روزنامه صبا

روزنامه صبا

پرونده صبا درباره سینما و سیاست

آیا سینمای ایران سیاسی است؟


در این شماره از روزنامه با هنرمندان درباره سیاست و سینما به گفتگو پرداخته ایم

سینمای سیاسی و یا سینما سیاست!  این دو مفهوم دو  مقوله کاملا مجزا از هم هستند که برای درک تفاوت شان ابتدا باید دانست که چطور یک پدیده فرهنگی، اجتماعی یا هنری در جامعه می‌تواند به یک مسئله سیاسی تبدیل شود؟ و یا فرایند سیاسی‌شدن پدیده‌های غیر‌سیاسی چگونه صورت می پذیرد؟ سینما با رویکرد سیاسی در کشورهایی که التهابات سیاسی را در دوره‌های مختلف تجربه‌ کرده‌اند همیشه به شکلی چشمگیر شدت گرفته است. کشور ما نیز در طول سال‌های متمادی در کشمکش‌ها و بزنگاه‌های اجتماعی سیاسی مختلفی قرار گرفته که سینماگران نسبت به آن بی تفاوت نبوده‌اند. در تمام دنیا فیلم‌های سیاسی داریم‌ ولی معمولا سینما در این کشورها فاصله‌ خود را تا انداره‌ای با سیاست حفظ کرده اند و سینما به یک پدیده سیاسی تبدیل نشده است. ماهیت سینما در بسیاری از کشورها حتی سینمای هالیوود، فرهنگی و هنری باقی مانده‌؛ یعنی فاصله بین ساحت سیاست و ساحت فرهنگ و هنر تا اندازه زیادی رعایت شده است، هر‌چند میدان هنر و میدان سیاست با‌هم ارتباط دارند. اما تفاوتش در کشور ما این است که میدان هنر و به‌ویژه میدان سینما کاملا سیاسی شده و با سیاست درهم تنیده است. به این معنی که ما با پدیده‌ای مواجه هستیم که ذات و ماهیتش به دلیل حضور و نفوذ سیاست در آن تغییر کرده است. به‌هر‌‌حال، جامعه ما پذیرفته است که حتی اگر فیلم سیاسی در ایران ساخته نشود، خودش به پدیده‌ای سیاسی تبدیل می‌شود. خبرنگار صبا با همین موضوع به سراغ هنرمندان رفت و نظر آنها  را درباره این پرسش کلیدی از سینمای ایران جویا شد، برخی صادقانه جواب دادند و برخی از جواب دادن به این سوال طفره رفتند. به امید اینکه روزی خورشید وحدت  و وفاق در سینمای ایران طلوع کرده، و دیگر  صحنه مقدس آفرینش‌گری ملعبه ای برای بروز دیدگاههای شخصی نباشد و نزاع های سلیقه‌ای و جناحی از این صحنه رخت بربندد. چه دردست هنرمندان و چه در دست مسئولین تصمیم گیرنده، در ادامه نظر هنرمندان را درباره این پرسش می خوانید که؛

آیا سینمای ایران سیاسی است یا نه ؟

رسول صدرعاملی(کارگردان): سینمای ایران تماما سیاسی است

سینمای ایران تماما سیاسی است، رفتاری هم که با هنرمند که می شود کاملا سیاسی است، با این شرایط حالا آنچه که روی پرده اکران می آید را خدا می داند که چیست!؟ هنرمند هم از ناچاری شرایط را پذیرفته چرا که از بدو ماجرا به جای اینکه با او اجتماعی رفتار شود با او سیاسی برخورد شده است، در ایران وقتی یک هنرمند اثر انتقادی اجتماعی می سازد، از کار او تعبیر سیاسی می شود در حالی که در دنیا اینطور نیست. در سینمای ایران هر حرفی که بزنیم تعبیر سیاسی از آن می شود. و این مسئله بزرگترین آسیب در سینمای اجتماعی ایران است و به همین دلیل است که دیگر سینمای اجتماعی نداریم. و از نظر من برای رفع تمام مسائل چاره‌ای ندارم جز اینکه بگذاریم زمان بگذرد، سینمای ایران به زمان نیاز دارد.

محمدرضا عباسیان( مدیر فرهنگی): سینمای ایران سیاسی نیست

خیر سینمای ایران سیاسی نیست، اما اینکه در ساختار اجرایی سیاست ورزی‌هایی وجود دارد اجتناب ناپذیر است البته منظورم سیاست های دولتی نیست، کلیت سیاستمدارانه برخورد کردن را می‌گویم که نه تنها در سینما بلکه در همه صنعت‌ها وجود دارد، این مسئله برخورد سیاستمدارانه در همه جای دنیا بخصوص هالیوود هم وجود دارد و حتی معتقدم سینمای ایران چند قطبی است، طوری که سینمای روشنفکری و تجاری که در بخش خصوصی فعال هستند، یکدیگر را قبول ندارند و در بخش دولتی هم شاهد سینماهای با کارکرد متفاوت هستیم. در کل از نظر من سینما و سینماگران ایرانی شرایط خوبی برای ساخت و پرداخت به انواع مضمون ها دارند و در ایران فیلمسازها خیلی راحت تر از هرجای دیگر دنیا فیلم می‌سازند.

علی روئین تن( کارگردان): سینما در ایران صد در صد سیاسی است

سینما در ایران صد در صد سیاسی است، و متاسفانه این اصلا خوب نیست. البته ممکن است وزیران در این باره نظر دیگری داشته باشند، چرا که برای آنها مسئولیت و پیشبرد اهداف کاری شان در اولویت است و دغدغه های خود را دارند، نه دغدغه هنر! وزیران فراموش کرده‌اند که نماینده ای از دولت هستند در جهت تسهیل کار هنرمندان و کمک به بالندگی هنر، و در زمان انتخاب و گزینش تنها حرف‌های خودشان را دیکته می‌کنند وبه همین دلیل وضعیت هنرجبری می‌شود. یادم هست زمانی می گفتند سیاست ما دیانت ماست و اتفاقا حرف خوبی بود اما حالا من احساس می کنم که دیانت ما هم زیر سوال رفته است چرا که سیاست ما بسیار سیاست نازیبایی است. به همین خاطر من معتقدم که هنر سیاسی است و حالا هرکسی هم که ادعا کند که اینطور نیست، من باز هم تاکید می کنم که هنر ما سیاسی است. هنرمندان نیز ناچارا برای اینکه کار کنند گاهی مجبور می شوند ملبس شوند به آن چیزی که به مذاق بالا دستی‌ها خوش بیاید. منظور من اصلا شرایط حال و حاضر این کشور و یا آن کشور نیست من معتقدم که سیاست به طور کلی علم جذابی نیست. تدابیر، محافظه کاری و سفسطه پردازی‌های که در علم سیاست است در هنر راه ندارد و هنرمند باید کاملا خالی از این اتفاقات باشد، هنرمند تنها باید به حظ و به کمال انسان بپردازد. درسیاست هیچگونه کمال انسانی نخواهیم دید.

علیرضا زرین دست(فیلمبردار) : به این مسائل ورود نمی‌کنم

من به این مسائل ورود نمی‌کنم و تا جایی که ممکن است سعی می‌کنم، اخبار نگاه نکنم و مسائل سیاسی روز را دنبال نکنم و در نهایت وقتی دلم می‌خواهد با کسی دردل کنم به کوه پناه آورده و با کوه ها حرف می‌زنم.

احمد نجفی (بازیگر سینما و تلویزیون): در ایران همه چیز سیاسی است حتی آب خوردن! 

در ایران همه چیز سیاسی است حتی آب خوردن!  اگر آب شرب روزانه مردم آلوده باشد، طبیعتا عده‌ای سر و صدای سیاسی می‌کنند، مگر غیر از این است؟ من معتقدم هنرمندان ما هم بیشتر از اینکه سیاسی باشند، سیاست زده هستند. اما خود من به شخصه سیاست زدگی‌ایی که در برخی هنرمندان وجود دارد را دوست ندارم و تحلیل کردن را به آن ترجیح می‌دهم. از نظر من دیگر وقت آن رسیده نوع گسترش ارتباطات و حتی نوع دیالوگ‌گویی خود را تغییر دهیم و تکلم خود را مبنی بر دانش کنیم، بحث‌های سیاسی را کاملا کنار بگذاریم وگرنه به سرنوشتی مانند کانال‌های مانند اینترنشنال و… دچار می‌شویم.

مسعود ده نمکی(کارگردان): بله،سینما ایران سیاسی است و چرا نباید باشد؟

بله،سینما ایران سیاسی است و چرا نباید باشد؟ از نظر من سینمای سیاسی هم مانند بقیه ژانرها، یک ژانر است و نه تنها در ایران که در همه جای دنیا هنرمندان با ساخت فیلم زاویه دید و نگاه خود را در اثر منعکس می‌کنند و احساس نمی‌کنم سینمای سیاسی رویه اشتباهی باشد، البته الزاما همه آثار هم به این شکل و شمایل نیستند ولی به هر حال برخی هم تفکرات سیاسی دارند و بالطبع اثری با توجه به نوع نگاهشان می‌سازند و اینکه ما می‌بینیم فیلم‌ها مملو از حرف‌های شده که به نظر سیاسی است باید قبول کرد که در جامعه ای زندگی می کنیم که حتی رانندگان تاکسی هم سیاسی حرف می زنند! در نانوایی هم همین طور، سینما بازتابی از همین اجتماع است.

ابوالقاسم طالبی (کارگردان): سینمای ایران سیاسی نیست، جناح زده و سیاست زده است!

سینمای ایران سیاسی نیست، جناح زده و سیاست زده است! و  از نظر من هنرمندی نمی‌تواند در این سینما حضور داشته باشد و بیشتر هنرفروشان هستند که در این مدل سینمایی فعالیت می‌کنند. چرا که سیاست به تنهایی خوب و به معنی حل مشکلات جامعه مدنی و اجتماعی با تدبیر وابتکار است. اما اینکه در این بین جناحی برخورد کنیم و شرایط را متشنج کنیم علی الخصوص اگر از جناح دشمن بیرونی و کسانی که برجهت نفی و یا نابودی کشور ایران هستند، حمایت کنیم، این نامش دیگر سیاست نیست، نوعی خودفروشی است.

سید جمال ساداتیان(تهیه کننده): ما سینمای سیاسی نداریم

بنده رویکرد سینمای ایران را بیشتر اجتماعی می‌دانم. از نظرمن ما سینمای سیاسی نداریم فقط برخی از فیلم ها ممکن است حرف‌های تند اجتماعی بزنند، که همین مسئله هم روز به روز در حال محدود شدن است! از نظرمن  حوزه هنر، حوزه دل است و هنرمند در پی شکوفا شدن حس یا بر اساس قریحه خود اثری را خلق می کند. به همین دلیل معمولا سینمای دستوری و سفارشی خیلی کارکرد ندارد و باید هنرمند را آزاد گذاشت تا کار خودش را پیش ببرد، چرا که هنر مبتنی بر باور است. مثلا سیاست فرزند‌آوری اگرچه حتی در راس دستورات سیاسی یک کشور باشد، با فیلم و سینما نمی‌توان این امر را محقق کرد، چرا که فرزند‌آوری تابع شرایط اقتصادی یک خانواده است، نه چیز دیگر! به همین خاطر از نظر من کارکردهای دستوری اگر چه در سینما هم راه پیدا کنند، هیچ تاثیری بر روی جامعه نخواهند داشت. اما از طرفی هم وقتی شخص یا سازمانی فیلمی را با هزینه خود تولید می‌کند، طبیعتا اثری را می‌سازد که با مذاق خودش سازگار باشد، به همین ترتیب اکثر فیلم‌های سازمان‌های سینمایی، دفاع مقدس و انقلاب است و این از نظر من خیلی دور از منطق نیست اما انتظار می رود دراین شرایط اجازه دهند که سینمای مستقل هم فیلم خودش را بسازد، چرا که این سینما که به دنبال حمایت مالی نیست تنها اجازه کار و ساخت می‌خواهد بدون اینکه با ممیزی‌های سخت روبرو شود.

مسعود اطیابی( تهیه کننده): سینمای ایران سیاسی است اما آسیب زا نیست

سینمای ایران سیاسی است و در این مسئله هیچ نقطه آسیب زننده خاصی حس نمی‌کنم. چراکه لحظه به لحظه ای که ما در آن نفس کشیده و زندگی می‌کنیم سیاسی است، پس به تبع آن سینما هم حتما سیاسی است. از نظرمن سینما دردست سیاستمداران است و از نظر من هم هیچ مشکلی از این سمت متوجه سینما نمی‌شود.چرا که سیاستمداران به دنبال پیشرفت و مصالح جامعه ایرانی هستند. یادمان نرود که حضرت آیت الله خامنه ای فرموده‌اند: «سینما کلید پیشرفت کشور است.» اگر به عمق سیاسی بودن سینما توجه کنیم این جمله کاملا بیانگر رسالت سینمای هر کشور است. چرا که سیاست یعنی داشتن برنامه منظم برای آینده‌ای به دور از اشتباه و خطا! اما اگر همین سیاست را به ورطه سیاسی بازی بکشانیم تعبیرش کاملا فرق می‌کند و به هیچ عنوان به صلاح جامعه و هنرمند نیست.

حمید زرگرنژاد (کارگردان): سوال خوب جواب ندارد

این سوال، سوال بسیار خوبی است اما من برای آن پاسخی ندارم. فقط می توانم بگویم روی نکته مهمی دست گذاشته‌اید و سوال خوبی را مطرح کرده‌اید، متشکرم.

محمدرضا شریفی‌نیا (بازیگر): مگر زندگی چیزی غیر از سیاست است؟

سوال‌تان را با سوال پاسخ می‌دهم، مگر زندگی چیزی غیر از سیاست است؟ سینما برگرفته از چیست؟ سینما رونوشتی از همین زندگی روزمره ماست و سیاست جزئی از زندگیست. و معمولا همه، چه دولتمردان و چه سینماگران مستقل اهداف و دیدگاه‌های خود را در سینما دنبال می‌کنند. سینما بازتابی از همین زندگی است. بنابراین اگر زندگی سیاسی است، سینما هم سیاسی است واگر زندگی سیاسی نیست، سینما هم سیاسی نیست در اینجا نکته مهم این است که شما سیاست را چگونه می بینید؟ به همان قاعده سیاست را در سینمای خود نمایان می کنید، دفاع مقدس هم بخشی از زندگی ایرانی هاست، پس اگر وجوه آن در سینما دیده می شود دلیل اش کاملا مشخص است. از نظر من اگر در جشنواره فجر امسال اغلب آثار با موضوع دفاع مقدس  بوده است به سبب این بود که سال گذشته سهم سینمای دفاع مقدس در سینما اندک بود و آثار زیاد امسال به نوعی تلافی سهم اندک سال گذشته بود.

حبیب اسماعیلی (بازیگر): ملاک اصلی فیلمنامه است

سینما با تنوع ژانری که دارد پاسخگوی سلایق مختلف مخاطبان است. شرایط بحرانی که از سال گذشته پیش آمد شرایط را برای سینماگران سخت تر کرد. اما خوشبختانه همین حرکت آهسته و به مروری که در حال پیشروی است، حال سینما را بهتر کرده است و این مسئله از تعداد مخاطبانی که از فیلم های روی پرده استقبال می کند، مشخص است. به نظرم این سیر صعودی نوید بخش است و نشانه خوبی است مخصوصا در دو ماه گذشته، و این نشان دهنده این است که این سینما هر چیزی که هست موفق به جذب مخاطب شده است. به اعتقاد من در دنیا به طور روز افزون تفریحات زیاد و جدیدی عرضه می شود اما سینما جایگاه خودش را دارد.البته همه این مسائل مشروط براین است که دولتمردان ما اجازه دهند فیلم خوب و پر مخاطب ساخته شود.مثلا اینکه با فیلم کمدی راحت تر کنار بیایند اما برای ساخت فیلم های اجتماعی سخت‌گیری کنند، شرایطی بوجود خواهد آمد که هر دو طرف آسیب خواهند دید و فیلم های مانند برادران لیلا و جنگ جهانی سوم سر از شبکه های قاچاق خواهند درآورد که قطعا به ضرر تهیه کننده خواهد بود. به هر حال هنرمند فارغ از اینکه یک فیلم از کدام سازمان و با چه رویکردی درحال ساخت است، باید در وهله اول فیلمنامه را ملاک انتخاب خود قرار دهد چرا که فیلمنامه خوب و داستان تاثیر گذار از هر سازمان و یا با بودجه شخصی، اثر هنری محسوب می‌شود.

جمال شورجه (کارگردان): فیلمی که با دیدگاه خود سینماگر ساخته شود، خوب است

فیلم فارغ از هر انتسابی، اگر با دیدگاه خود فیلمساز و نویسنده ساخته شده باشد خوب است. خوشبختانه من در این دوره شاهد تولید و ساخت فیلم‌های خوبی بودم. فیلم‌های مثل غریب و اتاقک‌گلی آثار چشم نواز و ماندگاری هستند. من وقتی جوانانی را می‌بینم که با این شور و هیجان در حوزه دفاع مقدس تلاش می‌کنند، خدا را شکر می‌کنم.

محمدتقی فهیم(منتقد): سینمای ایران کاملا سیاسی و در رنج است

سینمای ایران کاملا سیاسی است و به شدت از این ناحیه رنج می برد. سینما باید در زیر لایه های خود به سیاست بپردازد نه در شعارزدگی و تابلو وارگی با پرچم! اگر ما در سینما ژانری را به عنوان سینمای سیاسی داشتیم خوب بود، اما متاسفانه نه ژانر و نه حتی گونه ای با این ساختار تعریف نشده است. یعنی ما سینمای ژانر سیاسی نداریم. و این درحالی است که کل سینمای ما دچار آسیب زدگی در شعاری بودن است، و از نظر من این مسئله مقوله مهمی است که نیاز به آسیب شناسی دارد. به همین خاطر هنرمندان ما به شدت سیاست‌زده هستند و به جای قصه‌گویی و خلق موقعیت دراماتیک به دنبال این هستند که شعارهای گل‌درشت را در فیلم‌ها نهادینه کنند. و این مسئله از توقع دولتمردان ما ریشه می‌گیرد که باب ساخت اثر سفارشی را گشوده کردند. اساسا به لحاظ اینکه کلیت سینمای ما دولتی است، این آسیب‌ها از بالا به پایین صورت می‌گیرد.

سمیه خاتون

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است