روزنامه صبا

روزنامه صبا

 امیر داسارگر:

سینما، شخصی نیست!


یک اثر می‌تواند توجه‌ها را به خودش جلب کند که پروسه تولید خود را درست طی کرده باشد،مهم‌ترین بخش پروسه تولید، فیلم‌نامه‌نویسی آن است

امیر داسارگر کارگردان سریال «فراری» گفت: سریال «فراری» یک سریال زندگی‌نامه‌ای است که حدود ۷الی ۸ سال از زندگی خانواده‌ای در دهه ۷۰ و ۸۰ را روایت می‌کند. سعی کرده‌ایم تا در دل قصه‌ها و ماجراهایی که از این خانواده داریم، قصه روزگار را هم داشته باشیم. یعنی اتفاقاتی که در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این دوران روی داده را در بستر داستان این خانواده به تصویر بکشیم و یک فضای خاطره‌انگیزی را برای مخاطب بازسازی کنیم. داسارگر در خصوص «الگوی قهرمان» در این سریال گفت: در فیلم‌نامه و کارگردانی این سریال از الگوی قهرمان بسیار استفاده شده است. چون انگیزه ‌من برای ساخت فیلم کلا ساخت قهرمان است. در کار سینمایی‌ای هم که چند سال پیش داشتم سعی کردم این‌کار را انجام دهم. در سریال «فراری» هم همین‌طور است. ما یک نوجوان ۱۴الی۱۵ ساله داریم که در خود قصه به دنبال قهرمان شدن است و امیدوارم که در طول داستان کم‌کم برای مخاطب هم تبدیل به قهرمان شود. مسائل و اهداف این قهرمان را دنبال کند.
او در ادامه در خصوص فضای داستان سریال «فراری» گفت: هدف اصلی‌ام این نبوده که فضا و موضوع فیلم صرفا یک موضوع عقیدتی باشد. در واقع جایی از جامعه یا نوع هدفی از جامعه که برای روی دادن قصه‌مان انتخاب کرده‌ایم، بخش مذهبی یا متدین جامعه است. یعنی قصه ما در یک خانواده مذهبی اتفاق می‌افتد. طبیعتا وقتی دوربین وارد این خانه می‌شود، جنبه مذهبی و دینی آن‌ها را هم به تصویر می‌کشد.
داسارگر از دلیل گرایش خود به فیلم‌سازی در حوزه سریال گفت: یکی از علت‌های اصلی‌ این که سریال می‌سازم این است که فهمیدم اگر بخواهم در سینما کار کنم، خودم را اذیت می‌کنم. دائم باید با افرادی سر و کار داشته باشم که نمی‌دانند شخصی نیست برای همه است. این شد که تصمیم گرفتم سریال بسازم. مدیران جشنواره‌ها باید ببینند چطور می‌شود که یک فیلم‌ساز یک مدل فیلم می‌سازد و بعد شما می‌بینید که یک دهه سینمای ما می‌شود آن مدل فیلم؟ برای این‌ که به او جایزه و جایگاه می‌دهند و اگر یک نفر یک فیلم متفاوت بسازد، سرخورده می‌شود و در نهایت به دنبال چیز دیگری باید برود.
وی در مورد کم‌کاری فیلم‌سازی در زمینه تم نوجوان گفت: کم‌کاری در این زمینه دلایل زیادی دارد ولی من فکر می‌کنم که برای این‌که در حوزه مهمی مثل حوزه نوجوان و یا سایر حوزه‌هایی که ممکن است در آن کم‌تر فیلم داشته باشیم؛ قرار باشد تولید محصول اتفاق بیفتد، باید شرایطش فراهم شود و انگیزه وجود داشته باشد. مثلا اگر الان یک فیلم در خصوص نوجوانان ساخته شود، جشنواره‌های سینمایی با فیلم‌ساز آن چطور برخورد می‌کنند؟ اصلا او را تحویل نمی‌گیرند. یا مثلا زمان اکران چه اتفاقی برای آن فیلم‌ساز می‌افتد؟ آیا برای کسی مهم است که یک شرایط اکران ویژه مثلا برای یک فیلم نوجوان فراهم کند؟ به همین دلیل انگیزه برای فیلم‌سازان برای فیلم‌سازی در این حوزه کم است.
داسارگر معتقد است: موقعی یک اثر می‌تواند توجه‌ها را به خودش جلب کند که پروسه تولید خود را درست طی کرده باشد. مهم‌ترین بخش پروسه تولید، فیلم‌نامه‌نویسی آن است. در واقع کسی که قرار است فیلم‌نامه را بنویسد، باید به آن سوژه نزدیک باشد، آن را کامل بشناسد و برای ساختن آن انگیزه‌های فراحرفه‌ای داشته باشد. نه این‌که لزوما چون شغلش است و یک فیلم به او پیشنهاد شده، باید آن را انجام دهد. فرقی هم نمی‌کند در هر زمینه و ژانری که باشد، موقعی که فیلم‌ساز مسئله را بشناسد، مسئله‌اش باشد، برایش مهم باشد، وقت و انرژی بگذارد و صرفا با آن برخورد شغلی نکند، این اتفاق می‌افتد.
او در ادامه گفت: یعنی شما هر کجا که می‌بینید یک محصولی خوب نیست، دلیلش این است که پروسه تولید آن درست طی نشده است. فرد به غلط انتخاب شده، پژوهشش ناقص است و یا پروسه نوشتن فیلنامه‌اش کامل طی نشده است. مثلا خاطرم هست اخیرا در مورد یکی از شخصیت‌های معروف انقلاب فیلمی پخش شد. تهیه‌کننده آن فیلم در مصاحبه‌اش شرح داد که ما برای نوشتن فیلم‌نامه این فیلم، شش ماه وقت صرف کرده‌ایم. به نظر من خنده‌دار است که برای یک چنین سوژه مهمی، انقدر زمان کمی صرف شده باشد. خروجی فیلم‌ها را می‌بینید دیگر، هیچ اتفاق مهمی برایشان نمی‌افتد. البته زمان، لزوما متر نیست ولی خب خروجی نشان می‌دهد که این شش ماه برای این پروژه کم بوده است.
او در خصوص همکاری سازمان صدا و سیما با پروژه‌ها گفت: چه در سازمان صدا و سیما چه در بیرون سازمان صدا و سیما، ما یک مشکل بزرگ اداری داریم که هر کسی وارد می‌شود، مستهلک می‌شود و سازمان صدا و سیما هم از این قاعده مستثنی نیست و آن اتفاقی که شما فکر می‌کنید که مثلا باید در یک ماه بیفتد، در شش ماه می‌افتد. آن مسئله‌ای که باید در یک جلسه حل شود، در ده جلسه حل می‌شود و اینها طبیعتا به کارها لطمه می‌زند. امیدوارم که دوستان در دوره‌ای که هستند بتوانند سیستم سازمانی خودشان را یک مقدار چابک‌تر کنند تا اتفاقات در آن راحت‌تر بیفتد. ولی جا دارد که من از آن‌ها تشکر کنم. به هرحال من قبل از این سریال نساخته‌ام. می‌توانستند به من اعتماد نکنند. همین که به من اعتماد کرده‌اند و چنین پروژه بزرگی را به من سپرده‌اند.
امیر داسارگر در پایان گفت: واقعا اگر مدیران و همکاران رسانه‌ای اعتقاد دارند که این سینما یک کمبودهایی دارد، باید کمک کنند تا این کمبودها برطرف شود و به کارهایی که از جریان اصلی خارج شده یا از جریان جاافتاده‌اند، بپردازند. مثلا فیلم‌سازی که یک سریالی می‌سازد که در آن با پنجاه نوجوان و کودک سر و کار دارد، برای تکرارش انگیزه داشته باشد و باز هم به انجام آن حاضر باشد. مثلا با خودش بگوید من یک‌سال استراحت می‌کنم و سال بعد دوباره کاری این‌چنینی انجام می‌دهم نه این‌که بگوید یک فیلم‌نامه آپارتمانی می‌نویسم، که فقط یک زن و مرد در یک سوئیت با هم صحبت کنند و بشود صد دقیقه فیلم. بالاخره کسی که کار هنری می‌کند، دوست دارد دیده شود، دوست دارد کارش به چشم بیاید. اگر یک دهم توجهی که در این کشور فقط به یک مدل سینما می‌شود، به بقیه گونه‌ها هم بشود به نظرم می‌تواند خیلی از مسائل راحت‌تر جلو برود و حل شود.

ندا روزبه

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است