روزنامه صبا

روزنامه صبا

گفتگوی صبا با عوامل نمایش « هوندا آدیداس»

مردم فضای نوستالژی‌ را بیشتر می‌پسندند


در این شماره از روزنامه با کارگردان و بازیگر نمایش «هوندا آدیداس» به گفتگو پرداخته ایم.

«هوندا آدیداس» یک نمایش کمدی عاشقانه دخترانه است که به کارگردانی و تهیه‌کنندگی اشکان درویشی از اول خرداد ۱۴۰۲ در یکی از سالن‌های پردیس شهرزاد در حال اجرا است. خبرنگار صبا با کارگردان و یکی از بازیگران اصلی این نمایش به گفت‌گو نشسته است که در ادامه می‌خوانید.

اشکان درویشی: مردم فضای نوستالژی‌ها را بیشتر دوست دارند

اشکان درویشی کارگردان و تهیه‌کننده نمایش «هوندا، آدیداس» در خصوص انتخاب این نمایش گفت: تصمیم داشتم که یک کار تئاتر متفاوت انجام دهم. با توجه به موفقیت فیلم سینمایی «فسیل» احساس کردم که مردم هنوز فضای نوستالژی‌ را بیشتر از فضای کلاسیک می‌پسندند. به همین دلیل سعی کردم با یک کار ایرانیزه و پر از حس و لمس ایرانی، فضایی متفاوت ایجاد کنم به نام «هوندا، آدیداس».

او در ادامه دلیل انتخاب نام «هوندا، آدیداس» را شرح داد: چون متن برداشتی از نمایشنامه «آدیداس» نوشته مهدی ضیاءچمنی است، خواستم یک تکه از اسم آن نمایش را داشته باشد و «هوندا» هم که نوستالژی خیلی از جوان‌های دهه پنجاه و شصت است. سعی کردم این فضای نوستالژی یک اسم ترکیبی داشته باشد. نمایش «آدیداس» قبلا توسط آقای پویا غازی با تهیه‌کنندگی مسعود حکم‌آبادی اجرا شده است. با چندین بار بازنویسی این نمایشنامه سعی کردم به فضای ایده‌آلی که بتواند کمدی‌های جذابی را ایجاد کند، برسم و با توجه به استقبال مخاطبان فکر می‌کنم که موفق شده‌ام.

گیتی معینی با اختلاف پدیده نمایش «هوندا، آدیداس» است

درویشی در خصوص پدیده بازیگری نمایش «هوندا، آدیداس» گفت: بدون چون و چرا قطعا گیتی معینی با اختلاف، پدیده این نمایش است. در حال حاضر خیلی از ذهنیت‌ها نسبت به بازیگرهای قدیمی این است که ممکن است آن‌ها توانایی حضور روی صحنه را نداشته باشند. اما گیتی معینی با وجود این‌که متاسفانه درگیر درمان یک بیماری خیلی خطرناک و سختی است، نشان داد که جمله معروف «دود از کنده بلند می‌شود»؛ واقعیت دارد.

وی افزود: گیتی معینی با بداهه‌هایی که گاها در نمایش ایجاد می‌کند، کمدی موقعیت عجیب و غریبی را خلق می‌کند که تماشاگر دوستش دارد. این را در پایان هر اجرا از انرژی و تشویق مخاطبان کاملا می‌توان دید. به نظرم این احساس در مخاطب به وجود می‌آید که این جنس کاراکتر را در خانواده یا اطرافیانش دیده است. رقم خوردن این اتفاق برای مخاطب در یک کار ایرانیزه، برای من خیلی اهمیت دارد.

مجید مختارپور جوادعزتی آینده سینمای ایران است

او در مورد بقیه بازیگرهای «هوندا، آدیداس» گفت: محمود موسوی بازیگر مورد علاقه من است و در چندین پروژه با هم همکاری داشته‌ایم. مجید مختارپور هم در تئاتر کمدی برای خودش اسم و رسمی دارد و طرفدارهای خاص خودش را دارد. جنس کمدی او کمدی متفاوتی است که مردم دوستش دارند. من بدون هیچ‌گونه اغراقی معتقدم که مجید مختارپور، جواد عزتی آینده سینمای ایران است. امیر آرتا نیز از دیگر بازیگران مرد «هوندا، آدیداس» است که یک خَیر اینستاگرامی است.

درویشی در ادامه درباره انتقاداتی که در فضای تئاتر به او شده، گفت: خیلی از دوستان حرفه‌ای در فضای تئاتر، من را نقد کردند که چرا از افرادی که در اینستاگرام معروف شده‌اند، استفاده کرده‌ام. ولی امیر آرتا بیست سال پیش تئاتر بازی می‌کرده و به نظرم بازگشت او به صحنه تئاتر، برایش یک چالش بزرگ محسوب می‌شود. مخصوصا برای فردی که در فضای اینستاگرام به انجام کارهای خیریه معروف شده است. مخاطبان واقعا دوستش دارند و ارتباط خوبی با او برقرار می‌کنند.

دخترآوازه خوان مترو از کجا درآمد کسب کند؟

درویشی به صحبت‌هایش در مورد بازیگران «هوندا، آدیداس» ادامه داد: ما در این نمایش دخترهایی را داریم که هر کدامشان تیپ‌های مختلفی از دختران نسل جوانمان را  بازی می‌کنند. انتقاد دیگری که از من شده، این است که یک سری از بازیگران دختر «هوندا، آدیداس» مثل عاطفه سمرقندی که از اینستاگرام وارد فضای بازیگری شده است، چرا باید روی صحنه تئاتر بروند؟ یا آرزو آرزومند، خواننده‌ای که به «دختر آوازه‌خوان مترو» مشهور است چرا باید وارد دنیای تئاتر شود. اتفاقا من خیلی دوست داشتم در جواب نقد این دوستان، از آن‌ها بپرسم که دختر آوازه‌خوان مترو قرار است از کجا درآمد کسب کند؟

وی افزود: ما خودمان در فضای مجازی یک فرد را معروف می‌کنیم. برایش هزاران استوری و مطلب می‌گذاریم. بعد از این‌که مشهور شد، رهایش می‌کنیم. این دختر از کجا باید پول دربیاورد؟ از تک خوانی که نمی‌تواند، باید کنسرت بانوان بگذارد که حامی حرفه‌ای هم ندارد. پس ناچار است در مجالس بخواند. من تصمیم گرفتم قبل از این‌که این اتفاق برای یک دختر نوجوان بیفتد، به اجرای تئاتر دعوتش ‌کنم تا به یک فضای حرفه‌ای فکر کند. شاید درآمدش برای او بسیار ناچیز و در حد یک هدیه باشد اما بهتر از این است که او از روند حرفه‌ای خودش خارج شود و به سمتی برود که برگرداندنش مثل احیای یک مرده است. من نمی‌خواستم این اتفاق برای او بیفتد و سعی کردم همان ابتدای مسیرش وارد یک فضای حرفه‌ای و درست شود. امیدوارم اگر قرار است که مسئولین، نظارتی روی کارها داشته باشند، همه این مسائل را لحاظ کنند و در نظر بگیرند که باید به دختری مانند آرزو آرزومند که آوازه‌خوان مترو است، کمک کنیم تا در یک فضای حرفه‌ای دیده شود و توی سرش نزنیم که تو حق خواندن نداری. آرزومند استعداد و صدای خوبی دارد. من و شما هم می‌دانیم که اگر کنسرت بانوان بگذارد، حداقل تا پنج سال هیچ درآمدی از آن کنسرت نخواهد داشت. اما لااقل در تئاتر یک هدیه‌ای می‌گیرد و به این دلگرم می‌شود که صدایش در جای درستی خرج می‌شود. بهتر از این است که کلیپ مجازی دهد و بعد‌ها همان مردمی که معروفش کرده‌اند، به جای انگیزه دادن به او، زیر کلیپ‌هایش نقدهای غیرحرفه‌ای بنویسند.

حاضرم در پیاده‌روهای پردیس تئاترشهر اجرا بروم تا در سالن‌های دولتی!

درویشی در خصوص محل اجرای نمایش‌های خود گفت: حاضرم در پیاده‌روهای «پردیس تئاتر شهرزاد» اجرا بروم اما به سالن‌های دولتی نروم. دلیلش این است که تئاتر شهرزاد و سالن‌های خصوصی ثابت کرده‌اند که خیلی راحت می‌شود به جوان‌ها بها داد تا کارهایشان دیده شود. برای مثال افرادی مثل سجاد افشاریان و بهرام افشاری در پردیس تئاتر شهرزاد دیده شدند. اجراهای موفق نوید محمدزاده نیز در این مجموعه بوده است. خیلی از سالن‌های خصوصی باعث شدند که هنرمندان ما دیده شوند. در صورتی‌‌که سالن‌های دولتی اغلب سعی دارند با چوب لای چرخ گذاشتن سالن‌های خصوصی، آن‌ها را تعطیل کنند. مانند همان اتفاقی که دارد برای پلتفرم‌ها می‌افتد. سعی دارند با تعطیل کردن «فیلیمو» فضاهای بهتری را برای سینما فراهم کنند و برای بهتر شدن درآمدزایی‌شان، زیر پای پلتفرم‌ها را می‌کشند و  یک سری از فیلم‌ها را به تلویزیون می‌برند.

او در ادامه توضیح داد: اگر «فیلیمو» موفق شده، زیرپایه خوبی داشته است. آن‌ها تلاش کرده‌اند و به این‌جا رسیده‌اند، یا «اسنپ» اگر به عنوان یک اپ خصوصی دیده می‌شود، دلیلش این است که زیربنای درستی داشته است. «پردیس تئاتر شهرزاد» هم همین‌طور، دلیل دیده شدنش، زیربنای خوبش است. به نظرم این کار درستی نیست که برای این‌که بتوانیم فضای دولتی را جلوه دهیم، زیر پای بقیه را بکشیم.

اشکان درویشی در پایان گفت: این داستان را شاید خیلی‌ها شنیده باشند که سال‌ها پیش یکی از پادشاهان زمان، قرار بوده که به یکی از شهرهای کشور برود تا با مردم آن شهر دیدار داشته باشد. اما به محض رسیدن به شهر مورد نظر، دستور می‌دهد تا سر شهردار شهر را بزنند. وقتی دلیل این حکم را از او می‌پرسند، در جواب می‌گوید «باید سر شهرداری را که برای دیده شدن من، درختان دور میدان اصلی شهر را قطع می‌کند؛ زد» وقتی راه‌کار را از او می‌پرسند نیز در جواب می‌گوید «باید یک سنگ می‌گذاشت تا من بالاتر بیایم و دیده شوم، نه اینکه درختان را قطع کند». من هم معتقدم برای دیده شدن خودمان نباید درختان مملکت را قطع کنیم.

گیتی معینی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون، از بازیگران اصلی نمایش «هوندا آدیداس» است که بعد از سال‌ها با این نمایش روی صحنه آمد.

دربه‌دری‌های زنان مسن تئاتر!

گیتی معینی از تجربه ناراحت‌کننده‌اش در تئاتر گفت: من قبلا فقط یک‌بار، حدود بیست سال پیش در تئاتر گلریز با آقای والی‌زاده و عباس محبی کار کرده‌ام. آن زمان اجرای ما به این‌صورت بود که در طول روز سه سانس اجرا داشتیم. سانس آخر ساعت ۱۲ شب تمام می‌شد، هیچ سرویسی هم در کار نبود. در پایان یکی از اجراها، بعد از بیرون آمدن از سالن متوجه شدم که تمام عوامل و پرسوناژها رفته‌اند و فقط من مانده‌ام و من. متاسفانه آن‌شب با خودم کیف نبرده بودم، به همین دلیل هیچ پولی همراهم نداشتم. به ناچار از گلریز تا سر مصلای تهران را پیاده رفتم. مسافت زیادی بود، تا جایی که دیگر سر پل مدرس از پا افتادم و یک گوشه خیابان نشستم. ساعت از ۱:۳۰ نیمه‌شب گذشته بود که بالاخره یک ماشین از آن مسیر رد شد. راننده اتومبیل من را شناخت، محبت کرد و من را تا منزل رساند. آن شب واقعا اذیت شدم، خیلی گریه کردم و با خودم گفتم این اولین و آخرین اجرای تئاترم بود. فردای آن‌شب نیز یک مطلب در خصوص  زن‌هایی که می‌خواهند با آبروداری کار کنند؛ نوشتم، تحت عنوان «دربه‌دری‌های زن‌های مسن تئاتر» و با خودم عهد بستم که دیگر هرگز تئاتر بازی نکنم.

معینی در ادامه گفت: به همین دلیل ابتدا پیشنهاد اشکان درویشی برای بازی در «هوندا، آدیداس» را نپذیرفتم. با این‌که اشکان درویشی از بستگانم است و من خیلی به او ارادت دارم. اما بالاخره با اصرار او مبنی بر این‌که اتفاقات بیست سال پیش در این همکاری تکرار نخواهد شد، بازی در «هوندا، آدیداس» را قبول کردم.

دیالوگ‌های رکیک شخصیتم را ترور می‌کند!

او در مورد تجربه بازی در نمایش «هوندا، آدیداس» گفت: گاهی وقت‌ها با دیدن تئاترهایی که بازیگران آن، در دیالوگ‌هایشان از کلمات رکیک استفاده می‌کنند؛ واقعا احساس می‌کنم شخصیتم ترور می‌شود. خوشبختانه در نمایش «هوندا آدیداس» این اتفاق نمی‌افتد. خوش نیتی اشکان درویش و پرسوناژهای خوب گروه باعث شد تا دوباره به بازی در تئاتر علاقه‌مند شوم. از این‌که در کنار تیم جوانی که هم مودب‌اند و هم کاربلد ایفای نقش می‌کنم، خیلی خیلی خوشحالم و فکر می‎کنم که انتخاب تک تک بازیگران نمایش، انتخاب بجایی بوده که آقای درویشی انجام داده و مدیریت خیلی خوبی هم دارد. خدا را شکر می‌کنم که استارت دوم تئاتر را با کسانی زدم که همه کاربلد هستند. از این همکاری خوشحالم و دیگر ترجیح می‌دهم بیشتر روی صحنه تئاتر، بازی کنم تا در تلویزیون. تئاتر اگر از این به بعد تئاتری شود که چهارچوبش حیا و شخصیت باشد، من می‌پذیرم.

معینی در خصوص بازخورد مخاطبان گفت: امیدوارم مردم از تماشای «هوندا، آدیداس»، رضایت داشته باشند. تا به الان که مخاطبان خیلی از نمایش استقبال کرده‌اند و نظرات مثبتی داشتند. می‌خواهم به مردم خوبمان بگویم علیرغم اینکه همه‌مان مشکلات داریم، بیایند و تئاترها را ببینند. نه فقط تئاتر ما را، بلکه هر تئاتری که لبخند به لبهایشان می‌آورد را ببینند در کنارش نمایش ما را هم تماشا کنند تا چند لحظه‌ای از روزگار را از دغدغه‌ها دور باشند وگرنه که ما بازیگرها به قول شهریار قنبری، مدام ماسک به صورت می‌زنیم. شهریار قنبری در شعری می‌گوید که ای کاش می‌شد نقابمان را از روی صورت عقب بزنیم و خودمان باشیم حتی برای یک لحظه حتی برای یک نفر.

 ما پر از دردیم اما تمام هدفمان شاد کردن مردم است

گیتی معینی با بغض ادامه داد: مردم نمی‌دانند که بک گراند ما، چقدر درد آور است.

او که دیگر نمی‌تواند بغض خود را نگاه دارد، با گریه می‌گوید: ما پر از دردیم، اما تمام هدفمان خنداندن و شاد کردن مردم است.

دستمزد یکی از کارهایم سکه تقلبی بود!

معینی در ادامه از خاطرات تلخ گذشته گفت: متاسفانه در این حرفه همه چیز رابطه و باندبازی شده است و گاها اتفاقاتی میافتد که آدم را دل‌چرکین می‌کند. مثلا چند سال پیش، به مدت یک ماه مجری برنامه‌ای در یکی از مجموعه‌های خزانه بودم، که به عنوان دستمزد آن کار به من یک سکه دادند. حدود یک سال بعد برایم مشکلی پیش آمد و رفتم سکه را بفروشم. صاحب طلافروشی بعد از محک زدن سکه گفت «خانم معینی شما دیگه چرا؟ این سکه تقلبی است!». یا مدتها پیش در پروژه یکی دیگر از همکاران که البته کارگردان فیلم آدم خوش قلب و بی‌نظیری است و دوستش دارم، همکاری داشتم. کار به شدت سختی بود و من از شدت پادرد مشت مشت قرص می‌خوردم که بتوانم کارم را به نحو احسن انجام دهم. اما چند روز که از شروع کار گذشت؛ فردی زیرآب من را زد و از اواسط کار، بازیگر دیگری را جایگزین من کرد. به هرحال آن بازیگر ثروتمند بود و …

او افزود: با اینکه حتی آقای درویشی هم می‌داند که من در مورد دستمزد خیلی صحبت نمی‌کنم. چون ما قدیمی‌ها یک حجب و حیای خاصی داریم و یک جورایی رفاقت را ترجیح می‌دهیم. ولی گاهی رفاقت من مثل آن سکه تبدیل به حماقت می‌شود.

گیتی معینی در پایان گفت: من موفقیت شما را آرزو می‌کنم، شمایی که تا لحظه آخر می‌ایستید و برنامه‌ها را منعکس می‌کنید. بخش اعظمی از زحمات ما به دوش شماست، دست تک تکتان را می‌بوسم و از خدا می‌خواهم که روز به روز توفیقتان را بیشتر کند و ستاره‌های درخشان از طرف خداوند بگیرید.

ندا روزبه

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است