قدمعلی سرامی:
فرهنگ ایران یکی از فرهنگهای اصیل در جهان است
نویسنده و پژوهشگر: فرهنگ ایران باستان یکی از ۵ فرهنگهای ریشه دار و اصیل در جهان است.
در واپسین روزهای سال، سالی که با تمام سختیها و شادیهای نداشته، آخرین برگههای دفتر زریناش ورق میخورد به سراغ استادی رفتیم که شاگردی را درپیشگاهاش به جا نیاوردهایم، نمیدانم شاید به همین دلیل است که به تجربه روزهایی ناخوش نشستهایم، حرف از یک تن یا دو تن نیست، حرف از یک اقبال عمومی است که در انتخاب دچار اشتباه شده است و گوش شنوای خود را به روی کسانی باز گذاشته که دانش سخن ندارند! من هم یکی از شما هستم در همین اشتباههای پر تکرار، که گاهی به تناسب شغل افتخار هم صحبتی با این استادان نصیبم میشود. در این گفتگو به بهانه نوروز در ایران باستان، با قدمعلی سرامی هم کلام شدم که در ادامه میخوانید.
قدمعلی سَرّامی (زادهی ۸ بهمن ۱۳۲۲ در رامهرمز)، نویسنده، شاعر و پژوهشگر ایرانی در حوزهی زبان فارسی و عضو هیئت امنای بنیاد فردوسی است. او یکی از پنج استاد برتر شاهنامهپژوه ایران به انتخاب نخستین دورهی جایزهی پژوهش پروفسور آقابزرگ در سال ۱۳۹۰ است. همچنین برای ارجداشت جایگاه فرهنگی ایشان مجله فرهنگی و هنری بخارا در آذر ۹۷ «شب قدمعلی سرامی» را برگزار نموده است. وی دکتری خود را در رشتهی زبان و ادبیات فارسی در دی ماه ۱۳۶۵ دریافت کرد و تا کنون از او کتابهای فراوانی در زمینههای گوناگون پژوهشی، مجموعهشعر، کودک و نوجوان، ترجمه و… منتشر شدهاست.
آفرینش و زایش زمین در فرهنگ ایران باستان چقدر قدمت دارد؟
فرهنگ ایران باستان یکی از ۵ فرهنگهای ریشه دار و اصیل در جهان است. بخش بزرگی از مسیحیت که بالای ۴ میلیارد پیرو دارد زیر ساختهای فرهنگی شان در میترائیسم ایرانی ریشه دارد. فرهنگی که سرداران رومی از ایران به روم برده و از آنجا به تمام اروپا اشاعه پیدا کرده است. نمود آئینهای ایرانی در غرب کاملا مشخص است مثلا در پایتخت انگلستان، شهر لندن آئین معبد میتراو … دیده می شود. همینطور آئینهای یهود و مسیحیت بسیار متاثر از آئینهای کهن ایران باستان بودند و فرهنگ غنی ایرانی در زیر ساختهای آئینی آنها دیده میشود. همه ادیان بزرگ دنیا معتقدند که خدا دنیا را در ۶ روز آفریده است همان طور که در قرآن هم آمده است “وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ” (همانا ما آسمان ها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفریدیم) این آیه هم ریشه در ۶ گاهنبار ایرانی دارد (گاهنبار؛ آیین و جشنی است که از دیرباز در پهنه ایران فرهنگی، بهپا داشته میشدهاست، جشنی که نخستین پایه و مایه آن گرد هم آمدن، همافزایی، همازوردی و شادی است. این واژه به معنای بارعام یا زمان گرد آمدن مردم در جایی، یا به معنای زمان نتیجه گرفتن است.) این گاهنبارها که اشاره به آفرینش جهان دارند، باورهایی ایرانی است که در همه ادیان نفوذ کرده است و در اسلام هم دیده می شود.
اعیاد ۶ گانه گاهنبارها از چه آئینی منتشع شده بودند؟
در فرهنگ ایرانی، زمان بسیار مقدس و از رکنهای اصلی آن بوده است، آئین زمان قبل از بوجود آمدن آئین زرتشت در ایران بوده است. این آئین بیشترین قدمت را در ایران باستان دارد و نمادی از خدایی است که در زمانی که هیچ چیز وجود ندارد نیایشهایی به جای میآورد تا پسری با ویژگیهای آرمانی اورمزد داشته باشد که جهان را بیافریند. بعدها همین آئین را در فرهنگ ایرانی و عربی به آئین دهری و همین طور در فرهنگ غربیها به نام زروانیسم نامگذاری شده است. این تقدس زمان، به حدی بوده که ایرانیان هر روز از ۳۰ روز ماه را به نام یک ایزد نامگذاری میکردند و مثل حالا نبود که فقط ۷ نام برای ایام هفتگی وجود داشته باشد. در تداوم همین فرهنگ است که امروزه مهمترین ثروت آدمیان زمان و عمر شمرده میشود. خواجه حافظ شیرازی در قرن ۸ میلادی در اشعار خود به زمان و عمر پرداخته است، مانند این بیت که گفته است؛ وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی/ حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی.و یا در بیتی دیگر آورده است که؛ بلبل عاشق، تو عمر خواه که آخر / باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید. این اشعار به ما میگویند؛ آنچه که ما برای سعادت خود باید بخواهیم پول، طلا و دلار نیست، زمان است اگر ما زمان را داشته باشیم می توانیم همه چیز را داشته باشیم و اگر زمان نداشته باشیم، دیگر هیچ چیز هم نداریم.
جشن عید نوروز، چگونه وارد فرهنگ ایرانیان شده است؟
در ایران باستان ۶ مراسم گاهنبار در طول سال برگزار میشده است که هر گاهنبار ۵ روز طول میکشید. نوروز یکی از همین گاهنبارها و مهمترین آنها بوده است. به همین دلیل است که تاکنون نیز ۵ روز اول نوروز را بیشتر جشن میگیریم که در قدیم به آن نوروز عامه میگفتند. باورهای ایرانیان بر این بوده است که اهورا مزدا جهان را در ۶ گاهنبار آفریده است در سه گاهنبار اول، آب،آسمان، زمین و سه گاهنبار دوم گیاه، حیوان و انسان را آفریده است. جشن نوروز در واقع به گاهنبار ششم، آفرینش انسان اشاره دارد که آغاز حیات جهان با وجود انسان است. چرا که قبل از آفرینش انسان گاهنبارهای دیگر معنیدار نشده بودند. در کلیت ایرانیان باستان با پاسداشت زمان و آئینی به همین نام باور داشتند که این زمان است که به همه چیز اعتبار می بخشد.
در ایران باستان یک سال با چه رویکردی بخشبندی شده است ؟
بخشبندی سال در ایران باستان بر دو فصل بوده است. ۶ ماه اول سال تابستان خوانده میشد که از آغاز فروردین تا پایان شهریور بود و در بدو ورود به این ۶ ماه، جشن نوروز را برپا میکردند و شش ماه دوم سال هم زمستان نامیده میشد و با جشنی به نام مهرگان در ابتدای مهرماه به استقبال آن میرفتند.پنج روز آخر سال هم که به طور کل از ۱۲ ماه سالیانه جدا و حذف شده بود که از آن با نام خمسه مسترقه، یا پنجه دزدیده شده یاد میکردند که معتقد بودند انسان در همین ۵ روز آفریده و پس از آن جهان با انسان شروع شده است. به یاد اولین بیت در مثنوی خود افتادم که؛ کوچ کردند کولیان سپید/ ایل رنگین کمان ز راه رسید
اعیاد باستانی چه نقشی در زندگی ایرانیان داشتهاند؟
مهم ترین نقشی که این اعیاد بازی میکردند این بود که در ابتدا بگویند عزیزترین چیزی که ما داریم زمان و عمر ماست. دومین چیز گردهمایی و باهمانی بود که آن را بسیار ارج نهاده و تکریم میکردند. آئین گردهمایی برگرفته از این مضمون بود که همه آفرینش محصول ترکیب مولکولها با یکدیگر است. همان طور که در باور ایرانیان است که عشق آسمان و زمین باعث بوجود آمدن گیاه، حیوان و انسان شده است. صحبت خود را با این شعر مولانا به پایان میرسانم که؛ حکمت حق در قضا و در قدر / کرد ما را عاشقان یک دگر/ آسمان مرد و زمین زن در خرد/ آنچه آن انداخت، این میپرورد.
سمیه خاتون
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است