روزنامه صبا

روزنامه صبا


پاییز سرد سینمای ایران    


روزنامه صبا به بررسی وضعیت سینما در سه ماهه پائیز سال 1401 پرداخته است.

 سینمای ایران در پائیز سال ۱۴۰۱، فراز و فرودهای زیادی داشت. از وضعیت اکران گرفته تا فروش فیلم‌ها و گیشه‌‌های کم‌رونق، که نگرانی‌های زیادی را برای دست‌اندرکاران سینما و مدیران فرهنگی به‌وجود آورد. اما در همین اوضاع و غور در احوال سینما، به نکات قابل توجهی می‌رسیم. فروش‌های دور از ذهن، شکست‌های عجیب و موفقیت‌هایی عجیب‌تر. در فصل برگ‌ریزان امسال، سینمای کمدی آمده بود تا ناجی باشد ولی شکست خورد. اما سینمای انیمیشن و کودک، آینده‌ای روشن را به تصویر کشید و عمده مخاطبین این روزهای سینمای ایران، کودکان و نوجوانان بودند. این همان روزنه امیدی است که چراغ سینما را همچنان روشن نگه داشته است. روزنامه صبا در این پرونده، به بررسی وضعیت سینما در سه ماهه پائیز امسال می‌پردازد.

وقتی به آمار فروش، و مجموع نظرات مدیران سینمایی، هنرمندان، منتقدان و مردم درباره فیلم‌های روی پرده در فصل زرد و نارنجی امسال نگاه می‌کنیم، با نقطه نظرات متفاوتی روبه‌رو می‌شویم؛ اما در پس همه‌ این نظرات و اعداد و ارقام یک نقطه اشتراک وجود دارد؛ نگرانی و اضطرابی که سینمای ایران را بسان بیماری درحال کما می‌نمایاند. باتوجه به اکثر آمار و نظرات، آن چیزی که به وضوح دیده می‌شود، میزان ریزش شدید مخاطب سینما است؛ که این مسئله باعث قرار گرفتن وضعیت سینما در حالت زرد و نارنجی و نزدیک به قرمز شده است.

سینمای ایران قبل از کرونا وضع خوبی نداشت، اما با پیدا شدن سر و کله‌ی این ویروس منحوس وضعیت سینما وخیم‌تر شد. راهکارهایی که در آن مقطع کمی سینما رو نجات داد، یکی اکران فیلم‌ها در پلتفرم‌ها و دیگری طبق معمول اکران فیلم‌های کمدی بود. اما درست وقتی که سینما درحال تلاش برای احیای دوباره بود، اتفاقات ناپسند و ناراحت کننده‌ی اخیر داخل کشور، وضع را حتی بدتر از شرایط کرونایی کرد. مخاطبین سینما کم‌تر شدند و در پی آن تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران آثار هم حاضر به اکران فیلم‌ها‌ی‌شان در این مقطع زمانی نشدند.

در این بین، سینماداران و سازمان سینمایی تلاش کردند که با همان طرفند همیشگی، یعنی اکران فیلم‌های کمدی جدید، تا جای ممکن این شرایط را مهار کنند، اما ظاهراً عمر جواب گرفتن از این طرفند هم به سر آمده و این راهکار هم دیگر جوابگو نیست. به‌ همین دلیل فعالین عرصه‌ی فرهنگی و دغدغه‌مندان سینما، برای برون‌رفت از این شرایط حاد هرکدام نظراتی ارائه دادند.

علی سرتیپی رئیس انجمن صنفی پخش‌کنندگان سینمای ایران گفته است: فکر می‌کنم در شرایط فعلی هر راهکاری که بتواند به سینما جانی دوباره دهد باید دنبال شود، که یکی از این راه‌ها می‌تواند اکران چند فیلم خارجی خوب باشد. نباید فراموش کرد که توسعه زیرساخت‌های مختلف سینمایی چه در حوزه آی‌تی و چه در حوزه افزایش سالن‌های سینمایی، بدون اکران فیلم‌های سینمایی هیچ معنایی ندارد و هیچ پیشرفتی در زمینه نجات سینما صورت نمی‌گیرد.

اما نکته‌ی قابل تأمل اینجاست که، شاید هم‌اکنون فیلم‌های خارجی روز دنیا در سینماهای ایران روی پرده نباشند، اما فیلم‌های، خیزش، غرش، آتش در ژانر درام، یک مکان سکوت۲ در ژانر وحشت، جنگ برای سیاره میمون‌ها در ژانر تخیلی و چند فیلم خارجی دیگر در سینماهای تهران درحال اکران هستند، که باتوجه به تنوع ژانری‌ موجود احتمالاً باید گیشه را تا اندازه‌ای نجات می‌دادند، اما چنین اتفاقی نیفتاده است.

پیرو همین مسئله رضا سعیدی‌پور، سینمادار و کارشناس سینما نیز در مورد اکران فیلم‌های خارجی گفته است: باید پذیرفت شرایط نمایش فیلم خارجی در سینمای ایران با گذشته متفاوت است. درحالی که سال‌هاست امکان تماشای فیلم‌های روز دنیا برای مردم فراهم شده است، نمی‌توان انتظار داشت که سینماها با فیلم خارجی سانسور شده مردم را به سینما رفتن تشویق کنند.

به‌نظر می‌رسد این نکته، نکته‌ی مهمی است و باید درباره‌ آن کمی تأمل کرد. در چندین سال اخیر مردم به‌وسیله‌ اینترنت دسترسی راحت‌تری به فیلم‌های روز دنیا دارند و باعث شده سطح توقع و سواد سینمایی‌شان نیز بالاتر برود. این را به‌وضوح در نظراتی که درباره‌ی فیلم‌ها می‌گویند و می‌نویسند، می‌توان دید. برای مثال، درباره‌ی فیلم انفرادی نظر اکثر منتقدین اینطور است که اثر را سخیف و سطحی می‌دانند. آن‌ها معتقدند که انفرادی نه تنها فیلمنامه‌ای ندارد، بلکه حتی موضوع مشخص و خاصی را هم دنبال نمی‌کند؛ منتقدان بر این باورند که سازندگان چند کلیپ اینستاگرامی دیده‌اند و آن‌ها را با چند بازیگر چهره پر کرده و به هم چسبانده و به‌عنوان یک فیلم سینمایی ارائه کرده‌اند. حالا شاید بگویید این نقدها با مقدار فروش این اثر هم‌خوانی ندارند و اساساً منتقدین با فیلم‌های پرفروش مشکل دارند؛ اما وقتی به نظرات مردم مراجعه کنید این تصور را کنار خواهید گذاشت. اکثر نظرات مردم درباره‌ انفرادی این است که فیلم قصه و معنای خاصی را دنبال نمی‌کند و تنها خنده‌دار و مفرح است. این یعنی مخاطب می‌داند که اثر از لحاظ کیفی سطح پایینی دارد، اما دلیل استقبال و حضورش چیز دیگری است و این نکته مختص یک ژانر خاص هم نیست. مثلاً شین، فیلمی بود که به‌عنوان سینمای دلهره‌آور یا وحشت به‌روی پرده سینماها رفت. مخاطبین بعد از دیدن این فیلم همگی اذعان داشتند که این فیلم از بابت نزدیک شدن به ژانر کاملاً نشانه‌ها و فضای ژانر ترسناک را داشته است، اما به‌صورت کلی اثر برای‌شان قابل قبول نبوده است. تمامی این نظرات به مسئله‌ پیشرفت مخاطب در حوزه‌ فیلم و سینما صحه می‌گذارد. باتوجه به این نکات می‌شود نتیجه گرفت اکران فیلم‌های خارجی راهکار مناسبی برای حل کردن مشکل فروش در سینما نیست و نهایتاً شاید، آن هم شاید، بتواند به‌صورت مقطعی معضل فروش در گیشه‌ی سینماها را حل کند.

سعید خانی پخش‌کننده و تهیه‌کننده سینما، اما برای عبور از این شرایط نظری متفاوت دارد، او می‌گوید: اجازه دهند فیلم‌هایی که به دلیل ممیزی پشت خط اکران مانده‌اند و در صورت اکران می‌توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند، اکران شوند. اکران فیلم‌هایی مثل، چپ راست، برادران لیلا، شیشلیک و قاتل و وحشی در این وضعیت می‌تواند کمک‌کننده باشد، اما دوستان سازمان سینمایی درباره این مسئله ملاحظاتی دارند.

فارق از اینکه این نظر را باید راهکاری برای خروج از این مقطع حساس سینما دانست و یا استفاده از شرایط برای رفع‌توقیف آثار، باید توجه داشت که اکثر نظرات پیشنهادی، برای یک بازه‌ زمانی کوتاه راهکار ارائه می‌دهند. درحالیکه تقلای بی‌خودی و یا درمان‌های مقطعی‌ای که همچون مسکن‌ها عمل می‌کنند، راهکار اصلی حل مشکل فروش در سینمای ایران نیستند. به‌نظر می‌رسد باید مسئله را ریشه‌ای‌تر بررسی کرد. آن‌چه واضح است این است که، دو فاکتور بسیار مهمی که بیشترین سهم و دلیل اصلی به وجود آمدن چنین شرایطی برای سینما هستند عبارتند از گرانی‌ بلیط سینما و تمامی اقلام و ضعیف بودن آثار سینمایی. در مورد معضل گرانی، این واقعیت بر هیچ‌کدام ما پوشیده نیست که اوضاع اقتصادی نابسامانی را در این ماه‌ها از سر می‌گذرانیم. همچنین می‌دانیم که مردم اولویت مخارج‌شان با مسکن، خوراک و پوشاک، و سپس تفریح است. این مسئله باعث می‌شود تعداد قابل توجهی از مخاطبین به‌خاطر در اولویت نبودن تفریح در زندگی‌شان مخاطب سینما نباشند.

در ادامه، عده‌ای که می‌توانند کمی هزینه برای تفریح کنار بگذارند، به‌دنبال تفریحی ارزان و به‌صرفه می‌گردند. باتوجه به قیمت بلیط‌ های امروز سینما، قسمت اعظم این دسته از مردم هم این تفریح را انتخاب نمی‌کنند. حالا می‌مانند آن‌هایی که انتخاب‌شان در هرحال سینما است. آن‌ها به سینما می‌آیند و با فیلم‌های ضعیف روبه‌رو می‌شوند، درنتیجه بعد از دیدن یکی دو فیلم تصمیم می‌گیرند که تفریح دیگری را انتخاب کرده تا اصطلاحاً پول‌شان را حرام نکنند. از اینجا وارد معضل بعدی یعنی ضعیف بودن آثار سینمایی می‌شویم.

در بررسی فیلم‌های روی پرده در پائیز امسال، وقتی به نظرات منتقدین و مخاطبین رجوع می‌کنیم، بیشترین چیزی که به چشم می‌خورد نظرات منفی و شکایت از ضعیف بودن آثار است.

برای مثال در مورد فیلم ابلق، نظر مردم تقریباً با منتقدین همسو است. اکثراً دوربین فیلم اذیت‌شان کرده و فیلمنامه‌ اثر را بسیار ضعیف می‌دانند و مجموعاً ابلق را دوست نداشته‌اند. اما بخشی از نظرات هم که مثبت بوده، به بازی تعدادی از بازیگران بازمی‌گردد و مخاطبان صرفاً بازی متفاوت آن‌ها در اثر را دوست داشته‌اند.

در مورد فیلم تی تی، هم نکاتی که اکثر منتقدین و مردم در آن هم نظر هستند، ضعف و مشکلات فیلمنامه‌ای، کارگردانی متوسط، و بازی‌های خوب است. همان‌‌طور که دیده می‌شود غالب موارد، معضل و مشکل اصلی را فیلمنامه‌ و شخصیت‌پردازی ضعیف فیلم‌ها می‌دانند.

حتی در آثار انیمیشن و کودک و نوجوانی که، ناجی کوچک این روزهای سینمای ایران بوده‌اند. درباره انیمیشن پسر دلفینی، منتقدین اشاره کرده‌اند، اثر به صورت کلی قابل قبول و با کیفیت است. آن‌ها تمام ایرادهای وارده را در بخش فیلمنامه و شخصیت‌پردازی می‌دانند. در لوپتو ، هم همین نکته پابرجاست. منتقدین بر این باورند که لوپتو از بابت ساخت و تکنیک، اثری روبه‌جلو و با کیفیت مناسب است؛ اما، از بابت فیلمنامه، شخصیت‌پردازی و ارتباط‌ گیری با مخاطب هدف، ضعیف عمل کرده است.

همگی می‌دانیم این مشکل سال‌ها است گریبان‌گیر سینمای ایران بوده است و اصل موضوع، تخصصی ندانستن حرفه‌ فیلمنامه‌نویسی است. علی‌رغم تمام اشارات و صحبت‌ها در مورد اینکه فیلمنامه بستر اصلی فیلم است و حکم پی ساختمان را برای یک اثر دارد، اما هیچ عملی در این‌باره دیده نمی‌شود.

یعنی وقتی اکثر کارگردانان تصمیم می‌گیرند خودشان فیلمنامه‌ اثرشان را بنویسند و نهایتاً از یک نویسنده صرفاً برای همکاری در کنار خودشان استفاده کنند، آن گفته‌ها را در حد شعار باقی می‌گذارند و به‌نظر می‌رسد اساساً فیلمنامه‌نویسی را یک حرفه‌ تخصصی نمی‌دانند.

این مسئله البته صرفاً به فیلم‌سازان باز نمی‌گردد. در نگاه مدیران سینمایی هم توجه به جایگاه اصلی فیلمنامه و فیلمنامه‌نویس را نمی‌بینیم، چراکه آن‌قدری که از کارگردانان حمایت شده و می‌شود، حمایت خاصی از فیلمنامه‌نویسان صورت نگرفته و نمی‌گیرد. نه در تبلیغات و مانورهای رسانه‌ای آثار جایی دارند و نه در مسائل مالی و تعیین دستمزد وضعیت مناسبی دارند.

فیلمنامه‌نویسان علی‌رغم مهم‌تر بودنشان، از کم‌ترین دستمزدها برخوردار هستند و معیشت‌شان شدیداً در خطر است. همین دلایل باعث می‌شود که فیلمنامه‌نویسان حتی اگر مورد استفاده قرار بگیرند، به اندازه‌ کافی انرژی و زمان صرف نگارش فیلمنامه نکنند و درنتیجه خروجی هم به همان اندازه‌ حداقلی کیفیت خواهد داشت.

پس برای‌مان شفاف شد، که دو مشکل در معضل ضعف فیلمنامه وجود دارد، یکی اصرار کارگردانان و فیلمسازان برای نگارش اثر خودشان و عدم سپردن این امر به متخصصان حرفه‌ای فیلمنامه‌نویسی، دومی حفظ نکردن شأن و جایگاه فیلمنامه‌نویس و اختصاص کم‌ترین بودجه‌ فیلم به بخش فیلمنامه‌نویسی. بعد از نگاهی جدی به این مسئله درمی‌یابیم راهکار اولیه‌ برای بهبود کیفیت آثار، توجه ویژه به فیلمنامه و فیلمنامه‌نویسی است.

اما اگر به‌دنبال یک راهکار اساسی برای حل ریشه‌ای مشکل کمیت مخاطب و کم‌رونق بودن گیشه‌های سینما می‌گردیم باید همگی مسئولین و هنرمندان آستین بالا زده و همت کنند. چون این مسئله با راهکارهای سطحی قابل حل نیست و یک عظم ملی برای خانه‌تکانی اساسی را طلب می‌کند. با توجه به آن‌چه تا بدین‌جا گفته شده به‌نظر می‌رسد تدبیر اصلی باید روی کنترل و مدیریت پول‌ها در سینما انجام شود. یعنی مدیران و مسئولین مرتبط باید در دو مرحله‌ی تولید و اکران تدابیر ویژه بیندیشند.

تصور نگارنده بر این است که یکی از  راهکارهای بنیادین و ریشه‌ای می‌تواند این‌گونه باشد که در ابتدای مسیر روند شکل‌گیری یک اثر سینمایی، مسئولین مربوطه فقط به فیلمنامه‌های درخور و قوی مجوز ورود به مرحله‌ تولید بدهند. سپس بعد از گذراندن مراحل تولید و پس‌تولید به مرحله‌اکران می‌رسیم. اینجا باید برای فیلم‌ها غیر از تعیین ژانر و سن مخاطب هدف، درجه‌بندی کیفی هم انجام شود، و فیلم‌ها طبق آن درجه‌بندی برای بلیط فروشی تعیین قیمت شوند. به نظر می‌رسد این راهکار باعث می‌شود که تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار به‌خاطر فروش و سود بیشتر ترجیح دهند اثر باکیفیت بسازند، و در کنار آن، مخاطب هم خیالش راحت است که به اندازه‌ هزینه‌اش فیلمی با کیفیت خواهد دید.

این روند تولید و این اطمینان خاطر مخاطب، به مرور زمان، هم به بالا رفتن کیفیت آثار کمک می‌کند و هم مردم را با سینما آشتی خواهد داد. اما برای اجرایی شدن چنین برنامه یا برنامه‌هایی دو شرط مهم وجود دارد:

۱٫ از متخصصین مجرب حوزه‌ی سینما(و نه صرفاً نام آشنایان و پیشکسوتان) استفاده شود.

۲٫ تمام راه‌های لابی‌گری، ضد و بند و پارتی بازی بسته شوند.

البته جا دارد به نکته‌ مهمی نیز اشاره کنیم، حتماً می‌شود با گرد هم آمدن مدیران و مسئولین و هنرمندان فعال در این عرصه و شنیدن راهکارهای مختلف، همگی باهم به یک اتفاق نظر و یک راهکار منسجم و عملی ایده‌آل برسند. در نهایت باید به آینده‌ جوانان فیلم‌ساز کشورمان امیدوار بود و همچنین نگاه مسئولین هم این‌چنین باشد و برای حل ریشه‌ای مشکل سینما و ارتقاء آن همت به خرج داده و تمام تلاش خودشان را بکنند.

مصطفی کزازی

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است