روزنامه صبا

روزنامه صبا

نقدی بر فیلم سینمایی «چرا گریه نمی کنی؟»

سینمای پست مدرن در قاب علیرضا معتمدی


به کارگیری ارجاعات معناساز نشانگر پست مدرن بودن سبک علیرضا معتمدی در سینماست.

 روزنامه صبا – فیلم چرا گریه نمی کنی؟ به کارگردانی علیرضا معتمدی و تهیه کنندگی رضا محقق در چهارمین روز جشنواره فجر در پردیس ملت نزد اصحاب رسانه به پرده اکران در آمد .

فیلم شروع جذاب و گیرایی دارد‌، یک روایت امروزی از مردی که سر به بیابان زده، فکری که هر روز چندین و چند بار به سر مردم دلتنگ شهر فرنگ می زند. پاساژ هایی از سخن آزاد شخصیت  با دوربین دیده می شود. شخصیتی که در گذار اتفاقات زندگی پرمخاطره اش به یأس فلسفی رسیده، اندازه همه چیز به سبب روایت امروزی که دارد درست است و از همان ابتدای اثر، شخصیت نقش اول موفق می شود مخاطب را با دلگیری‌اش همراه کند، شخصیتی که علاوه بر خاص بودنش در دنیای پیچیده امروز  فهمیده می شود و ارتباطش در محیط معنا می‌گیرد، شگرد کارگردانی در معنا زایی و گره کردن یک موضوع ساده و بسط دادنش به مسئله انسان امروز است در جای که هیچ داستان شگرفی در کار نیست اما داستان است. داستانی که خود زندگیست در روایت ساده ای که زندگی می‌شود و برای مخاطب معنایی پرکشش می شود، پرداختی به روز با نگاهی تالیفی به روزمرگی زندگی در محلی به نام دنیا ! رضا معتمدی بی شک کارگردانی نو ظهور و مدعی در سبک سینمایی خودش است که از قاب سینما حرف های زیادی برای گفتن دارد، او قادر است از یک گفتگوهای  معمولی روزمره جریان بسازد، و مخاطب را تهییج به دنبال کردنش کند، کارگردانی که در صحنه به صحنه موضوع خود را تبدیل به مسئله می کند، چیزی که کارگردان های دیگر با دست گذاشتن بر روی موضوعاتی خیلی بزرگ تر و مفاهیم کلی تر از پس آن برنیامده اند. از ابتدای جشنواره فجر امسال عمدتا شاهد فیلم هایی هستیم که با دست آویزی بر تاریخ، پرونده های جنایی و اجتماعی را موضوع کار خود قرار دادند. تا واقعه‌ای مهم را بر پرده عریض سینما به تصویر کشیدند تلاش های مذبوحانه ای که عمدتا به بار ننشسته، چرا که موضوعات تبدیل به مسئله و‌چرایی و پرسش نمی‌شوند، و در نهایت نه همراهی‌ایی  باقی می ماند و نه کشفی!

و‌ در نهایت این فیلم قادر است قهرمان بسازد، نه آن قهرمانی که نامش در سینمایی ایران ذهنیتی از فردین، منجی و‌مردی کامل دارد، قهرمانی که منشور شخصیتی اش ملغمه ای از انسان امروز در مواجه با پیشامدهای بحران های زندگی است و به تناسب کنش‌مندی‌اش در درام از نظر ساختاری هم درست پیش می رود.به کارگیری ارجاعات معناساز چون نمایشی از  فیلم گاو در گاوداری  و رقص جان تراولتا در پالپ فیکشن در حکم چرخش مضمون شخصیت به مثابه ارجاعی جان دار و تکریمی به جا از آثار هنرمندان شاخص است که نشانگر پست مدرن بودن سبک علیرضا معتمدی در سینماست.

سمیه نجفی خاتونی

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است