها اخلاق او را یدک میکشند.
روزنامه صبا – پائیز با چیره دستی درحال نقاشی کوچهها و خیابانهای تهران است. ده روز از ماه مهر سال ۱۳۳۷گذشته، مهری که همیشه بوی مدرسه و کاغذ میدهد، بچهها درحال جلدکردن کتابهای نو هستند، که حمید به دنیا میآید، تا او هم نقش خود را برصفحه روزگار ثبت کند، خانواده او درمحله نارمک میدان عشرتآباد زندگی میکنند، پدرش با واژه آشناست. از خانواده مطبوعات است و دستی برشاعری دارد، حمید در همان محله بزرگ شده و به دبیرستان میرود. تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه میدهد، در سال ۱۳۵۱ درحالی که چهارده سال دارد، وارد کانونپرورشفکریکودکان میشود. همانجا رفاقت و قرابت او با ایرج طهماسب شکل میگیرد، زوج موفقی که سفر خاطرهانگیزشان را دونفری آغازکرده، اما در انتها گویا هزار تن بودند، هزار شخصیت رنگارنگ که هرکدامشان بوی تکهای از شهر و زندگی را میدادند، در سال ۱۳۵۷ در بحبوحه انقلاب، فعالیتش را در تئاتر شروع و چند سال بعد وارد عرصه تصویر و تلویزیون شد ، و در نقش یک پسر خجول و گوشهگیر در برنامه محله بروبیا ، اولین نقش ماندگار خود را در ذهن مخاطب ثبت مینماید.
از سال ۱۳۹۵ استاد نمایش عروسکی در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران میشود. بازی او را از جادههای سرد گرفته تا تحفهها، دیگه چه خبر، دلشدگان، مرد آفتابی، خواب سفید و دخترشیرینی فروش، به یاد میآوریم. بازیهایی که همیشه برای ما دیدنی و بیادماندنی بودند. او همان کسی است که در زمان کودکی، همیشه دلمان میخواست بدانیم چه کسی در پشت پرده به جای عروسک کلاه قرمزی صحبت میکند و هیچگاه به ذهنمان خطور نمیکرد که او همان نگهبان ساده صدا و سیما در فیلم کلاهقرمزی است.
جبلی در فیلم خواب سفید، از موضوعی بسیار ساده، فیلمی صمیمی و باورپذیر خلق میکند. شخصیت متفاوت و کمهوش رضا شاگرد مغازه فروش لوازم عقد و عروسی، به عنوان نمایندهای از افراد کمتوان جامعه با آنکه زندگی راحتی ندارد، اما همواره برای به دست آوردن خوشبختی تلاش میکند و در پایان نیز سرنوشت او با دختر فقیر و ساده دلی پیوند میخورد که میتواند بهترین همراه برای او باشد. فیلم به اندازهای روان است که بیننده تا انتهای داستان سرنوشت رضا را دنبال و از آن به اندازه کافی لذت میبرد. رضای خواب سفید، همان شخصیّت شیرین و معصومی است که شاید در کارکتر کلاه قرمزی یا پسرخاله میبینیم با این تفاوت که این بار خالق عروسک به جای خود عروسک به صحنه آمدهاست.
شاید دیگر نمیتوان تشخیص داد که او جای کاراکترعروسکهایش قرار میگیرد یا عروسکها اخلاق او را یدک میکشند. گویی او غرق در دنیای عروسکهایش شدهاست. جبلی کارش را خوب بلد است و طنز و درام را خوب میشناسد. این که یک شخصیّت شیرین عقل جملات قصاری به زبان میآورد که مخاطب را به فکر فرو میبرد، صنعت یا تکنیک جدیدی نیست، ولی باورپذیر کردن آن و برانگیختن حس مخاطب تبحری میخواهد که جبلی تمام و کمال از آن بهره بردهاست . شاید رضای خواب سفید، از برخی جنبهها به غلامرضای فیلم مادر، یا حسین سهکلهی سوتهدلان، در سینمای علی حاتمی نزدیک است، اما در نهایت میتوان رضا را همان کلاهقرمزی با صدا و ظاهری جدید و دغدغههای جدید از دنیایی که در شلوغی روزهایش، معصومیت گم میشود، دانست. حمید جبلی با اخلاق بدون حاشیه و سادگی طبع و ذهن بی آلایشاش را با طنازی در گفتار همراه کردهاست، طوری که دوستان نزدیک او همیشگیاند و از همکاری با او لذت میبرند، از این میان حمید جبلی بیشترین همکاری را بیتردید با ایرج طهماسب داشته است، آنها از موفقترین زوجهای هنری ایران هستند، که سالهای سال در کنار هم فعالیت کردند و به قول خودشان از کودکی در کلاسهای کانون پرورش فکری، بازی کردند و آموختند و تجربه کردند. این آموختهها را همراه با فرمولهای کمدی، در هم آمیخته و سبک کاری خود را پیدا کردهاند، واین همان ترکیبی است که به آنها در خلق و ماندگاری شخصیتها کمک کرد تا بتوانند آثاری برجسته و پرمخاطب تولید کنند.
جبلی، با معتمد آریا نیز در ده فیلم همکاری مشترک داشته است، معتمدآریا معتقد است آنها با هم قدکشیدند، با هم سایز کفشهایشان تغییرکرد و همزمان ازدواج کردند و درتئاتر و سینما رشد کردند. لحظه لحظهها، روزها و سالها را باهم بلعیدند تا حالا که او شده حمـید جبـلی و معتمدآریا، افتخار میکند که دوست بچگیاش است.همکاری جبلی با مرضیه برومند هم در اولین تجربه صداپیشگیاش در نقش کپل، شروع شد و آنها را به دوستان همیشگی تبدیل کرد. جبلی در ۱۳۶۹ خورشیدی در ۳۲ سالگی برای فیلم سایه خیال، به کارگردانی حسین دلیر، در نهمین دوره جشنواره فیلم فجر در بخش سودای سیمرغ برای جایزه سیمرغ بلورین نقش دوم مرد نامزد شد. همچنین در ۱۳۶۶ خورشیدی در ۲۹ سالگی برای فیلم شیرک ، به کارگردانی داریوش مهرجویی توانست در ششمین دوره جشنواره فیلم فجر برای دریافت جایزه سیمرغ بلورین نقش دوم مرد نامزد شود.
همچنین در سال۱۳۷۴ در ۳۷ سالگی برای فیلم مرد آفتابی، به کارگردانی همایون اسعدیان موفق شد تا درچهاردهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای جایزه سیمرغ بلورین نقش اول مرد نامزد شود. در۱۳۸۰ در سن۴۳ سالگی برای فیلم خواب سفید، در بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر، نامزد جایزه سیمرغ بلورین نقش اول مرد شد. اما افسوس که قدرش را نمیدانیم. او دو اثر به نام خواب سفید و پسر مریم را کارگردانی کردهاست و فیلمنامههای کلاهقرمزی و بچهننه ،زیر درخت هلو ،کلاهقرمزی و سروناز،خواب سفید، کلاهقرمزی و پسرخاله و… به قلم او ماندگار شدهاند. چرا سینما و تلویزیون ما از حضور او بی بهره شدهاست؟
رویای یک خواب سفید
ساده حرف می زند، ساده نگاه میکند، به راحتی میخندد و ناگهان چقدر دلمان برایش تنگ میشود، زندگی او سراسر به قصهای قبل از یک خواب عمیق در بعدازظهر یک تابستان گرم میماند، بی شک او کسی است که اگر حتی یکبار با شما ملاقات کند میتواند عروسک فانتزی شما را دردنیای ذهنیاش خلق کند و سالها با او قصه بسازد… او حمید جبلی است. مردی که کودکیاش را با خود به همه جا میبرد، کسی که هنوز در چمدانش آدامس یک ریالی، شانسی، فوتینا دارد. کلاه قرمزی از شخصیتهای محبوب حمید جبلی، است که خود میگوید:« هنور با او به همه جا می آید، و با آن بیان شیرین و پر غلطش دنیا را برایش تفسیر میکند.» او ده برابر عمرش را با عروسکهایی زندگی کرده که خودش خالق آنها بوده از کپل در مدرسه موشها تا کلاه قرمزی و پسرخاله و…. دنیای عروسکی و عروسکهایی که با آنها زندگی کردهاست، عدد و معدودی ندارد . مخاطب شاید همین چند عروسک معروف را بشناسد ولی حمید جبلی، نصف عمرش را پشت این لتههای چوبی عروسکی گذراندهاست. طرف ما طرف رنگهای پرنشاط و متنوع داشت و طرف او پر از تراشه و چوب و میخهایی که به دست و بالاش میگرفت. وقتی زندگی هنری او از چهارده سالگی درکانون پرورش فکری شروع شد، کسی فکر نمیکرد که قرار است شخصیتهای متنوع عروسکی او خاطره ساز چندین نسل باشند.
شخصیتهایی که حمید برای به دنیا آوردنشان از دنیای خیالی به دنیای واقعی، لایقترین بود، دنیای ساکت و خالی از همهمه او جای امنی برای کودکان است، او سفید است از جنس رویا. حمید جبلی خاطرات کودکی خود را درکتابی دو جلدی با نام «خاطرات پسربچه شصت ساله» به چاپ رسانده که هر دو جلد این کتاب تجدید چاپ شدهاند.خواندن این دو کتاب برای خوانندگانی که دوستدار داستان هستند، لذتبخش و نوستالژیک است.
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است