روزنامه صبا

روزنامه صبا

نقدی بر فیلم سینمایی «هایپاور»

مصرف‌گرا و زودگذر


فیلم هایپاور چون در فیلمنامه با نقاط قوت بسیار همراه نمی‌شود بنابراین به سادگی تن به شرایط زودگذر می‌دهد.

روزنامه صبا – هایپاور فیلمی جنگی است و به زمان جنگ تحمیلی و زندگی نظامی شهید منصور ستاری و یکی از شاگردانش به نام سروان امانی تعلق دارد که در چالش‌هایی باید بر جنگنده‌های عراقی چیره شوند.

فیلم به درستی از یک وضعیت برهم‌ریخته که جنگنده‌های عراقی با روشن بودن رادارهای ایرانی آنها را ویران می‌کنند، آغاز می‌شود و این ماجرایی است که باید نیروی هوایی ارتش برای آن نقشه و تدبیری را پیدا کنند اما در ادامه با چالش‌هایی مواجه می‌شویم که کمتر رنگ‌و بوی داستانی به خود می‌گیرد و یا چالش اصلی را باید در شخصیت دیگری غیر از منصور ستاری بیابیم؛ چنانچه خط اصلی داستان در زندگی و پیش‌آمد هایی است که برای سروان امانی و همسر آمریکایی‌اش به وجود می‌آید و اینها به دلیل کم‌رنگ شدن در فیلمنامه چندان برجسته نمی‌شود. در حالی که باید در فیلم هایپاور شخصیت اصلی سروان امانی می‌شد و منصور ستاری نیز به عنوان استاد و راهنما در پس‌زمینه داستان قرار می‌گرفت؛ زیرا که کشمکش‌های اصلی بهتر است که پیرامون زندگی سروان امانی باشد. این که چرا زن آمریکایی گرفته، چرا همسر آمریکایی‌اش در ایران مانده، چرا زن آمریکایی‌اش پس از ۵ سال گذشت از جنگ تحمیلی خواهان بازگشت به آمریکاست، اینکه کدام گروهک سیاسی در خانواده سروان امانی ذی‌نفوذ است، اینکه چطور لو می‌رود، چگونه این زن آمریکایی نجات می‌یابد، اینکه پس از این چه می‌شود و… پرسش‌هایی است که می‌تواند چالش برانگیز باشد و این شخصیت فرعی را تبدیل به شخصیت اصلی خواهد کرد و در حال حاضر از آن چشم‌پوشی شده است؛ برای آنکه زیر سایه‌ شخصیت شهید ستاری قرار گرفته و از آن حالت ممکن دور مانده است و جاذبه‌های لازم از فیلمنامه و فیلم کاسته شده است؛ بنابراین فیلم با نقص‌های بارزی مواجه است که از حالت فیلم سینمایی به یک تله‌فیلم مصرف‌گرا تقلیل یافته است.

فیلم هایپاور چون در فیلمنامه با نقاط قوت بسیار همراه نمی‌شود بنابراین به سادگی تن به شرایط زودگذر می‌دهد و چندان عمقی نسبت به میزانسن‌ها نمی‌یابد و این‌گونه فیلم حالت مصرف‌گرایی می‌یابد و از درنگ و تأمل باز می‌ماند. درحالی که شخصیت سروان امانی و همسر آمریکایی‌اش پر از تضاد هستند و حکومت جمهوری اسلامی سرتا پا مخالف با آمریکاست و این موارد می‌توانست بار دراماتیک بسیار بالایی به داستان ببخشد که در حال حاضر با یک نگاه سطحی‌نگر از آن پرهیز شده و به ناچار تن به شرایط ساده‌تری داده شده که در آن فقط یک فیلم روایت می‌شود و چندان این روایت بسترساز اتفاقات بایسته‌ای برای دیده شدن نیست و به همین سادگی تلاش بازیگران نیز به بار ننشسته است و ما با احساسات درخور دیدنی، همراه نمی‌شویم یا کارگردان هدایت قابل توجهی نسبت به لحظات نمایشی نداشته است.  در عین حال دیالوگ‌ها نیز چندان مصداقی با زندگی و روال ارتشی‌ها به ویژه نظامیان نیروی هوایی که دست‌پرورده‌ی ارتش آمریکا هستند و پس از انقلاب اولین گروه نظامی‌ای هستند که تن به شرایط انقلاب اسلامی داده‌اند ندارند اما همچنان این نظامیان زبان و دیسیپلین خاص خود را دارند که نشان می‌دهد نویسندگان فیلمنامه نسبت به آن آگاه نبوده‌اند و بیشتر دیالوگ‌های من‌درآوردی و یا مدل دیگر نظامیان را سر زبان آنها جاری ساخته‌اند که با روحیه و نگاه آنان سر سازگاری ندارد.

درکل هایپاور فیلمی است که با نقاط ضعف‌اش برای تماشاگر برجسته می‌شود و ضمن مصرف‌گرا بودن خیلی زود از اذهان همگانی پاک می‌شود زیراکه نقاط بارزی را برای ته‌نشین شدن در دل‌ها و ذهن‌ها به یادگار نمی‌گذارد.

رضا آشفته

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است