نقدی بر حمله مجازی به مجری «کودک شو»
دوست عزیز، لطفا بزرگ شو!
در واکنش به برخورد نابخردانه و به عبارت بهتر کودکانه آن دسته از افرادی که به مجری «کودک شو» یورش بردهاند، شاید بهترین توصیه این باشد که دوست عزیز، لطفا بزرگ شو!
فحش و فضیحت، دشنام و ناسزا، الفاظ رکیک و شنیع، سب و اهانت، هتاکی و پردهدری… شاید باورش بس دشوار باشد که حالا در حدود ربعقرنی که از هزاره سوم گذراندهایم، این ادبیات (اگر بتوان نام ادبیات بر آن نهاد!) مایه مباهات بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی فضای مجازی است! ارتش فحاشی که مسلح به الفاظ چارواداری و خالی از لحظهای تفکر به هر شخصیتی با هر رویکردی و باوری یورش میبرد. در آسیبشناسی برای یافتن چرایی ماهیت این پدیده، به یقین عواملی فرهنگی، نگرش خانواده، کانالهای مختلف اجتماعی شدن، حتی اوضاع اقتصادی و گاهی (فقط گاهی) میزان تحصیلات نیز دخیل است. به یقین از نظرگاه جامعهشناسی فردی، از آنجا که انسان منزوی قرن بیست و یکم در عصر بحران روابط بینافردی زیست میکند، آستانه تحریکپذیری حداقلی را به خود اختصاص داده است. شوربختانه ضدفرهنگ هتاکی با سرعتی سرسامآور طی دهه گذشته و با گسترش شبکههای اجتماعی فیسبوک، توئیتر، تلگرام، واتساپ و اینستاگرام به گفتمان غالب این پلتفرمها بدل شد. با ظهور کلابهاوس و به دلیل ماهیت شنیداری-گفتاری این پلتفرم به نظر میرسید میتوان از ظرفیت آن در ایجاد فضای نسبتاً سالم و عاری از آلودگیهای نوشتاری خاص شبکههای اجتماعی بهره برد. این اتفاق اما نه تنها رخ نداد، بلکه اندکی پس از بسط کلابهاوس، اتاقهای گفتمان با محوریت موارد غیراخلاقی و اجتماعی، یکی پس از دیگری سر برآوردند. اتاقهایی که گاه از حضور کاربرانی موجه و متعارف نیز بیبهره نبود (که البته اغلب به ضدیت با محور اصلی و ماهوی این اتاقها میپرداختند). حتی در اتفاقات ماههای اخیر نیز زمانی که برخی اتاقها با حضور توامان چند سلبریتی آنور آبی برپا میشد، این نوع گفتار به دستورزبان غالب بیشتر آن محافل تبدیل میشد.
شبکههای اجتماعی و انقلاب دیجیتال
با وجود توسعه روزافزون شبکههای اجتماعی، اینستاگرام همچنان بیشترین توجهات کاربران را به خود معطوف میکند. پلتفرمی که اعضای بیشمارش، گاه بدون توجه به گذشت زمان، ساعتها در آن وقت میگذرانند. این شبکه همچنین، خود را به عنوان گستردهترین منبع تولید و عرضه خبر و شبه خبر که گاه صورت رسمی و در بسیاری موارد نیز حالتی غیررسمی دارند، مطرح ساخته است. حالا حتی خبرنگاران نسل جدید نیز گریزی از این شبکه ندارند و برای افزودن بر شعاع ضریب موفقیت خود، از امکانات اینستاگرام، نظیر پست و کپشن و استوری بهره شایان توجهی میبرند. اینستاگرامی که حدود ۴۰ سال پس از آغاز انقلاب دیجیتال، جایگاهی برای مارکتینگ کارتل تراستهای بزرگ تجاری نیز بدل شده است. حالا هم نهادهای دولتی میکوشند از این پدیده به نحو احسن بهربرداری کنند، هم جمعیتهای غیردولتی در قالب ارگانهای مردمنهاد یا NGO طیف عمدهای از توجه خود را به آن معطوف میسازند. اینستاگرام خواسته ناخواسته اتفاقی بزرگ در زندگی روزمره انسان است. وسیلهای که مثال چاقو و استفاده بهینه یا ناصواب از آن هرچند کلیشهوار است اما بهترین توصیف در باب تشریح آن محسوب میشود.
یورش ارتش فحاش به آقای مجری
با این مقدمه نسبتاً طولانی، زمانی که در مقام تحلیل و بررسی یورش ارتش فحاش با نیروهای گاه مجهولالهویه قرار میگیریم، حقیقتی تلخ بیش از پیش خود را عیان میسازد. اینکه نیروهای این ارتش مجازی، ابایی از توهین به شخصیتهای حقوقی و حقیقی ندارند. ماجرا زمانی بعدی غمانگیزتر به خود میگیرد که دستکم با تفحصی اجمالی در صفحه پروفایل برخی از این افراد، مشخص میشود آنها بازهای از سنین نوجوانی تا میانسالی و گاه افراد مسن را تشکیل میدهند. شوربختانه مدرکگرایی صرف که طی سه دهه اخیر در کشور رواج یافته نیز خود مزید برعلت شده است تا اشخاص با تحصیلات عالیه نیز در این گروه همگن دیده شوند! نظر به این تحقیقواره، زمانی که سری جدید برنامه «کودک شو» با اجرای پژمان بازغی، بازیگر و مجری سرشناس سینما و تلویزیون ایران هفته گذشته از سر گرفته شد، ارتش فحاش مجازی، ماموریت جدیدی پیدا کرد. هجوم به پژمان بازغی در شبکههای اجتماعی، اتفاقی تلخ و تاملبرانگیز بود که زاویه دیگری از پهنه صورت کریه لمپنیزم مجازی را نمایان ساخت. بازغی که در دهه سوم حضور خود در سینما و سیمای ایران به سر میبرد، حالا پس از نقشآفرینی در دهها فیلم سینمایی، مجموعه تلویزیونی و تله فیلم چند سالی است که نام خود را به عنوان مجری توانایی نیز مطرح ساخته است. این بازیگر خوشاخلاق سینمای ایران، در جشنواره فیلم فجر امسال نیز با دو فیلم «کاپیتان» و «پرونده باز است» حضور داشت. تصویری که مخاطب طی این سالها از بازغی در ذهن خود ترسیم کرده، اغلب بازیگری خوب و خوشاخلاق بوده است. حتی زمانی که بازغی در اختتامیه بیست و دومین جشنواره فیلم فجر در عین شایستگی (برای نقش آفرینی بیبدیلش در فیلم دوئل) سیمرغ بلورین را در دستان بهرام رادان دید، دم نزد! و چند هفته پیش بود که پس از ۱۹ سال اتفاقاً در گفتوگو با روزنامه صبا پرده از دلخوری خود برداشت و گفت:«ناراحت شدم که سیمرغ نگرفتم…» اما او طی این سالها سرش گرم حرفهاش بوده و کمتر به حواشی پرداخته است.
مفاهیم
آزادی بیان، دموکراسی، جامعه مدنی، مردمسالاری دینی، حاکمیت قانون، گفتمان جامعه، برابریهای فردی و اجتماعی و… حق مطلب درباره این مفاهیم تنها زمانی ادا میشود که مدعیان آنها، خود به معنای لغوی و کاربردی این اصطلاحات قائل باشند. مگر میشود دم از دموکراسی زد اما به دیگران بابت ساختار ایدئولوژی ذهنشان خرده گرفت؟ آیا ممکن است کسی خود را فعال اجتماعی در راه تحقق آزادی بیان بداند و در عین حال به دیگران مجال اظهار نظر ندهد و فاجعهتر اینکه به آنها توهین هم روا دارد؟! شوربختانه سطح فکری که به این شکل فقط در صدد به کرسی نشاندن حرف خود است، به منش بسیاری از افراد مدعی آزادی بیان و اندیشه و برابری حقوق اجتماعی تبدیل شده است. در واکنش به برخورد نابخردانه و به عبارت بهتر کودکانه آن دسته از افرادی که به مجری «کودک شو» یورش بردهاند، شاید بهترین توصیه این باشد که دوست عزیز، لطفا بزرگ شو!
رویا فخارمنش