روزنامه صبا

روزنامه صبا

پرونده صبا درباره سریال «نیوکمپ»

تئوری شکار تماشاچی در سریال نیوکمپ!


در این شماره از روزنامه با هادی مومنیان تحلیل‌گر فیلم و سریال و ابراهیم کاظمی‌مقدم طنزپرداز درباره سریال «نیوکمپ» به گفتگو پرداخته ایم.

منوچهر هادی نامی آشنا برای مخاطبان تلویزیون، سینما و بخصوص شبکه نمایش خانگی است.نام هادی در چندسال اخیر با آثار عامه پسند و پرفروش عجین شده است. این کارگردان بعد از ساخت چند فیلم اجتماعی همچون “یکی میخواد باهات حرف بزنه” که مورد توجه منتقدان هم قرار گرفت به سراغ ساخت فیلم‌های طنز رفت.آثار او در دهه۹۰ جزو پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمای ایران بوده است. “من سالوادور نیستم”، “آینه بغل” و “رحمان ۱۴۰۰” فیلم‌هایی هستند که هر کدام فروش‌های بالایی داشتند منوچهر هادی، سال ۹۵ با سریال “عاشقانه” ورود پرسروصدایی به شبکه نمایش خانگی داشت و از آنجایی که این سریال متناسب با سلیقه مخاطب عام ساخته شده بود با موفقیت و استقبال مخاطب به پایان رسید. یک سال پس از تجربه ناموفق سریال “دل”، این کارگردان سریال “گیسو” را جلوی دوربین برد که این سریال نیز به دنبال ریتم کند و روند بی‌اتفاق سریال، مانند “دل” نتوانست رضایت مخاطبان را جلب کند و انتقادات زیادی را به دنبال داشت. هادی بعد از شکست ملودرام‌های عاشقانه در نمایش خانگی دوباره به سراغ همان سبک فیلم‌های به اصطلاح کمدی سینمایی خود رفت که نتیجه آن سریال “نیسان آبی” شد. او این بار سریال “نیوکمپ” را از پلتفرم فیلیمو در حال پخش دارد. سریالی که به مرور زمان و پخش قسمت‌های جدید مخاطبان آن در حال ریزش هستند. به همین بهانه صبا با هادی مومنیان تحلیل‌گر فیلم و سریال و ابراهیم کاظمی‌مقدم طنزپرداز گپ و گفتی داشت که در ادامه می‌خوانید.

هادی مومنیان: کلاژی ناهماهنگ از چهره‌های پربازدید
قبل از تحلیل فیلم در ابتدا باید بدانیم که سریال نیوکمپ به طور کلی با چه استراتژی‌ایی ساخته شده است و سازندگان و سفارش دهندگان این سریال بر چه مبنایی شوع به ساخت و یا تولید این سریال کرده‌اند!؟ پلتفرمی که پشتیبانی ساخت این سریال را برعهده داشته است برنامه‌های پربازدیدی مانند جوکر، پدرخوانده، شباهنگی و…. را پایش کرده است و با نظر سنجی از میان مخاطبان بازیگرانی را که در این برنامه ها دارای محبوبیت بوده‌اند را انتخاب کرده است. مثلا حامد‌آهنگی در جوکر و یا ایمان‌صفا در مافیا و بهاره افشاری در پدرخوانده و …! در ادامه تصمیم گرفته‌اند سریالی بسازند با حضور همین چهره‌ها تا مخاطب خود را راضی نگه دارند. با این حساب این برنامه بر اساس نظردهی مخاطب تهیه شده است، البته مخاطبی که برای او سودآوری اقتصادی دارد. سیاست و رویکرد پلتفرم ها دراین زمینه به دو گونه تقسیم می شود برخی پلتفرم ها که دست به ساخت سریال های مانند “آکتور” و … می زنند که علاوه بر جذب نظر مخاطب به مضمون و ساختار نوگرایانه محصول توجه دارند. آکتور لایه لایه های ساختاری اش فکر شده و تحلیل شده است، سریالی که علاوه بر نقدهای اجتماعی که دارد زیر متنی از اینکه آدم‌ها به نسبت شرایط‌شان مدام در حال نقش بازی کردن هستند را داشت و پلتفرم‌هایی که تنها به مسائل اقتصادی و سودآوری محصول تکیه کرده‌اند و هیچ دغدغه‌ای در زمینه‌های فرهنگی وهنری ندارند این پلتفرم‌ها در ادامه رویکرد سوپرمارکتی به خود می‌گیرند و بدون گزینش و فکر تنها سعی می‌کنند همه چیز داشته باشند و به اصطلاح اجناس‌شان تکمیل باشد. حالا همین پلتفرم می‌آید و ذائقه مخاطبان خریدار خود را بررسی می‌کند و سریالی می‌سازد که تا مجموعه‌ای از آن چه را که مخاطبان دوست دارند را در کلاژی لایتچسبک تحت یک سریال ارائه دهد. اما در این میان از نکته وا می‌ماند که هرکدام از این بازیگران به مثابه عناصر این کلاژ به واسطه چیز دیگری برای مخاطب جذاب بوده اند، نه بازی در سریال طنز! مثلا بهاره افشاری را مردم به خاطر بازی هوشمندانه‌ای در پدرخوانده دنبال کرده‌اند و یا همین طور حامد آهنگی به خاطر حاضر جوابی و استندآپ کمدی خوبی که دارد برای مردم محبوب است. این عناصر که هر کدام در حیطه‌ای جداگانه نظر مخاطب را جلب کرده‌اند در قامت بازیگری در سریال طنزی که فیلمنامه ندارد، کم می آورند و همان محبوبیت را نیز ممکن است از دست بدهند.

با این حساب سریال نیوکمپ از چه ناحیه بیشترین آسیب را می بیند؟
به همان دلایلی که عرض کردم، استراتژی شکست خورده ساخت این سریال تکیه را بر چهرهای محبوب بود و در همین راه از مهم‌ترین عامل که قصه‌گویی و یا خلق موقعیت‌های طنازانه و فکر شده است باز می‌ماند. دست آخرمحصولی روانه پلتفرم می‌شود که نه تنها من، بلکه اکثریت مخاطبان با این سریال نمی‌خندند.اما در مقابل سریال “مگه یه عمرچند تا بهار داره” از سروش صحت در دو قسمت ابتدایی خود مخاطبان بسیاری را جذب کرده است. این سریال بدون استفاده از ول‌انگاری و ابتذال خنده را در هر پلان از مخاطب می گیرد و یک نهیلیسم امروزی را با زیر متن در‌ستایش‌زندگی در دل موقعیت‌های داستانی نهفته می‌کند. به نظرم مخاطب ایرانی در طول این سال‌ها تقویت شده است و نسبت به ۱۰ سال گذشته سلیقه‌اش بالاتر رفته و با هر چیزی راضی نمی‌شوند. منوچهر هادی در تجربه های گذشته خود خلاقیت بیشتری داشت که در این سریال،حتی از آن خلاقیت هم خبری نیست. استفاده از چهرهای محبوب با رفتارهای که دیگر برای مخاطب تکراری و کلیشه شده است، نمایانگر این است که کارگردان نه در متن و نه در طراحی موقعیت و دکوپاژ با این هنرمندان همراه نبوده است. یکی از عناصر پرکارکرد برای جذب مخاطب امروز آشنازدایی از موقعیت‌های آشنا و شناخته شده است که سروش صحت با استفاده از همین تکنیک موفق به تهییج مخاطب در ایجاد موقعیت‌های خاص می‌شود. این سریال چنان از بی‌داستانی و بی ساختاری در رنج است که موقعیت‌های آن بیشتر به کلیپ‌های کوتاه و نامرتبط در فضای مجازی است که در ادامه حتی از آن ها هم جا می‌ماند و حتی کارکرد آنها را هم ندارد.

درباره داستان سریال نیوکمپ صحبت کنید…
داستان خانواده ای است که پدربزرگ خود را به خاطر بازی فوتبال و گل زدن دقیقه ۹۰ مسی از دست می‌دهند و پس از آن شاهد کنش‌های کلیشه‌ای بازیگران در این موقعیت هستیم تا جایی که مخاطب حس می‌کند این سریال اصلا متن و یا فیلمنامه مشخصی ندارد و صحنه ها به صورت بداهه و با تکیه بر خلاقیت های خود بازیگران پیش می رود در حالی که یک اثر سریالی و یا فیلمی در تقابل و تعامل کاراکترها با یکدیگر و در نهایت با هماهنگی هدف دار از پیش تعیین شده، محتوا را آماده نمایش می‌کند.

به نظر شما چرا این دست آثار که از آن‌ها به عنوان کمدی شانه تخم مرغی هم یاد می‌شود، ساخته می‌شوند؟
این ویژگی بازار است. بازار هنری، هنرمند را ترغیب به ساخت آثار بنجل می‌کند. چرا که به واسطه استفاده از یک یا چند چهره فروش خود را تضمین شده می‌یابند و متاسفانه کاری به جریان هنری، فرهنگی و پایین آوردن سلیقه مخاطب ندارد. سینمای ایران به طور عمده به دو دسته تقسیم شده است، فیلم های طنز که گیشه را دارند و فیلم‌های حاکمیتی که خروجی سازمان‌هایی مانند اوج، فارابی و … هستند. فیلم های حاکمیتی با اینکه سعی دارند مفاهیم و مضامین خوبی را در قالب یک ساختار باکیفیت در جامعه تزریق کنند اما به واسطه بی ارتباطی با متن جامعه و شعارزدگی از پیش در گیشه شکست خورده‌اند از طرف دیگر، فیلم‌های طنز تنها به واسطه ارتباطی که با اجتماع دارند حتی بدون کیفیت و ساختار و با روی آوردن به ابتذال و تمسخر موفق به جذب مخاطب و بدست آوردن گیشه می‌شوند، با اینکه به نسبت فیلم های حاکمیتی سهم بسیار ناچیزی را در تولید فیلم در ایران دارند.

به طور کلی طنز سریال نیوکمپ مبتنی بر موقعیت است یا داستان؟
هیچ کدام. این سریال بیشتر با تکیه بر شوخی‌های‌‎جنسی، عبور از خط قرمزها، به تمسخر گرفتن مرگ عزیزان و درگیری فیزیکی کوچک با بزرگ و … را محوریت طنز خود قرار داده است. البته ممکن است کارگردان دیگری از همین عناصر استفاده کند و موفق باشد. اما این سریال چون به لحاظ کلی ساختار کلیشه ای دارد، تمامی مواردی هم که در آن جای می‌گیرد، بی تاثیر می‌شوند.

چطور می‌شود هنرمندانی چون حسن معجونی، اکبرعبدی و … می پذیرند در این آثار حضور داشته باشند؟
قطعا اولین فاکتورشان درآمد حاصل از حضور در پروژه است و دوم اینکه از خروجی محصول اطلاعاتی ندارند. درواقع وظیفه کارگردان است که با هدایت درست بازیگر و عوامل، این کشتی را به ساحل برساند. هرچند از نظر من حسن‌معجونی و برخی بازیگران دیگر همچنان از نقاط قوت سریال هستند و کار خود را به درستی انجام داده‌اند.

ابراهیم کاظمی‌مقدم: ملاک اصلی برای فیلم خوب، فروش نیست!
سریال نیوکمپ از همان ابتدای پخش، قلاب خود را بر روی چه چیز می‌اندازد؟
این سریال قلاب‌های خود را پیش از ساخته شدن اثر پرت کرده است تا بالاخره یکی از آن‌ها تماشاگر شکار کند. استفاده از اکبرعبدی آن هم در یک قسمت اول، تیتراژی که قبل از شروع سریال آن را در انتشار داد که بیش از تیتراژ بیشتر شبیه به یک موزیک ویدیو بود و تکیه بر ماجرای واقعی به دادگاه رفتن مسی که سعی کرده از آن به نحوی در داستان خود استفاده کند.

به عناصری اشاره کردیدکه ماقبل اثر است، در شروع داستان عنصر مسئله ساز و پیش رونده جریان چیست؟
سکته پدربزرگ به واسطه شرط‌بندی روی بازی فوتبال و گل مسی که باعث از دست دادن پدربزرگ شده است. فوت پدربزرگ نقطه عطف اول داستان می‌شود و در ادامه به این می پردازد که بازماندگان به دنبال قرامت خون پدربزرگ از لیونل مسی هستند.

از نظر شما این اتفاق به شدت غیرواقعی می‌تواند گره محکمی برای شروع داستان باشد؟
در محدوده طنز، این آزادی عمل و اختیار به دست طنزپردازان داده شده است و لازم نیست خیلی روی موقعیت و مضامین واقعی و باور پذیر تکیه کنند. انتزاعی کردن وقایع کار طنزپرداز است. اما در ادامه پرداخت به همین موضوع آنقدر با حاشیه‌های اضافی و غیر‌مرتبط همراه می‌شود که اثر دیگر در قالب سریال بودن خود بی معنی می‌شود. گره این داستان می‌توانست در قالب یک فیلم سینمای ۹۰ دقیقه‌ای کشش دنبال کردن داشته باشد، اما وقتی صحبت از تولید سریال چندین قسمته است مسلما این مضمون یک خطی کوتاه، پاسخگوی ساختاربلند سریال نخواهد بود. به همین منظور کارگردان برای پر کردن تایم هر قسمت به دنبال موقعیت‌هایی است که نه در خط داستانی و نه در مضمون و ساختار، در خدمت هدف اصلی اثر نیستند. یکی از هنرهای طنزپرداری این است که یک واقعه برگرفته از مضامین اجتماعی و … را انتزاعی کنید و در ادامه همان را به صورت طنازانه شرح و بسط دهید، اما در این راه مسیر اصلی را حفظ کرده و عناصر دیگر را با توجه به ترکیب آن با مضمون اصلی به کار می‌گیرند. در نیوکمپ اصلا شاهد این روند نبوده‌ایم. همین پراکنده گویی در ادامه باعث ناکام شدن اثر برای خنده گرفتن از مخاطب می‌شود.

بازخورد مخاطبان را از نمایش این سریال چگونه دیده‌اید؟
ذائقه مخاطبان در طول این چندسال بسیار متنوع شده است. به همین خاطر نمی توان به طور کلی در این زمینه نظر داد، یعنی ممکن است کسی همین فیلم را دوست داشته باشد و با آن بخندد و دیگری حس تحقیر و تمسخر را دریافت کند. ممکن است عده‌ای از مخاطبان که به دنبال همین دست کمدی‌ها هستند با آن سرگرم شوند ولی عده ای که ذائقه‌شان با کمدی های فاخرتر تربیت شده است، قادر به تحمل آن را نیستند.

آیا در این چند سال اخیر فیلمی بوده است که ساختار و عناصر سبک کمدی را رعایت کرده و موفق باشد؟
اگر ملاک موفقیت فیلم را بر فروش بگذاریم، بیشتر این آثار توانسته‌اند فروش گیشه و سودآوری خود را تضمین کنند. اما تاریخ سینما ثابت کرده است که ملاک اصلی برای فیلم خوب، فروش اثر نیست. گیشه می‌تواند یکی از عوامل مهم باشد اما تعیین کننده نیست. به همین منظور کارگردان‌های که در ایران به همین سبک فیلم می‌سازند شاید در جدول فروش موفقیتی را حاصل کنند اما هیچگاه به عنوان یک کارگردان مولف و صاحب سبک شناخته نمی شوند و عملا در حرفه خود ناموفق نیستند.

فیلم سینمایی “لانه زنبور” که بعدها معلوم شد، کپی از یک اثر سینمایی طنز خارجی بوده است، را می توان جزو آثار خوب سینمای کمدی ایران به حساب آورد؟
لانه زنبور با یک موقعیت طنز برگرفته از اتفاقی که برای کاراکترها افتاده است، داستان خود را شروع می کند و بعد از آن همه چیز در محوریت همان موقعیت خاص بدون حاشیه رفتن شکل می‌گیرد. در ادامه هم با خرابکاری های بیشتر و … موقعیت بغرنج‌تر شده و در واقع شرح و بسط می‌یابد. به همین دلیل هم در ساختار و روند موفق است و هم در جذب مخاطب برای دنبال کردن جریان روایی خود که از پیش مشخص کرده است.

از نقاط قوت سریال نیوکمپ بگوئید؟
بازیگران در حد و اندازه خود، بازی خوبی را ارائه می‌دهند. حامد آهنگی به واسطه هوش طنازانه و کمدی که دارد موفق می‌شود گاهی مخاطب را بخنداند. دومین مسئله انتخاب کارگردان در طبقه اجتماعی است، منوچهر هادی در این سریال به سراغ طبقه اجتماعی متوسط رو به پایین می‌رود و سعی می‌کند موضوعات آن‌ها را به تصویر بکشد.

درباره داستان‌گویی و قصه‌داشتن در فیلم کمدی گفتید، آثاری مانند سریال “لیسانسه‌ها” که داستان مشخص و واحدی ندارند اما به نسبت در ارتباط‌گیری با مخاطب امروزی موفق‌ترند، در چه دسته بندی‌ایی قرار می‌گیرند؟
“لیسانسه‌ها” یک اثر سیتکام است. این آثار نیاز به موضوع خاصی ندارند و اتفاقا ممکن است خط قصه اصلی واحدی را دنبال نکنند. تکیه این مدل از طنزپردازی بر شخصیت و موقعیت‌هایی است که در مواجه با آنان است. واکنش خاص شخصیت در سیتکام باعث خنده و طنز می‌شود. در اثر طنز سریالی سیتکام شخصیت‌ها از همان ابتدا با گره مشخصی روبرو نمی‌شوند که قرار باشد در طول اثر آن را حل کنند. از موفق ترین سیتکام های جهان می‌توان به سریال “فرندز” اشاره کرد.

در پایان از نظر شما آثاری از این دست به چه منظور ساخته می شوند؟
اصالت و روند این مدل سینمایی بر فروش است. به همین خاطر اعمال نظرهای سفارش دهندگان بسیار در این آثار پررنگ است. سازنده‌هایی که در این راه تنها به دنبال سود‌دهی هستند، اعمال نفوذ زیادی بر روند ساخت فیلم دارند و به همین خاطر دست هنرمند را برای خلاقیت و سبک پردازی می‌بندند.

صحبت پایانی:
سریال نیو کمپ خنده دارد است. اما نه برای مخاطب، بلکه برای عوامل و سازندگان که به شعور مخاطب می‌خندند، به نظرم شبکه‌های نمایش خانگی به جای این که با این کار‌ها حجم ترافیک بیشتری از مشتری بگیرند، کمی‌ به شعور مخاطب احترام گذاشته و بگویند مثلا این فیلم در قسمت دوم، سر جمع ده دقیقه مطلب دارد. منتها ما برای این که پول این بازیگر‌ها را بدهیم حدود چهار ساعت باید از حجم اینترنت جنابعالی مصرف کنیم. شاید ما قبول می‌کردیم.

سمیه خاتون

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است