چهره روز؛
مسعود جعفری جوزانی؛ کارگردانی که از پوپولیستبودن بیزار است
مسعود جعفری جوزانی معتقد است که، مانند دیگرانشدن بیهوده است و از نوجوانی از عوامگرایی و عوامزدگی و پوپولیستبودن بیزارم.
روزنامه صبا – مسعود جعفری جوزانی، آمده بود تا اتفاق آفریده شده از دل مردم را با یک تصویر آئینهوار پیوند بزند، حسی شگرف از پیروزی ملت ایران، از انقلاب ۱۳۵۷، در قاب مستند به سوی آزادی جوزانی ماندگار شد، کارگردانی که نقطه شروع محرکهاش در هنر تضاد است، و روز را از دل شب بیرون میکشد. رسالت او زنده نگه داشتن تاریخی است که بیامان بر مردم در حال روایت شدن است. با اینحال معتقد است، فیلم نشان دادن آن چیزی است که کارگردان میخواهد ونه همه واقعیت و حقیقتی که جاری و ساری در جامعه احساس میشود، اما تصویر دست چین میکند، شاید واقعیت تنها در زمان است که به حقیقت بدل میشود. او سنگینی تاریخ یک کشور را بر شانههایش احساس کردو زندگی آراماش را در آمریکا رها کرده و به ایران میآید، و با مستندهایی از پیروزی انقلاب اسلامی کار جدی خود را در ایران شروع میکند، همانطور که ماندگارترین تصاویر تاریخی از بهمن سرد انقلاب تا تصاویر ارتحال امام از قاب دوربین جوزانی برایمان ثبت شد، آرشیو او گنجینهای از مستنداتی است که برای مردم کلید راهگشا در تاریخ هستند، جوزانی سینما را پررنگترین شاخصه فرهنگی یک ملت میداند و معتقد است دوران سلطنت تصویر و سینما فرا رسیده است.
ما سینمایی میخواهیم که فرهنگ ما را جار بزند. تا در ابهت خود، ملت حقیقتجو را تغذیه کند. ایرانی که زادگاه اندیشه و توحید است،جوزانی از مفاخر فرهنگی و تاریخی ایران که مسبب انقلابهای شگرف عمیق ذهنی در بطن ایران شدهاند، فیلمنامههایی نوشته که تا کنون ساخته نشدهاند، مفاخری چون یعقوبلیث و پوریایولی، خواجه نصیرالدینطوسی،که ازسیاهترین دورانهای تاریخی ایران، سربلند بیرون آمدهاند و آگاهی را برای مردم به بار آوردند تا میراثی کهن به اندازه یک فرهنگ غنی در ایران را بوجود آورند. با این وجود او معتقد است اراده به امر ممکن میشود، و همین که او خواسته به انجام کاری شده که به هزاران دلیل متوقفش کردند، حتما پس از او عاشقانی با دغدغههایی از جنس او این امر را ممکن خواهند کرد. اکبر عالمی، پژوهشگر، و منتقد سینما مینویسد؛ جوزانی تکهپارههای برجای مانده در تاریخ را هنرمندانه، در کنار همدیگر قرار و آن را دراماتیزه میکند؛ مسعودجعفریجوزانی فیلمی میسازد که ما در جهان احساس سرافرازی کنیم.
سینما باید فرهنگ ما را جار بزند
۱۸ آذرماه سال ۱۳۲۷ زاد روز مسعود جعفری جوزانی در روستای جوزان، شهرستان ملایر است. کارگردان، فیلمنامه نویس و تهیه کننده ایرانی، که مسیرش را به خاطر عشق به وطنش تغییر داد. جوزانی برای تحصیل در رشته فیلمسازی به آمریکا رفته و از دانشگاه ایالتی سانفرانسیکو آمریکا فارغ التحصیل میشود، با زنی آمریکایی ازدواج کرده و در سال ۱۳۵۷ صاحب فرزند دختری به نام سحر میشود. مسعود جعفری پس از جدایی از همسر به همراه دخترش که آن زمان پنج ساله بود به به وطنش باز میگردد و حرفهاش کارگردانی را در ایران دنبال میکند. جعفری جوزانی با اینکه، مجوز تدریس مادام العمر در دانشگاه ایالتی سان فرانسیسکو را دارد در ایران رویاهایش را دنبال میکند.
سحرجعفریجوزانی که یار و همراه همیشگی پدر است نیز به دنیای سینما رو آورده و بازیگر و نویسنده است. این پدر و دختر در اغلب فیلمهایی که مسعود جعفری ساخته با هم همکاری داشته اند. کار او با سینمای ایران به صورت جدی، با مستند به سوی آزادی که نخستین مستند تاریخی سیاسی ایران بهشمار میرود، شروع شد. و با ساخت فیلم کوتاه با من حرف بزن در سال ۱۳۶۲ به تهیهکنندگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، توانست دیپلم افتخار بهترین فیلمکوتاه سومین دوره جشنواره فیلم فجر را از آن خود کند. نخستین فیلم بلند سینماییاش را با نام جادههای سرد در سال ۱۳۶۳ در فضای زادگاه خویش تولید کرد.
این فیلم یکی از پرفروشترین فیلمهای دهه اول انقلاب بود که هم در ساختار بصری و هم در مضمون فیلم ارزشمندی بهحساب میآید. فیلم شیرسنگی محصول سال ۱۳۶۵ پروژه بلندپروازانهای با فیلمنامه قوی است که نمادی از تقابل سنت و مدرنیته به حساب میآید، این فیلم درباره حضور انگلیسیها به واسطه بهرهبرداری از نفت است که قتل یکی از آنها تقابلی تا سرحد مرگ بین دو بزرگ ایل بختیاری ایجاد میکند که با نقشآفرینی عزتالله انتظامی و علی نصیریان تبدیل به مهمترین و ماندگارترین فیلم کارنامه جوزانی شد و در پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را دریافت میکند. اثر بعدی او در مسیر تندباد محصول سال ۱۳۶۷ است که باز هم در قالب داستانی پرکشش، روایتی از حضور بیگانگان در ایران، همزمان با جنگ جهانی دوم را به تصویر میکشد.
مسعود جعفریجوزانی با ساخت فیلم بلوغ در سال ۱۳۷۷ به مسائل جوانان میپردازد که در هجدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر جوایزی را دریافت کرد. اما مردم این کارگردان پیشتاز کشور را با سریالتلویزیونی درچشمباد به یاد میآورند، که روایتی دیدنی از سه برهه تاریخ معاصر ایران از قیام کوچک جنگلی تا جنگ ایران و عراق است. فیلمنامه این سریال توسط خود مسعود جعفری جوزانی در مدت دو سال نوشته شد. فیلم سینمایی ایرانبرگر محصول سال ۱۳۹۳ تنها فیلم کمدی جوزانی است، که به مدد فضایی بومی و فولکلور و فیلمنامهای با طنز موقعیت، فیلم پرفروش، مفرح و آبرومندی از کار درآمد.
فیلم دیگر او پشتدیوارسکوت محصول سال ۱۳۹۵ است که به معضل اجتماعی ایدز اشاره دارد و با همکاری سازمانهای مردم نهاد ایران ساخته شدهاست. وی در سال ۱۳۹۹ ساخت فیلم سینمایی بهشتتبهکاران را آغاز کرد که طی آن به وقایع ملی شدن صنعت نفت نیز پرداخته میشود. مسعود جعفری جوزانی که همچنان سری پر سودا از ایدهها و شخصیتهای بزرگایرانی دارد، متأسفانه سه فیلمنامه برجستهاش به نامهای یعقوب لیث، پوریای ولی و کوروش کبیر، با وجود اینکه مراحل اولیه تولید را طی کردهاند، به دلایل مختلفی، به سرانجام نرسیدهاند. سینماگران مورد علاقه او یاسوجیرو اوزو، فرانسیس فورد کاپولا، جان فورد، آکیرا کوروساوا و آندری تارکوفسکی میباشند.
محمد تهامینژاد، پژوهشگر ، منتقد، و مستندساز معاصر برای انجمن انسانشناسی و فرهنگ نوشت: از طریق آثار جوزانی میتوان به خوانش و تحلیل هنری تاریخ ایران به ویژه ریشههای هویتملی، تهدیدها، بحرانهای سیاسی و جریانهای معاصر دست یافت. بسیاری از شخصیتهای اصلی در نوشتهها و فیلمهای او در بزنگاههای تاریخ، بر مبنای روحیهای عمل میکنند که در الگوی جوزانی از هویت ملی نشات میگیرد.کارهای ایشان از شیر سنگی گرفته تا در مسیر تندباد؛ به عنوان یک تاریخنگاری فیلمیک، قابل استناد است و آثار فیلمیکی هستند که برای نسلهای آینده ایران، از نگاه یک تاریخنگار انتقادی که به تاریخ جوامع شهری و دیرین ایران میپردازد؛ قابل استناد است.
بررسی آثار آقای جعفری جوزانی فرصتی برای شناخت تاریخ معاصر ایران است. مجید تفرشی تاریخنگار، ایرانی مقیم لندن معتقد است؛ جوزانی به دلیل سابقه آکادمیک و همچنین سابقه طولانی هنری که در عرصه سینمای ایران دارند، هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص را میشناسند و هم با مقوله پژوهش آشنایی دارند؛ بنابراین هیچکدام را فدای آن یکی نمیکند، هم به جذابیت فیلم و کیفیت هنری آن و هم وفادار به متون تاریخی است و تلفیق اینها با همدیگر کار راحتی نیست.
کوین توماس خبرنگار روزنامه آمریکایی لس آنجلس تایمز در مطلبی تحت عنوان «یک مرد، یک خرس؛ ایران به طنز و محبت دست مییابد» می نویسد؛ فیلم یک مرد، یک خرس ساخته مسعود جعفری جوزانی شروعی غیراستادانه و خام را پشت سرگذاشت وبه حکایتی نمادین و شجاعانه تبدیل شد که استبداد و مشکلات موجود در ایران معاصر را به تصویر کشید. در کمال تعجب این فیلم هنگام اکران عمومی،مورد حمایت رسمی قرار نگرفت و هیچ گونه پیشرفتی هم نداشت که همین به انتشار فیلم لطمه وارد کرد. در عین حال یکمرد،یکخرس ضمن صراحت بیان، فیلمی گرم، دوستداشتنی و بسیار خنده دار است.این فیلم کوچک جذاب برنده است، حتی اگر در گیشه ایران بازنده باشد.جوزانی معتقد است امام خمینی(ره) در بدو ورودش در سخنرانی اولیهای که با مردم داشت به این مسئله تاکید کردند که سینما باید ادامه داشته باشد؛ اما چه بسا که مسئولین پس از او به جای هول دادن و گاز دادن به این ماشین هنری سینمای ایران، با ایجاد موانع،مانند ترمز عمل کردند. نگاه مسئولین فرهنگی کشور حزبی است چه بسا که، از همان زمان که در پست مسئولیتی خود مستقر میشوند، اولین کار آنها حذف کردن صحنه از چهرهایی است که با حزب آنها در یک راستا نیستند. او می گوید؛ من تا کاری را دوست نداشته باشم نمیسازم؛ چراکه میدانم مانند دیگرانشدن کار بیهوده و بیارزشی است. از نوجوانی از عوامگرایی و عوامزدگی و پوپولیستبودن بیزارم.
سمیه خاتونی
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است