گفتگو با عوامل «معرکه در معرکه»
قهرمانی، پهلوانی نیست!
طهمورث: نمایش «معرکه درمعرکه» با مشتی ادعا و رجزخوانی شاگرد از منیت ها و پهلوانی آغاز میشود.
نمایش «معرکه در معرکه» به کارگردانی سیاوش طهمورث و تهیه کنندگی وحید لک از ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ درتماشاخانه ایرانشهر بر روی صحنه است. این نمایشنامه پیش از این، در چندین دوره اجراهای موفقی را ازسر گذرانده است.«معرکه در معرکه» نمایشنامهای است به قلم داوود میر باقری که بر اساس طرحی از سیاوش طهمورث به نگارش در آمده است و داستان آن درباره پهلوانی است که در پی شکایت یک زن، از همه آنچه که در زندگی داشته حتی نام و رسم خود میگذرد. این نمایش که در آن سیاوش طهمورث، مجید رحمتی، نسیم ادبی، سیروس سپهری و دنیا فتحی به ایفای نقش پرداختهاند هر روز ساعت ۲۰ در تماشاخانه ایرانشهر سالن استاد سمندریان تا ۲۹ اردیبهشت سال ۱۴۰۲ بر روی اجراست. خبرنگار صبا با عوامل این نمایش گفتوگویی داشته است که در ادامه میخوانید.
سیاوش طهمورث: قهرمانی، پهلوانی نیست!
زندگی یک معرکه بزرگ است میدان این معرکه بزرگ، دنیاست. پهلوان این معرکه بزرگ آدم است. معرکهای که برد و باخت آن پاکی و ناپاکی است. نمایش معرکه درمعرکه با مشتی ادعا و رجزخوانی شاگرد از منیت ها و پهلوانی آغاز میشود. شاگرد تمثال انسانی که منیتها و سور و سات پهلوانی، او را در دام خود گرفتار ساخته است، کسی که گرفتار من بودم و من هستم بشود، زندگی خود را از پیش باخته است. شخصیت اصلی این نمایش اما پهلوانی است که به واسطه اتفاقاتی که بر او حادث می شود، مسیر هفت خوان مردانگی و انسانیت را طی میکند. اتفاقاتی که چشم او را به اطرافش به زندگی باز میکند. او دیگر مردم را چون تماشاچیانی که در معرکه گیری به تشویق او می ایستند نمیبیند، و از قهرمانی در معرکه کنار میکشد تا مرز کلمه قهرمانی و پهلوانی را در این کارزار زندگی مشخص کند، در معرکه دنیا هر کسی میتواند قلهای را در سیاست، اقتصاد در ورزش فتح کند و قهرمان آن معرکه باشد، اما معنی این فتوحات پهلوانی نیست، پهلوان نمایش«معرکهدرمعرکه» با قربانی کردن همه آنچه که داشته بدون اینکه نامی از پهلوانیاش را حتی برای خود نگه دارد، پهلوانانه زندگی میکند. او جایی از زندگی میایستد تا میان پهلوانی و قهرمانی مرز رشنی ترسیم کند، همان جایی که انتخاب میکند به جای قهرمان یک پهلوان باشد. اگر کسی را پیدا کردید در اقوام، همسایهها و به طور کل در مملکت که اینچنین خصلت و خلق و خویی داشت سلام من را به او برسانید.
مجید رحمتی: زندگی یک معرکه بزرگ است
مجید رحمتی از کودکی نمایش را با تعزیه خوانی و شبیه خوانی شروع کرده است، او دانش آموخته رشته بازیگری تئاتر در از دانشگاه آزاد اراک است و حدود ۲۰ سال است در تمامی عرصه های نمایشی و جشنواره ای تئاتر فعالیت میکند. از مهمترین نمایش های او که با اقبال مخاطب مواجه شده است نمایش «کریملوژی» به کارگردانی رضا بهرامی، «اتاق محترم» به کارگردانی محمد رحمانیان، «کهبدتاراج» به کارگردانی غلامرضا لبخندی است. او هم اکنون در نمایش «معرکه درمعرکه» به عنوان یکی از بازیگران اصلی در نقش بچه مرشد پهلوان به ایفای نقش میپردازد.
در این نمایش علاوه بر بازیگری، عمدتا آواز خوانی هم داشتهاید، آیا به واسطه همین تسلطتان بر آواز خوانی بوده است که برای این نقش انتخاب شدهاید؟
خیر، من در نمایش های که نیاز به آوازخوانی نداشته است هم کار کردهام، اما تخصص سبکی من در اجرای نمایش های ایرانی مانند پرده خوانی، نقالی ، روحوضی و.. است به واسطه همین بازی در سبک نمایشی ایرانی، در گروهی به نام «نیست» سالهاست که فعالیت میکنم گروهی که حدود ۱۵ سال است که به صورت تخصصی روی شیوه های اجرایی نمایش ایرانی کار میکند. «مجلس نقالی رومئو و ژولیت» از نمونه کارهای موفق این گروه بود که نمایشنامهای از شکسپیر را به سبک ایرانی اجرا بردهایم.
با توجه به سابقه ای که دارید اقبال مخاطب را از سبک و نمایش ایرانی چگونه دیدهاید؟
درست است که این شیوه های اجرایی در زمانه امروز قدری مهجور واقع شده است و نگاه مخاطب به این آثار به شکل موزهای است. اما به دلیل اینکه این سبکهای نمایشی ریشه در فرهنگ، تمدن و آئین سنتی مردم ایران دارد، همچنان با اقبال مخاطبان خصوصا در قشر جوان مواجه شده است.
از همکاری با سیاوش طهمورث در نمایش معرکه در معرکه برایمان بگویید؟
معرکه در معرکه سومین همکاری بنده با استادطهمورث است. قبل از این در نمایش «بردارشدن منصوربن حلاج» و «سوگ سیاوش» با ایشان سابقه همکاری داشتم. اجرای این نمایش به خاطر متنی که دارد برای من تجربه جذابی است. در دوران دانشجویی متن این نمایشنامه از منابع مرجعی بود که دانشجویان تئاتر با بازی کردن گوشههای از این متن خود را محک میزدند. همچنین بازی استاد طهمورث با ۷۵ سال سن در این نقش با سختی هایی که دارد، بسیار دیدنی است و از نظر من از معجزههای نمایش است. در این نمایش نقش شاگرد پهلوان را دارم چیزی که در واقعیت هم جریان دارد، من در این نمایش فوت بازیگری را از استاد میآموزم.
معرکه در معرکه از زبان مجید رحمتی:
مفهومی که این نمایش به تصویر کشیده پهلوانی و عیاری و جوانمردی است که از بین رفته است. این نمایش به دنبال زنده کردن عیار زرین و اصیل پهلوانی ایی است که میتواند با اسطوره سازی در نسل آینده، جامعه را نجات دهد
آیا تئاتر درحال حاضر برای کسی که در این رشته فعالیت می کند میتواند منبع درآمدزا باشد؟
در حال حاضر خیر. این مسئولیت که تئاتر به عنوان شغل برای هنرمند تعریف شود، به عهده ادارات و سازمانها تصمیم گیرنده بوده است که متاسفانه سالها با سهلانگاری و بیکفایتی از قبول این مسئولیت بزرگ سر باز زدهاند. در دهه ۶۰ که اداره تئاتر فعال بود، بازیگرانی مانند خسرو شکیبایی،پرویز پرستویی، علی نصیریان کارمند ثابت اداره تئاتر بودند و با توجه به رتبهبندی حقوق ثابت دریافت میکردند. آنها هر روز صبح وارد مجموعه میشدند و مشغول تمرین نمایش و .. می شدند. این شکلی بود که از قبل وجود داشته است و نتیج خوبی را در تئاتر ایران رقم زده است اما در ادامه به جای اینکه بهتر شود این زیر ساخت های موثر به کلی از بین رفته و شاهد تصمیماتی هستیم که به ضرر هنر نمایش است. مسائلی چون شکلگیری سالنهای خصوصی، استفاده از بازیگرانی که به آن ها چهره میگویند! من نمیدانم چطور است که اگر بازیگری از سینما و تلویزیون به تئاتر میآید به او لقب بازیگر چهره را میدهند اما در مقابل اگر بازیگر پرکاری از تئاتر به تلویزیون و سینما برود او را چهره نمی نامند! معیار و محک این دوستان احتمالا تنها شناخته شدن بازیگر در بین مخاطبان است، اگر این است، آیا این معیار آسیب زننده به تئاتر نیست؟ در ادامه اینکه فکر میکنم فقط در ایران است که هنرمند برای اجرای کار هنری خود باید از جیب پول بدهد، هزینه اجاره سالن و … این ها دردهایی است که در میان جامعه تئاتری ایران بیداد میکند و احساس من این است که گوش شنوایی برای آنها نیست.
سیروس سپهری: تئاتر ادب است ملتی که تئاتر ندارد ادب ندارد.
نمایش «معرکه در معرکه» از نگاه سیروس سپهری:
نمایش معرکه در معرکه از صفات انسانیایی میگوید که پاک فراموش شده است. همان جوانمردی که در ایران کهن در میان مردان ایرانی حرف اول را می زد و حالا نیست. مردانگی ایی که در آن گذشتن از حق خود و حتی از بین بردن منافع خود برای دیگر ارزش بود. اینجاست که به گفته استاد طهمورث مرز پهلوانی و قهرمانی مشخص می شود و اینکه همه کس میتوانند قهرمان باشند اما هرکسی به درجه پهلوانی نمیرسد.
نقش خاص و سختی را در این نمایش برعهده داشتید، در مورد اینکه چگونه توانستید به این نقش نزدیک شوید صحبت کنید؟
مرحوم سیروس گرجستانی قبل از من این نقش را در سال ۱۳۷۲ به اجرا برده است، به همین خاطر من به صورت ناخودآگاه در اجرا با او مقایسه می شدم. «لوطی» نقش شریر و سختی بود و نمایشی از مردمان باری به هرجهت و نون به نرخ روز است. درآوردن نقش به این شکل که دیدید زمان بسیاری برد، دوستان با مشورت قصد کمک به بنده را داشتند اما من از آنها خواستم که بگذارند خودم نقش را در درونم بیافرینم، که خوشبختانه بالاخره این اتفاق افتاد و نقش لوطی از کار درآمد.
صحبت پایانی:
تئاتر نیاز به حمایت دارد، در تمامی کشورها این مسئله به خوبی اجرا میشود. اما در ایران این مسیر به اشتباه رفته است. حدود ۱۰ سال پیش این تصمیم گرفته شده بود که گروههای تئاتری خود را به ثبت برسانند و با حمایت دولت، هر سال بدون هیچ دغدغهای دو نمایش برای اجرا آماده کنند. به این شکل در هر گروه کاملا شغل ها تفکیک شده و از همان ابتدا مشخص بود و کارگردان برای هر اجرا از بابت بقیه شاخه ها تیم نویسندگی، اجرا و بازیگری، گروه طراح لباس و صحنه خیالش راحت بود و با همین اطمینان قلبی کار خود را شروع میکرد و خروجی آن هم می شد؛ تئاتر، تئاتر و تئاتر، آنچه که جامعه بیش از هر چیز به آن نیاز دارد، یادم میآید که بزرگی میگفت: “تئاتر ادب است ملتی که تئاتر ندارد ادب ندارد.”صحنه تئاتر برای همه مانند مدرسه ایست که اساتیدی چون استاد طهمورث و بزرگان دیگر در حال درس دادن در آن هستند و وظیفه ما این است که همواره بیاموزیم. ما در ایران هر سال حدود ۳۰۰۰ فارغ التحصیل بازیگری از موسسات آزاد و دانشگاهها داریم اما سهم این جوانان برای رسیدن به خواستههایشان چیست؟ کسانی که در همان سالهای ابتدایی فارغ التحصیلی احتمالا مدتی را دورتادور تالار وحدت دیده میشوند طوری که انگار در حال طواف این خانه هستند، بعد از آن احتمالا با چند کارگردان برای بازی در نمایش صحبتهای بی نتیجهای دارند که ماحصل آن میشود خستگی خود و خانوادهایشان و در انتها رها کردن این رشته و شغل، این است ماحصل این حرفه به طور عموم که جوانان علاقهمند را در طولانی مدت دچار سرخوردگی و گاها انحراف میکند. تئاتر برای علاقه مندان و هنرمندان امروز دری بسته است. برای من این گشایش در سن ۵۰ سالگی با بازی در سریال «نون خ» و در تئاتر با بازی در نمایش «معرکه در معرکه» اتفاق افتاد. هرچند قبل از آن در فیلمها و نمایشهای زیادی بازی کرده بودم. من در این راه، بسیار پافشاری کردم و به اصطلاح کفش آهنی به پا کردم، اما حالا با این شرایط وحشتناک و سختتر از گذشته، من واقعا دلم برای علاقه مندان، فارغ التحصیلان این رشته میسوزد، یکی از همینها دختر خودم است که در رشته بازیگری درس میخواند. من عاشق و مجنون بودم و با وجود شرایط راحتتر، هم اکنون اینجا ایستادهام، دیگر نمیدانم برای او چه رخ خواهد داد! از نظر من تمامی این مصائب مستقیما به سیاست گذاری های دولت برمیگردد. کسانی که باید یک بار برای همیشه تکلیف خود را با این مسئله روشن کنند که” اصلا تئاتر می خواهند یا نه؟” به یاد دارم یک روز یک مدیر کل در ارشاد به صورت واضح به من گفت: “اگر ما تئاتر نخواهیم چه کسی را باید ببینیم! “جدا از این حرف، کارشکنیهایی که مسئولین تصمیم گیرنده در این حوزه دارند کاملا بیانگر همین نخواستن تئاتر است. و یکی از دلایل سقوط فرهنگ ما همین خط زدن هاست. کسی که به تماشای یک تئاتر می نشیند، رفتار اجتماعی اش اصلاح می شود.کشوری که مردمش فرهنگ دیدن تئاتر را ندارند فرهنگ زندگی کردن را نیز ندارند.
دنیا فتحی: میدان کارزاری که پهلوان میکشد و پهلوان میزاید
دنیا فتحی کوچکترین بازیگر نمایش معرکه در معرکه است او متولد کرمانشاه و دانش آموخته کارگردانی نمایش است. او از سال هشتادو دو فعالیت هنری خودم رو آغاز کرده و پیش از این سابقه بازی در چندین سریال و تئاتر صحنه ای را دارد.
تئاتر در زندگی شخصی دنیا فتحی چه جایگاهی دارد؟
تاتر در زندگی من جایگاه بالایی دارد و همواره اولویت من برای زندگی کردن بوده است. به همین خاطر است که توانسته ام در طول این همه سال با وجود مرارت ها، مداوم کار کنم و پا پس نکشم .تئاتر در زندگی من موهبتی بزرگ و مقدس است که قابل قیاس با هیچ چیز دیگر نیست.
کار کردن با استاد طهمورث چه مزه ای داشت؟
کار کردن با استاد طهمورث جذاب و شیرین و البته پر از سختی بود. بازی کردن در مقابل ایشان از بزرگترین افتخارات هنری بنده محسوب میشود. البته نه فقط برای من، هرکسی که مقابل هنر ایشان در بازیگری قرار میگیرد این اتفاق را مبارک می داند. از نظر من مثال استاد طهمورث در علم، اخلاق و هنر تکرار نخواهد شد
نمایش معرکه در معرکه از زبان دنیا فتحی؟
میدان کارزاریست که پهلوان میزاید وپهلوان میکشد. دو قدرت مقابل هم، تقابل خوبی با بدی، تقابلی از خیر و شر، و بازندهای که در واقع برنده است.
سمیه خاتون
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است