چهره روز؛
گلاب آدینه؛ بانوی تئاتر ایران
گلاب آدینه پس از سالها هنرنمایی و موفقیت درتئاتر پس از بازی در نقش سلطان بانو به شهرت رسید و فرزند، مادر و بانوی تئاتر شد.
روزنامه صبا – چادرش را جمع میکند و در دوربین خیره میشود، چشمهایش را تنگ میکند و میگوید: هر وقت نالیدیم گفتید جنگه، بعدم که تموم شد گفتید خرابی زیاد به بار اومده اونقده نق نزنید، باز دندون روی جیگر گذاشتیم. حالا هم که یکی اومده که به داد ما برسه… گزارشگر حرفش را قطع میکند و میگوید: ببخشید ضبطمون دچار اشکال شده میشه تکرار کنید؟…
ذهنش دیگر یاری نمیدهد و این بار دلش به زبان میآید: ول کن آقاجون خدا پدر و مادرت و بیامرزه خونهام رفت، بچهام آواره شد، این روزها هم که هر جا میری هرکی یه دوربین برداشته داره فرت و فرت فیلم میگیره…. صدایش میلرزد و در گلویش بغضی فروخورده میشکند به دل خون شدهاش اشاره میکند و میگوید: کاش یکی پیدا میشد از این تو فیلم میگرفت، اصلا این فیلما رو به کی میخوایین نشون بدین؟!
۲۲ آبان ماه سال ۱۳۳۲ تاریخ اولین تولد گلاب مستعان در خانوادهای فرهنگی است، پدرش حسینفلی مستعان داستان نویسی صاحب سبک و مترجمی بنام است، تولد دوم گلاب در سال ۱۳۵۴ بود که با شناسنامه گلاب آدینه وارد دنیای هنر شد. او پس از سالها هنرنمایی و موفقیت درتئاتر بالاخره با نقش سلطان بانو، در سریال سلطان و شبان، که در دهه شصت از تلویزیون پخش شد، به شهرت رسید. گلاب در زندگی اولش همان چیزی بود که هر پدر ایرانی از دخترش می خواست، حسینقلی مستعان برای دخترش آرزوی یک زندگی آرام، به دور از جنجالهای هنری را میخواست، چرا که مصائب زندگی هنری را به فراخور شغلش چشیده بود، از این رو از همان ابتدا انتخاب در رشته تحصیلی هنر را برای او منع کرد و او در دانشگاه شهید بهشتی رشته اقتصاد سیاسی خواند، چیزی که حالا برای گلاب جز نقشی از اعداد و نمودارها در ذهنش به جا نگذاشته است، اما مگر میشود کسی را به این بهانهها از زادگاهش بیرون کرد، او فرزند، مادر و بانوی تئاتر است. چشمان روایتگر او از پس لنزها عبور میکند و جان مخاطب را نشانه میگیرد، و مخاطب را وادار میکند تا ببیند این مرثیه از قصه زندگی کدام زن ایرانی، بازگو میشود؟
هرگز سالن تئاتر را رها نخواهم کرد
نام مستعار آدینه را از دوست قدیمیاش سوسنتسلیمی به یادگار دارد، در همان روزهای ابتدایی ورودش به گروه تئاتر پیاده، وقتی پدرش استفاده از شهرت مستعان را در این پیشه برایش ممنوع کرد، آدینه را تسلیمی به او پیشنهاد داد و او سالهای بعد زندگیاش را با این نام سپری کرد. از بانویی در بارگاه قصر سلطان تا عفتی که سفره شام مهمانانش را با سیلی سرخ میکرد، و در زیر پوست شهر، دردهای نهفته طوبا را در گوش مسئولین فریاد زد. او گلاب آدینه است، از بازیگران اصیل ایران که هنر بازیگری را با چاشنی اصالت ، اخلاق و تجربه همراه کرد. او آگاهانه مسیر خودش را از تئاتر قبل از انقلاب به پرده سینماهای امروز کشاند، کاری که گویا هیچ وقت برای او دوره استراحت و بازنشستگی نداشتهاست و در هر دوره قسمتی از بار هنر تئاتر و سینمای کشور را به دوش کشید و از خود خاطرهای ماندگار برجا گذاشت. گویا او هر چه که دارد و هر چه ندارد را از صحنه گرفتهاست. او در صحنه متولد و عاشق میشود .پس از اجرای تئاتر ماهی سیاه کوچولو در حضور تماشاگران از او خواستگاری و ازدواج میکند.گویی دیگر همه زندگی او درتئاتر و فیلم خلاصه شدهاست، حالا او بانوی سرزمینی شده که گلها و خارهایش درکنار هم رشد میکنند و قد میکشند.
آنقدر که گاهی خودش هم درمیانه آن گم میشود و پیدا، او هنرمندی است که حضورش در هر جا اثری از خود برجای میگذارد، او در فیلمهای مهمان مامان، من دیگو مارادونا هستم ، وقتی همه خواب بودند، زرد قناری، بانوی اردیبهشت کاندیدای بهترین بازیگر زن و در فیلمهای روسری آبی، آبجی و دوبارهزندگی موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنوارههای مختلف داخلی و بین المللی شد. نقشهای ماندگار او در خاطره سه نسل زنده است، سلطان بانوی باوقار قصر، که برای ایفای آن نقش، از قصههای مادربزرگ الگو میگیرد چرا که معتقد است، در دل این داستانها، آدمها معمولی و باورپذیر و قابل دسترس بودند و گویی سلطان بانو نیز از دل همین قصهها پرورش پیدا میکند. گلاب آدینه، در اجراهای گروه تئاتر پیاده به فعالیتهایی می پرداخت که در آن تجسم نقش با ابزار بازیگری تشخص مییافت. تشخصی جامعه شناسانه نه غریزی و روانشناسانه و نه تیپ گونه. حاصل این تدبر و تعقل نه در دهه ۵۰ بلکه در دهه ۷۰ خودش را نشان داد.
شاه نقش بازیگری او را رخشان بنی اعتماد در آستین پروراند.کاراکتر طوبی، را میگویم که در زیر پوستشهر، درماندگیاش در زیر خط فقر عیان میشود و عفت، که در میهمان مامان، به آن میخندیم و در دل برایش گریه میکنیم.انصافا آدینه در مهمان مامان بسیار خوب درخشید؛ گویی در این فیلم بازی نکرده، او در واقع نقش را مستندنمایی و باورپذیرکرده است. او در مهمان مامان نیز، مثل نقشهایی که در زرد قناری، روسری آبی، فصل پنجم، بانوی اردیبهشت ، زیر پوست شهر داشته، نقش زن محنتکشیدهی باعزتنفس را ایفا کرده و البته ظرایفی نیز به آن افزوده است. طوبی و عفت دو نقش متفاوت هستند که آدینه، بخوبی آنها را از هم تفکیک کرده است. طوبی زنی است که ارکان خانوادهاش بر قدرت او استوار است، ولی عفت خانم در مهمان مامان متکی بر شوهرش است و مثل بسیاری از زنهای سنتی زندگی میکند. او برخلاف طوبا، نانآور دارد.
گلاب آدینه به عهدی که با پدرش بست، وفادار مانده است، او گزیده کار میکند و تنها در نمایش و فیلمهایی حضور پیدا میکند که ارزشمند باشند، او در سینما به دور از هرحاشیهای، اصیل ماند و در طول این سالها تنها مسیر هنر برای هنر را دنبال کرد، او با مخاطبان در فضای مجازی ارتباط خوب، موثر و گرمی دارد، اکثر مطالب وی از سوی مخاطبان پسندیده میشوند، او دلسوز و جگرسوز هنر نمایش است و درکارنامه هنریاش علاوه بر نقشهای ماندگار، به بازیگردانی (هدایت بازیگران) در پشت صحنه پرداخته، تا به دفتر سینمای ایران، صفحات ارزشمند بیشتری اضافه کند، او دوازده سال از عمر هنریاش را در مدارس و موسسات به آموزش بازیگری به گروههای سنی مختلف با جدیدترین متدهای بازیگری در دنیا اختصاص داد و چندین اجرای موفق ماحصل سالها تلاش دلسوزانه او درتدریس بودهاست. زندگی پرمرارت و تجربهاش از درک و لمس زنان زحمت کشیده او را کمک کرد تا بتواند جنبههای متفاوتی از زنان زجر کشیده را روی پرده سینما به نمایش بگذارد. او درباره خلق این نقشهای ماندگار میگوید: یک بازیگر در سینما به تنهایی قادر نیست نقش ماندگاری خلق کند، مجموعه عواملی که یک فیلم را تولید میکنند باعث ماندگاری یک نقش میشوند. گلاب آدینه در سن ۶۹ سالگی چون صنوبری کهن با ریشه در تاریخ هنر نمایش ایران، با وجود نا آرامیهای اخیر، کارگردانی نمایش پردهخانه، به قلم بهرام بیضایی را به عهده گرفته است که از ۱۵ آبان در سالن شهرزاد به نمایش در میآید، او درباره تصمیم خود برای اجرای این نمایش به رسانهها گفت: گرچه از وقایع این روزها، چشمم گریان است؛ اما اگر شرایط هزار برابر بدتر از وضع موجود هم باشد، تا توان دارم هرگز سالن تئاتر را رها نخواهم کرد. از سالهای دور تا به امروز، تعطیلی تئاتر و موسیقی خواسته قلبی دشمنان هنر بوده است؛ فرصت این شادی از سوی من برای ایشان محقق نخواهد شد.
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است