روزنامه صبا

روزنامه صبا

گفتگوی صبا با کارگردان و بازیگر فیلم سینمایی یقه سفیدها

 یقه‌سفیدها به دنبال چه هستند؟


در این شماره از روزنامه با عوامل  فیلم سینمایی «یقه سفیدها» به کارگردانی و تهیه کنندگی شهرام مسلخی به گفتگو پرداخته ایم


 فیلم سینمایی «یقه سفیدها» به نویسندگی فرزاد گودرزی،کارگردانی و تهیه کنندگی شهرام مسلخی است.. این فیلم سال ۱۳۹۹ در ژانر کمدی و اجتماعی ساخته شده و پس از چندین سال توقف از ۲۷ اردیبهشت سال ۱۴۰۲ با پخش «هدایت فیلم» اکران خود را در سینما‌های سراسر کشور آغاز کرده است. مهدی هاشمی، مهدی کوشکی، رضا داوودنژاد، لیلا اوتادی، صحرا اسداللهی، علیرضا استادی، ایمان صفا، یوسف یزدانی، آزاده نوبهار، مسعود حقی، رضا درودی، امیر عباس گودرزی، کاظم بابایی و علی یازرلو از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.در خلاصه این فیلم آمده است : پسری که سال‌هاست از پدرش بی خبر است، به یکباره متوجه می‌شود پدرش از مسئولین بالا رتبه کشور است و تصمیم می‌گیرد وارد زندگی یقه سفیدها شود. کارگردان این فیلم معتقد است؛ «یقه سفیدها» بر خلاف دیگر فیلم‌هایم موضوع کمدی، اجتماعی دارد و همانطور که از نام فیلم پیداست در کنار فضای متفاوت کمدی‌ موقعیت نقدی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در زیر متن فیلم دارد. خبرنگار صبا درباره این فیلم با رضا داوود نژاد، بازیگر و شهرام مسلخی کارگردان این اثر گپ و گفتی داشته است که درادامه می‌خوانید.

رضا داوود نژاد:خنداندن مردم در این شرایط بسیار کار سختی است

از شروع همکاری و دعوت شدنتان به پروژه سینمایی یقه سفیدها بگوئید.

شهرام مسلخی با بنده ارتباط گرفتند. شرایط پروژه را کامل توضیح دادند بنده هم با توجه به سابقه‌کاری و حرفه‌‎ای و شناختی که از ذوق هنری این کارگردان جوان در حوزه فیلم‌سازی داشتم، پذیرفتم که در این فیلم به ایفای نقش بپردازم. البته از دیگر دلایل مهم من برای پذیرش و همکاری با این پروژه مستقل بودن اثر و همچنین بازی در کنار دیگر هنرمندان مخصوصا مهدی هاشمی بود که از هنرپیشه های محبوب من هستند. در کل بازی در این فیلم برایم تجربه کوتاه و بسیار مفیدی بود. از آن تجربه‌ها که ضمن کار کردن در کنار اشخاص حرفه ای بسیار هم برای من اوقات لذت بخش و خوشی را به همراه داشت.

این نقش همان خاصیت نوستالژی نقش‌های قبلی رضا داوود نژاد را دارد؟

این فیلم در ژانر کمدی و با رویکرد سلیقه‌ای مخاطب ایرانی است، هر چند که با هوشمندی تیم تولید، موضوع کمدی این فیلم با نقدهای چالش برانگیزی نیز از اجتماع ایران همراه بوده است. گزینش بنده هم به تبع همان ذهنیت پیشینی که از من در ذهن مخاطب ماندگار بوده است، اتفاق افتاده است. البته در شخصیت پردازی این نقش ریزه‎کاری‌های وجود داشت که بخش اعظمی از معرفی شخصیت در همان نوستالژی که مخاطب از داوود نژاد سابق سراغ دارد، اتفاق افتاده است. تیپیکال شخصیتی خاصی که معمولا برای همین نقش‌ها به من زنگ می زنند.

آیا بازی در این تیپیکال شخصیتی خاص، برای خودتان هم خوشایند است؟

البته که هر بازیگری، ترجیح‌اش بر بازی در نقش‌های متفاوت است. به همین دلیل است در انتخاب های چند سال اخیر آن فضای قبلی کار خود را شکسته‌ام. همان طور که در سریال شهباز نقش یک مامور امنیتی را داشتم و همچنین در سریال نیکان نقش یک وکیل کاملا جدی بازی می‌کنم. بهرحال تصمیم‌ام در این دوره جدید این بود که لاین کاری خود را تغییر دهم و در واقع بازی در فیلم یقه سفیدها آخرین محصول از آن ورژن سابق رضا داوود نژاد است که در اذهان مردم تبدیل به نوستالژی شده است.

کمی بیشتر درباره این تصمیم و تغییر خود صحبت کنید…

شاید یکی از دلایل اش این باشدکه دیگر حتی در واقعیت هم من دیگر آن آدم خوشحال نیستم که قادر باشم با نقشی طنازانه مردم را هم خوشحال کنم. از نظر من خنداندن مردم در این شرایط کار بسیار سختی است. گاهی شاید به نظر برسد که باید تظاهر به شاد بودن و خوب بودن کرد، اما در نهایت واقعیت را نمی توان نادیده گرفت و  صادقانه حال من خوب نیست. اصلا نمی دانم چگونه می شود با  فضا و شرایط اقتصادی که در جامعه است و درد بی پولی مردم که مردم را گرفتار کرده، خوشحال بود؟ در این میان دیگر هنرمند و مردم خیلی از هم دور نیستند، هنرمند انرژی و حیات خود را از روحیه و فضای اجتماعی‌ایی می‌گیرد که در آن نفس می‌کشد. شاید این قضیه برای دیگران ملموس نباشد اما وقتی یک هنرمند به عنوان یک آدم چهره و شناخته شده در اجتماع حضور پیدا می‌کند، مردم با او احساس راحتی کرده و از او سوال می‌کنند و ازاو انتظار دارند! ما درپاسخ و حتی همدلی با این مردم درمانده‌ایم! در حالی که گویا کسانی که باید پاسخ گوی این وضعیت باشند طوری رفتار می‌کنند که انکار اصلا متوجه زندگی سخت مردم نیستند.

باتوجه به ارتباطاتی که با گروه‌های سینمایی و تلویزیونی دارید، شرایط این دو رسانه را چطور ارزیابی می‌کنید؟

فضای کاری هنرمندان مخصوصا بازیگران با قبل بسیار متفاوت است. تلویزیون دیگر کارکرد پیشین خود را ندارد. سینما هم خیلی تغییر کرده است البته هرازچندگاهی آثار امید بخشی مانند فیلم جنگ جهانی سوم و یا تفریق و … تولید می شود که قابل تامل است. اما تصمیم گیرندگان در حوزه رسانه خیلی هنرمندان و دغدغه‌های‌شان را درک نمی‌کنند از شخص خاصی نام نمی‌برم چرا که در هر سازمان و گروهی ممکن است چندین نفر باشند که دغدغه‌مند باشند. ولی وجود برخی اشخاص در بعضی سمت‌ها واقعا به غیر از اینکه موجب رنجش هنرمندان را فراهم می کنند کارکرد دیگری ندارند. با همه این احوال همیشه خواسته قلبی‌ام این بوده است که کنار مردم باشم.

از نظر شما هنرمندان در این شرایط چه کمکی به مردم می توانند داشته باشند؟

از نظر من هنرمندان با تمام توان خود وارد شده‌اند و هر کاری که از دست‌شان بر می آمده را انجام داده‌اند. چه هنرمندانی که آثارشان پرفروش و پرمخاطب می شود و چه هنرمندانی که به این امید اثر می سازند اما ممکن است شکست را متحمل شوند. قصد هنرمندان این است که حال مردم را خوب کنند چراکه حال خوب مردم نهایت خواسته آنهاست. اما در این میان برکسی پوشیده نیست که هنرمند در مسائل اجرایی قدرتی ندارد که بخواهد کاری از پیش ببرد. برای من همه این هنرمندان چه کسانی که به هر دلیلی در محدودیت هستند و چه کسانی که در حال کار کردن هستند، دوست داشتنی و قابل احترام هستند. بیشترین کاری که در این شرایط از هنرمندان برمی‌آمده است این است که خود را سیبل تخلیه روحی و روانی مردم قرار داده‌اند. گاهی مردم با ناسزا گفتن به هنرمندان آرام می شوند من به شخصه این شرایط را درک کرده و می پذیرم. همان طور که اثری از من در حال اکران است و عده‌ای همچنان مرا فحش می‌دهند.

شرایط بسیار غم انگیز است..!

بله و متاسفانه چیزی هم نمی‌توان گفت. هنرمندان از دو ناحیه مورد هجمه قرار گرفتند و در این شرایط هم کارنکردن سخت است و هم کار کردن!

آیا خانواده داوود‌نژاد، قصد بازگشت به دوره‌ای را دارند که با فیلم های چون مصائب‌شیرین و …لحظات زیبایی  را  برای مخاطب سینما ماندگار می‌کردند؟

از آینده بی خبرم. شاید بله و شاید هم خیر. در حال حاضر برنامه‌ریزی برای تولید اثر با وجود ابهاماتی که هست ناشدنی است. نه تنها بنده که به نظرم هیچ کس نمی‌تواند برنامه‌ریزی مشخصی برای آینده کاری و حرفه‌ای خود در این شرایط داشته باشد.

صحبت پایانی:

خدا به همه صبر بدهد.

شهرام مسلخی:سرنوشت فیلم را دست‌های پشت پرده مشخص می‌کنند

از سابقه خود درسینما بگویید؟

مخاطبان بیشتر بنده را با اثر سینمایی «گیلانه» می شناسند که اولین تجربه جدی بنده در حوزه سینما بود. گیلانه در دوره اکران پرفروش‌ترین فیلم در کردستان عراق ومناطق همجوار بود. بعد از آن در سال ۱۳۹۳ با فیلم «عاشق‌ها ایستاده می‌میرند» در جشنواره فجر به عنوان جوان‌ترین کارگردان سینمای ایران حضور پیدا کردم که اتفاقا فیلم نتایج و جوایز خوبی را در جشنواره های مختلف همان دوره کسب کرد. بعد از آن تهیه‌کنندگی فیلم «پدران» را به عهده داشتم و همچنین ساخت فیلم «لاک‌پشت» که هنوز به اکران نرسیده است. همچنین اثر سینمایی «قطعه‌۸۵»هم اکنون در سینمای هنرو تجربه شهرستان در حال اکران است.

از نحوه همکاری‌تان با فرزادگودرزی و همچنین از ایده تا مراحل نویسندگی فیلمنامه یقه سفیدها بگوئید؟

این فیلم متفاوت از مختصات کارهای قبلی من است. سرمایه گذار و نویسنده این اثر هر دو با هم به سراغ بنده برای تولید این اثر آمده‌اند.تا حدودی ار همان ابتدا فیلمنامه کامل بود و جذابیت‌های طنازانه و محتوایی خاص به خود را داشت. کارگردانی این ژانر و سبک، قطعا تجربه تازه و نویی برای من بود. بعد از پذیرفتن کار، طبیعتا برای آنکه با اثر ارتباط مستقیم‌تری بگیرم. گفتگوهایی میان بنده و نویسنده شکل گرفت که منجر به برخی تغییرات جزئی شد.

علت توقف فیلم در این چند سال از مرحله تولید تا اکران چه بوده است؟

شرایط بحرانی که در ابتدا با بیماری کرونا و تعطیلی سینماها روبرو بودیم و سپس مسائل دیگری که گریبانگیر سینما شد. البته با توجه به طولانی شدن این مدت، تیم تولید، دوبار برای اخذ پروانه نمایش فیلم اقدام کرد که اولی در دولت قبلی بود و بعدی مربوط به دولت فعلی، به همین سبب اثر دوباره بازبینی شد و بعد از طی شدن روال اداری به لطف آقای روح الله سهرابی و لشگری آماده اکران و نمایش شد.

درباره محتوا و مضمون فیلم صحبت کنید؟

فیلم سفیدها از نظر خودم یک فیلم اجتماعی است که رگه‌های از طنز و کمدی هم دارد. البته طنزهایی که بیشتر به دنبال طرح مباحث انتقادی است. این فیلم موضوع «یقه سفیدها» را که نوعی بزهکاری اجتماعی پررنگ در ایران است، محور خود قرار داده است. این بزهکاری بیشتر در قشر مسئولین اتفاق می‌افتد، کسانی که مسئولیت و تبعات کارهای غیر قانونی خود را نمی‌پذیرند و خود را فارغ از هر دادگاه و دادخواستی می‌دانند. در این باره یک کتاب هم به تالیف محمدقوچانی منتشر شده است. با همین مضمون این فیلم ساخته شد در حین تولید فیلم، به دلیل علاقه شدیدام به «جوکر» ساخته تاد فلیپس ارجاعاتی بینامتنی به این اثر شاخص سینمایی داشتم. چیزی که ما را متحیر کرد شباهت خط اصلی و پیرنگ فیلم یقه سفیدها با جوکر بود. همین طور که در یقه سفیدها نیز ما داستان پسری را داریم که از پدرش بی خبر است و شیفته سینما و هنرپیشگی است او در همین مسیر بعد از سالها متوجه می‌شود پدر او از مسئولان کشور است و به همین واسطه وارد جریان‌های خاصی می‌شود. این فیلم علاوه بر ارجاعاتی که به اثر جوکر دارد، گریزهای نیز به فیلم «جدایی نادر از سیمین» و همچنین سبک فیلم فارس ایرانی، خصوصا هنرپیشه محبوب آن دوران بهروز وثوقی می‌زند.

به برجستگی‌های این فیلم که آن را به اثری متفاوت برای مخاطبان بدل کرده است، اشاره کنید؟

در این فیلم بازی مهدی‌کوشکی در نقش اصلی و پسر قصه، بسیار خوب از کار درآمده است. پسر این داستان شیفته بهروز وثوقی است و بازی‎های درونی و بیرونی او با نوستالوژی هایی که دارد، برای مخاطب جذاب بوده است. علاوه بر این فیلم های کمدی امروز بیشتر به دنبال گرفتن خنده از تماشاگر و سرگرمی سازی او هستند. این تفکر برای ما هم بسیار قابل اهمیت بود که حرف خود را در قالب طنز و شوخی بزنیم. نقد جدی در شرایطی که مردم آستانه تحمل شان بسیار پایین است کاربردی ندارد. تلاش تیم تولیدی این فیلم بر این استوار بود که به دنبال ساخت اثر کمدی هجو نرویم و با زبان طنز پرده از معضلات عمیق اجتماعی برداریم و یک اثر کمدی گروتسک وار از اثر را ارائه بدهیم. اثری که ضمن اینکه خنده‌ای بر لب تماشاگر می‌آورد او را به نسبت به موضوعی خاص مسئله‌مند می‌کند. با این رویکرد این فیلم با وجود فضای شاد و مفرحی که دارد در زیر متن واقعیت اجتماعی سخت زندگی این اشخاص را نشان می‌دهد.

مخاطب این فیلم کدام قشر از اجتماع هستند؟

این فیلم برای تمامی قشرها، خصوصا خانواده های ایرانی تولید شده است. همین طور به لحاظ محتوایی که در مضمون و زیر متن دارد برای صاحب نظران دغدغه مند قابل تامل است. ارجاعات فیلم به تاریخ سینما در ایران و جهان نیز از جذابیت‌هایی است که هنرمندان را حین دیدن اثر راضی نگه می‌دارد.البته در این میان ممکن است برخی با این اثر ارتباط برقرار نکنند که این موضوع هم از نظر ما طبیعی و قابل قبول است. رسانه سینما با رویکردهای متفاوتی که دارد همواره موافقان و مخالفان خود را داشته است.

صحبت پایانی:

قبل از این ما فکر می‌‌کردیم سختی فیلم در تولید آن است. روزهای سختی که شبانه روز برای تولید یک اثر قابل دفاع زحمت می‌کشیم. اما متاسفانه در ادامه مسیر متوجه اتفاقاتی در اکران شدیم که سختی آن روزها کاملا رنگ باخت. مواجه فیلمساز با مافیای پخش، سینمادار و شورای صنفی بسیار ناعادلانه است. طوری که گویا بعد از این مرحله این دوستان با تصمیمات خود سرنوشت هر فیلم را مشخص می‌کنند. متاسفانه در سینمای امروز ایران هیچ نظارت موثری بر نمایش و پخش فیلم وجود ندارد. هنرمندان با سختی و مرارت و عبور از هزاران فیلتر و … اثری را آماده پخش می‌کنند در ادامه سرنوشت فیلم شان به دست گروهی می‌افتد که با اعمال نظرهای شخصی و منفعت طلبی نتیجه زحمات او را به باد می‌دهند. اتفاقا مسائلی که بعد از این مرحله برای فیلمساز می افتد فارغ از این است که اثر مستقل است یا دولتی و یا اینکه چه محتوا و مضمونی دارد! تنها بر اساس میزان فروش فیلم در مورد اثر تصمیم گیری می‌شود. در هفته گذشته فیلم یقه سفیدها جزو چهار اثر پرفروش سینما در خبرگزاری‌ها و … اعلام شد. بلافاصله فردای همان روز تعداد سالن های اختصاص یافته به فیلم یقه سفیدها به یک‌چهارم تقلیل پیداکرد! چرا که از نظر دوستان همین قدر میزان فروش برای فیلم ما کافی بوده است و اجازه ندادند اکران روند طبیعی خود را طی کند. این مسائل از جایی نشات می‌گیرد که متاسفانه سینمادار خودش تهیه کننده و پخش کننده است با این حسب از تمام امکانات خود برای پخش بهتر و پرفروش‌تر فیلم خود استفاده می‌کند. این مسائل کاملا برای دوستانی که فیلم روی پرده اکران دارند روشن و واضح است. این وضعیت برای فیلمسازان اسفبار است که عده‌ای در جلسات خصوصی برای میزان فروش، مدت اکران، ساعت و سالن اکران فیلم شان تصمیم بگیرند و سرنوشت فیلم را به صلاح دید خود معلوم کنند. حتما باید شورای نظارت به این مسئله رسیدگی کرده و این مشکل را حل کند.

فرهومند ناظریان

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است