چهره روز؛
محمدعلی کشاورز؛ پدرسالاری که خالق جنگهای تمام عیار بود
محمدعلی کشاورز، خالق پدرسالار است که با صلابتی بیبدیل در یک خانهقجری، نفس را درسینهها حبس میکرد.
روزنامه صبا – دنیای پرهیاهوی هنر با موجهایی از پی هم شتابان میگذرد. اندکاند کسانیکه به یکباره زمان برایشان از حرکت میایستد و تجسمی از آنان برای همیشه روی دیواره ثبت میشود، و در قاب ثابتی روی دیوار زمان به یادگار میمانند، آنها که ما را در تحمل این گذار سخت یاری میدهند. در تونل تاریک زمان قدم میزنیم و عاشقانه محو عکسهایی روی دیوار میشویم، به محمدعلیکشاورز که میرسیم پایمان دیگر نای حرکت و گذر از او را ندارد، چقدر دلمان میخواهد در این ایستگاه معطل بمانیم. و به ریشهایسپید، چشمان بغضآلودش خیره شویم، و در میانه خاطرهبازی با نقشپردازیهایش غرق شویم. او محمدعلیکشاورز است خالق شعبون استخوونی که بدمستی و پلشتیهایش در خیابانهای هزاردستان از یادمان نمیرود، او که در عصبانیتاش لرزه به تنمان میانداخت. و تاریخی از ایران را برای ما در یک صحنه نقاشی با علی حاتمی ثبت میکرد، براستی که با علی حاتمی همه چیز جان دارد، حتی کوزه و گلدانهای شکسته در کوچهپسکوچههای سنگفرش شده شهرکغزالی، مکان خاطرهبازی اسطورههای سینمایی ایران، که هر گز تکرار نشدند، کسانی که گویا زندگیشان در کوچه پسکوچههای این شهرک پرخاطره ادامه یافت.
او خالق پدرسالار است، با صلابتی بیبدیل در یک خانهقجری، که رویاروییاش با جمیلهشیخی در جنگی هواخواهانه از عشقشان به فرزند، نفس را درسینه ما هر یکشنبهشب حبس میکرد. او یادآور ایامی است که شبهایش همه بلند بودند، سفره پرمحبت مادری که همیشه باز بود و چشمهای خیره جمعی ما که به قاب تلویزیون خیره میماند تا او برای ما خاطره بسازد .او فاتح موسیقی هر فیلمی بود که در آن هنر نمایی میکرد، براستی که استاد محمد علی کشاورز در هر نقشی برای ما دوست داشتنی بود. او اعتبار آبروی هنرهای نمایشی در ایران بود، چه در تلویزیون چه در تئاتر و چه بر روی پرده سینما اندازه او با هر قابی برای همیشه شگفتآور بود، مردی از نسل آفتاب که از دههسی هنرکشور ایران طلوع کرد، از تبار حلقهای که در نقاشیهای صحنهای علیحاتمی جان گرفتند، او در کنار جمشیدمشایخی، داوودرشیدی، عزت الله انتظامی، علینصیریان، وزنه خود را در تصویر به رخ سینما کشیدند، و عیار خود را داشتند، آنها از تبار خاطرهسازان بودند.
مردی از نسل آفتاب، از تبار خاطرهسازان
در ۲۶ فروردین ماه سال ۱۳۰۹ در محله سیچان اصفهان، به دنیا آمد، خاندان کشاورز اصالتاً از ارامنۀ گرجستان بودند که در زمان شاهعباس به ایران آمده و مسلمان شدند. محمدعلی فرزند دوم این خانواده بود، پدرش کدخدا بود و خانهاشان محلی برای حلوفصل مسائل روستائیان، مادرش برایش شاهنامه میخواند و پدر برایش مثنوی تشریح میکرد، باب آشنایی محمدعلی با هنر از میان گفتگوهایی باز شد که ساعتها با پدرش از گذرگاه ادبیات و هنر میگذشت. پدرش بزرگترین مشوق او در مسیری است که با استادی در آن ماندگار شد. در نوجوانی به واسطه دوستانش در منطقه جلفا و معلم ارمنیاش با هنر و تئاتر آشنا شدو از همان جا ثابتقدم تصمیم گرفت در خانه تئاتر و نمایش سکنی گزیند، از نظر او ارامنه نقش موثری در ماندگاری و جریان هنری ایران ایفا کردند اما نامشان خیلی ماندگار نشد. کشاورز برای تحصیلات آکادمیک در رشته تئاتر به تهران آمد و در هنرستان هنرپیشگی همراه با اسماعیلشنگله درس خواند. و به دانشکدههنرهایدراماتیک وارد شد .
او از فارغ التحصیلان رشته نقشهبرداری نیز بود و به اقتضای تحصیلاتش در رشته نقشهبرداری، مدتی در سازمانجغرافیاییارتش شاغل بوده است. و مجریگری برخی برنامههای مربوط به نقشهبرداری در صداوسیمابه عهده وی بوده است. کشاورز در دانشکدهپزشکی نیز پذیرفته شد. امّا بهدلیل علاقه زیادی که به بازیگری داشت از تحصیل در این رشته انصراف داد و به بازیگری پرداخت. در سال ۱۳۵۲ با مونا طاهری ازدواج کرد که به جدایی انجامید و پس از آن دیگر ازدواج نکرد. حاصل این ازدواج دختری به نام نلی است که در بلژیک زندگی و در رشته نقاشی تدریس میکند.
اولین فعالیت هنری محمدعلی کشاورز بازی در تلهتئاتر خودکشی به کارگردانی علینصیریان در سال ۱۳۳۹ بود و بعد از آن در نمایشهایی چون، آنتیگون، ادیپوس شهریار، بازی استریندبرگ و … بازی کرد. سپس در مجموعه تلویزیونی داییجان ناپلئون به کارگردانی ناصرتقوایی بازی کردکه در سال ۱۳۵۵ از تلویزیون پخش میشد. در سال ۱۳۵۸ با هنرنمایی در نقش شعبون استخوونی در سریال هزاردستان شاهکار علی حاتمی محبوب شد. که در واقع همه نقشهای آن مجموعه برای خودشان یک کتاب بودند. کشاورز درباره این نقش گفته است:متاسفانه خیلی ها فکر میکردند که شعبوناستخوونی همان شعبونبیمخ است، در صورتی که اصلا این گونه نبود.
این شخصیت در فیلمنامه علیحاتمی جان گرفت. از بازی های درخشان او در فیلمهای شاخصی چون سربداران، کمال الملک، کفش های میرزا نوروز ، سلطان و شبان در نقش خوابگذار اعظم، فیلم مادر ساخته علیحاتمی که نقش ناخلفترین پسر مادر را بازی کردکه در تقابل با امین تارخ، جنگی تمام عیار را به نمایش گذاشت و بواسطه ایفای این نقش، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره فیلم فجر شد. در فیلم زیردرختانزیتون عباسکیارستمی نقش کارگردانی متفاوت و بسیار تاثیرگذار را ایفا کرد که گویا خود کیارستمی بود. و سریال پدرسالار به کارگردانی اکبرخواجویی که به جرئت میتوان گفت حتی کسانی که چندان پیگیر هنرهای نمایشی نیستند، هیچ یک صلابت پدر سالار از ذهنشان پاک نشده است. پدرسالار سبک زندگی ایرانی بود که به گفته کشاورز، بعد از آن فیلم مردم وقتی او را در کوچه و خیابان میدیدند دیگر کشاورز صدایش نمیکردند. و او را با پدر سالار میشناختند. همچنین در فیلم کاروانها با آنتونیکوئین و در صحرایتاتارها با ژانلوییترنتینیان و ماکسفونسیدو بازی کرد.
این هنرمند بزرگ در اواخر زندگی هنریاش بعد از شکستگی از ناحیه پا، نتوانست در فیلمی حضور داشته باشد. اما با وجود کسالت لحظه ای لبخند از لبانش دور نشد.کشاورز برخلاف نقش های پرجذبهای که به واسطه آنها شهرت یافت قلبی بسیار مهربانورئوف دارد. او همیشه آرزوی سلامتی و افتخار مردمان سرزمیناش ایران را داشت و در پاسخ به این پرسش که چه کنیم تا حال روانیمان خوب شود و کمتر تنش و اضطراب داشته باشیم گفته است: با خودو اطرافیانتان صادق باشید و هرگز دورغ نگویید چون اگر راستی و صداقت در زندگی از بین برود، پایه های خوبی و مهربانی هم فرو می ریزد و زندگی به یک جهنم واقعی تبدیل خواهدشد. استاد کشاورز در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ماه در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شدند و سپس در ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ بهعلت کهولت سن دار فانی را وداع گفتند. یادش گرامی و روحش جاودان.
سمیه خاتونی
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است