روزنامه صبا

روزنامه صبا

چهره روز؛

حمید لولایی؛ یک بازیگر، یک چاپلین، یک آنتونی کوئین و یک خشایار…


حمید لولایی که خود شیفته چارلی چاپلین محسوب می‌شود، از جمله بازیگران تیپیک سیمای ایران نیز به شمار می آید.

روزنامه صبا – سوم دی ماه ۱۳۳۴، خورشیدی در یکی از سردترین زمستان‌های پایتخت، در تهران دیده به جهان گشود. ۲۲ سال پیش از تولدش، برابر با سومین روز زمستان ۱۳۱۱، سرانجام اختلافات رضا شاه پهلوی و تیمورتاش عیان می شود و پهلوی اول با کنار زدن تیمورتاش، وزارت دربار را هم منحل می‌سازد و با حصر خانگی نخست وزیر، رضاشاه دیکتاتوری خود را برای چندمین بار فریاد می زند. مقارن با همین روز به سال ۱۹۳۷ میلادی، امپراطوری ژاپن پس از ماجرای منچوری و یورش به خاک چین، شهر نانجینگ را غارت می کند و در این بین کشتار بی سابقه‌ای هم راه می‌اندازد و در همین روز بود که فضاپیمای آپولو ۸، به عنوان نخستین سفینه فضایی، مدار زمین را ترک کرد. زادروز حمید لولایی، بازیگر توانا و طناز برجسته سینما و تلویزیون ایران، چنین روزی در محله عشرت‌آباد تهران دیده به جهان گشود.

زمان زیادی نگذشت تا مادرش علاقه وافر او را به سینما و تلویزیون کشف کند. مدرسه نمی رفت که از جعبه های مقوایی خالی پودر رخت شویی به انضمام یک مداد و ردیف عکس‌های به هم چسبانده، ماکت‌های زیبایی از جعه جادویی می‌ساخت. جادوی این جعبه‌ها واقعا او را مسخ می‌کرد و کمی که بزرگتر شد، با ورودش به مدرسه، بهترین تفریح‌ او بازآفرینی حرکات مجریان تلویزیون در زنگ‌های تفریح و گاه در کلاس، پیش از ورود معلم شد.

آنقدر شیفته بازیگری شده بود که نمی‌توانست صبر کند تا مقطع دبیرستان به پایان برسد. در ۱۵ سالگی به کلاس‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفت و در دوره هنرهای زیبا شرکت و فعالیت هنری جدی خود را از سال ۱۳۵۸ و پس از پیروزی انقلاب، آغاز کرد.  در این سال، رضا قاسمی، او را برای ایفای نقش در تئاتر «سبزه، دوست بچه‌ها» به کارگردان آن رضا ژیان، پیشنهاد داد و در دو نقش «فیل» و «دارکوب» ظاهر شد. سپس در سال ۱۳۵۹ در نمایش «بچه‌ها و خمره سخنگو» که کارگردانی آن را سیاوش طهمورث، بر عهده داشت بازی کرد. لولایی، برای نخستین بار سال ۱۳۶۰ و با مجموعه تلویزیونی سربداران مقابل دوربین سیما قرار گرفت و با گریمی خاص در چند قسمت این سریال بازی کرد. اما بنابر سیاست‌های وقت سیما، برخی قسمت‌های این مجموعه پخش نشد و دست بر قضا نقش آفرینی لولایی هم در این قسمت‌ها بود. پس از این اتفاق، لولایی مدیریت سینما آزادی را بر عهده می‌گیرد و یک دهه بعد درسال ۱۳۷۰ با بازی در سریال فراموش‌خانه به کارگردانی «عبدالرضا نواب صفوی» وارد تلویزیون شد.

هرچند نام حمید لولایی، با آثار طنز در سینما و سیمای ایران عجین شده اما ماهیت کار او نه در سربداران و نه در فراموش‌خانه، کمدی نبود. فراموش خانه، سریالی در باب تاریخچه پیدایش فراماسونری و ظهور لژهای فراماسون‌ها در ایران بود که در نوع خود اثر برجسته‌ای محسوب می‌شد. کاراکتر آشنا و همیشگی لولایی، همان سال‌ها در شرف تکوین بود. او که خود شیفته چارلی چاپلین  محسوب می‌شود، از جمله بازیگران تیپیک سیمای ایران نیز به شمار می آید. شخصیت بی بدیل «خشایار مستوفی»، در مجموعه تلویزیونی «زیر آسمان شهر» به کاراکتری ماندگار در وجود لولایی، بدل شد. هرچند لولایی با این شخصیت به اوج محبوبیت رسید اما پیش‌تر و در مجموعه «ساعت خوش» نیز شایستگی‌ها و استعدادهایش را به منصه ظهور رسانده بود. به هر ترتیب زیر آسمان شهر و خشایار مستوفی، نقطه عطف زندگی لولایی، شد.

اولین حضور این بازیگر  در سینما نیز سال ۱۳۶۰ با بازی در فیلم «ازعوج تا اوج» به کارگردانی محمدرضا مجد بود. او فیلم‌های سینمایی متعددی در کارنامه خود دارد اما بهترین بازی خود را در فیلم سینمایی «چند می‌گیری گریه کنی» ایفا کرد و برنده «سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر» شد. به موازات حضور لولایی، در آثار طنز، او هیچگاه از ایفای نقش‌های متفاوت نیز غافل نشد. با پایان زیر آسمان شهر۳، یک باره شخصیت «خشایار مستوفی» هم به خاطره بدل شد اما لولایی همچنان در جاده طنز قدم برمی‌داشت.

حضور او در سریال نوروزی «ترش و شیرین»، که ایام عید نوروز سال ۱۳۸۴ روی آنتن شبکه سه سیما رفت، سریال موفق دیگری با بازی او را به ثبت رساند. البته تیم یک دست بازیگری آن سریال با حضور بازیگران مطرحی مانند رضا عطاران، رضا شفیعی جم، مجید صالحی، شهره سلطانی، آناهیتا همتی و مریم امیرجلالی نیز مزید برعلت شد تا ترش و شیرین، به سومین سریال موفق نوروزی ادوار سیمای ایران بدل شود. می‌توان گفت حتی پیش از ظهور شخصیت خشایار مستوفی، کاراکتری در وجود لولایی نقش بسته بود که همواره به او در نقش آفرینی‌های بی بدیلش کمک‌های شایانی می‌کرد. سال ۱۳۷۶ لولایی، در فیلم «کلید  ازدواج» به کارگردانی داود موثقی، کنار دو کمدین برجسته ایران، رضا عطاران و علیرضا خمسه به ایفای نقش پرداخت. نقشی که خمیرمایه طنز را در وجود به اصطلاح جدی رئیس باند قاچاق جستجو می‌کرد. سال ۱۳۸۴ لولایی، در فیلم «چند میگیری گریه کنی؟» که از آثار طنز ژانر مهاجرت محسوب می‌شود نیز ایفای نقش داشت. او در زندگی شخصی نیز، کاراکتر موفقی دارد. وی سال ۱۳۶۹، در حالی که ۳۵ ساله بود ازدواج کرد و سارا و مریم لولایی، دختران او هستند که البته راه پدر را دنبال نکردند.

نکته جالب توجه درباره لولایی، اما بازهم به حضور او در نقش ماندگار زندگی‌اش، خشایار منوط می‌شود. با پایان بخش سوم مجموعه زیرآسمان شهر، در سال ۱۳۸۱، لولایی دچار افسردگی بسیار شدیدی شد.

شاید باورش برای خیلی‌ها دشوار باشد اما او طبعیتی احساسی و عاطفی دارد. دو سال زندگی با کاراکتر مستوفی بخش زیادی از زندگی‌اش را به وجوه شخصیت خشایار، گره زده بود. تاب این فقدان برای لولایی بسیار دشوار بود. از سوی دیگر، او طی دوسال به محبوب‌ترین هنرپیشه سیمای ایران بدل شده بود و اتمام این دوران نیز برای او دشوار بود. به هرحال با پیگیری‌های مداوم، بر بیماری افسردگی هم غلبه کرد. او جایی درباره علت افسردگی‌اش پس از وداع با شخصیت خشایار، گفته بود:«آنتونی کوئین پس از بازی در نقش عمر مختار، مدت‌ها ریشش را کوتاه نکرد، اگر دو سال یک آجر هم در جیب شما باشد به آن وابسته می‌شوید.»

یاسر سماوات

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است