روزنامه صبا

روزنامه صبا

نیما اکبرخانی، نویسنده:

هدفم بالا بردن آمار کتاب‌خوانی در جامعه است


هدف اصلی من این است که آمار کتاب خواندن را در جامعه بالا ببرم و کسانی را که دیگر کتاب نمی‌خوانند را کتابخوان کنم.

دنبال بهانه‌ای بودم برای اینکه بنویسم، قلم روی کاغذ می رقصید اما جوهر نم پس نمی‌داد،  فکر کردن یا نکردن! آیا می‌توانستم با تمرکز روی موضوعی، بهانه‌ای به دست قلم بدهم تا اعترافی از او بگیرم. فرقی نمی‌کرد از چه بنویسم، تنها به نوشتن فکر می‌کردم و نوشتن بود که از من می‌گریخت. انگار دچار بیماری موروثی اجدادی‌ام خشکی قلم شده‌ام. بیماری رایجی که برای اکثر نویسندگان اتفاق می‌افتد، جایی که نویسنده دیگر نمی‌تواند چیزی بنویسد و به اصطلاح قلمش خشک می‌شود. خشک شدنی که مربوط به ذهن نویسنده است. در این شرایط چه باید بکنیم؟ جواب ساده است خواندن، خواندن و خواندن. محصول نویسنده کلمات و خوراک او نیز کلمات است. بسیاری از نویسندگان باور دارند که چندین برابر آنچه که می‌نویسند، می‌خوانند و بعد از آن نوشتن، نوشتن و نوشتن ولو هرچیز! مهم نیست چه چیزی؟ فقط بنویسید. یادتان باشد این نیست که بگوئید زمانی را می‌گذارم که فکر کنم و حتما یک ایده خوب پیدا خواهم کرد. چرا که ایده‌های ناب همیشه در حالی دست می‌دهد که شما عمیقا مشغول فعالیتی هستید. خبرنگار صبا در‌باره همین موضوع با نیما اکبرخانی نویسنده معاصر ایرانی که چهار رمان اثریا، عزرائیل (دوجلد) و زلزله ده‌ریشتری را وارد بازار نشر کرده است هم داستان شده است که در ادامه می‌خوانید.

آیا تا به حال در نویسندگی به بن‌بستی رسیده‌اید که فریاد بزنید، دیگر نمی‌توانم؟

بیشتر نویسندگانی که متنی را با پایان باز و نامحدود به رشته تحریر در می‌آورند با این مسئله مواجه می‌شوند. برای بنده پروسه نوشتن رمان یک بازده زمانی ۶ ماهه الی ۱ساله است که بیشتر این زمان را صرف مطالعه می‌کنم. هر کسی که نویسندگی را به عنوان شغل در زندگی خود می‌پذیرد باید حداقل روزی ۶ ساعت را به مطالعه اختصاص دهد، کتاب خواندن جنبه‌ای از شغل‌ نویسندگی است.  این زمان برای من از زمان نوشتن هم مهم‌تر است. معمولا قبل از شروع به نگارش روی تخته وایت برد کلیات نقشه راه داستان را با جزئیات می‌کشم و کاملا بر فصل‌بندی و مسیر اتفاقاتی که قرار است بیفتد مسلط هستم. به همین دلیل بیشتر زمانم صرف طراحی خط داستانی و مطالعه کتاب و تحقیق می شود. مثلا اگر پروسه نوشتن را یک دوره ۸ ماهه فرض کنید، ۶ ماه از این زمان صرف همین طراحی خط داستانی با جزئیات می‌شود. علاوه بر آن تمرین‌های نویسندگی‌ من از کودکی با روز‌نگاری و خاطره‌نویسی آغاز شده است.

چند سال است که دیگر نویسندگی برای شما جنبه شغلی پیدا کرده است؟

من متولد ۱۳۶۵ هستم و از سال ۱۳۹۶ با نوشتن رمان اثریا کار حرفه‌ای خود را شروع کردم این رمان در سال ۱۳۹۹ چاپ شد. اثریا رمانی در ژانر جنگی است که به اتفاقات جنگ سوریه با داعش می‌پردازد. رمان دوم من عزارائیل، در دو جلد است که در سال ۱۴۰۰ منتشر شد که جلد اول(کهنه سرباز) در جشنواره جلال شایسته تقدیر شد، کهنه سرباز یک رمان تاریخی، سیاسی و امنیتی است که سیر تاریخی ایران را از انقلاب ۱۳۵۷ تا اکنون در حوزه امنیتی روایت می‌کند. زلزله ده ریشتری نیز عنوان چهارمین رمان است که بر پایه تخیل نوشته شده و بیشتر سیاسی است.

چطور شد که به نگارش رمان در این ژانرها علاقه‌مند شدید؟

همیشه دوست داشتم اطلاعات تاریخی و سیاسی را در قالب یک اثر مخاطب پسند خصوصا برای جوانان بازگو کنم. ژانر جنگی برای مخاطب به لحاظ هیجان و تعلیقی که دارد جذاب است.

صرف مخاطب گرایی باعث این تصمیم شده است یا خودتان هم به این موضوعات علاقه داشتید؟

نمونه‌های خارجی نویسندگی در این ژانر همیشه برایم جذاب بوده است و از طرفداران پروپاقرص فردریک فورسایت نویسنده انگلیسی تبار استاد بلامنازع نویسندگی در این ژانر بودم.

کاراکترها چطور در داستان شما زاده می‌شوند، عمدتا آنها را می‌بینید، یا می‌سازید؟

رمان نویسی برای من مثل یک پازل است، شخصیت‌ها را نمی‌بینم همه را می‌سازم و در اثر جانمایی می‌کنم، شاید خیلی از نویسنده‌ها می‌گویند که کاراکترها را می‌بینند، با آنها زندگی می‌کنند، از شادی و غم‌هایشان ناراحت و یا خوشحال می‌شوند اما برای من اصلا به این صورت نبوده و نیست.

هنرمندان در خلق اثر معمولا یک هدف زیر متنی را دنبال می‌کنند، برخی برای سرگرمی، عده‌ای برای آگاهی دادن و تفهیم یک پیام و عده‌ای دیگر هم به دنبال این هستند که با خلق یک اثر چالشی در ذهن مخاطب بوجود بیاورند، شما در رمان‌نویسی به دنبال چه هستید؟

هدف اصلی من این است که آمار کتاب خواندن رادر جامعه بالا ببرم و کسانی را که دیگر کتاب نمی‌خوانند را کتابخوان کنم، دوست دارم خواننده کتابی را بخواند و لذت سرگرم شدن با کتاب را تجربه کند در همین حال اطلاعاتی را هم از این مسیر به خواننده بدهم. به همین خاطر تمام وقایعی که در رمان‌های من بازگو می‌شوند همه و همه بر مبنای اتفاقات مستند و واقعی هستند.

نویسندگی را به عنوان یک شغل چگونه دیده‌اید؟

سال‌هاست که در این حوزه کار می‌کنم و تنها محل ارتزاق و منبع درآمد من از همین شغل است.

انتشار دیجیتال کتاب‌های‌تان در پلتفرم‌ها موفق‌تر بوده است یا نسخه کاغذی؟

نسخه کاغذی هنوز پیشرو است، رمان عزرائیل به چاپ سوم یعنی بالای ۳ هزار تا رسید در حالی که آمار فروش طاقچه خیلی پائین‌تر است. با اینکه مبلغ نسخه کاغذی خیلی بیشتر است. به نظرم جمعیت کتابخوان و کتاب دوست ما خیلی اهل وب‌گردی نیستند و شیوه‌های سنتی برای جذب این اقشار بیشتر جواب می‌دهد یعنی همین که مستقیما به کتابفروشی رفته و با گشت و گذار و تورق کتاب‌ها یا گاهی با مشورت و توصیه دوستان کتابی را انتخاب کرده و می‌خرند.

آیا جشنواره جلال در بهتر دیده شدن کتاب کمک کرده است؟

این جشنواره برای من دو فایده داشت اولین آن همان جایزه نقدی ۵۰ میلیون تومانی بود و دوم اینکه بعد از اتمام جشنواره، در روزهای اول و دوم با رسانه‌های مختلف برای پوشش خبری مصاحبه کرده‌ام. اینکه حمایت خبرگزاری‌ها در فروش کتاب تاثیر داشته است یا نه؟ اطلاعی ندارم و باید در این مورد ناشر نظر بدهد.

سمیه نجفی خاتونی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است