روزنامه صبا

روزنامه صبا

کارگردان و نویسنده «کن پامنار»:

«کن پامنار» بازگوکننده مفهومی از بطن جامعه است


عنوان سیاه‌نمایی برای فیلم‌هایی مثل «کن پامنار» یک برچسب احمقانه‌است که ممکن است از طرف هر کسی به فیلم الصاق شود.  


فیلم «کن پامنار» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی اشکان درویشی از چهارشنبه ۲۴ اسفندماه سال ۱۴۰۰ تا کنون در سینماهای منتخب گروه «هنر و تجربه» روی پرده اکران است. این اثر به نویسندگی سیروس همتی و براساس طرحی از اشکان درویشی به نگارش و تولید رسیده است، درخلاصه فیلم آمده است: روایتی از زندگی کودکان کار در محله‌های فقیرنشین مناطق پایین شهر تهران و حمایت از دختران مظلوم افغانستان است. سیامک صفری، بابک نوری، علیرضا استادی، ندا حسینی، سیروس همتی و مهدی تارخ و فریبا کوثری در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند. مجری طرح فیلم «کن پامنار» را موسسه نقطه عطف سینما، بر عهده داشته است. خبرنگار صبا گفت و گویی با سیروس همتی(نویسنده) و اشکان درویشی(کارگردان) داشته است که در ادامه می‌خوانید.

 

برای قلم ارزش قائلم

سیروس همتی نویسنده فیلم سینمایی «کن پامنار» در خصوص نگارش فیلم‌نامه آن گفت: واقعیت امر این است که «کن پامنار» فیلم‌نامه‌ای شد که خودم هم فکرش را نمی‌کردم. از ابتدا نگارش این فیلم‌نامه برای من خیلی جدی نبود تا این‌که احساس کردم قضیه برای کارگردان و کسی که طرح اولیه را به من سفارش داده، به شدت جدی است. در نهایت بعد از تماس‌های متعدد و اصرار مبنی بر این‌که با هم این کار را انجام دهیم؛ نگارش آن را شروع کردم. و بعد از آن چه شب‌ها که تا صبح روی متن کار می‌کردیم.

او در ادامه گفت: این سخت‌گیری‌ها بی دلیل نبوده، بالاخره آبروی من بود، از همان ابتدای امر هم چندین بار از کارگردان خواهش کردم که برای نویسنده، فایل ویژه‌ای قائل باشد. چرا که من من برای قلم ارزش قائلم. وقتی در بعضی از فیلم‌نامه‌ها، فیلم‌ها و بنرها، نام نویسنده را نمی‌بینم، به من برمی‌خورد. از نویسنده شاکی می‌شوم که چرا برای خودش ارزش قائل نیست؟ همین‌طور از نگاهی که کارگردان دارد، شاکی می‌شوم به اعتقاد من، نویسنده مولف اول اثر است. بنده و اشکان درویشی شب های زیادی را به کلنجاررفتن با متن گذراندیم. محصول و شیرینی این رفاقت یک فیلم سینمایی شد به نام «کن پامنار»، چیزی که الان روی پرده سینماست.

همتی از پیش‌بینی‌های خود در مورد «کن پامنار» گفت: شک ندارم که اگر «کن پامنار» در جشنواره‌های مربوط به کودک و نوجوان از جمله جشنواره کودک و نوجوان اصفهان و همچنین جشنواره‌های بین‌المللی حضور پیدا کند؛ قطعا عرض اندام خواهد کرد و خودش را نشان خواهد داد. چرا که از نظر من موضوعی که ما در دست گرفتیم در کشورهای دیگر، کمتر یا اصلا به آن پرداخت نشده است و برایشان سوژه جالبی خواهد بود.

نویسنده «کن پامنار» با اشاره به عنوان «سیاه‌نمایی» که به برخی فیلم‌ها داده می‌شود؛ گفت: اگر در مورد سینمای نوآر یا سینمای سیاه مطالعه کنید، متوجه می‌شوید که در کشور فرانسه و امثال آن منتقدین مجله کایه‌دوسینما، از کارگردان‌هایی که به نقاط مهم معضلات اجتماعی شهری اشاره کرده‌اند؛ تشکر می‌کنند. آن مجله زیر دست شهردارِ شهر پاریس یا شهردار شهری که بیانگر موضوع چالش برانگیز سینمایی است  می‌رود و سینما بهانه‌ای می‌شود  برای ارتباط بین هنرمندان و مسئولین. اما در سینمای ما وقتی یک معضلی مطرح می‌شود، به آن اتیکت سیاه‌نمایی زده می‌شود و می‌گویند ما چنین چیزی را نداریم. اگر نداریم چطور به ذهن نویسنده و سازنده فیلم رسیده است؟ یک بحث سینمای علمی تخیلی هست که به طور مثال نویسنده تخیل کند که الان هشت هزار فرسخ زیر دریا یا در کره ماه زندگی هست؛ این می‌شود سینمای تخیلی. ولی در سینمایی که از بطن جامعه و اجتماعی است و داعیه سینمای فرهنگی دارد، حتما نویسنده اثر چیزی دیده‌است که آن را به فیلم‌نامه تبدیل کرده‌، پس عنوان سیاه‌نمایی برای فیلم‌هایی مثل «کن پامنار» یک برچسب احمقانه‌است که ممکن است از طرف هر کسی به فیلم الصاق شود.

او در ادامه افزود: به جای پاسخ دادن به سوال، نباید صورت مسئله را پاک کرد. چنین چیزی در «کن پامنار» وجود ندارد. تک تک پلان‌ها و سکانس‌های «کن پامنار» بازگو کننده مفهومی از بطن جامعه است. مثلا این فیلم چالش مسئولیت پذیری کودکان را در مقابل بزرگسالان به تصویر می‌کشد و در شمایل یک طرح داستانی نشان می دهد؛ اگر مسئولیتی را به بچه‌ها بسپارید، متوجه می‌شوید که چگونه آن را به نحو احسن به نتیجه می رسانند. همان‌طور که در فیلم بچه‌ها یک خانه ویران شده را تبدیل به باغچه ای کردند، که محلی امن برای رشد است، جایی که پتانسیل های شگرفی برای زندگی و درآمدزایی دارد. این‌ها را چه کسانی انجام دادند؟ و به فکر چه کسانی رسید؟ همین بچه‌ها. اگر من این هنر را به جامعه تعمیم دهم، این نتیجه را می‌گیرم که اگر به بچه‌های کار، فکر، کلاس، کتاب، ارتباط و بها داده شود چه کارهای مثبتی که نمی‌کنند.

اشکان درویشی محصول زمان خودش است

سیروس همتی در پایان در مورد کارگردان «کن پامنار» گفت: اشکان درویشی از آن دسته افرادی است که وقتی یک یا علی بگوید، تا آخرش می‌رود. در نمایش «فیش‌آباد» هم این اتفاق افتاد. در کار بعدی ما «ایجنت» هم می‌دانم همین‌طور خواهد بود چرا که با کسب تجربه در این مسیر کاملا بر نقاط ضعف و قوت اشراف دارد و می‌داند چه کاری باید انجام دهد. اشکان درویشی علاوه بر انرژی بالا، هوش به شدت بالایی هم دارد و اغلب چند قدم از بقیه جلوتر است. می‌داند چه موضوعی را چه زمانی باید کار کند. هر کجا که احساس کند وقتش است، آن کار را انجام می‌دهد. چرا که فیدبک آن را، در آن لحظه احساس می‌کند. جمله معروفی هست که می‌گوید «هنرمند محصول زمانه خودش است»، من در مورد اشکان درویشی این نظر را دارم؛ اشکان درویشی محصول زمان خودش است. آثارش خیلی با شرایط روز آن دوره و آن سال و آن ماه عجین است.

اشکان درویشی: اهل گل به خودی زدن، نیستم!

اشکان درویشی کارگردان فیلم سینمایی «کن پامنار» در خصوص بازخورد فیلم گفت: بعضی اوقات برداشتی از یک فیلم داریم و فکر می‌کنیم که چه اتفاقی قرار است برای آن بیفتد و برآورد ذهنی‌ای برای آن داریم. برآورد ذهنی ما در مورد انعکاس«کن پامنار» در جامعه هرچقدر هم که خوب بود، به این اندازه نبود و شگفت زده شدیم. «کن پامنار» اثری بود که سروصدای زیادی از همان ابتدا ایجاد کرد و نظر مخاطبان را به سرعت به خود جلب کرد.

او در ادامه گفت: ما به یک برشی از بچه‌های کار پرداختیم که خیلی قابل لمس است. در شعر و ادبیات و داستان‌نویسی به این می‌گویند سهل‌ و ممتنع، یعنی ورود به مفهوم یا موضوع آسان و قابل لمس که اجرایش سخت و ناشدنی است. چرا که نشان دادن آن بچه های کار در یک صحنه آسان در قابی آشنا و همیشگی این بار با مفاهیم عمیقی آسان از پشت پرده‌های عجیب و غریبی تلفیق شده است. چیزی که حتی درساخت ما را به سختی های عجیبی دچار کرد و ما در طول ساخت «کن پامنار» با این قضیه بارها روبرو شدیم.

درویشی در خصوص واژه سیاه‌نمایی در فیلم‌سازی گفت: از بعضی مسئولین خواهش می‌کنم کاری نکنند که فیلم‌سازهای جوان از ترس این‌که نکند سیاه‌نمایی شود، به معضلات و دغدغه‌های اجتماع ورود نکنند. معمولی‌ترین سیاه‌نمایی در بچه‌های کار، تعرضات جنسی است که من اتفاقا اگر به این مسئله ورود می‌کردم به قول معروف این گل به خودی من بود. نه به خاطر ممیزی و سانسور، به این دلیل که من کشورم را دوست دارم. در واقع اگر فیلم به جشنواره‌های بین‌المللی می‌رفت و دیده می‌شد که بچه‌های کار ما تا این حد در شرایط سختی هستند، با این کار، کشورم را می‌کوبیدم. پس این برشی که من از بچه‌های کار نشان دادم، سیاه‌نمایی نیست، یک تلنگر است. تلنگر تا سیاه‌نمایی خیلی فاصله دارد. در واقع ما به این بخش ورود کردیم تا بتوانیم یک معضلی را حل کنیم. و ناگفته هایی را حداقل در این حد نشان دهیم.

امر به معروف، شرایط و قوانین خاصی دارد

او خاطرنشان کرد: خاطرم هست زمانی که آقای رضا درمیشیان فیلم «لانتوری» را ساخت، به او هم این ایرادات گرفته شد که چرا به مسئله اسیدپاشی ورود کرده و با این کارش سیاه‌نمایی کرده‌است. در حالی که از نظر من اگر چند «لانتوری» دیگر ساخته می‌شد؛ باعث می‌شد تا لااقل ارگان‌ها بیشتر به هوش باشند. حواسشان به این باشد که اتفاق اسیدپاشی در حال افزایش است و راهکاری اساسی برای آن پیدا کنند. اتفاقا من معتقدم که باید فیلم‌های زیادی در مورد امر به معروف و نهی از منکر ساخته ‌شود. اصلا امر به معروف، شرایط و قوانین خاصی دارد. شما اگر بخواهید نکته تاثیرگذاری هم بگویید، باید آن را نرم و جذاب کنید و در یک خفای کامل که آبروی فرد ریخته نشود، مسئله را به او گوشزد کنید. فکر می‌کنم این برمی‌گردد به ترس ما، ما از ترس اینکه اثرمان دچار شعار زدگی نشود یا یا سیاه‌نمایی نکنیم  اصلا به موضوعات مهم و چالش برانگیز ورود نمی‌کنیم.

درد، ملیت نمی‌شناسد

درویشی در ادامه با اشاره به دیگر بخش‌های «کن پامنار» گفت: برای قضیه کودک همسری در «کن پامنار» از دختر افغان استفاده کردم، برخلاف باور غلط برخی از دوستان، علت این انتخاب و استفاده نکردن از دختر ایرانی، ممیزی نبوده است. بلکه من با این انتخاب، قصد داشتم اتحاد را نشان دهم و بگویم که درد در هر کجای دنیا قابل شناسایی است. دردکشیدن ملیت، قومیت، رنگ، نژاد و کشور نمی‌شناسد، درد درد است. همان‌طور که در داستان فیلم، پسرهای ایرانی و بچه‌های کار ایرانی متحد می‌شوند تا یک مشکل از یک دختر افغان حل شود. این نشان‌دهنده این است که آن‌ها زمانِ درد، ملیت نمی‌شناسند. همان‌طور که وقتی بچه‌های کار همه دور هم جمع می‌شوند وقتی به جمع‌شان ورود کنید متوجه می‌شوید که هیچ‌کدام نمی‌گویند کدامشان ایرانی است یا افغان. آن‌ها فقط نام یکدیگر را صدا می‌زنند. مسئله ملیت برایشان مهم نیست. مهم این است که آن ها دردی مشترک دارند و کنار هم ایستاده‌اند. وقتی این موضوع برای آن‌ها اهمیت ندارد برای فیلم‌ساز چرا باید اهمیت داشته باشد؟ حالا اگر به جای آن یا به صورت موازی یک پسر کار ایرانی را نشان می‌دادم که به مشکل خورده و بچه‌های کار افغان را نشان می‌دادم که برای حل این مشکل تلاش می‌کنند؛ ممکن بود فیلم شعار‌ زده شود چون ما در کشورمان تعداد بچه‌های کار ایرانی خیلی بیشتر از تعداد بچه‌های کار افغان است.

درویشی در مورد ساخت فیلم بعدی خود گفت: در فیلم سینمایی «ایجنت» که تولید آن از چند هفته آینده آغاز خواهد شد، ما به پشت پرده‌های فوتبال ورود می‌کنیم. من قبل از ساخت آن، به دلیل امکان این انتقاد که در فیلم، از ترس ممیزی به خیلی از بخش‌های فوتبال اشاره نشده، می‌خواهم بگویم که من خیلی از بخش‌های کثیف فوتبال را می‌دانم. فوتبال ما متاسفانه سیاهی زیاد دارد، اما ما در فیلم به کوچکترین آن ورود می‌کنیم و تنها برشی از یک صحنه ورزشی از فوتبال را به تصویر می کشیم. در این جا هم معتقدم که اگر بخواهیم همه آنچه که هست را نشان دهیم در کنار افشاگری، نوعی گل به خودی هم محسوب می‌شود. هرچند که می دانستم، با همین روش؛ یعنی پرده برانداختن از ناگفته‌ها در جشنواره های بین المللی جسور خوانده می شدم و و فیلم جوایز بیشتری را دریافت کند. ولی من واقعا این را دوست ندارم و نشان دادن یک برش معمولی‌تر از فوتبال را ترجیح می‌دهم. از طرفی دکتر شریعتی می‌گوید: «اگر قرار به مُردن است سعی کن کشته شوی، نفله نشوی» من اگر الان بخواهم به همه قصه‌های فوتبال ورود کنم، نفله می‌شوم. چون الان اشکان درویشی‌ام، قد و قواره‌ام کوتاه‌تر از آن است که بخواهم پرده از رازهای مافیای فوتبال برافکنم. و متاسفانه در همین مسیر گنده‌تر از من‌ها، امثال عادل فردوسی پور همه خانه نشین شده‌اند.

او افزود: من معتقدم که قبل از هر چیز باید این را سنجید که جوامع بین‌الملل از موضوع فیلم استفاده می‌کنند یا سوءاستفاده. احساس من این است که برخی افشاگری‌ها بیش از آنکه راهگشا باشند، تبدیل به بن بست می‌شوند و همان تعبیر گل به خودی را به خود می گیرند. چرا که وقتی هنرمند در اثرش صادقانه معضلات کشورش را نشان می دهد، مواجه اثر با جهان شکل دیگری پیدا می کند، شکلی که هیچ نشان از کمک کردن برای درست شدن شرایط را با خود ندارد و تنها عاملی می شود برای اینکه فرهنگ و کشور در جهان به سخره و تحقیر گرفته شود. واقعیت این است که با نمایش معضلات کشور، آن‌ها کاری برای ما انجام نخواهند داد و فقط ما را می‌کوبند. یعنی ممکن است با ضعفی که من در فیلم خود از کشورم نشان می‌دهم به من جایزه بدهند ولی این را در بوق و کرنا می‌کنند و می‌گویند ایران حقوق بشر را رعایت نمی‌کند. با این‌که معضلات کودکان کار در خیلی از کشورهای اروپایی خیلی عمیق تر و حتی فاجعه بارتر از کشورهای آسیایی است. همان طور که خیلی از این اتفاقات تلخی که در فوتبال ایران است، در کشورهای دیگر هم وجود دارد.  حالا من چرا باید کشورم را تا این حد حقیر نشان دهم و کوچکش کنم؟ برای یک جایزه!؟

معضلاتی که با تلنگر حل نمی‌شوند با پتک هم حل نخواهند شد

درویشی در ادامه گفت: ساخت یک سری موضوعات جذاب است اما حل شدن آن مهم است. مانند باند مافیای دستفروشان مترو که مدت‌ها پیش افشاگری شد. این قضیه نشان دادنش جذاب بود ولی آیا در آن مقطع زمانی حل شدنی بود؟ یا اصلا اجازه داده می‌شد که در مورد آن محتوایی تولید شود؟ حرف من این است که خیلی از موضوعات پشت پرده فوتبال جذاب است اما حل شدنش مهم است نه صرفا نشان دادنش. فرض بر اینکه من به همه آن اتفاقات هم  ورود می‌کردم،  اما بعد از آن چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یک سری از این اتفاقات ممکن است باعث تلنگر باشد مثل پول گرفتن از خانواده‌های بچه‌ها بابت ورودشان به تیم‌های بالاتر این می‌تواند باعث تلنگر و پیدا کردن راه‌حلی برای این مسائل شود. اما یک سری قضایای خیلی خیلی بزرگ‌تر و شدیدتر در پشت پرده‌های فوتبال هست که یک کارگردان با نشان دادنش نمی‌تواند موجب تلنگر شود. معضلاتی که با تلنگر حل نمی‌شوند با پتک هم حل نخواهند شد.

اشکان درویشی در پایان گفت: سعی من بر این است که به پشت‌پرده‌ها رجوع کنم. حتی در ذهنم هست که بعد از ساخت «ایجنت»، به پشت‌پرده‌های خیریه‌ها ورود کنم. به دلیل این‌که همسرم یک موسسه خیریه به نام «فرشته‌های بهشتی» دارد، گاها ناخودآگاه درگیر یک سری اتفاقات می‌شوم و می‌بینم که خیریه‌ها هم پشت‌پرده‌های عجیب و غریبی دارند و دوست دارم به این قضیه هم ورود کنم. البته موضوع دیگری که برایم چالش برانگیز شده است، پشت پرده های سینما و خصوصا تهیه کننده ها هستند که مدتی است براین دغدغه برانگیز شده است.

 

ندا روزبه

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است