مجید اسماعیلی:
مهر «گیلدخت» به دل مخاطب نشست
من همیشه آرزو داشتم که مهر گیلدخت به دل مخاطب بنشیند. خدا را شاکرم که استقبال خوبی از این اثر شده است.
سریال گیلدخت، حکم آتش بس رسانهای را در شرایطی پر التهاب سیاسی و اجتماعی بازی کرد این سریال در همان مدت کوتاه آغاز به کارش، بینندگان ثابت و غیر ثابت تلویزیون را دلگرم به قصهای ایرانی کرد. مخاطبان خسته از هجمههای رسانهای که حالا با روشن کردن تلویزیون در پنج شنبه و جمعه میتوانستند ساعتی را در کنار هم به تماشای یک قصه جذاب ایرانی از دوران خبر ساز قجری داشته باشند، اما این فیلم بر خلاف دیگر سریالهای که این برهه تاریخی را به تصویر میکشیدند، به دنبال مباحث سیاسی حکمرانان و روابط دیپلماتیک سیاستگذاران آن دوران نبوده است و دوربین خود را از عمق تاریخ به دل زندگی می برد و قصه خود را در جریانی دنبال میکند که در طول تمامی ادوار زنده به حیات خود ادامه میدهد، جریانی به نام زندگی با طعمی از عشق و دوست داشتن. مجموعه تلویزیونی «گیلدخت» با استناد به آمار برخط تلوبیون در صدر پربینندهترین مجموعههای تلویزیونی ایستاده که از میان بینندگان خالص سریال گیلدخت نیز ۸۶٫۳ درصد در حد زیاد از آن رضایت داشتهاند. این سریال به تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی، کارگردانی مجید اسماعیلی و نویسندگی مجید آسودگان در ۶۰ قسمت توسط مرکز فیلم و سریال معاونت برونمرزی سازمان صدا و سیما تولید شده و از ۱۹ آبانماه ۱۴۰۱ پنجشنبهها و جمعهها از شبکه یک سیما و شبکه آیفیلم پخش میشود .خبرنگار صبا با مجید اسماعیلی کارگردان این مجموعه گفتوگویی داشته است که در ادامه میخوانید.
از سابقه کاری خود در زمینه کارگردانی بگویید
اولین فیلم بلند خود رادر سال ۱۳۸۸ ساختهام و پس از آن حدود ۱۰ فیلم بلند داستانی دیگر نیز ساختهام، از این میان فیلم سینمایی گمیجی و همچنین سینمایی کمیدورتر بسیار مورد اقبال مخاطب قرار گرفت.
فیلم کمیدورتر بسیار فیلم خوشریتم و مملو از معانی جدید بود که بسیار علاقه دارم در فرصتی جداگانه درباره این فیلم صحبت کنیم. با این حساب گیلدخت اولین تجربه جنابعالی در سریال سازی است؟
بله، قبلا در قالبسینمایی و فیلم ۹۰ دقیقهای کار میکردم.
شباهت مولفههای سبکی و بصری سریال گیلدخت به سریالهای مشابه دیگر همچون جیران و خاتون را چطور ارزیابی کردهاید؟
بهرحال وقتی داستانی در برههای از یک تاریخ مشترک که به دوران قاجار و پهلوی اول میپردازد بازگو میشود ناگزیر در تصویرسازی مشابهتهای مشترکی از تاریخ و زندگی ایرانیان در این آثار به چشم میخورد، اما معتقدم در روایت و داستانپردازی به کلی متفاوت است چرا که همواره به این فکر کردهام، فیلم خودم را بسازم و با توجه به اینکه زمان دنبال کردن سریالهای مد نظر شما را نداشتهام، نمیتوانم قضاوتی در این مورد داشته باشم.
پیش تولید این اثر چقدر طول کشیده است؟
از ابتدای دی ماه ۱۳۹۸ کار شروع شد، ۸ ماه درگیر پیش تولید بودیم و حدود ۱۴ ماه دیگر به تولید و فیلمبرداری سریال گذشت، مجموعا ۲۲ ماه ساخت اثر طول کشیده است.
بیشترین سختی که زمان ساخت اثر گیلدخت متحمل شدید چه بوده است؟
بهرحال وقتی زمان فیلمبرداری یک اثر طولانی میشود، مخصوصا زمانی که در حال تولید اثری تاریخی هستیم با احشام و لوکیشنهای خاص سرو کار داریم، همچنین شرایط آب و هوایی مختلفی که به تناسب طولانی شدن زمان فیلمبرداری درگیر آن شده بودیم مانند روزهای خیلی گرم، خیلی سرد ویا بارندگی ها و … همه و همه من جمله مصائبی بودند که روند تولید کار را برای ما سخت کرد. اما در کل به خاطر دست چینهای انتخابی در کست گروه بازیگران و عوامل فنی حرفهای سختی کار بسیار کم شد. چرا که همه در طول کار مسئولانه و ثابت قدم پای کار ایستاده و قوت قلب هم بودند، طوری که در این تایم طولانی دیگر به یک خانواده بزرگ و همراه تبدیل شده بودیم. در گیلدخت گروه با صمیمیت و انسجام کارش را مانند یک خانواده پیش برد.
انتخاب بازیگران مجموعه به چه شکل اتفاق افتاد؟
در میان دوستان پرسابقه تئاتری فراخوانی داده بودیم و در مدتی بسیار طولانی مشغول تست گرفتن از این دوستان بودیم و در نهایت رسیدیم به این چینش و رنگبندی که ملاحظه میفرمائید.
انتخاب ثریا قاسمی، و قبول ایشان برای بازی در این پروژه چطور بود؟
ثریا قاسمی برای بنده حکم مادر و استاد را دارند. ایشان را باتوجه به همکاری موفق قبلی که در فیلم «کمیدورتر» با هم داشتیم به پروژه دعوت کردم و خوشبختانه از بازی در این سریال استقبال کرده و باحضوری هنرمندانه خود کار ما را امضا کردند. در مدت همکاری با نظم و انضباطی دقیق با دیالوگ های حفظ شده و آمادگی کامل در صحنه حضور داشتند. البته دیگر هنرمندان پرسابقه این مجموعه هم با همین آمادگی سر صحنه حاضر میشدند. کارکردن با این گروه حرفهای و با اخلاق برای خود بنده یک تجربه به یاد ماندنی و ارزشمند بود. من در این کار از استاد محمود پاک نیت درس اخلاق گرفتم، همچنین رامتین خداپناهی و سعید چنگیزیان که اولین همکاری بنده با این هنرمندان در گیلدخت رقم خورد در انتهای کار دیگر برای من مانند برادر شده بودند. مجالی نیست که از تکتک دوستان چه بازیگران چهره و چه بازیگران تازه کار نام ببرم ولی تمامی دوستان من در این مجموعه دلسوزانه و همدلانه کار را پیش بردند.
صحبت پایانی:
گیلدخت مصادف شد با چهل سالگی من! در یک جمله می توانم بگویم بلوغ چهل سالگی من در گیلدخت اتفاق افتاد، گیلدخت در زندگی هنری و کاری من یک نقطه عطف است که طی آن توانستم تمام تجربیات ۲۰ سال حضورم در سینما را در این پروژه خلاصه کنم و بعد از آن خود گیلدخت، برای من تجربه ای ارزشمند و ماندگار شد. بسیار بسیار این پروژه را دوست دارم و برایم حکم یک زندگی و دانشگاه را داشت. میراث واقعی من از این تجربه همکارانی بودند که دلسوزانه برای گیلدخت زحمت کشیدند. از تهیه کننده محترم، تا بازیگران و عوامل پشت صحنه که قدردان همه آنها هستم. در پایان من همیشه آرزو داشتم که مهر گیلدخت به دل مخاطب بنشیند. خدا را شاکرم که استقبال خوبی از این اثر شده است و همین برای من کافیست.