حسینعلی جعفری:
رمان «صور» حاصل ۱۵ماه تحقیق و نگارش است
با حسینعلی جعفری رمان نویس گفتگو کردهایم که به تازگی رمان «صور» اثر این نویسنده در جشنواره جلال آل احمد شایسته تقدیر شده است.
دیگر هیچ وقت به آلبوم و عکسهای خاطره انگیز کودکیام نگاه نمیکنم. در گذشته یک توری سفید با نقشی از یک قو با سری خمیده، روی جایجای خانه پهن بود حالا آن توری سپید به سنگهای سرد و آنتیکی بدل شده که هر رختی را از تنش سر میدهد، در گذشته یک جعبه کوچک جادویی با قوزی درشت در پشتاش، مهجورانه گوشه خانه نشسته بود که هر از چندگاهی اجازه روشن شدن و هنرنمایی داشت ولی حالا یک صفحه السیدی طویلی است که یک دیوار از خانه را به خود اختصاص داده، صفحهای دائما روشن که با قدرت نمایی اجازه فکر کردن به هیچ کس را نمیدهد، در گذشته دست هر یک از ما یک کتاب بود با علامتگری کاغذی در میان اوراق که به ما گوشزد میکرد تا کجا را خوانده و چقدر مانده است، حالا! یک گوشی موبایل است که ورق خوردن صفحههای بیمحتوایش تا ابد ادامه دارد… دیگر هیچ وقت به آلبوم و عکس های کودکیام نگاه نمیکنم. تا به یاد نیاورم ساعت های طولانیایی را که به لذت خواندن یک رمان میگذشت. در این روزها طعم و لذت خواندن رمان آن هم با تورق یک کتاب برای بیشتر ما تبدیل به یک حس نوستالوژیک شده است. چرا دیگر با خرید یک رمان در گوشهای پناه نمیگیریم. در پرونده این شماره از صبا با حسینعلی جعفری رمان نویس معاصر با موضوع رماننویسی و کتابخوانی گفت و گو کردهایم که به تازگی رمان «صور» اثر این نویسنده در جشنواره جلال آل احمد شایسته تقدیر شده است.
لطفا خلاصهای از کلیت رمان صور را توضیح دهید و اینکه ازچه زمانی نگارش این رمان را شروع کردهاید؟
درتابستان سال۱۳۹۸ بود که طرح و ایده رمان صور به ذهنم خطور کرد و پس از حدود ۱۵ ماه تحقیق و نگارش، رمان به رشته تحریر درآمد. در این ۱۵ ماه برای شکل گرفتن انسجام فضایی کار، به عراق سفر و در راهپیمایی اربعین شرکت کردم. این رمان در رابطه با سفر یک پیرمرد ۸۰ ساله فلسطینی از قدس به عراق است و سیر اتفاقاتی که او را به مسیر راهپیمایی اربعین میکشاند. رمان صور یک پیوند تاریخی از دغدغههای شخصی از فلسطین تا کربلا را روایت میکند. که در خلال روایت گذشتهای از تاریخ ۷۰ ساله فلسطین را ورق میزند.
رمان نویسی هنری است که نیاز به شرح جزئیات و فضاسازی بدیع دارد، با این وصف چگونه توانستید فضای کشور فلسطین را دریک تاریخ ۷۰ ساله تصویر و روایت کنید؟
سوال خوبی پرسیدید، در ابتدا تجسم جزئیات تا حدودی برایم سخت بود اما با کمک تحقیق و مشاهدههای گسترده از منابع اینترنتی و … این فضا را به صورت ذهنی و عینی مجسم کردم. علاوه بر این با چند فلسطینی ارتباط غیرمستقیم داشتم که با خاطراتی از زندگیشان در تکمیل دادههایم موثر بودند.
بسیار عالی، چطور شد مصائب زندگی یک فلسطینی و پیوندش با کربلا دغدغه شما برای نگارش این رمان شد؟
ریشه های اعتقادی من در ملیت گرایی و مسلمانی به موازات هم رشد کردهاند، برای هر ایرانی معتقد و مسلمان، فلسطین و نقش مهم آن در منطقه دغدغه مهمی است. سالهای زیادی است که فلسطین و چالش هایش برایم کانون توجه بوده و درباره آن بسیار میخواندم. همواره اخبارش را پیگیری میکردم به اضافه اینکه رشته تحصیلیام در دانشگاه علوم سیاسی بوده که باعث شده همواره چالشهای سیاسی غرب آسیا، خصوصا خاور میانه برایم قابل توجه باشد. به همین ترتیب این افکار در ذهن من ایجاد یک پرسش و پیشنهاد را همواره در پی داشت که چقدر خوب میشد اگر این راهپیمایی عظیم اربعین که از نجف تا کربلا آغاز شده است ادامه پیدا میکرد و به قدس می رسید. این طرح پرسش باعث شد که پیوند فلسطین و کربلا بیش از پیش مرا درگیر کند و درنهایت در قالب یک رمان آن را به رشته تحریر درآوردم.
در خوانش رمان صور مخاطب با چه سبک ادبی نگارشی روبرو است؟
این رمان در حدود ۳۰۰ صفحه بر پایه و اصول رمان نویسی رئال است.
تازه کارهای علاقهمند به رمان نویسی برای فراگیری و تسلط در این حوزه به چه ابزارهای نیازمندند؟
من در کلاس به هنرجویان خود همیشه گفتهام که بحث داستان نویسی نیاز به ۱۰ درصد استعداد، ۱۰درصد آموزش و ۸۰ درصد باقیمانده علاقه، پشتکار و تکرار است. یکی از مهمترین تکنیکها، خواندن رمانهای متعدد است. در زمان ما کارگاههای آموزشی در حوزه داستان نویسی و … نبود به همین دلیل شاید زمان بیشتری را برای تسلط و فراگیری اصول داستان نویسی صرف کردهایم، اما در حال حاضر وجود کلاسهای مختلف برای نویسندگان میتواند در سرعت رسیدنشان به هدف نهایی موثر باشد. معمولا در کلاسها اساتید با معرفی رمانهای شاخص، سیر مطالعاتی هنرجوها را از همان ابتدا طراحی و برنامه ریزی میکنند. در نهایت اینکه رمان نویسی قابل آموزش است و منوط بر علاقه و پشتکار هنرجویان، قابل یادگیری برای خلق دنیاهای شخصی نویسندگان است.
آیا حضور در جشنواره جلال آل احمد، به معرفی رمان صور در اقبال عموم کمک کرده است؟
جشنواره جلال آل احمد، هر سال مهمترین جایزه ادبی سال ایران را به برگزیده اهدا می کنند. در این دوره رمان صور شایسته تقدیر شد و داوران عنوان کردند که این دوره از جشنواره جلال برگزیده ندارد. این مسئله که داوران هیچ اثری را در یک سال هنری و ادبی ایران برگزیده ندیدهاند، از نظر من نیاز به آسیب شناسی در دو بخش دارد، اول اینکه آیا روند داوری در این چند سال مشکل داشته است؟ و یا رمانی در حد برگزیده شدن نوشته نشده است! و اگر هیچ رمانی در این سطح کیفی نیست، چرا؟ این مسئله بسیار مهم است چرا که این داوری با این جمعبندی به پیکره داستان نویسی و رمان نویسی ایران ضربه میزند. البته تاکید میکنم، منظورم به داور نیست نقد من به کلیت داوری است چرا که وقتی صحبت از داوری می شود مشخص است مولفههایی در اختیار داوران قرار داده شده که براساس آن معیارها آثار سنجیده شده است. در اینجا آنچه که باید مورد بحث باشد معیارها هستند که ماحصلاش این تصمیمگیری و جمع بندیها است که نتیجه اش می شود؛ طرد رمان ایرانی و سوق دادن مخاطب به سوی رمانهای ترجمه با پیامی به این مضمون که رمانهای ایرانی به درد نخورده و حتی موفق به کسب جایزه داخلی هم نمیشوند. این روند در بلند مدت به رمان و داستان ایرانی ضربه زده و خواهد زد، همان طور که شاهدیم بازار رمان خارجی همیشه داغتر بوده است.
با این حساب نظر کارشناسی شما درباره رمان ایرانی چیست؟
من به عنوان کسی که هم رمان ترجمه و هم رمان داخلی میخوانم معتقدم که در ایران رمانهای خوبی داریم همچنین نویسندگان بسیار خوبی که در حال حاضر نمیتوانم از تک تک آن ها اسم ببرم. ولی در طول این سالها برایم واضح است که رمانهای بسیار خوب و قابل دفاعی هر ساله در ایران روانه بازار نشر می شوند. رمان هایی که کاملا منطبق بر فضا و آداب رسوم ایرانی است و برایم تعجب آور است که چرا دیده و خوانده نمیشوند.
آیا گسترش فضای مجازی و تحولات سبک زندگی عامه مردم بر این مسئله تاثیرگذار نیست؟
حتما تاثیرداشته و طبیعی است، مشخص است که هر رسانه جدید، با ورودش بخشی از زندگی افراد را اشغال می کند. مخصوصا فضای مجازی که از دسترسی بسیار سهل الوصولی برخوردار است و هر شخصی که یک دستگاه موبایل داشته باشد با مبلغ ناچیز خرید اینترنت وارد فضای مجازی میشود از سوی دیگر فضای مجازی را با خرید کتاب مقایسه کنید؛ صرف مبلغ بیشتر، دسترسی سختتر و … بنابراین کتاب برای رقابت با فضای مجازی کارش بسیار سخت است. تاریخ بیانگر این است که مردم ایران بیشتر به دنبال ادبیات شفاهی بودهاند تا ادبیات کتبی، وزارت آموزش و پرورش، کودکان و نوجوانان ما را کتاب خوان بار نیاوردهاست دغدغه دانش آموزان در طول دوران تحصیل این است که مطلبی را حفظ کند تا نمرهای بگیرند و تمام. در واقع از ابتدا طوری بارآمدهایم که بیشتر به دنبال حفظیجات بودهایم تا خوانش کتاب! تمام این مسائل دست به دست هم دادهاند که سنت امروز کتاب و کتابخوانی در ایران هر روز ضعیف و ضعیف تر شده است به اضافه اینکه ما کتابهای بسیار خوبی در ایران داریم که معرفی و ترویج نشده و به دست خواننده نرسیده است. کمااینکه در همین زمان برخی کتابها هستند که با ترویج و تبلیغ درست چاپ های مجدد و متعدد را تجربه کردهاند چرا که خوب نگارش و خوب معرفی شدهاند. بنابراین کتاب خوب اگر خوب معرفی شود مردم آن را می خوانند.
جشنوارهها و همایشهای مختلف ادبی چطور! در این معرفی و ترویج تاثیر گذار هستند؟
بی تاثیر نیستند، چرا که بخشی از مخاطبان کتابخوان به دنبال این هستند که با پایش رویدادهای فرهنگی و هنری برگزیدههای هر دوره را مطالعه کنند. مخصوصا جشنواره جلال که حساسیت آن به سبب کثرت آثار ارسالی و … دنبال کنندههای بیشتری دارد و ممکن است برای مخاطب جالب باشد که بداند چه اثری با چه شاخصهای شایستگی برگزیده شدن را داشته است.
آیا برای انتشار آثار خود به صورت کتاب صوتی در قالب پلتفرمهای رایج اقدام کردهاید؟
این اقدام از وظایف من به عنوان نویسنده نیست، اما در جریان هستم که چند اثر قبلیام در قالب کتاب صوتی نشر داده شده است. که من در جریان مسائل مادی آن نبودهام، چرا که حقوق مادی آن را به ناشر واگذار کرده بودم. مثلا یکی از رمانهایم در قالب نمایش رادیویی انتشار پیدا کرده است اما از طرف ناشر مسئول هیچ اطلاعی به من داده نشده است. با این وجود هر اثری بعد از پایان نگارش و نشر پرونده اش برایم بسته می شود چرا که وارد فضای داستان و رمان بعدیام می شوم به همین دلیل زمان پیگیری و دنبال کردن آثار قبلیام را ندارم، همان طور که پس از پایان نگارش رمان صور مشغول نگارش رمان بعدیام تیگراه (نام باستانی و ساسانی اروندرود) شدم. البته سرنوشت آثار برایم مهم هستند، اما میدانم اگر خود را درگیر حاشیههای نشر کنم از نوشتن فاصله خواهم گرفت به همین دلیل سعی میکنم بر اثر بعدی خود متمرکز شوم.
چند ساعت در روز را به نوشتن اختصاص می دهید؟
زمان مشخصی ندارد، شاید روزی یک ساعت و روزی دیگر چندین ساعت را به نوشتن مشغول باشم. این مسئله بی زمانی طبیعی است، چرا که گاهی واژه ها و فضای داستان پشت سرهم در ذهنم سرازیر می شوند و گاهی هم هیچ چیز در ذهنم جوشش نمیکند.
از آن دست نویسندگانی هستید که برای نوشتن نیاز به خلوت و سکوت دارند؟
قطعا نوشتن در خلوت و سکوت بهتر است، اما این اتفاق هم افتاده است که همزمان در حال صحبت و یا انجام کاری، در ذهن و یا در اوراق چیزهایی را یادداشت میکنم و بعدتر همان را تبدیل به یکی از فصلهای رمان خود کنم.
بعد از نگارش هر اثر، سختی بازنویسی را هم به جان میخرید؟
حتما، اصطلاحی داریم که میگوییم داستان نویسی دو مرحله دارد؛ جوششی و کوششی. جوششی همان مرحله اول کار است که متن پشت سر هم بر نویسنده سرازیر می شود و کوششی مرحله دوم و اصلی کار که همان بازنویسی است، در مرحله کوششی باید با سختگیری هر چه بیشتر اثر را از هرچه که احساس میکنید، اضافه گویی یا پرگویی است خالی کنید. مثلا به یاد دارم که یکبار در همین مرحله، دو فصل از رمان خود را حذف کردم.
قبل از چاپ رمان، اثر خود را به نظر سنجی اطرافیان می گذارید؟
بله، البته هر ناشر قبل از چاپ هر کتاب، دو کارشناس دارد که با دقت و حوصله، اثر را بررسی میکنند. رمان صور، را قبل از اینکه به ناشر ارائه بدهم، برای خوانش اولیه نزد چند تن از دوستان متخصصام در حوزه رمان و داستان بردم و از مشورتشان استفاده کردم.
گمانی در جامعه شکل گرفته مبنی بر اینکه در رویدادهای فرهنگی و هنری به آثاری در ایران بها داده می شود که با مضمونهای دینی و ملی خلق شدهاند، تعبیر شما از این گمانه چیست؟
اگر سیر جایزه جشنواره جلال را بررسی کنیم صادقانه باید بگویم که خیر اینگونه نبوده است، اما شاید در دورهای این گمانه پررنگ، کمرنگ و یا به کلی اصلا نبوده باشد. اما بهرحال وجود این مولفهها قابل انکار نیست چرا که هر رویدادی از همان ابتدا با سیاست گذاری خاصی بنا میشود و داوری هم از این امر مستثنی نیست، اما این سیاست گذاریها بنا به هر سال و هر دوره سیاسی، اجتماعی دچار تغییر و تحول می شوند، به همین دلیل باید بگویم در کلیت و سیر جایزه ادبی جلال شاهد برگزیده شدن آثاری بودم که بن مایه مضمونی ملی و دینی نداشته وحتی شاید در تضاد با سیاست گذاریهای فرهنگی هم بودهاند، ولی حداقلیهایی از ضوابط نگارش را رعایت کرده بودند. در کل نمیتوانم درباره این دوره نظر بدهم چرا که تنها موفق به خوانش۴ اثر از برگزیده ها و شایسته تقدیرها شدهام و با این اطلاعات نمیتوانم رویکرد این دوره را بسنجم.
فرهومند ناظریان
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است