روزنامه صبا

روزنامه صبا

سیدجواد هاشمی:

می‌گویند فیلم‌های من مبتذل است!


سید‌جواد‌هاشمی بیان کرد که به او می‌گویند فیلم‌هایش مبتذل است و خالی از نکات تربیتی است.

فیلم سینمایی «جزیره فضایی» (تورنادو ۲) از روز سه‌شنبه ۲۹ آذر در سینماهای سراسر کشور به سرگروهی پردیس سینمایی کورش اکران شد. این فیلم، بدنبال موفقیت و استقبال مخاطبان از قسمت اول فیلم «تورنادو»، ساخته شده است.تورنادو‌۲ یک فیلم شاد کودکانه و خانوادگی است که با حضور بازیگرانی همچون اکبر عبدی، کامران تفتی، بهنوش بختیاری، ارسلان قاسمی، الناز حبیبی، راستین عزیزپور، امیررضا احمدی، و… ساخته شده است.در خلاصه داستان این فیلم آمده است: امید در مسطح فضایی تیانا جامانده است و بخاطر علاقه‌اش به دختر پادشاه تیانا (شیمبا) قصد برگشت ندارد که ناگهان دستگاه تصویری سفینه تورنادو آلارم می‌دهد…

فیلم «جزیره فضایی» (تورنادو‌۲) به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی سیدجواد هاشمی است که با سرمایه‌گذاری حسین احمدی، تهیه و تولید شده است. همچنین پخش این فیلم سینمایی را رسانه فیلم‌سازان مولود به عهده گرفته است. روزنامه صبا با موضوع اکران سینمایی «جزیره فضایی» با سیدجوادهاشمی به گفتگو نشست که در ادامه می‌خوانید؛

 تورنادو۲-جزیره فضایی چگونه ساخته شد؟

فیلم تورنادو۲، بر اساس ذهنیت‌ها و تخیلات زمان کودکی خودم بود که همیشه دوست داشتم سوار یک سفینه بشوم و از زمین به آسمان سفر کنم به فضا بروم وآدم‌های فضایی را ببینم اما نه به آن شکل و شمایلی که در ذهن ها هست، دوست داشتم این سفر به صورت خیلی خاص همراه با فانتزی‌های کودکانه باشد. فیلم پیشتازان فضایی که در دوران نوجوانی من پخش می‌شد، در شکل گیری این ذهنیت موثر بود. یادم هست در کودکی این سفر فضایی را با یک قوطی کبریت مجسم می‌کردم. تا اینکه فیلم‌سازی به من کمک کرد تا رویاهای کودکی‌ام را به تصویر بکشم. تورنادو، سفینه‌ای است در دل فضا که می‌تواند آرزوهای ما را برآورده کند. سال ۱۳۸۵بود که من فیلم‌نامه سریالی این ایده را نوشتم که هرگز امکان ساخت آن برایم بوجود نیامد. به خاطر اینکه در ایران هنوز تکنیک ساخت ویژوال افکت معنا نداشت. وقتی با اکیپ نجفی امامی، آشنا شدم به او گفتم می‌توانی یک سفینه برای من بسازی؟ گفت اگر استراکچر ش وجود داشته باشد می توانم آن را به پرواز در بیاورم. همین حرف ذهنیت کودکی من را به فعلیت تبدیل کرد. برای همین سناریو سریال‌ام را به یک اثر سینمایی در دو قسمت تبدیل کردم و آن را ساختم. به همین ترتیب تورنادو۱و۲ استارت خورد و با یک وقفه زمانی، در دو نوبت با عنوان تورنادو ۱ و آماده اکران شد. اکران قسمت ۱ ، در سال ۱۳۹۸ ، متاسفانه درست با اوج گیری کرونا همراه شد. علاوه بر آن اکران فیلم دیگری از سینمای کودک و نوجوان با اکران تورنادو ۱ اتفاق افتاد، که از آن فیلم، ۱۴۰۰ تیزر در تلویزیون پخش شد. اما از تورنادو۱، تنها ۳۰ تیزر تبلیغاتی پخش کردند. البته جنس فیلم‌های من، که گویا در تقابل با ذهنیت مسئولین مدارس است، مزید بر علت شد. ذهنیتی که از زمان پخش فیلم موفق آهوی‎پیشونی‌سفید بر علیه من شکل گرفت و در این اتفاقات بی‌تاثیر نبود. فیلم های من عمدتا فضای شاد و مفرحی برای کودکان و خانواده‌ها دارد که گویا زیاد به مذاق بعضی خوش نمی‌آید. اما به هر حال آهوی‌پیشونی‌سفید در سال ۱۳۹۶ با فروش ۵ میلیاردی از روی پرده اکران پایین آمد که معادل همان فیلم‌های کودک موفق امروزی است که معادل ۱۹ الی ۲۰ میلیارد فروش دارند.

با توجه به تجربه ای که در ساخت اثر سینمایی برای کودکان داشته‌اید، بزرگ‌ترین مشکل برای ساخت این گونه آثار را چه می‌دانید؟

عدم آگاهی کارگزاران در عرصه کودک به خصوص در حوزه سینما. این که نمی‌دانند خوراک بچه‌ها در این  مدیوم چیست، برای همین فیلم‌هایی ساخته می‌شود که هیچ ربطی به کودک و نوجوان ندارد. مانند صدها فیلمی که حتی در جشنواره‌های کودک و نوجوان جایزه می‌گیرند اما فروش موفقی در سینما ندارند. تمام تلاش من در طول این سال‌ها این بوده است که فیلمی بسازم که در قواره پرده سینمایی باشد. ضمن اینکه قبول دارم، در فیلم‌نامه‌هایم ضعف‌هایی است، اما این مسئله ناشی از این نیست که با ساختار درام آشنا نیستم، کما اینکه تحصیلات دانشگاهی من در همین رشته بوده است. اما در این مملکت فیلم‌های روی پرده سینما فروش می‌کنند که اتفاقا توجه کامل به ساختار صحیح درام ندارند، یعنی فیلم خوب خریدار ندارد. مانند فیلم پسران‌دریا اثر دوست عزیزم افشین هاشمی، که با فیلم‌نامه‌ای خوب و جوایز ارزنده نتوانست فروش خوبی را در اکران تجربه کند. بنابراین من مجبورم یک شتر گاو پلنگی بسازم که از پس مخاطب بربیایم و او را به سینما بکشانم. مثلا استفاده از آهنگ جواد‌یساری در فیلم به این خاطر است که خانواده‌ها را هم به همراه بچه‌ها به سینما بیاورم. مهم این است که در انتهای ماجرا قرار است چه چیزی را به خورد بچه‌ها بدهیم مضامین پرباری که در نقاط طلایی فیلم کاشته می‌شود، و در پرورش ذهن پر از تخیل بچه‌ها موثر است و در عین حال نکات پرورشی هم دارد. به سید‌جواد‌هاشمی می‌گویند، فیلم‌های تو مبتذل است و خالی از نکات تربیتی است. جوابم این است که این فکر از کم‌تجربگی شما از دنیای کودکان نشات گرفته است.من با تجربه ۳۰ سال مربی‌گری کودک و نوجوان می‌دانم تفاوت ابتذال با آنچه که در بخشی ازنقطه طلایی یک فیلم مهیج برای کودکان می‌کارم ‌تا به آنها تلنگر بزند چیست و این مهم برای من ارزش بیشتری دارد و سعی کردم این اصل را در تمام فیلم‌هایی که ساخته‌ام رعایت کنم. می‌دانم چگونه باید با کودک و نوجوان مقابله نکرد. فیلم‌هایی ساخته می‌شود که از نظر من در تقابل ذهنیت بچه‌ها است. فیلم پسر‌دلفینی  به این دلیل با استقبال مواجه شده که به تخیل کودکان احترام می‌گذارد. همان طور که از آهوی‌پیشونی سفید هم در سال ۱۳۹۰ استقبال کردند. خیلی ها با نگرانی به من گفته‌اند که داستان پسر دلفینی برداشتی از سناریوی پیشونی سفید است. من اتفاقا باید خیلی خوشحال باشم اگر این اتفاق افتاده باشد.

از من فیلم‌ساز، می خواهند دفاع مقدس یا مدافعین حرم را در ذهن کودک الگو سازی کنم، چیزی که حتی در پس زمینه ذهنی بچه ها شمایلی ندارد. ما با ساختن فیلم‌هایی که با ذهنیت و الگوهای دیداری کودکان مان شکل نگرفته است باعث می‌شویم که این بچه ها خوراک فکری خود را از جایی بگیرند که هم سو با جامعه آرمانی ما نیست. نتیجه این مسئله محسن شکاری می‌شود که با غمه به خیابان می‌آید، چرا که فکر می‌کند، دنیا مانند بازی‌های کامپیوتری است و او در این دنیا باید بزند و بکشد و پیروز شود! چگونه می توانیم ادعا کنیم که ما در این شرایط مقصر نیستیم. من از سال ۱۳۹۰ تا الان ۸ فیلم سینمایی ساخته‌ام، چون نیاز به این مسئله را در جامعه احساس کردم. در فیلم‌هایم دائما تقابل خیر و شر را آموزش داده‌ام. شهید همت را نمی‌توان روی خاک‌و خاک‌ریز در حال جنگ به بچه‌ها معرفی کرد. اگر قرار است بچه‌ها این اسطوره‌های پاک ایرانی را باور کنند، باید کودکی شهید همت را به تصویر بکشیم. نباید در اثری به صورت گل‌درشت به سراغ آموزش برویم، مقابله با استکبار را در غالب ذهنی کودکان نشان باید داد، در قامت و اندازه‌هایی که بچه ها می‌شناسند. مثلا در پیشونی سفید، اختاپوس شمایلی از ظلم است و این ظلم در همه جای جهان در شکل‌های مختلفی اعمال می‌شود. بچه‌ها ماهیت ظلم را در پیشونی سفید با کاراکتر اختاپوس درک می‌کنند. شهرگربه ها۲، که در حال حاضر توقیف شده است ابدا یک فیلم سیاسی نیست. این فیلم معرف نمادها ومفهوم های کلی از دیکتاتوری و ظلم در جهان را به نمایش گذاشته است.

آیا می شود این ندانم‌کاری که از سوی کارگزاران تصمیم گیرنده در حوزه کودک اتخاذ می شود را به نهاد‌های کوچک‌تر مانند خانواده‎ها هم تعمیم داد؟

بله متاسفانه پدر و مادرها هم طبق آموزه‌های غلط اجتماعی با کودکان خود ارتباط می‌گیرند، دهه ۶۰ آخرین دهه‌ای است که تقریبا دارای یک فوندانسیون فکر شده بود، اما بعد از آن دهه ۷۰ و همینطور بعد از آن آموزه‌ها به صورت غلط و با ندانم‌کاری‌های بیشتری همراه بوده است. متاسفانه در دهه‌های اخیر که خوراک اصلی کودکان این دوره شکل می‌گرفت، به دنبال کارهای مصنوعی و مسخره بازی‌های نمایشی بوده‌ایم. به همین خاطر فیلم‌های بالای جدول فروش سینمایی ما، تولیداتی هستند که موفق شده‌اند مسخره بازی بیشتری در بیاورند. استفاده از بازیگران توانمند و شایسته ما که در فیلم های مفهومی درخشیده‌اند در این قامت به وفور دیده می‌شود. همین باعث شده است که تهیه کنندگان ما هم به دنبال ساخت فیلم کمدی باشند، که متاسفانه کمدی هم نیست. فیلم هایی که بر اساس فیلم‌نامه ساخته نمی‌شوند و بیشتر جوک‌نامه هستند،  چرا که تنها مبتنی بر استفاده از طنز‌های بی‌محتوای کلامی نوشته شده‌اند.

جوک نامه واقعی زندگی امثال من است که بدهکاری همیشگی هستیم.  سال‌هاست در حال جبران مافات ‌۸ فیلم سینمایی هستم که ساخته‌ام.  در حال حاضر به عنوان یک بدهکار مالی در مقابل شما نشسته ام.

با این حال ساخت فیلم برای کودکان برای‌تان دغدغه است و این مسیر را همچنان ادامه می‌دهید؟ 

خب، ۳۰ سال است معلم بچه ها هستم، معلمی همواره دغدغه ام بوده و هنوز هم فکر می کنم درسمت یک کارگردان و یا نویسنده هنوز معلمی هستم که بیشترین نیازم، پرورش روح و فکر بچه‌هاست. زمانی پرده تماشاگرانه زندگی من تخته سیاهی در کلاس بوده و حالا پرده سینماست. حالا باپرده سینما  احساس می‌کنم از یک کلاس چهل نفری وارد یک کلاس چهل میلیون نفری شده‌ام  و بیشترین لذت برای من این است که بعد از این همه سال هنوز پیشونی سفید دانلود می‌شود و بچه ها به تماشایش می‌نشینند. اینکه در خیابان بچه ها مرا می‌شناسند و دوستم دارند بسیار برایم ارزشمند و پر اهمیت است. به همین خاطر است که دیگر این بدهکاری‌ها و مرارت‌ها به چشم‌ام نمی‌آید. چرا که کار در حوزه کودکان، اولویت و ارجحیت من در زندگی‌ است.

ارزیابی شما از سینمای امروز ایران چیست؟

سینمای امروز ما به شدت ندار و بدبخت است و همین باعث بی اخلاقی‌های زیاد در این حوزه شده است. این که می‌شنویم نقش‌فروشی و یا پولشویی در فیلم‌ها اتفاق می افتد، همه واقعی است. با اینکه من به هیچ عنوان به این کارها معتقد نیستم اما بعضا می‌بینم که برای تهیه‌کنندگان راهی به جز این باقی نمانده است. به خصوص سینمای کودک که در ابتدا در اقتصادش دچار نابودی می‌شود و در وهله بعدی در بی‌تدبیری مسئولین تصمیم‌گیرنده‌ای که در ارتباط با فرزند خود هم دچار مشکل هستند.

برای رسیدن به فیلمنامه‌ای که مطلوب کودکان باشد، از چه منابع علمی استفاده می‌کنید؟

تجربه چندین و چند ساله خودم از ارتباط مستقیم با بچه‌ها، من هنوز با بچه‌ها به اردوهای سفری و تفریحی می‌روم. نسخه اول فیلم‌نامه‌ام را ابتدا برای بچه‌ها می‌خوانم و با توجه به بازخوردها و بحث‌هایی که میان‌شان شکل می‌گیرد ، خط به خط را تصییح و بازنویسی می‌کنم. برای من مهم این است، مضامینی را که در زیر متن داستان به کار برده‌ام توسط بچه ها درک شود که خوشبختانه در همان بازخوردهای اولیه متوجه شدم بچه ها به خوبی مفاهیم را درک کرده‌اند.

چه مضامین یا مفاهیمی را در فیلم‌های خود مدنظر دارید؟

در فیلم آهوی‌پیشونی‌سفید، شهرگربه‌ها و تورنادو،  اولین دغدغه‌ام این بوده که به بچه‌ها آموزش دهم که خدا همیشه هست و اگر در شرایط سخت به خدا تکیه کنید، کمک‌اش را به وفور در زندگی احساس خواهید کرد. اوج قصه من جایی است که شخصیت در بدترین شرایط خدا را صدا می‌زند. این دغدغه ناشی از آن است که احساس کردم خدای واقعی در ذهن بچه‌ها وجود ندارد. بچه هایی که پدر و مادرشان اصلا در خانه نماز نمی‌خوانند و نامی از خدا در خانه‌شان برده نمی‌شود و اصلا در تنگنا گیر نمی‌کنندکه یاد خدا کنند. از نظر من در عصر حاضر خدا مظلوم ترین موجود زندگی امروز بچه‌های دهه ۸۰  و ۹۰ است. من مفاهیم نابی چون خداپرستی را در لایه ای از ریتم‌های شادی‌آور به بچه‌ها معرفی می‌کنم. دغدغه دومم این بوده است که بچه ها خیر و شر را بشناسند. در فیلم شهر گربه‌ها گفته‌ام که بچه ها، شر آن نیرویی است که شما را از وطن خود ناامید کند و شما کشور خودتان را ترک کنید و جالب است برای من که این فیلم در حال حاضر توقیف شده است! شهرگربه ها یعنی اینکه در هرجای دنیا که باشی جز با علم اندوزی به سعادت نمی‌رسید. در تورنادو۲ من مفهوم دفاع مقدس و منجی شدن برای نجات دیگری را نشان داده‌ام.  دغدغه نهایی من شادی بچه ها بوده است، اما در نگاهی بی‌انصافانه متهم به این می‌شوم که فیلم‌هایم رقص را به بچه‌ها آموزش می‌دهد. در مجموع من حتی حاضرم خانه‌ام را برای بدهی فیلم‌هایم بفروشم، اما بچه ها این مضامین را یاد بگیرند و شاد زندگی کنند. از طرف دستگاه‌های دولتی به بنده ساخت فیلم‌هایی پیشنهاد می‌شود، که از نظر من نه تنها تاثیری در تربیت بچه‌ها ندارد، بلکه دنیای آن ها را کدر و تاریک می‌کند. ناچار هستم که در همان ابتدا ساخت این فیلم‌ها را رد کنم. به همین خاطر است که فیلم تورنادو در رسانه تلویزیون درجه ۳ اعلام می‌شود و  به آن تنها ۱۰ الی ۱۳ تیزر تبلیغاتی اختصاص می‌گیرد. آن هم در یک زمان نامناسب! وقتی می‌پرسم چرا؟ پاسخ  می‌دهند محتوا، یعنی تلویزیون محتوای فیلم من را نمی پسندد. این نشان می دهد منویات من با ذهنیت تلویزیون هم سو نیست. متاسفانه مدیران جدید این رسانه سفارش‌هایی دارند که تصور می‌کنم اصلا متوجه هنر نیستند. شاید دوستان قائل به این نظر باشند که در هر ساختاری مدیریت مهم است، اما از نظر من مدیریت هنری بر مدیریت ارجحیت دارد. مدیر هنری باید هنر را بشناسد، به همین خاطر در تلویزیون تولیداتی را شاهد هستیم که مخاطب ندارند.

آیا تا به حال با نوعی بی‌عدالتی در ممیزی‌ها و جبهه‌گیری از طرف دستگاه‌های نظارت مواجه شده‌اید؟

بله، طوری که مطمئنم که اگر شهر گربه‌ها را هر کس دیگری به جز سیدجواد هاشمی می‌ساخت، هرگز توقیف نمی‌شد. در تجربه قبلی بنده، ۲۳ هزار نفر امضا کردندکه فیلم من از پرده اکران خارج شود! چون من آن را ساخته بودم، از من می‌خواهند شهید سینما باقی بمانم و فیلم کودک نسازم یا اگر می‌سازم، فیلمی باشد که در آن مداحی و … وجود داشته باشد. به همین دلیل همچنان در تلاش‌های مضاعف هستند که ساخته‌های من روی پرده نرود و یا از تلویزیون پخش نشود، درحالی که محصولات والت دیزنی در همان شبکه‌ها پخش می‌شود. بی‌عدالتی بدتر از این را نمی‌توان در جایی سراغ گرفت. همین طور در پخش تیزرهای دو فیلمی که هر دو مجوز ساخت و پروانه نمایش گرفته‌اند اعمال سلیقه‌هایی سلطه‌جویانه می‌کنند. همه می‌دانند که تلویزیون از بودجه بیت‌المال تامین می شود و این اعمال سلیقه‌ها در امتیاز دادن‌ها به دو فیلم که همزمان روی پرده اکران هستند، قطعا دور از عدالت است. در حال حاضر بیشترین تبلیغات تلویزیونی به لوپتو اختصاص داده  شده است، در حالی که اصلا خانواده‌ها و کودکان نمی‌دانند جزیره فضایی تورنادو۲ روی پرده سینما‌ها است. با این وصف تورنادو۲ در ردیف چهارم جدول فروش فیلم قرار دارد. کما اینکه معتقدم اگر تلویزیون عدالت را در پخش تیزر تورنادو۲ رعایت می کرد، فروش این فیلم مرز ۲۰ میلیارد را رد می‌کرد.

 

سمیه خاتونی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است