حسین پارسایی:
مردم پس از دیدن «هفت خان اسفندیار» احساس غرور میکنند!
مردمی که به دیدن نمایش میآیند پس از دیدن «هفت خان اسفندیار» حالشان خوب میشود و از اینکه ایرانی هستند احساس غرور و افتخار ملی میکنند.
این روزها نمایش موزیکال «هفت خان اسفندیار» به تهیهکنندگی و کارگردانی حسین پارسایی در تالار وحدت بر روی صحنه و اجراست. امین زندگانی، بانیپال شومون،فریبا کوثری، امیررضا دلاوری، امیر کاوه آهنینجان، اصغر پیران، محسن حسینی، رضا راد، مونا صوفی، ندا سیاس، نیکا افکاری، سایه پارسایی، بازیگران نمایش موزیکال «هفت خان اسفندیار» هستند.« هفت خان اسفندیار» محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که از ششم اردبیهشتماه با همکاری بنیاد فرهنگی هنری رودکی روی صحنه تالار وحدت میزبان مخاطبان است. این نمایش تلفیق منسجمی از هنرهای چون موسیقی، نورپردازی و دکور و صحنه آرایی است. دراماتورژ این اثر؛ محمدرضا کوهستانی، طراحی صحنه،دکور و لباس؛ سهیل دانش اشراقی، نورپردازی؛ مرتضی نجفی و رهبر ارکسترموسیقی آن را بردیا کیارس بر عهده داشته است. حسین پارسایی کارگردان این نمایش معتقد است؛ تاریخ تکرار خواهد شد و همه ما در این تعلل چند دههایی که در زمین داریم از خان های دشواری عبور میکنیم که در تصور خودمان هم نمیگنجد، آنچه که ممکن است از آن غافل باشیم این است که چراغ این راه خودمان هستیم و اگر این چراغ را به تدبیر و خرد روشن نکنیم بدیهی است که نمی توانیم سیمرغ خود باشیم. در ادامه گفت و گوی خبرنگار صبا با حسین پارسایی را میخوانید.
با توجه به سابقه درخشنده شما در کارگردانی نمایش بینوایان و الیورتویست چه شد که این بار در انتخاب مضمون و متن نمایشی به سراغ اثری کهن ایرانی از شاهنامه فردوسی رفتهاید؟
متون ارزشمند و گنجینه ادب کهن فارسی از دیرباز دغدغه من بوده است اما رفتن به سراغ این آثار خصوصا شاهنامه فردوسی کبیر به نوعی آمادگی روحی روانی و جرات و شهامت طلب می کرد. به همین دلیل در مواجه با این آثار همیشه بیم این را داشتهام که شاید نتوانم در به نمایش کشیدن این مضامین پربار و غنی حق مطلب را ادا کنم به همین خاطرسعی کردم آزمون و خطای خود را در آثار دیگر داشته باشم و با سابقه اجرای ۲ تئاتر موزیکال با آرامش بیشتری به سمت شاهنامه رفتم، تعلق خاطر بنده به یک اجرای موزیکال از شاهنامه پیشینیهای نزدیک به دو دهه قبل دارد، که شرایط انجام آن نمیشد، هم به لحاظ سرمایه گذاری و اجرا و هم اینکه خود بنده به عنوان طراح متن و کارگردان آمادگی لازم را برای آفرینش یک اثر در خور و شایسته از حماسه سرای بزرگی چون حکیم ابوالقاسم فردوسی در حد بضاعت اندک خود نمیدیدم. تلاش من این بود که اثری درخور، چشم نواز،گوش نواز و روح نواز را به روی صحنه بیاورم و آمادگی این پروسه برای بنده حدود دو دهه طول کشید و من در طول این مدت درگیر نحوه اجرا و داستان سرایی این نمایش بودم. در طول این سال ها با نمایشهای دیگر در سالنهای کوچک و بزرگ تجربههای متفاوتی را کسب کردم و خوشبختانه از حدود ۴ سال پیش دیگر احساس کردم میتوانم خوانش جدیدی را از هفت خان اسفندیار را از دل شاهنامه بیرون بکشم و با یک برداشت آزاد و اقتباس امروزی آن را بر روی صحنه نمایش با عنوان تئاتر موزیکال بیاورم. و البته برای من با توجه به اینکه از سال ها قبل به دنبال اجرای این نمایش بودم، رویایی شیرینی بود که محقق شد.این اثر هم در گردآوری مضمونی و هم به لحاظ هنری در تئاتر امروز کشور بسیار کاربردی است، مضمون این نمایش آزادی دو زن از بند شاه توران است و از طرف دیگر نیاز به یک نمایش باشکوه پس از این دوره طولانی از تحریم و تعطیلی تئاتر میتوانست نقش سمپاتیکی را در حوزه تئاتر کشور داشته باشد.
بله، خوشبختانه دراماتورژی این اثر متناسب با شرایط اکنون بود و تمامی این شرایط در بازنویسی و اقتباس اثر کاملا لحاظ شده بود. ما سعی کردیم یک اسفندیار امروزی را نشان بدهیم، اسفندیاری که فارغ از اسطوره بودن در دسترس و قابل لمس و شناخت است. اسفدیاری که مسیرش از حماسه به عرفان می رسد و در این هفت خان علاوه بر دلاوری و مردانگی به یک فرهیختگی و پالایش روحی میرسد و در این راه گریزی هم به شاعران عارف پارسی زبان مانند عطار و … داشتیم. در مجموع در باز سرایی ترانهها و نگارش این نمایشنامه نگاه متفاوتی به انسان امروز را داشتیم و همین امر موجب شد مخاطبان ارتباط پویاتری را با اثر برقرار کنند.
جذبهای که نمایش هفتخان اسفندیار در اجرا داشت یه زعم بنده بسیار بالاتر از دو اثر شاخص قبلی شما بود، درباره تفاوتهای ساختاری که این تئاتر موزیکال با آثار قبلی شما دارد، صحبت کنید؟
مهم ترین تفاوت مضمون بود و مضمونی به سنگینی شاهنامه پردازش خاص به خود را میطلبید. وقتی صحبت از مضمون گرانمایهای چون ایران زمین به میان میآید، باورها و عقاید مشترک گروهی هم قرین و همسو با آن پیش میروند و این فضا به طور ملموسی نمایشی از خود ما میشود. منشوری که اسفندیار در شخصیتپردازی خود به آن دست می یابد، نقطهای مشترک برای همه ایران زمین است، شخصیتی که هم شاهزاده است و هم پهلوان و در عین حال خداترس و خداجوست. خصوصیاتی که کاملا با انسان تکامل یافته معاصر انطباق پیدا میکند. انسانی که در هر شرایطی که هست شاهزاده زندگی خود است و در هر مرحله از تجربه زیسته خود منتخب میشود تا از هفتخان عبور کند. و در این راه جز با ایمان و اتکا به بردباری، و البته خردورزی راهی برای برون رفت از شرایط سخت و مراراتهای زندگی را ندارد، تا اینکه در نهایت خودش سیمرغ خود و چراغ راه زندگی خودش باشد، پس در این شرایط وقتی همچین مضمونی دستمایه ساخت یک اثر هنری شود، ناگریز است به اینکه در یک صحنه پردازی بدیع و حجیم با نورپردازی درخشان و همچنین موسیقی گوش نواز و بازی پراحساس، معنی رسالت خود را ادا کند، تا هر چه شایستهتر جان کلام را در فرم، روح و معنی ببخشد. طراحان این نمایش همه و همه با تمام دانش فنی و اعتقادی خود به شکلگیری این مضمون و رسیدن به هماهنگی فرم و محتوا کمک کردند، پس این نمایش از هر لحاظ در اجرا، ساختار و مضمون نسبت به کارهای قبلی باکیفیتتر و پیشرفتهتر است. در این اثر کاملا فرم و محتوا متناسب با نیازهای فکری و روحی مخاطب پرورش یافته است. و البته امکانات ماشینری صحنهای که تالار وحدت برای اجرای نمایش در اختیار هنرمند میگذارد هم بیتاثیر نبوده است.
در دراماتورژی این نمایشنامه تا چه اندازه به شاهنامه و هفتخان اسفندیار وفادار بودهاید؟
وقتی صحبت از نگاه آزاد میآید به این معنی است که همه چیز قرار است، با یک نگاه مجدد بازنویسی و بازآفرینی شود. نگاه آزاد به طور طبیعی یک نگاه خلاق و دراماتیک به اثر دارد. در این مقطع زیباشناسی در کنار مضمون اصلی بایدحرف تازهتری را برای مخاطب داشته باشد. امابه هر حال با اینکه مخاطبان عمدتا قصه هفت خان اسفندیار را نشنیده اند و بیشتر با هفت خان رستم آشنا هستند اما در پیش زمینه ذهنی خود درکی از هفت خان دارند که اتفاقا فرازهای آن خیلی هم بی شباهت به این اثر نیست. به همین تناسب چیدمان های ما نیز خیلی متناظر با خود روایت اصلی در حماسه سرایی شاهنامه نیست، مثلا در هفت خانی که ما متصور شده ایم، دو خان آن در دل یکدیگر است. مثلا خان دوم در دلش خان سوم را دارد که نبرد اسفندیار با جادو زن است و همچنین خان چهارم در دلش خان پنجم را هم دارد و دریای سرخ و اژدها با هم در آن تلفیق شدهاند. بنابراین خان اول جنگ و نبرد با گرگ هاست، خان دوم نبرد باشیر است که بعد از آن اسفندیار با طرح و توطئه جادو زن مواجه میشود، و گذر از وسوسه های شیطانی جادو زن در واقع گذر از خان سوم است و بعد از آن گرفتار شدن در دریای سرخ و سوزان خان چهارم، و نبرد با اژدهای که در درون دریا سکنی گزیده می شود با طرح و تعلیق و بافت دراماتیک مجزایی که دارد خان پنجم را به نمایش می گذارد. خان ششم رویاروی پهلوان با زمهریر و زمستان سخت است و در نهایت خان هفتم در کوه قاف میگذرد و در این قسمت ما با گریزی که به عطار زدهایم طرح تکامل سفر اسفندیار را در شمایل سیمرغ یافتیم. در این خان به جای اینکه اسفندیار به نبرد سیمرغ برود و آن را بین ببرد، خودش به شمایل سیمرغ به پرواز در میآید، که نشان از تکامل قهرمان در این سفر جادویی دارد. در پایان نیز با هوشمندی برادر اسفندیار پشوتن، روئین دژ به تسخیر درآمده و خواهران آزاد میشوند. این قصه خطی نمایش هفتخان اسفندیار است که ما سعی کردیم با اضافه کردن خرده داستانهای جذاب و تنظیم و توالی خان ها قصه را امروزیتر کنیم و تماشاگر را به چیزی برسانیم فراتر از آنچه در شاهنامه خوانده است. و همینطور فرصتهای بیشتری برای نشانههای دیداری و شنیداری در قصه پردازی داشته باشیم. آنچه که در این راه بسیار مهم و تاثیرگذار بوده است رسیدن به یک هارمونی محض است که تمامی اجزا در یک اثر کاملا هماهنگ و انسجام یافته و بافته از معنی به صحنه برسد.
یکی از تفاوتهای مهمی که بنده با دیدن این نمایش نسبت به نمایش های قبلی به آن برخورد کردم، این بود که در تئاتر موزیکالهای قبلی، کاملا خوانندگی بر عهده بازیگران بود، اما در این نمایش علاوه بر خوانندگی بازیگران روی صحنه، خواننده مجزا هم داشتهاید؟
آثار قبلی به این خاطر که متن خارجی بود سبک موسیقی و آوازی آن هم متفاوت بود، البته از نظر بنده خالقان این آثار هنرمندانی چون دیکنز وهوگو، بین المللی و جهانی هستند، اما به هرحال نسبت به اثری چون شاهنامه و … مشترکات فرهنگی کمتری با ما دارند. به همین دلیل در نمایش حماسی انتخاب بازیگران در اولویت کار بوده است و سپس فاکتورهای مهم دیگر همچون بدن، بیان و خوانندگی در نظر گرفته شده است. د راین نمایش رهبر اکستر و آهنگساز گروه نمایشی تا جایی که برایشان امکان داشته از ظرفیت صدای خود بازیگر استفاده کردهاند، اما به تناسب اینکه خوانندگی موسیقی سنتی و ارکسترایی در ایران ریشهای بس عمیق دارد در قسمتهایی هم به صورت بک بوکال، خوانندگان ارکستر در بخشهایی بازیگران ما را همراهی کردهاند.
بعد از دیدن و لذت بردن از این نمایش اولین چیزی که ممکن است ذهن مخاطب را درگیر کند این است که برای این نمایش چقدر از نظر مادی هزینه شده است؟
به طور کلی تئاتر هنر گرانی است و از یک جا به بعد دیگر فرقی ندارد که اثر در کدام سالن و تالار به روی صحنه میرود. اساسا وخصوصا این دست نمایشها که به آن بیگ پروداکشن میگویند و در آن از همه هنرها استفاده میشود، جزو نمایش های گران است و اگر قرار باشد مطابق با آنچه که برای پدیدآوردن و اجرای اثر هزینه شده است، قیمت بلیت را تعیین کنند، چه بسا که هر قطعه بلیت باید با قیمت ۱ میلیون تومان فروخته شود! اما خب خوشبختانه در این اثر چندین سازمان و ارگان دیگر درکنار سازمان اوج، مشارکت های داشتند و هزینهها را پائین آوردهاند. به همین ترتیب وقتی یک نمایش معمولی که فاقد آکساسوار و طراحی صحنه است قیمت بلیت خود را میانگین تا ۲۰۰ هزار تومان برآورد میکند، پرداخت ۱۲۰ الی۳۶۰ هزار تومان برای این نمایش با بیش از ۳۰۰ نفر عوامل هنرمند از نوازنده گرفته تا … نشان دهنده این است که مخاطب با پرداخت تنها ۵۰ درصد از مبلغ واقعی بلیت به تماشای کار مینشیند. به همین صورت هزینه ای که برای این نمایش صورت گرفته بیشتر یک مشارکت ملی و در سطح کار فرهنگی است. صد البته در راس این مشارکت سازمان اوج به عنوان سرمایه گذار اصلی مسئولیت تولید این نمایش را به عهده گرفته و حتما هم چندین برابر نمایش های دیگر در این اثر هزینه شده است، اما در کنار آن هم خوشبختانه مشارکتهای دیگری از سمت بنیاد رودکی، وزارت ارشاد و … صورت گرفته که همه قابل تشکر و تقدیر است. چرا که تنها در این صورت بود که قیمت بلیت می توانست کاهش پیدا کند و به قیمتی متعادل برسد که همه بتوانند از تماشای این نمایش بهرهمند شوند. بیش از یک سال و نیم پژوهش و نگارش این اثر زمان برد در این مدت ما نه تنها خسته نشدیم بلکه احساس کردیم که در طول این زمان همواره چیزهای به ما افزوده میشود و گویا ما برای این کار طلبیده و انتخاب شده بودیم و باید این بار مسئولیت و امانت ارزشمند را به جایگاه اصلیاش می رساندیم، این جایگاه اصلی قطعا هنرمندان دیگر و آینده افتخار آمیز هنری ایران است.
امکان اینکه این اثر نمایشی در کشورهای دیگر جهان هم به اجرا دربیاید وجود دارد؟
این نمایش از همان ابتدا در طراحی دکور با این پیش فرض که بتواند در سالن های متفاوت دیگری هم اجرا برود، ساخته و پرداخته شد. به این صورت که همین نمایشی که شما در تالار وحدت آن را میبیند با بخشی دکور واقعی و با بخشی به صورت مجازی قابل اجرا و پردازش است. و این برنامهریزی مختص برای اجرا در شهرستانها و کشورهای دیگر انجام شده است.
آیا برای اینکه مردم بیشتری از ایران این اثر هنری ببینند، برنامه ریزی خاصی صورت گرفته است؟
پیرو همان جواب قبلی، نمایش متناسب با سالنهای مختلف قابلیت پردازش دکور در الایدی و به صورت ویدئوبال را دارد که دوستان شهرهای دیگر که امکان آمدن به تهران را ندارند، بتوانند این نمایش را ببینند. در حال حاضر برنامهریزی اجرای نمایش بر یک سال و نیم اجرای مستمر بنا شده است که امیدواریم در این مدت بتوانیم مخاطبان بیشتری را به تماشای این نمایش و اثر ملی دعوت کنیم.
صحبت پایانی؛
امیدوارم این اثر گام آغازینی باشد برای هنرمندانی که در این حوزه قصد آفرینش و تولید دارند که هرچه زودتر آن ها هم وارد میدان شوند و نهادهای فرهنگی نیز این امکان را فراهم کنند که ما بیش از پیش بتوانیم از داشته ها و ظرفیت های فرهنگی خود بهره مند شویم. برای پایایی و ادامه این مسیر لازم است این اتفاق از سطح مدارس تا آموزش های عالی در فرهنگ و هنر ایران گسترده شود. ایران در زمینه منابع، متون کهن و گنجینههای ادبی غنی است و خوشبختانه چیزی در این حوزه کم نداریم. و اگر تابحال از این منابع استفاده نکردهایم متاسفانه دریک غفلت فرهنگی به سر بردهایم. بیشترین متونی که در سطح ایران روی صحنه تئاتر ایران به اجرا میروند، متون خارجی هستند که کمترین مناسبت را با ارزشهای فرهنگی جامعه ما دارند. من معتقدم که نمایش هفت خان اسفندیار به ما هدیه شد و اسفندیار ما را در ی هفت خان طلبید و همه ما این توفیق را داشتیم که با هفت خان اسفندیار همراه و مانوس شویم و امروز به عنوان یک گروه بزرگ به نمایندگی از همه هنرمندان ایران و با حمایت سازمان اوج و سایر نهادهای دیگر این اثر را تقدیم به پیشگاه تاریخ نمایشی ایران و مردم هنر دوست ایران کنیم. مردمی که به دیدن نمایش میآیند قطعا پس از دیدن این اثر حالشان خوب میشود و از اینکه ایرانی هستند احساس غرور و افتخار ملی میکنند. و قاب های خاطره انگیز این نمایش را با خود به یادگار از سالن میبرند، آنچه که مهم است این است که در انتهای نمایش همه هنرمندان و تماشاگران در کنار هم میایستند و فریاد میزنند؛ چو ایران مباشد تن من مباد.
سمیه خاتون