روزنامه صبا

روزنامه صبا

شاخصه‌های بومی‌گرایی در هنر انقلاب؛

هنر انقلاب تلاش دارد تا با آحاد مردم ارتباط داشته باشد


مرتضی گودرزی دیباج و سید محسن موسوی از هنر انقلاب و ویژگی‌های آن سخن گفتند.

امروزه دائما میان اهالی هنر پرسش می شود که هنر انقلاب چیست؟ خصوصیات هنر انقلابی را در چه شاخصه‌های می توان برشمرد! چگونه می توان رسانه‌ای هنری را وام‌دار از هنر انقلاب دانست؟ در این میان هستند هنرمندانی از ایران و جهان که در مولفه های متنی و اثری خود با رویکرد هنر انقلاب هم سو بوده و یا اشتراکاتی دارند، اما خود از این رسالت هنری خود در آفرینش اثر بی اطلاع هستند و تنها به دلیل اینکه در همان ابتدا پرسش خود را بر مبنای اعتلای انسان در جامعه معاصر و … گذاشته‌اند، با هنر انقلاب همگام شده‌اند. در این شماره خبرنگار صبا؛ برای هر چه بیشتر روشن شدن ماهیت این هنر و رسالت هایی که این رویکرد هنری در بستر جریان سازی های امروز دارد با دو تن از چهره‌های دانشگاهی و پژوهشی پیرامون هنر انقلاب و ویژگی‌های آن سخن گفته که در ادامه می‌خوانید.

مرتضی گودرزی دیباج:هنر باید زبان توده مردم باشد

مرتضی گودرزی سال ۱۲۴۱ در بروجرد متولد شد. وی فارغ‌التحصیل دکترای فلسفه هنر از دانشگاه مرکزی انگلیس در بیرمنگام است، دوره کارشناسی را در رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبای تهران و دوره کارشناسی ارشد را هم در رشته نقاشی در دانشگاه آزاد اسلامی گذرانده‌ است. او سال‌های بسیاری در حوزه هنری مدیر مرکز هنرهای تجسمی بود و تنها مابین سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ بیش از ۱۰۰ مقاله نگاشته است.

بعد از پیروزی انقلاب هنر انقلابی شکل گرفت. پیرامون این عنوان تعاریف بسیاری وجود دارد. در آغاز بحث تعریف خود را از این موضوع بیان کنید؟

ساده‌ترین تعریف از هنر انقلاب را باید عکس‌العمل مثبت هنر پیرامون انقلاب اسلامی توصیف کرد که به مبانی عملی و نظری انقلاب پاسخ می‌‌دهد. در واقع هر آنچه این مکتب هنری در قالب آثار عرضه کرده پاسخ مثبتی است به مردمی که انقلاب کرده‌‌اند. هنرمند جزئی از مردم است و هیچ‌گاه خود را جدا از مردم ندانسته و رمز ماندگاریش همین امر است.  در چنین فضای وقتی اتفاقی بزرگی چون انقلاب اسلامی به واسطه مردم رخ می‌دهد طبیعی است هنر و هنرمند نیز از آن بهرمند شود.هنر انقلاب به لحاظ تاریخی منوط و وابسته به انقلاب صرف نیست بلکه در گذر زمان به اشکال متفاوت خود را نشان داده است. برای نمونه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هشت سال جنگ تحمیلی آغاز شد. در ادامه هنرمندان در رشته‌های مختلف شروع به خلق اثر در این رابطه کردند. این حرکت و جریان همان هنر انقلاب است که در قالب دفاع مقدس عرضه می‌شود. هنر انقلاب حتی قبل از پیروزی انقلاب وجود داشت. یعنی از ابتدای شکل‌گیری انقلاب در سال ۴۲ تا پیروزی، هنرمندان به اشکال متفاوت طعنه‌هایی به حکومت می‌زدند. این آثار را می‌توان در ادامه انقلاب توصیف کرد.آثار انقلابی که در رژیم ستم‌شاهی خلق می‌شدند یک ویژگی بارز داشتند آن هم استفاده از نمادها در کارهایشان بود چون اگر می‌خواستند به صورت مستقیم به موضوعات مورد نظرشان بپردازند با مشکلات متعدد مواجه می‌شدند البته در مقطعی از دوران پهلوی به دلیل فشارهای خارجی که ایجاد شد کمی فضا بازتر شد. همین موضوع باعث پدید آمدن هنر اعتراضی بود که به صورت مستقیم صاحبان قدرت را هدف قرار می‌داد. هنر انقلاب، متاثر مثبت از انقلاب است. در مقابل هستند هنرهایی که نسبت به انقلاب عکس‌العمل نشان داده‌اند اما این رویکرد منفی بوده است زیرا به لحاظ سیاسی با انقلاب مشکل داشته‌اند و در برخی مواقع نسبت به آن معاندانه هم عمل کرده‌اند.

برای هنر انقلاب چه خصوصیاتی می‌توان برشمرد که آن را در دیگر هنرها متمایز می‌کند؟

برای بررسی خصوصیات انقلاب در ابتدا باید مولفه‌های آن را شناسایی کنیم. در این حوزه (انقلاب) موضوعاتی چون نگاه هنرمند به هستی مطرح می‌شود. وقتی به این حوزه ورود می‌کنیم مباحثی چون روانشناسی اجتماعی و اعتقادی مطرح می‌شود. خصوصیت دیگری که برای هنر انقلاب می‌توان برشمرد، تکلیف محور بودن آن است. این موضوع را حضرت امام (ره) نیز تا پایان عمرشان بارها مورد تاکید قرار دادند که ما تنها در پی انجام تکلیف هستیم. هنر انقلاب همچنین باید تذکر دهنده باشد. یعنی به افراد یا هنرمندانی که هنوز با آرمانی اسلامی و انقلابی همراه نشده‌اند تذکر می‌دهد. در کنار همه خصوصیاتی که برای هنر برشمردم باید بگویم از هنر انقلاب انتظار می‌رود افق پیش روی را هم به خوبی نشان دهد. مسئولیت‌پذیری و توجه به یک افق معناگرای آخرالزمانی و توجه به انسان به عنوان خلیفه‌الله از دیگر خصوصیاتی هنر انقلاب است.

هنر انقلاب همانگونه که گفتم بعد از پیروزی انقلاب به پایان نرسید بلکه در ادامه وظیفه دفاع از انقلاب هم به خصوصیات این شکل از هنر اضافه شد. برای مثال  جنگ تحمیلی و اتفاقاتی که تا به امروز رخ داده از جمله موضوعاتی هستند که انتظار می‌رود در حوزه هنر انقلاب شکل گیرد. برای هنر انقلاب یک ویژگی دیگر می‌توان متصور بود آن هم اینکه این شکل از هنر به‌هیچ‌وجه به دنبال پیچیده‌گویی نبوده است.

چگونه می‌توان مفاهیم انقلابی را در اشکال هنر مورد توجه قرار داد؟

در موسیقی قبل از انقلاب آثار تلخ و کنایه‌آمیزی وجود داشت که حکومت را هدف قرار می‌داد البته طنعه کاملاً مستتر بود پس باید با دقت گوش داده می‌شد تا منظور خواننده فهمیده شود. این اتفاق در دیگر حوزه‌های هنر از جمله نقاشی هم رخ می‌داد. در نقاشی بعد از پیروزی انقلاب ما تحولات چشمگیری را شاهد بودیم. شکل‌گیری نقاشیخط که تلفیقی از نقاشی و خط است از جمله این اتفاقات است.

هنر انقلاب، مخاطبانش بیشتر چه قشری از مردم را در بر می‌گیرد؟ آیا این شکل از هنر مختص به افراد تحصیل کرده و آشنا با تحلیل‌های اجتماعی است؟

به‌هیچ‌وجه. هنر انقلاب تلاش دارد تا با احاد مردم ارتباط داشته باشد. برای همین در بسیاری از مواقع تلاش می‌کند به ساده‌ترین شکل حرف خود را بزند تا توده با آن ارتباط برقرار کند البته آن شکلی از هنر که در توضیحاتی قبلی به آن اشاره کردم (کنایه زدن) به دوران ستمشاهی مربوط می‌شود که موقعیت برای حرف مستقیم زدن نبود اما امروز که این موانع از بین رفته باید آثار انقلابی بتواند توده مردم را جذب خود کند.

نکته‌ای درباره هنر انقلاب وجود دارد که حتماً باید به آن اشاره کنم هنرمند انقلابی از تمامی ظرفیت‌ها و امکانات بهره می‌برد تا در راستای انقلاب حرکت کند پس گاهی مواقع از برخی عاریه‌های دشمن استفاده می کنند تا به او ضربه بزند. این موضوع ریشه تاریخی دارد چون در تاریخ این سرزمین هر گاه دشمنی ورود کرده ایرانیان از مظاهر مخلف آنها که هنر هم یکی از آنهاست استفاده کرده تا به آن ضربه بزند.

هنر انقلاب آیا هنوز حرف‌هایی برای گفتن دارد؟ همچنین بگویید هنرمند انقلابی امروز باید در چه حوزه‌هایی آگاه و مطلع باشد؟

با گذر، دهه‌ها از عمر هنر انقلاب هنوز این هنر نوپاست برای همین هیچ کسی نمی‌‌تواند ادعا کند این بخش از هنر را تا انتها پیموده است. هنر انقلاب را باید نوپا دانست که بخش عمده از اشکل مفهومی آن هنوز شناخته نشده است. درباره پرسش بعدی هم باید بگویم امروز رسانه حرف اصلی را جهان می‌زند پس هنرمند انقلابی باید در این رابطه آگاه باشد. این امتیاز اگر وجود داشته باشد دیگر شاهد برخی مکررات نخواهیم بود.

سید محسن موسوی:اثر هنری باید مبین هنر ناب ایرانی باشد

سید محسن موسوی استاد دانشگاه هنر و استاد مدرسه اسلامی هنر به عنوان یک چهره دانشگاهی که در حوزه‌‌ مطالعات عالی هنر و حکمت هنرهای دینی فعالیت‌های مطالعاتی بیشماری انجام داده معتقد است که باید برای دستیابی به شاخصه‌های هنر بومی، از ظواهر بیرون آمد و به بطن و جزئیات تعریف‌شده دست یافت.

یکی از ویژگی‌های هنر بومی در کشور ما، اخلاق‌مدار بودن آثار است. به عبارتی دیگر وقتی به عنوان مثال صحبت از شاخصه‌ سینمای ایران می‌شود، کارشناسان بلافاصله اخلاقی بودن این سینما را مطرح می‌کنند. نظر شما در این باره چیست؟ می‌توان این نگاه به اخلاق را معیار بومی بودن هنر دانست؟

برخی مواقع ادعا می شود که سینمای ایران، یک سینمای اخلاق گرا است من با این موضوع چندان موافق نیستم چون تعریفم از اخلاق ممکن است متفاوت باشد. اخلاق در ساده‌ترین تقسیم‌بندی آن می‌تواند به دو بخش اخلاق جهانی و انسانی و اخلاق منطقه‌ای یا لوکال تقسیم شود. اگر منظور ما از اخلاقی بودن، اخلاق انسانی و جهانی است، یعنی اخلاقی که قاطبه مردم جهان آن را تمجید می‌کنند، بله سینمای ایران مختصاتی از این نوع از اخلاق را دارد. یعنی وجه احساسی و عاطفی و اخلاقی هیچ مردمی در جهان از دیدن فیلم‌های ایرانی برآشفته نمی‌شود. اما اگر پای‌بندی و متخلق بودن به اخلاق منطقه‌ای است، بخشی از سینمای ایران، به هیج وجه فراهم آورنده‌ی یک بسته اخلاقی متناسب با جامعه‌ی ایرانی نیست.

چگونه می‌توان به این بسته اخلاقی متناسب با جامعه رسید؟

-اخلاق در جامعه ایرانی از دو پشتوانه معرفت دینی و اصول عرفی برخوردار است که بی‌توجهی به هر کدام از آنها می‌تواند یک اثر هنری را از مدار کارکرد اخلاقی بیرون براند. مرز غیر اخلاقی بودن در یک اثر هنری، صرفا پرداختن به پورن و ترویج قتل و سرقت نیست، بلکه بی‌توجهی به خود اخلاق هم نوعی بی‌اخلاقی است. گاهی در زیر یک پوسته آراسته، حجم گسترده‌ای از آموزه‌های غیر اخلاقی ترویج می‌شود که اگر از احاد جامعه‌ی اسلامی ما در مورد آن پرسش شود، نمره اخلاقی درخوری نمی‌گیرد و این خود بی اخلاقی است. در اینجا قابل ذکر است که همواره این اختلاف میان موافقان و مخالفان الصاق عنوان اخلاقی به هنر وجود داشته است، اما از آنجا که ما یک بحث کارکردی در باب سینما را دنبال می‌کنیم، از این چالش پرهیز نموده و خود را پیرو الصاق موضوع اخلاق به هنر می‌دانیم.

پس با این نگاه، شاید بتوان گفت بسیاری از آثار وارداتی، می‌توانند بدون این که ظواهر اخلاق‌گرایانه مرسوم را داشته باشند، در بطن خود اخلاقی باشند…

-اگر از برخی از تولیدات سینمای جهان، صحنه‌های غیر اخلاقی آن آثار را حذف کنیم  (سانسور) – چنانچه امروزه سیمای جمهوری اسلامی نیز چنین کاری را انجام می‌دهد – متوجه می‌شویم که اثر تولید شده، نهایتا در جهت یک پیام انسانی در حرکت است. این پیام می‌تواند یک پیام روان‌شناسانه، سیاسی، مذهبی، تکنولوژی، آینده‌محور و یا سرگرم‌کننده باشد به‌طوری که از سیمای جمهوری اسلامی نیز، بر همین مبنا قابل پخش است. بیایید از برهان خلف به این پدیده نظری بیفکنیم. معتقدم که اگر برخی از فیلم‌های ایرانی را در یک فرض محال، حتی آلوده به بخشی از صحنه‌های غیر اخلاقی کنیم، باز هم مخاطب جهانی، نخواهد داشت چون پی‌رنگ بخش زیادی از فیلم‌های ایرانی بر مبنای اصول علمی و متناسب با علوم روز و معضلات انسان معاصر بنا نشده است. پس انچه که جاذبه یک فیلم سینمایی را برای مردم جهان بیشتر می‌کند نه صحنه‌های غیر اخلاقی آن، بلکه باطن آن پیامی است که می‌توان به بخشی از پرسش‌های انسان معاصر، پاسخ دهد، اگر چه پاسخ کاملی هم نباشد. به جهت آنکه از دایره انصاف خارج نشده باشم، همواره آن بخش از سینمای ارزشی کشورم را که شاخصه اصلی آن وثاقت و حقیقت است ستوده‌ام و امیدوارم این شجره‌ی طیبه سایه‌اش بر سر همه تولیدات هنری مستدام باشد.

چگونه می‌توان در هنرهای نمایشی و تصویری، به فرمی رسید که دارای مختصات بومی و اخلاقی از جنس مردم همین سرزمین باشد؟

-برای آن‌که بتوانیم اخلاقیات را، هم در فرم و هم در محتوی، به شکل مطلوبی نشان دهیم باید شناخت دقیقی از جامعه ایرانی داشته باشیم. جامعه ایرانی فقط تهران و اصفهان و تبریز نیست، بلکه هر دهستانی در دورافتاده‌ترین بخش کشور نیز بخشی از فرهنگ ایرانی است، لذا باید با شناخت سلیقه‌های متفاوت و خوانش خرده فرهنگ‌های متنوع در عین این تفاوت‌ها، نظر به اشتراکات ملی مذهبی ایرانی داشت و آثار پدید آمده را همچون فرشی با طرح‌ها و رنگ‌های متنوع، چنان یک‌دست ‌عرضه کرد که در هر کجای جهان که دیده شود، مبین هنر ناب ایرانی باشد. باز هم از سینما مثال می‌زنم، این که در جامعه امروز چه سبک فیلم‌هایی مورد نیاز است، نمی‌توان تنها به یک ژانر یا گونه خاص از فیلم خلاصه کرد زیرا سینما دارای سبک‌ها  و ژانرهای گوناگون است و مخاطبانش هرگونه اثری را لازم دارند، برای همین اگر فیلم طنز و اجتماعی تولید می‌شود حتماً باید در کنارش آثار سیاسی، خانوادگی یا مذهبی داشته باشیم. در سایه این گوناگونی ژانر، مطمئناً رونق اقتصادی نیز برای سینما حاصل خواهد شد چون افرادی که به دلیل نبود فیلم های مورد نظرشان سال‌ها از سالن‌های نمایش فاصله گرفته بودند به سینما باز خواهند گشت. متاسفانه یکی از گونه های مغفول در سینما ژانر کودک است این حوزه از حساس ترین بخش ها در سینماست چون اولاً وقتی فیلمی برای کودک تولید می‌شود مخاطبانش همه اقشار سنی هستند چون علاوه بر کودک والدین نیز به تماشای آن آثار می‌نشینند، دوم اینکه توجه به این گونه‌ی سینمایی، به نوعی تربیت مخاطب نیز هست، چون تماشاگری که از کودکی به یک ساحت یا گونه علاقه‌مند می‌شود مطمئناً در بزرگسالی نیز به آن مفهوم گرایش خواهد داشت. یکی از نیازهای امروز سینما توجه به خانواده است خانواده پایه و اساس هر جامعه ای است پس اگر بتوان خانواده را به شکلی صحیح و منسجم در آثار سینمایی تصویر کرد به نوعی برای جامعه الگو سازی صورت خواهد گرفت اما اگر بخواهیم در آثار سینمایی خانواده را از هم گسیخته نشان دهیم نتیجه برعکس خواهد شد. البته اشتباه نکنیم که نمایش معضلات امروز در خانواده‌ها خود نوعی رسالت هنرمندان است البته به شرط آنکه هنرمندانه عرضه شده و جنبه‌هایی از سیاه‌نمایی را عرضه نکند. اهمیت به خانواده نیز تنها در سینمای ایران مورد تاکید نیست بلکه حتی در فیلم های خارجی نیز همیشه خانواده اصلی ترین فاکتور بوده است. فرزند‌آوری، توجه به همسر، عشق، ایثار و زندگی پاک، محور بسیاری از فیلم‌های امروزین جهان است.

به نظر شما دستیابی به این دستاوردهای فرهنگ‌ساز، تا چه حد به کارهای آموزشی، تحقیقی و پژوهشی در حوزه علوم انسانی وابسته است؟

من در حوزه‌‌ مطالعات عالی هنر، خصوصا حکمت هنرهای دینی مشغول به فعالیت هستم و سال‌هاست در این رشته تدریس می کنم، اما باید در دانشگاه‌های هنر حتماً روی کاربردی بودن موضوعات نیز توجه داشت چون اگر بخواهیم تنها دانشجویان خود را با موضوعات نظری پرورش دهیم، نمی‌توانیم نتیجه گیری لازم را کسب کنیم چون دانشجو یا هنرمند در کنار موضوعات نظری، باید با  حکمت عملی نیز آشنا باشد

داوود کنشلو

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است