چهره روز؛
ماهی غریب اقیانوس سینمای ایران
25 دیماه زادروز بازیگری است که طی عمر کوتاه خود، نقشهایی ماندگار از خود روی پرده نقرهای و جعبه جادویی به یادگار گذاشت.
مرگ بزرگترین اسرار است. این کلام مولای متقیان از عمیقترین جملاتی است که در تاریخ، از بشریت به یادگار مانده است. این نوشتار البته به مناسبت سالروز تولد ماهچهره خلیلی، دختر محجوب و مهجور سینما و تلویزیون ایران به رشته تحریر درآمده اما پرکشیدن نا بهنگام او، به حدی دردناک بود که با گذشت یک سال و اندی هنوز نمیتوان آن را در باورها گنجاند.
امروز ۲۵ دیماه، زادروز بازیگری است که طی عمر کوتاه خود، نقشهایی ماندگار از خود روی پرده نقرهای و جعبه جادویی به یادگار گذاشت. روزی که همزمان با ۱۵ ژانویه میلادی است. تاریخی که در آن به سال ۱۶۲۲ میلادی، مولیر، یکی از سه نمایشنامهنویس برتر قرن هفدهم، در فرانسه دیده به جهان گشود. همچنین مصادف است با زادروز الکساندر سرگییویچ گریبایدوف، شاعر، نویسنده و البته سیاستمدار روسی که در تاریخ ایران با نام او به دلیل ماموریت ناکامش در بازگرداندن زنان روسیالاصل از ایران به روسیه تزاری آشناییم. جمال عبدالناصر، دومین رئیسجمهوری مصر و پدر ناسیونالیزم عربی نیز در این تاریخ به دنیا آمد. ماهچهره خلیلی، بازیگر فقید سینمای ایران در چنین روزی به تاریخ خورشیدی ۲۵ دیماه ۱۳۵۵ دیده به جهان گشود. خردسالیاش در ایران دیری نپایید و در ۶ سالگی با خانوادهاش به انگلستان مهاجرت کرد. ماهچهره در لندن به دبستان و دبیرستان رفت و سپس در دانشگاه آکسفورد تا کارشنای ارشد معماری ادامه تحصیل داد. زندگی او اما در گرایش و علاقه به معماری خلاصه نمیشد. او که نوه دختری زندهنام «پروین سلیمانی» محسوب میشد، شیفته سینما و بازیگری بود و سرانجام راه خود را در این ورطه پیدا کرد، راهی که خلیلی را به سمت زادگاهش سوق میداد.
بازگشت به ایران و بازی در «چشمان سیاه»
سال ۱۳۸۱ و پس از ۲۱ سال دوری از وطن، خلیلی برای بازی در فیلم سینمایی «چشمان سیاه» کاری از زندهنام ایرج قادری به ایران بازگشت. پس از بازی در این فیلم و نقشآفرینی شخصیت «غزل دلاویز» برای بازی در فیلم کمدی-اجتماعی «اازدواج به سبک ایرانی» کاندید میشود اما او برای ادامه کارش در سینمای ایران مشکل کوچکی داشت. بیش از ۲۰ سال دوری از وطن، روی گویش خلیلی تاثیر خود را گذاشته بود و او نمیتوانست به زبان مادری فارغ از لهجه انگلیسی تکلم کند.
پس خلیلی با معرفی حسن فتحی، دوره بازیگری دیگری را که شامل آموزش فن بیان هم میشد، این بار در ایران و نزد زندهنام حمید سمندریان پشت سر گذاشت. مشکل ماهچهره جوان به قول خودش ته لهجه او بود. البته خلیلی به حضور در این دورهها بسنده نکرد و برای گذراندن دوره پیشرفته بازیگری، به انگلیس بازگشت تا مدتی را در مدرسه متد Method School)) به آموزش فنون برجسته این حرفه بگذراند.
«نقاب» ، دومین فیلم ماهچهره خلیلی در ایران بود. فیلمی به نویسندگی پیمان قاسمخانی و کارگردانی کاظم راستگفتار که حواشی بسیاری پس از تولید داشت. ابتدا قرار بود این فیلم با نام «پوکر» اکران شود اما در پی همین حواشی نام فیلم تغییر کرد. خلیلی در این اثر نقش بسیار کوتاهی داشت. او نقش «روناک» خواهر «نگار» با بازی سارا خوئینیها را ایفا کرد. دختری که پس از اغفالش توسط دو کلاهبردار (امین حیایی و پارسا پیروزفر) خودکشی میکند و نگار برای انتقام او گام به بازی خطرناک این دو میگذارد… درخشش خلیلی در این فیلمها باعث شد از او برای حضور در کارهای متعددی دعوت شود. به این ترتیب او در سه مجموعه تلویزیونی «در چشم باد» «کلاه پهلوی» و «مختارنامه» حضوری نسبتاً همزمان داشت.
آشنایی ماهچهره خلیلی با مرحوم سمندریان باعث شد او در جامعه تئاتری هم به زودی چهره محبوبی شود. بازی در نمایش «دپوتات» که یک کمدی موقعیت Situation comedy)) محسوب میشد، سرآغاز حضور خلیلی روی سن تئاتر ایران بود. او در این نمایش نقش همسر نماینده مجلس با بازی اتابک نادری را برعهده داشت. ویژگی کمدی موقعیت این است که نقشهای آن نمایش در اصل کاراکترهای طنزوارهای نیستند اما خطوط روایی داستان نمایشنامه آنها را ناگزیر در موقعیتهای کمدی قرار میدهد. شب آغازین اجرای «دپوتات» با یک اتفاق فرخنده دیگر برای ماهچهره همزمان بود. خودش درباره آن گفته است:« شب افتتاحیه نمایش «دپوتات»، شنبه ۲۱ فروردین، با تولد یک سالگی پسرم، پرواز هم زمان شد. آن شب اجرا به پرواز تقدیم شد. هم زمان شدن یک سالگی پسرم با اولین شب حضورم روی صحنه تئاتر اتفاقی بود که آن شب را برایم بسیار مهم و هیجان انگیز کرد.»
خلیلی در دهه ۸۰ بازیگر پرکاری به شمار میآمد. «تله» «پرونده هاوانا» «موش» «سایه وحشت» «شور شیرین» «مرگ کسب و کار من است» «پرنده باز» و «شبکه» دیگر آثاری بودند که با بازی ماهچهره در دهه ۸۰ روی پرده نقرهای جان گرفتند. با آغاز دهه ۹۰ خلیلی که آن زمان بازیگر شناخته شدهای محسوب میشد، در اکثر فیلمهایش نقشهای اول یا دوم یا مکمل را بازی میکرد. فیلم «هدیه» به سال ۱۳۹۳ اثری بود که در آن با زندهنام علی انصاریان همبازی شد. فیلمی که براساس داستانی واقعی ساخته شد. ماجرای فیلم مربوط به عباس و ستاره، زوج خوشبختی بود که زندگی عادیشان بعد از مطلع شدن از سرطان ستاره، زن عباس، شکل دیگری میگیرد.
مرگ نابهنگام
ماهچهره خلیلی اواخر دهه ۹۰ همزمان با بازی در فیلمهای متعدد متوجه بیماری صعبالعلاج سرطان لوزالمعده شد. ماجرا از این قرار بود که او هنگام فیلمبرداری یکی از کارهایش دچار درد معده شدیدی شد و پس از انتقال به بیمارستان، متوجه غده سرطانی پیشرفتهای در معدهاش شد. خلیلی دوست نداشت کسی از این موضوع با خبر شود و سال ۹۹ برای شیمیدرمانی دوباره به لندن بازگشت اما بیماری به حدی پیشرفته بود که شیمی درمانی هم کمکی به او نکرد تا سرانجام صبحگاه روز جمعه ۱۷ مرداد ۱۳۹۹ در بیمارستانی در لندن چشم از جهان فرو بست. یاد و خاطرهاش همیشه جاویدان.
جان دادن به شخصیتی مهم و گمنام!
یکی از آثار ماندگاری که ماهچهره خلیلی در آن به نقشآفرینی پرداخت، مجموعه تلویزیونی «کلاه پهلوی» به کارگردانی ضیاءالدین دری بود. سریالی در ژانر تاریخی که تولید آن حدود یک دهه طول کشید تا این مجموعه را به یکی از کارهای فراموشنشدنی تاریخ سیمای ایران بدل کند. این سریال با داستان زندگی «فرخ باستانی» جوانی ایرانی آغاز میشود که از طبقات فرودست جامعه است ولی پس از تحصیل در مدرسه دارالفنون تهران، برای ادامه تحصیل به پاریس میرود و آنجا با دختری دورگه به نام بلانش (با نقشآفرینی نگین محسنی) آشنا شده و با او ازدواج میکند. اما ازدواج با بلانش برای فرخ که دارای شخصیتی ناپایدار است به خوشبختی ختم نمیشود. او مشخصاً در ازدواج دومش با شادی مستشارنیا ( با بازی بهاره کیان افشار) نیز عاقبت به خیر نمیشود و به همین دلیل خود را دلباخته «وندی سیمسون» کارمند سفارت انگلستان مییابد. نقشی که با بازی بیبدیل زندهنام ماهچهره خلیلی در عین فرعی بودن، از آن دست شخصیتهایی است که اغلب در یاد مخاطبان پرشمار چنین سریالهایی باقی میماند. اما آیا وندی سیمسون شخصیتی خیالی است که ضیاءالدین دری برای جذابتر شدن مجموعهاش و ایجاد مثلث عشقی که باب طبع بسیاری مخاطبان مجموعههای تلویزیونی است آن را خلق و چاشنی روایت داستانش کرده یا این شخصیت وجود خارجی داشته و انتزاعی نیست؟ اگر شما دومین حالت را در نظر گرفتهاید باید تاکید کرد پندار شما کاملا درست است! بله وندی سیسمون شخصیتی حقیقی در ایران و در سفارت انگلستان بوده که دست بر قضا شناخت بسیار خوبی از ایران و فرهنگ این کشور داشته است. حتی گفته میشود این دختر نخستین شخصی بوده که دیوان حافظ را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است. سیمسون شخصیتی برجسته داشته که ضمن همکاری با کنسولگری انگلستان، به نظر مستشرقی بوده که در باب ایران مطالعه و تحقیق میکرده است. او زبان فارسی را به شیوایی بیان میکرده و تسلط کامل به این زبان داشته است. برای جان بخشیدن به چنین شخصیتی، دری بهترین انتخاب ممکن را داشت. حضور بازیگری که سالها در انگلستان زندگی کرده و به خوبی با شخصیت یه دختر جوان انگلیسی آشناست، یکی از عوامل ماندگاری نقش سیمسون در این مجموعه به حساب میآید و چه کسی بهتر از زندهنام ماهچهره خلیلی که دارای این فاکتور است. او در انگلستان بزرگ شده و در لندن تحصیلات عالیه خود را گذرانده بود و به خوبی از حال و هوای کاراکتر وندی سیمسون آگاه بود. خلیلی درست در موقعیت وندی سیمسون قرار داشت و انتخاب او یکی از وجوه برجسته کار ضیاءالدین دری بود.
یاسر سماوات
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است