بررسی عملکرد تلویزیون در نوروز
روزنامه صبا با چند هنرمند به گفتگو نشسته تا نظرات آنان را درباره عملکرد تلویزیون در نوروز 1402 جویا شود.
نوروز را میتوان یکی از تعیین کنندهترین زمانها برای اجرای بسیاری از استراتژیهای فرهنگی تلویزیون دانست. چرا که تجربه ثابت کرده است در این ایام، چه مخاطبان همیشگی تلویزیون و چه مخاطبان گاه به گاهش از آن استفاده کردهاند. سالهاست که این مراوده تلویزیون و مخاطبان آن در ایام نوروز و همچنین ایام ماه رمضان برقرار بوده است. بر آن شدیم تا بدانیم امسال تلویزیون، از تقارن این دو ایام چه بهرهای برده است؟ به همین منظور خبرنگار صبا با چند تهیهکننده، کارگردان و کارشناس سینما و تلویزیون به گفتگو نشسته تا نظرات آنان را درباره عملکرد تلویزیون در نوروز ۱۴۰۲ جویا شود.
تلویزیون بدون مخاطب، ارتش بدون سلاح است
حامد حسینی تهیهکننده سینما و تلویزیون درباره عملکرد تلویزیون در ایام نوروز گفت: معتقدم تلویزیون در ایام نوروز با توجه به شرایط اقتصادی امسال و تقارن ایام نوروز و ماه رمضان با مجموعه برنامههایی که میتوانست داشته باشد خیلی بهتر از این عمل و قطعا مخاطبان بیشتری را جذب کند. اما متاسفانه رسانه ملی با توجه به پتانسیلی که دارد و امکاناتی که الان وجود دارد و شرایط حال حاضر نتوانست مخاطبان خود را بیشتر کند.
او در ادامه گفت: امسال تعداد سفرها، نسبت به سالهای گذشته کمتر بود. اگر مردم قبلا ده روز به سفر میرفتند امسال روزهای کمتری را در سفر بودند. البته این موضوع دلایل مختلفی دارد که آن را اقتصاددانان و جامعهشناسان بهتر میدانند. به نظرم تلویزیون از این پتانسیل میتوانست خیلی استفاده بهتری کند. شرایط کاملا آماده بود تا تلویزیون هم مانند سینما یک تکانی بخورد. چرا که شرایط سینما در این ایام بهتر شد.
حسینی با اشاره به مشکلات پیش روی تلویزیون گفت: یکی از دلایل عدم موفقیت در جذب مخاطب، عدم رقابت است. هیچ رقابت جدی بین نمایش خانگی و تلویزیون وجود ندارد که منجر به جذب مخاطب شود و واضح و مبرهن است رسانه تلویزیون بدون مخاطب، ارتش بدون سلاح است.
او در پایان گفت: یکی دیگر از مشکلات بزرگ تلویزیون ما این است که رویکردش به برنامههای شاد و طنز، در این چند ساله خیلی کم شده است. الزام به این نیست که حتما همه برنامههایی که میسازیم حاوی پیامهای عمیق باشد. ما نیاز داریم که از اصالت تلویزیون که سرگرمی است به صورت جدی استفاده بکنیم. حال سازندگان این برنامهها میتوانند آدمهای باهوشی باشند و لابه لای آن کار طنز ، پیامهای خود را بدهند و انتقال فرهنگ کنند. ولی اگر قرار باشد که ما اصالت تلویزیون را نادیده بگیریم و فقط بخواهیم مسائل معرفتی و جهانبینی و وایدئولوژی و … را مطرح کنیم تلویزیون آسیب میخورد. مثل اینکه به مسجد برویم و بخواهیم که در آنجا فقط برنامههای سرگرمکننده برگزار شود. در صورتی که اصالت مسجد عبادت است و در کنارش میتوانند برنامههای جذاب و سرگرمی هم بگذارند. اصالت تلویزیون هم سرگرمی است و در کنارش میتوانند مسائل ایدئولوژی و جهانبینی را هم مطرح کنند.
ما سرمایههای رسانه ملی هستیم
امیرعباس کنی تهیهکننده سریال « شکوه یک زندگی » در این خصوص اذعان داشت : ضمن عرض خسته نباشید به همه همکاران در سیما که با تمامی مشکلات در حوزه تولید، همه تلاش خود را بکار گرفتهاند . برای بررسی و یا ارزیابی عملکرد این رسانه باید کمی به عقب تر و به زمان جابجایی مدیریت سازمان و مسئولیت آقای دکتر جبلی برگردیم. چون سرگرم کردن مخاطب ارتباط مستقیم با میزان و کیفیت، تعامل و ارتباط تنگاتنگ رسانه با مردم دارد. باید ببنیم اگر سرگرمی در برنامههای تولیدی وجود دارد ، برای چه طیفی و با چه آمار جمعیتی است؟ به خاطر دارم در ابتدای حضور دکتر جبلی در سازمان، با انعکاسِ شفاف و بی پرده اخبار و گزارشهای مرتبط با کم آبی و اعتراض کشاورزان استان اصفهان و خشکی زاینده رود هم زمان بود که اتفاقا چنین رویکردی برای احیاء مجدد اعتماد و همچنین نزدیکی و جذب مخاطبین از دست رفته، واکنشهای مثبتی به همراه داشت و بسیار امیدوار کننده بود و حتی برخی منتقدین هم چنین آغازی برای دوره ریاست ایشان را به فال نیک گرفتند. گو اینکه همه میدانیم سازمان، خود را علاوه بر مردم، به برخی از ارگانهای مرتبط و نظارتی در خارج از سازمان به حسب قانون، پاسخگو میداند اما چنین رویکردی و ادامه آن میتوانست از هر سوی، سود آور باشد . به هر صورت … در ابتدای این مسئولیت متاسفانه تیم رسانه در سازمان، با حواشی اجتماعیِ پیش آمده در چندماه اخیر مواجه شد که طبعا بر تمرکز و دقت دوستان و همچنین مدیریت وضعیت ملتهب پیش آمده، تاثیر گذاشت. در واقع سازمان در بدو مدیریت جدید، درگیر یک جنگ تمام عیار رسانهای شد که بخشی از آن در داخل و عمده آن در خارج و توسط شبکههای فارسی زبان بود. این مقدمه لازم است تا بتوان با در نظرگرفتن چنین شرایطی، محصول این روزهای سیما را روی آنتن ارزیابی کرد.
او افزود: میتوان به واکنشهای هنرمندان و فیلمسازان و بازیگران (عمدتا بانو) و ایضا واکنشهای برخی مجریان و برنامهسازان در این دوران و در فضای مجازی و … اشاره کرد که در ادامه این التهاب به وجود آمد و قطعا بر شدت این درگیری و تنش افزود. حال تصور کنید تیم جدید مسئولیت پذیرفته، به همراه مشکلات قبلی که در سازمان به ارثیه مانده و انبوه درخواستها و فشارهای خارج از سازمان، در زمان جابجایی برخی از مدیران شبکهها و انجام اصلاحتی در ساختار و نیز ریل گذاری احتمالی برای تولید محتوا از یک سو، … و از طرفی رویدادهای اجتماعی که ۲۴ ساعته در شبکههای فارسی زبان و فضای مجازی داخل کشور به سرعت انعکاس و انتشار مییافت، کار را برای سازمان دو چندان دشوار کرد و قطعا تمرکز و دقت لازم را هم تعدیل نمود. حالا با در نظر گرفتن نکات بالا میتوان برنامههای روی آنتن را مورد ارزشیابی قرار داد.
کنی تهیه کننده فیلم سینمایی – تلویزیونی «داستان ما ، قصه تو» و طراح و سازنده چند سری از مجموعه اپیزودیک «یک لحظه دیرتر »، در ادامه پاسخ خود اذعان کرد: با استناد به صحبتهای اخیر دکتر جبلی و اعلام ایشان مبنی بر«کم شدن میزان مرجعیت سازمان برای مخاطب » میتوان شرایط فعلی را درک کرد و ادامه مسیر را حدس زد. اما اگر همان مسیر روشن و شفافی که در ابتدا در مواجه با مخاطب اتخاذ شده بود پی گرفته میشد و حتی توسعه مییافت یحتمل نتایج بهتری در این ایام حاصل میشد.
او در ادامه گفت: به نظرم سازمان دچار نوعی نگرانی شد. نوعی انقباض و اسپاسم رسانهای که میتوانست به راحتی آن را بیهوده بپندارد و از آن عبور کند و بیش از پیش به مردم نزدیک شود. تا مخاطب را اینچنین رها نکند و ناخواسته او را تحویل شبکههای خارج نشین ندهد. شبکههایی که اساسا به رغم شعارها و لفاظیهای رسانهای خود، نه به فکر مردم هستند و نه کشور و تنها به جیره و مواجب خود فکر میکنند که از کارفرمایان در سایه دریافت میکنند. خب در این وضعیت با در نظر گرفتن نکات یاد شده از دور هم میتوان به افت کیفیت برنامهها از حیث محتوا، فرم، ساختار، نوع آوری، جسارت و چالاکی و … پی برد.
کنی که سابقه همکاری با کارگردانانی چون ایرج کریمی فقید، حسن برزیده، امیدبنکدار، کیوان علیمحمدی، سعید ابراهمیفر، رضا بهشتی، راما قویدل و … را در کارنامه خود دارد، ادامه داد : بهتر است سازمان خود را متعلق به تمام جریانات و سلیقههای فکری بداند. سهم همه را در نظر بگیرد و همه تلاش خود را معطوف به احیا، بازسازی و مرمت اعتماد از دست رفته از سوی مردم کند و در این راستا از نیروی انسانی مجرب و کاربلد بهره بگیرد. مفید فایده نیست حلقه نیروی انسانی در سازمان بستهتر از این شود . سازمان بهتر است خود را برای دوران یک آشتی با تودههای مردم و همچنین با نیروهایی را که خود طرد کرده آماده کند و آستین بالا بزند . اگر انتقادی هم باشد که هست، از سر دلسوزی است. ما همگی بچههای سازمان و سرمایههای آن هستیم. تاکتیک چهره زدایی از آنتن نوروزی سازمان پسندیده بود اما در صورتیکه نیروهای مجری انتخابی، کارآزموده باشند و حساسیتهای مخاطب و نقاط قوت و ضعف خود را هم بشناسند. سپس میتوانند جایگزین مجریهای استخوان خردکرده قبلی شوند. شئونات آنتن و احترام میهمان برنامه و شعور مخاطب را دریابند که همین نابلدی هم در مواقعی شاهد بودیم که برای سازمان حواشیای که البته کم هم نبود، داشت.
او در ادامه گفت: بی تردید مسیر آینده برای سیما، مسیر بسیار دشواری است اما شخصا امیدوارم بدون نگرانی، دستپاچگی و با تمرکز میتوان به مخاطب نزدیک شد و بدبینیها و بی اعتمادیهای ایجاد شده را مرمت کرد. سریالهای نوروزی هم که با ماه مبارک رمضان تقارن پیدا کرده صادقانه مستثنی نبوده و نیست و چه بخواهیم و چه نخواهیم تحت تاثیر این حواشی قرار گرفته است. به رغم آنکه همکاران عزیز همه تلاش خود را به کار گرفتهاند اما صادقانه همانند نمونههای خود در سالهای گذشته، نتوانستند مردم را راضی نگهدارند. باید صادق و شفاف بود. تا زمانیکه سیاستهای محتوایی در سازمان معطوف و متمرکز برای جلب رضایت یک قشر خاص در میان مردم باشد، اوضاع همین خواهد بود.
او در ادامه گفت: در روزگاری که مردم حتی در دوران فیلترینگ، در گوشیهای خود به راحتی و به سرعت به جدیدترین آثار نمایشی داخلی و خارجی دسترسی دارند، حقیقتا تصور انحصاری بودن در تلویزیون، تصور خامی است. نوجوانی که با خرید اکانت نت فلیکس حتی، همزمان با مردم سراسر دنیا در حال تماشای آثار نمایشی فیلمها و سریالهاست، تصور حلقه تنگ، اندیشه محدود و دایره مخاطب خاص، سازمان را به هیچ سودی نمیرساند چه در حوزه تولید برنامههای گفتگو محور، ترکیبی، جُنگها و مسابقات و رئالتی و تاک شوها و چه حتی در خصوص تولید آثار نمایشی که روزگاری پر مخاطبترین بود. برای نمونه چند برنامه گفتگو محور بسیار عریان و حتی خط شکن در شبکه چهار سیما پخش شد که تکههای آن در فضای مجازی ترند و وایرال شده بود و همین اتفاق ، دقیقا اتفاق خوب و پسندیدهای است و برای سازمان مفید فایده خواهد بود. چرا چنین تکهای از یک برنامه تلویزیونی در فضای مجازی وایرال میشود؟ خب با بررسی محتوای آن براحتی قابل بررسی است. و چرا همین مردم که به برخی از حساسیتهای آنها اشاره کردم در خصوص یک آیتم کوتاه در برنامه مهمونی آقای طهماسب در نمایش خانگی و با مشاهده یک شوخی کوتاه، اینچنین واکنش نشان دادند و ایشان را که اتفاقا بیحاشیه، گوشهگیر، دور از مصاحبه و فضای مجازی هستند و محبوب سالیان را مورد عتاب و خطاب قرار دادند و از او به تندی انتقاد کردند؟ این اتفاق هم به راحتی قابل بررسی و دلایل آن روشن است. امروزه و به طور کلی کار رسانه ای بسیار پر مخاطره است. خصوصا در چنین شرایطی که به گوشههایی از آن اشاره شد. در پایان بنده خود را در اندازه نمره دادن به سازمان نمیدانم. بهتر است مخاطبین فهیم و مردم با عزت کشورم نمره دهند.
کنی که تحقیقا همه قالبهای برنامهسازی در سیما را از سال ۷۸ تجربه کرده، در آخر برای سازمان و مدیران ارشد و تصمیمگیران آن، آروزی موفقیت کرد تا به زودی و با درایت و البته به لطف خدا، بتوانند مخاطبان فهیم و گرامی رسانه ملی را دوباره جذب کنند.
دستهای تلویزیون خالی است
جبار آذین منتقد و مدرس سینما و تلویزیون در مورد برنامههای نوروزی تلویزیون گفت: یکی از مناسبتهای بزرگ ملی کشور، ایام تعطیلات نوروزی و تحول فصلها در سال است به همین جهت تمامی دستگاههای فرهنگی کشور به خصوص صدا و سیما برای این ایام برنامههای ویژهای را تدارک میبینند تا به این شکل در کنار مردم به پیشواز تازهها در تمامی عرصههای اجتماعی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی کشور بروند. در واقع ارمغانهایی را وارد خانوادههای ایرانی میکنند تا ضمن پاسداشت از آیینها و سنتهای بزرگ ایرانی و اسلامی به نوعی در مسیر فرهنگسازی و پاسداری از فرهنگ جامعه تلقی شود. متاسفانه این نوع نگاه و برداشت که جایگاهی ویژه در عرصه فرهنگسازی کشور ما دارد، به درستی توسط دستگاهها و سازمانها از جمله صدا و سیما اجرایی نمیشود. برای اجرایی شدن این مهم نیاز به مدیریت فعال، هدفمند و کارشناس است. همچنین باید در کنار اینها از وجود هنرمندان، کارشناسان و متخصصان و برنامهسازان حرفهای برای تولید آثار مناسب ایام نوروز بهره گرفته شود.
آذین در ادامه گفت: متاسفانه سالهاست که ما در تلویزیون کمتر شاهد آثار فاخر، مانا و شایسته که با مختصات نوروزی همسو و هماهنگ باشد، هستیم. این آیین که جایگاه شاخص و دیرینه در فرهنگ ایرانی دارد، دارای مولفهها و ویژگیهاییست که میبایست ضمن ارج گذاری بر آنها، به احترام مردم و همسو با سلیقه مردم، برنامههایی تولید و ارائه شود که به شادمانی و امید مردم بیافزاید. در بخشهای مختلف تلویزیون، در ایام نوروزی امسال کمتر شاهد تازهها و نوآوری بودیم. در حوزه پخش سریالها در تلویزیون با انبوهی از مجموعههای قدیمی روبرو شدیم که برای چنددهمین بار از شبکههای مختلف پخش شدهاند. این بازپخش آن هم به صورت مکرر باعث دلزدگی مخاطب و بی اعتمادی و بی اعتنایی آنها به تلویزیون شده و از طرفی نشاندهنده کمکاری و دستهای خالی تلویزیون در تولیدات تازه است.
او با اشاره به سریالهای نوروزی سال جدید گفت: ما امسال در میان مجموعههای تلویزیونی، با دو سریال «آتش و باد» و «نون خ» روبرو شدیم. «نون خ» که پیشتر در سه فصل مردم را با ویژگیهای خودش آشنا کرده و در فصل چهارم که در نوروز امسال در حال پخش هست همان کاراکترها، همان فضا و همان فرهنگ با برخی شوخیها و موقعیتها و دیالوگهای طنز بنا دارد تا فضایی مفرح و شاد ایجاد کند و در ضمن به نمایش بخشی از فرهنگ منطقهای از کشور که کردستان میباشد، بپردازد. در مجموع با توجه به پیشینه سعید آقاخانی و برخی از هنرمندانی که در ساخت این سریال سهیم بودند، میشود اینطور عنوان کرد که «نون خ» زیاد بیراه نرفته و توانسته با توجه به بضاعت هنری که در اختیار داشته، چند صباحی مخاطب را سرگرم کند. اما این سرگرم کردن به معنای داشتن تنوع و نوآوری در آن نیست. چرا که سوژهها و موضوعات کم و بیش تکراری است، بازیها چیز جدیدی را به نمایش درنمیآورند و مناسبات و فضاسازیها هم در همین رده قرار دارند. گرچه «نون خ» نمره منفی نمیگیرد اما به عنوان یک اثر فاخر نوروزی محسوب نمیشود چون هیچ نوع ویژگی نوروزی در این سریال وجود ندارد.
آذین با اشاره به سریال «آتش و باد» ادامه داد: سریال «آتش و باد» یک عاشقانه تاریخی است که در امتداد موضوعی، مضمونی و محتوایی سریال «گیلدخت» قرار گرفته است. به نوعی تمامی ماجراهای عاشقانه و فضاهایی که به عنوان بستر رخدادهای عاشقانه سریال قرار گرفتهاند مربوط دوران قاجار است. یعنی هنرمندان ما انگار خیال ندارند دست از سر دوران قاجار بردارند! هر عاشقانهای هم که میخواهند بسازند چه در شبکه خانگی چه در تلویزیون از امثال «شهرزاد» گرفته تا «شب دهم» و … تا به الآن میبینیم که هنوز در آن فضا هستند. یعنی واقعا در دورههای تاریخی دیگر داستانهای اجتماعی عاشقانه جذاب وجود نداشته است؟! یا هم اکنون در جامعه ما عاشقانههای مناسب و جذاب و شیوا میان نسلهای جوان وجود ندارد که بتوانند آنها را تبدیل به یک اثر هنری کنند؟ در هرحال «آتش و باد» جدا از اینکه به لحاظ نگارش فیلمنامه، برخی بازیها و کارگردانی خوب، امتیازهایی را به خود اختصاص میدهد. اما این به معنای تکرار یک سری وقایع و رخدادهای تاریخی است که عمدتا فضایی را فراهم کرده تا یک قصه تکراری عاشقانه، روایت شود.
آذین ادامه داد: در کنار این سریالها تلویزیون مبادرت به پخش صدها فیلم خارجی کرده است. فیلمهایی که متاسفانه چون همیشه از کنار تیغ سانسور عبور کردهاند و دوبله خیلی از آنها را سعی کردهاند با خوراندن برخی دیالوگها و ضرب المثلهای ایرانی، قابل تحمل کنند. درحالی که اگر قرار باشد علاقهمندان آثار خارجی، بخواهند این نوع آثار را ببینند، ترجیح میدهند نسخه اورجینال و اصلی آنها را ببینند که هیچ سانسوری در آنها صورت نگرفته، داستان فیلم مشخص است و مثل فیلمهای خارجی که از تلویزیون پخش میشود، نیستند. گاها پیش میآید که وسط فیلم آقا و خانمهایی را میبینیم که اصلا رابطهشان مشخص نیست و با دوبله این کاراکترها را به خواهر و برادر یا پسرعمو دخترعمو تبدیل کردهاند! تا یک سری مسائل حل شود. اینها چیزهای خوشایندی نیست و لطمه به فرهنگ جامعه میزند و در واقع اغوای تماشاگر است. این فیلمها در کنار انبوه سریالهای تکراری که از شبکههای مختلف پخش میشود، به جای ایجاد جاذبه، برای مخاطب دافعه ایجاد میکند. برای مثال پخش سریال «متهم گریخت» برای چنددهمین بار با وجود سه یا چهار بار بازپخش آن، در سالی که گذشت. اینها نشاندهنده این است که تلویزیونیها کمکار هستند. فعال نیستند. سالهاست که دیگر در عرصه تولید آثار مناسب نوروزی و طنز از هنرمندان حرفهای، خبری نیست. تنها طنز همین «نون خ» هست که آن هم بیشتر شبه طنز است تا طنز. چرا دیگر از سروش صحت یا مهران مدیری خبری نیست؟ خیلیهای دیگر که در این زمینه کار میکردند الآن کجا هستند؟ چرا دیگر با تلویزیون کار نمیکنند؟ اینها پرسشهایی است که تلویزیونیها باید جواب بدهند.
او با اشاره به این که دست های تلویزیون خالیاست، درباره ویژه برنامههای تلویزیونی گفت: در ایام پیش از شروع سال جدید و همچنین در ادامه آن، با یک سری ویژه برنامههای نوروزی در تلویزیون روبرو شدیم که این برنامهها هم بیش از هر چیز در دکورها و اکسسوار صحنه نوآوری داشتند. وگرنه همان آدمهای تکراری، همان صحبتهای تکراری، بدون هیچ خلاقیت، نوآوری و حرفهای تازه برای گفتن که امیدآفرین و شادی بخش باشد. صرفا مهمانهای برنامه میآیند و یک سری خاطرات تکراری قدیمی که در چندین برنامه گفتهاند را دوباره تکرار میکنند و میروند. این برنامهها مخاطب را جذب نمیکند.
جبار آذین در پایان گفت: مهمترین مسئلهای که میخواهم به آن اشاره کنم، این است که چون ایام نوروز امسال، مصادف شده با ماه مبارک رمضان، هیچکدام از تولیدات تلویزیون چه قدیمی و چه جدید اصلا ربطی به ماه مبارک رمضان ندارند. متاسفانه تلویزیون نه توانسته به نوروز به طور شایسته بپردازد و نه توانسته به طور مناسب و محتواگرا به ماه رمضان توجه کند. در نتیجه اگر قرار باشد به عملکرد تلویزیون در ایام نوروزی نمرهای داده شود و این نمره را از پنج بگیریم، تلویزیون دو هم نمیگیرد.
غلظت برنامههای شاد تلویزیون بسیار کم بوده است
حسن نجاریان تهیهکننده سریال «آتش و باد» در خصوص عملکرد تلویزیون در ایام نوروز گفت: من در این ایام آنقدر درگیر کارهای مربوط به پخش سریال «آتش و باد» بودم که به صورت کامل نتوانستم برنامههای نوروزی تلویزیون را دنبال کنم. اما در این مدت با شنیدن نظرات بسیاری از دوستان بسیار نگران و شاکی بودم. چرا که اغلب دوستان معتقد بودند نسبت به سالهای گذشته غلظت برنامههای شاد تلویزیون بسیار کم بوده است همچنین برنامههای سرگرم کننده تلویزیون نیز نسبت به قبل کاهش یافته و نتواسته ساعات سرگرمی برای مخاطبان ایجاد کند. دوست داشتم که تلویزیون به عنوان یک رسانه مرجع بتواند این ماجرا را پوشش بهتری بدهد.
ندا روزبه
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است