چهره روز؛
ایرج بسطامی؛ هنرمندی که پس از مرگ پر آوازه شد
تلاش بسطامی در عرصه هنر آواز ستودنی است اما درنهایت بدلیل مشکلات زندگی،از سالهای پایانی دهه ۷۰ دیگر جدی کار نکرد.
روزنامه صبا – اولین روز از آخرین ماه پاییز ۱۳۳۶، در شهری که به پاریس ایران شهرت داشت، استعدادی متولد شدکه توانست با خواندن ترانههای عرفانی و آوازهای اصیل، جایگاه ویژهای در حوزه موسیقی و آواز بدست آورد و اینگونه مکتب آوازی کرمان، را به عنوان سبکی نو به جامعه هنری ایران هدیه دهد.
خانواده هنردوست و هنرمند بسطامی، نام او را حشمتا… گذاشتند، اما با نام ایرج ، شهره عام و خاص شد. البته کسب این شهرت بیشتر پس از مرگ او اتفاق افتاد که جای تامل دارد. اما امروز، روز تولد او است. کسی که در کودکی جرقههای استعداد خوانندگیاش شعلهور و آغازی بر ظهور نسل جدید خوانندگان موسیقی اصیل و سنتی ایرانی رقم میخورد. درست در برههای که خیلی از خوانندگان خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر صاحبان صدا و قریحه موسیقی و سنگینی سایه یـکی دو تـن از بـزرگان صاحب نام قرار گرفتهاند، صـدا و آواز او، خاص و تنها از خود تقلید میکرد. خوانندهای بی ادعا که در دوران فعالیت موسیقایی خود کمترین حاشیهای نداشت و همواره فقط به دنبال علاقه و رسالت خود در هنر بود.
اعضای خانواده او در زمینه مسیقی دستی بر آتش داشتند و از ۵ سالگی متوجه استعداد ذاتی ایرج شدند. پدر اولین آموزگار او در مسیر یادگیری موسیقی و آواز شد و ایرج در این سالها ردیفهای آوازی در مکتب تهران به سبک استاد عبدالله خان دوامی را نزد عمویاش یدالله بسطامی، آموخت و در سن ۲۲ سالگی به جمع شاگردان محمدرضا شجریان پیوست. او استعدادی بود که زود شکوفا شد، دیرکشف شد و خیلی زود پژمرد.
زود شکوفا شد ، دیرکشف شد و خیلی زود پژمرد
ایرج (حشمت الله) بسطامی، اول آذر ۱۳۳۶ در یکی از محله های شهر بم و در جوار بزرگترین بنای خشتی جهان یعنی ارگ بم که از لحاظ عظمت و زیبایی با دیوار چین مقایسه میشود به دنیا آمد.
استعداد ایرج که خیلی زود توسط خانواده هنرمندش و در ۵ سالگی کشف شد، در مسیر رشدی در زمینه آواز قرار گرفت که پدربزرگ او معتقد بود در آینده خواننده بزرگی خواهد شد و او خواننده بزرگی شد. او براساس شعری از ملکالشعرای بهار وآهنگی از پرویز مشکاتیان، تصنیف وطن من، را خواند که از طرف سازمان یونسکو به عنوان سرود ملی اعلام شد و او را جهانی کرد. استاد مشکاتیان، نیز تنها افتخار زندگیاش را ملی شدن ترانه وطن من، با صدای بسطامی در سازمان یونسکو میدانست.
بسطامی که در نوجوانی تحت تاثیر عموی خود یداله بسطامی، که از نوازندگان چیرهدست بم و معلم موسیقی بود، به عضویت گروهی که با همکاری برادران بسطامی (ایرج، عباس و محمدعلی) و محمدجواد خداوردی (شوهر خواهر ایرج) و نادعلی بنیاسدی و با سرپرستی یدا… بسطامی تشکیل شده بود پیوست. این گروه که در رادیو و تلویزیون آن زمان و اردوهای رامسر برنامه اجرا میکردند، بستری را فراهم ساخت تا ایرج، با کمک حسین سالاری (از نوازندگان نامدار کرمانی) به کلاس آواز محمدرضا شجریان، راه پیدا کند. او علیرغم مشکلات راه و مسافت زیاد، هفتهای یک بار به عشق فراگیری آواز از بم به تهران میآمد، اما پس از مدتی با اجاره اتاقی در محله پامنار تهران، حضور خود در کلاسهای شجریان را هموار ساخت. رفت و آمد بسطامی در منزل محمدرضا شجریان، شرایط آشنایی او با پرویز مشکاتیان (آهنگساز و نوازنده سنتور) را به وجود آورد که نقطه عطفی در زندگی هنری او شد.
ایرج بسطامی، پس از ۷ سال، کلاس شجریان را رها کرد و به فراگیری مبانی موسیقی نزد پرویز مشکاتیان پرداخت و در کنار این استاد چیرهدست سنتور، فن تلفیق شعر و موسیقی را فرا گرفت و در نهایت به همکاری با گروه عارف، انجامید.
وی، نخستین آلبومهای خود را با همکاری مشکاتیان، منتشر کرد. آلبومهای افشاری مرکب، مژده بهار، افق مهر و وطن من در همین دوره وارد بازار موسیقی شدند. افشاری مرکب، نخستین اثر ایرج بسطامی بود که در سال ۱۳۶۸ منتشر شد. پرویز مشکاتیان، افشاری مرکب، را ساخت و بسطامی در اوج آمادگی آن را اجرا کرد. قرار بود که این برنامه پنج شب در تالار رودکی اجرا شود اما با استقبال گسترده مردم، اجرا دو شب دیگر تمدید شد. زمانی که نوار افشاری مرکب، به بازار آمد، صدای بسطامی به همه علاقهمندان موسیقی معرفی و شروع فعالیت حرفهای ایرج بسطامی به صورت رسمی رقم خورد.در ادامه این موفقیت، سفر بسطامی با گروه عارف به اروپا و اجرای کنسرتهای متعدد مهری، بر موفقیتهای بعدی این صدای منحصر به فرد در عرصه موسیقی و آواز زد.
در ادامه مسیر فعالیت هنری آثار متعددی در زمان حیات و پس از درگذشت او به بازار عرضه شد.آلبوم موسم گل از این آثار است که حاصل همکاری او با محمدرضا درویشی بودکه در آن برخی از تصنیفهای قمرالملوک وزیری را بازخوانی کرد.
وی، در ۴۰ سالگی که به اوج فعالیت خود رسیده بود، ۱۱ آلبوم موسیقی به یادگار گذاشت. اجراهای ایرج بیشتر با همراهی سنتور بود و در گامهای بلند هیچکس به مهارت وی نرسید، همچنین آوازهای دشتی و محای او نیز در کرمان و ایران دارای شهرت بسیاری است.
محمد رضا درویشی آهنگساز و پژوهشگر درباره او گفته بود: «بسطامی جدا از شخصیت فردی، صدایش ویژگیهای خاصی داشت و هیچ خوانندهای به جز ایرج به لحاظ قدرت منطقه اوج صدا نمیتوانست «موسم گل» را بخواند. صدای بسطامی، چپ کوک بود و هیچکدام از خـوانندههای مـرد نمیتوانستند آنطور بخوانند. اگر هم بخوانند کلمات خورده میشود. این از ویژگیهای صدای ایرج بود و هر خواننده دیگری که بخواهد آن را بخواند باید یک اکتاو پایینتر بخواند.
تلاش بسطامی در عرصه هنر آواز ستودنی است اما در نهایت همانند خیلی از هنرمندان مطرح کشورمان که همیشه مورد بی مهری قرار گرفتهاند به دلیل مشکلات زندگی، از سالهای پایانی دهه ۷۰ دیگر جدی کار نکرد.
ایرج بسطامی، در اوج فعالیت هنری خود با مرگ یکی از برادرانش روبهرو شد و از آنجایی که موفقیت خود را به دلیل حمایتهای برادرش مدیون او میدانست به بم بازمیگردد. چرا که معتقد بود این بار نوبت اوست تا جواب محبتهای برادر مرحوم خود را بدهد و به بازماندگان برادرش ادای دین کند. او سرنوشتش را به گونهای دیگر رقم زد. ازدواج نکرد و با اینکه در فقر به سر میبرد، سرپرستی خانواده برادرش نصرتا…، را بر عهده گرفت.
او به زادگاهش برگشت و در خانه کاهگلی پدرش دور از جنجال و هیاهو، زندگی کرد و به تدریس آواز به جوانان محروم و مستعد بم، پرداخت و در نهایت در پنجم دی ۱۳۸۲ در سن ۴۵ سالگی، پی زمینلرزه بم زیر آوار ماند و این دنیای فانی را ترک کرد.
بیشتر آثار ایرج بسطامی (مانند بی کاروان کولی، خزان و آرزو و بداهه خوانی و بداهه نوازی) پس از مرگ او انتشار یافتند. حتی تصنیف گلپونهها، که معروفترین اثر او است، پس از مرگ، در ایران پر آوازه و ورد زبان مردم شد. بسطامی معمولاً اجازه نمیداد تصویرش روی آلبومهایاش چاپ شود. تصنیف گلپونهها، معروفترین اثر این هنرمند، پس از مرگ وی، آوازه ملی پیدا کرد. او هنرمندی بودکه پس از مرگ پرآوازه شد.
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است