روزنامه صبا

روزنامه صبا

پرونده صبا درباره فیلم سینمایی «کت چرمی»

وقتی عناصر فرامتنی روایت را خفه می‌کنند


در این شماره از روزنامه با محمدرضا نعمتی و جبارآذین درباره فیلم سینمایی «کت چرمی» به گفتگو پرداخته ایم.

فیلم سینمایی کت چرمی به نویسندگی مسعود هاشمی‌نژاد، کارگردانی حسین میرزامحمدی، تهیه‌کنندگی کامران حجازی، محصول بنیاد سینمای فارابی در سال ۱۴۰۱ است، همچنین محمدحسین مهدویان به عنوان مشاور کارگردان در این فیلم حضور دارد. این فیلم در چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر اکران شده و در یازده بخش نامزد دریافت جایزه شد و تنها در بخش نقش مکمل زن ساراحاتمی را موفق به دریافت جایزه کرد. در خلاصه این فیلم که در ژانر پلیسی و معمایی است،آمده است: عیسی فرهمند، کارمند بازرسی سازمان بهزیستی در جریان بازدید از یک مرکز نگهداری دختران خیابانی، متوجه باند فساد مشکوکی می‌شود که او را به یک مهمانی زیرزمینی ممنوعه می‌رساند‌؛ مهمانی کُت‌چرمی … در این فیلم هنرمندانی چون جواد‌عزتی، صابر ابر، رویا تیموریان، گلاره عباسی، پانته‌‌آ پناهی‌ها، سارا حاتمی، ستاره پسیانی، عباس جمشیدی‌فر، و .. به ایفای نقش پرداخته‌اند. فیلم‌برداری این فیلم را آرمان فیاض و تدوین آن را عماد خدابخش بر عهده داشته است. فیلم سینمایی کت چرمی هم اکنون در سینماهای سراسر کشور روی پرده اکران است. خبرنگار صبا درباره این فیلم با محمدرضا نعمتی دبیر تحریریه سینمای ایران در ماهنامه فیلم نگار و جبارآذین منتقد و تحلیل گر سینما گفت و گویی داشته است که در ادامه می‌خوانید.

جبارآذین(مدرس ومنقدسینما): کت چرمی سیاه نمایی نمی‌کند! 

  ابتدا درباره روایت و ساختار فیلم بگوئید؟

کت چرمی، نخستین فیلم بلند سینمایی حسین میرزا محمدی، یک درام اجتماعی است که به شیوه آثارپلیسی و معمایی می‌کوشد داستان اجتماعی خود را ازمنظرآسیب شناسی اجتماعی روایت کند. شخصیت اصلی فیلم؛عیسی فرهمندیک کارمند ناراضی وناراحت است که در زندگی خانوادگی اش با مشکلاتی روبرو است و با آنکه باروند جاری درفضای کاری خودچندان همسو نیست، امابه دلیل تعهد و وجدان کاری، پیگیر ماجرایی می‌شودکه دامنه آن تا فسادمالی و اقتصادی وقاچاق دختران بدسرپرست گسترده است. به موازات اقدامات عیسی، یک مامور اطلاعاتی هم پابه‌پای او وارد میدان مبارزه با مفسدان و خاطیان اقتصادی و منحرفان اجتماعی می شود و  مبارزه‌ای برای امحای فساد و اجرای قانون وعدالت شکل می گیردو…

شیوه پرداخت به مضمون فیلم را چطور دیده‌اید؟

کت چرمی، به عنوان اولین تجربه سینمایی میرزامحمدی درسینمای حرفه‌ای واجتماعی ایران، اثری قابل توجه است و از نظرپردازش تصویری سینمایی توجه متعهدانه‌ای به موضوع های اجتماعی دارد. این فیلم به دور از غلو وسیاه‌نمایی از جامعه و یا سواستفاده از نمایش مشکلات اجتماعی به قصدرواج ناامیدی و یاکسب درآمدازگیشه، حرف های تامل برانگیز خودرا بازگو می‌کند. امتیازهای یادشده، افزون برتوانایی‌ها و استعداد کارگردان، مضمون خوب فیلمنامه، مرهون تاثیر مشاوره محمدحسین مهدویان است. سبقه مهدویان با آثاری چون ؛ لاتاری، مردبازنده و زخم کاری در ذهن مخاطب ماندگار است. درواقع کلیدواژه تفکر وساخت این فیلم مهدویان است.

سبک شناسی در این فیلم تا چه اندازه موفق بوده است؟  

کت چرمی با نواقصی روبرو است که آن رادر ردیف فیلم‌های متوسط اجتماعی قرارمی دهد. درآثاراجتماعی، رکن اساسی جامعه است، ازهمین رو در فیلمنامه وفیلم، بایدمحوریت برجامعه باشد و هرگونه سطحی نگری ویا نگاه تک‌سویه و دیدن فقط زشتی ها و یا زیبایی ها، باعث خدشه درآن‌ها می‌شود و نمی‌توان ازاین نوع فیلم‌ها باعنوان فیلم کامل اجتماعی یادکرد. درآثاراجتماعی،تلخ وشیرین و زشت وزیبا، باید در دو قطب خیروشر به تصویر درآیند تا مسیر خاکستری عبور انسانها از بزنگاه های زندگی به درستی تعریف و تصویر شود. فیلم کت چرمی، درنگاه یادشده دچار کاستی و مشکل است. چراکه عمدتابخش نیروهای خیر پررنگ و بخش نیروهای شر کمرنگ‌اند وتماشاگر آنقدرکه خیرها را می‌بیند و می‌شناسد، شر و شرورها ‌را نمی‌بیند و نمی‌شناسد و این نقص بزرگ دراماتیک فیلم و فیلمنامه کت چرمی است که سبب شده کشمکش های دراماتیک درفیلم شکل نگیرد وجور آن راحوادث ورویدادها به دوش کشند. این مشکل تا پایان فیلم ادامه دارد وکت چرمی که وارد هزارتوی مسایل ناسالم اقتصادی شده، ازکنارنمایش ومعرفی عوامل وعناصراصلی این مفاسد می‌گذرد و دریک محدوده سطحی خانوادگی واجتماعی جریان یافته وخاتمه می یابد.

از نقش پردازی بازیگران فیلم کت چرمی بگویید؟

شخصیت‌های فیلم که راویان اصلی قصه‌اند، دارای پردازش هنرمندانه ودراماتیک نیستند و مخاطب شاهد بازی‌های از پیشتردیده شده از بازیگرانی مانند جوادعزتی و صابرابر فارغ از نوآوری است. باید این مساله مهم را نیز بیفزاییم که بیننده، بسیاری از رخدادهای فیلم رابه جای تماشا از زبان کاراکترها می‌شنود.

صحبت پایانی:

با این حساب امتیاز اثر درجه یک به کت چرمی تعلق نمی‌گیرد. هرچند کت چرمی، حاصل همت گروهی از هنرمندان مستعد وخوش آتیه و متعهد است که تماشای آثار بهتر و قوی تراجتماعی را ازآن ها ممکن می‌نماید.

محمدرضا نعمتی: عناصر فرامتنی به روایت ضربه می‌زند

کت چرمی را از منظر ساخت بررسی کنید؟

همان طور که از آغاز در رسانه ها اعلام شده است این فیلم با مشاوره مهدویان ساخته و پرداخته شده است. به همین منظور به طور کلی سبک و سیاق فیلمسازی مهدویان در آن مشهود و بارز است، طوری که تماشای فیلم کاملا ما را به یاد فیلم سینمایی موفق مردبازنده می اندازد و گویا که از لحاظ سبک و پرداخت کاملا از همان اثر کپی برداری شده است. این اثر از لحاظ کارگردانی و بازیگری اثر قابل اعتنا و قابل قبولی است. میزانسن ها و دکوپاژ ها به اندازه هستند و خبری از بازی‌های مصنوع و کلیشه ای نیست و به نوعی بازیگری بد یا میزانسن بیرون زده در این اثر نداریم.

آیا کت چرمی موفق می شود مخاطب را در سیر روایی با خود همراه کند؟

مواجه بلاواسطه مخاطب عام با اثر به طور کلی بر دو عنصر استوار است؛ اولی کاراکترهای هستند که درفیلم بازی می‌کنند و دومی قصه و جریان پیدا کردن آن در قالب فیلمنامه است. بقیه عناصر فیلمسازی مثل نورپردازی و دکوپاژ و … در کنار این دو عنصر اصلی با ناخودآگاه تماشاگر در ارتباط هستند و در خدمت تاثیر‌گذاری بیشتر محتوای ارائه شده تکوین می‌یابند. از نگاه مخاطب عام جواد عزتی به عنوان قهرمان پیش برنده، از پس ایفای نقش خود به خوبی بر می‌آید . اما در مورد دوم یعنی قصه، باید بدانیم که قصه از همان آغاز در قالب ژانر نمود پیدا کرده و خود را نشان می‌دهد. ژانر این فیلم معمایی- پلیسی است که از رده ژانرهای بسیار سخت و دشوار در سینمای جهان است که اتفاقا در ایران این دشواری چندین برابر می‌شود. در اینجا می‌توانیم دوباره ارجاعی به فیلم مردبازنده داشته باشیم در این فیلم با اینکه مهدویان بر خطوط قرمز و ممیزی در پرداخت به موضوعات مسلط بود اما برای بازنمایی موضوعی چون آقازاده‌ها و … خیلی نتوانست صریح عمل کند و در خود فیلم نوعی مماشات و عدم صراحت در پرداخت به موضوع دیده می‌شد، به همین صورت همین اتفاق در کت چرمی نیز بیشتر خودش را نشان داد، طوری که ضدقهرمان فیلم دکتر رفیعی در طول فیلم کاملا در سایه است و نمود شخصیت پشت پرده ای دارد که تمام عناصر شرارات و پلیدی فیلم را برعهده دارد اما هیچ چیز از آن نشان داده نمی شود، به جز صحنه آخر تصادف که قهرمان او را زیر می‌گیرد. به این ترتیب داده ها از شخصیت منفی در فیلم بسیار محدود است. و تنها از میان رویدادهای قصه متوجه می شویم که رفیعی یک کارتل مواد مخدر است که دختران را در یک خانه امن به سرپرستی گرفته و سواستفاده هایی که از دختران برای جابه جایی مواد مخدر انجام می دهد.

کاراکترهای دیگر فیلم چگونه در طرح داستان ساخته و پرداخته می‌شوند؟

صابر ابر نقش یک شخصیت متحد و موازی با قهرمان دارد، شخصیتی که تا انتها مرموز باقی می ماند و برای مخاطب شناخته نمی‌شود و اینطور استنباط می شود که وجود این شخصیت از نظر امنیتی بر اثر تحمیل شده است. شخصیتی که بیرون از درام است، در سفر قهرمان تاثیرگذار نیست اما از وجوه منجی گرایانه و قیصرمآبانه قهرمان می‌کاهد، و به نوعی تلطیف کننده خودسری‌ها و رد شدن از خطوط قرمز قانونی برای قهرمان است. اما عملا کاراکتر زائدی است چرا که در هیچ جای داستان نقش موثری در سفر قهرمان ندارد و در اندازه یک مشاور باقی می‌ماند و مخاطب تنها از میان گفت و گوی قهرمان با او اطلاعاتی را دریافت می‌کند.

پرده سوم روایت، محل به هم رسانی تمامی گره های داستانی اثر است، آیا فیلمساز در پرده سوم به سوالات گشوده شده در طول اثر پاسخی به فراخور جریان می دهد؟ 

بدترین جای فیلم همان پرده سوم و انتهای فیلم است. در این قسمت قهرمان بازداشت می شود و  این موقعیت درست جایی است که اوج کنشگری‌های قهرمان را باید شاهد باشیم. بنابراین پس از این ما با قهرمانی منفعل مواجه هستیم و بقیه اتفاقات توسط نیروهای امنیتی پیگیری و به انجام می‌رسد. بنابراین در پرده نهایی کاملا قهرمان از داستان اوت شده و پس از آن واکنش‌های تقابلی او به جای آنکه نشان داده شود، بیان می شود! در مجموع عناصر فرامتنی به روند داستانی فیلم ضربه می‌زند. با این حسب اگر این فیلم در هالیوود ساخته می شد احتمالا به خاطر نبودن برخی ممیزی‌های امنیتی و … می‌توانست فیلم سرحال‌تری باشد. متاسفانه در ایران اگر قهرمان فیلم به تنهایی گره ای را باز کند، مسئولان برقرای امنیت در کشور صدایشان در می‌آید که نقش ما در این میان کجاست؟ و اینکه چرا باید یک کارمند دون پایه از یک اداره بهزیستی افشاکننده پرونده ای مفسدان اقتصادی باشد؟ این شائبه ها و سفارشات اینچنینی همیشه بر سر راه یک فیلمنامه نویس در ایران است و ممکن است گاهی به قدری در اثر نفوذ کنند که روند داستانی فیلم را به مخاطره بکشند و ماحصل معلوم نیست اثری که با وجود این تمهیدات ساخته شده است تا چه اندازه قضاوت ها درباره او عادلانه است یا خیر؟

با این حساب بهتر نیست که نویسنده به طور کلی به سراغ این ژانر نرود؟

بهرحال سینمای ایران به تنوع ژانری نیاز دارد و اگر بخواهیم به موضوعات اینچنینی توجه کنیم، تنها می‌توانیم به سراغ ژانر کمدی برویم و ماحصل آن تولید فیلم‌هایی است که برچسب سخیف بر آنها زده می‌شود.

با توجه به همین موضوع، آیا کت چرمی مولفه های ژانر نوآر را در شیوه پرداخت رعایت کرده است؟

کاملا مشخص است که به صورت تقریبی عناصر و مولفه‌های ژانر نئونوآر در این اثر کاملا آگاهانه و دانسته به کار گرفته شده‌اند، مثلا قهرمان زخمی، خسته و بریده از دنیا را دارد که همان قهرمان اثر(عیسی فرهمند) است. تاحدودی به عنصر زن اغواگر را در قالب دختر بچه پرداخت شده است، زنی که که قهرمان را در نیل به هدف اصلی انگیزه‌مند می‌کند. در ادامه متحدانی که در این مسیر قهرمان را دنبال می‌کنند و  ماموری که سایه به سایه قهرمان را تعقیب می‌کند را نیز می بینیم و در نهایت خودسری قهرمان برای دور زدن قوانین اجتماعی است که در کنش‌های عیسی فرهمند نمود پیدا می کند. در این میان شاید تنها  یکی از مولفه‌های مهم ژانر نئونوآر کامل رعایت نشده باشد و آن این است که قهرمان فیلم کت چرمی شخصیتی مثبت است درحالی که در این ژانر قهرمان ضمن تمام این خصوصیاتی که برشمرده شده غالبا یک کاراکتر ضداجتماعی و عموما خلافکار است. در کت چرمی این مولفه  قانون‌گریزی و خلافکار بودن قهرمان در این اندازه تقلیل یافته است که قهرمان به صورت خودسرانه در راه مثبتی دست به اقدام می‌زند که سرپیچی از قانون و عدم تبعیت از مافوق را در قهرمان می بینیم.

تقابل قهرمان با زن اغواگر که همان دختربچه باشد را چطور ارزیابی کرده‌اید؟

دختربچه فیلم اصلا سمپاتیک نیست و در ادامه موفق نمی‌شود که رابطه ای کشش‌دار را در قصه با قهرمان ایجاد کند. به همین دلیل عمل و کنش قهرمان در تقابل با این دختر باور پذیر نمی‌شود. شخصیت پردازی دختر به نسبت آنچه که در زندگی او از کودکی تا به حال روی داده به طور طبیعی نمایشی از یک شخصیت نابه هنجار است اما در این قصه نیاز است که گوشه‌هایی به شخصیت آنارشیستی او اضافه شود که مخاطب او را بپذیرد و دوستش داشته باشد تا در ادامه مسیر با قهرمان در هدفش که نجات دختربچه است، همراه شود. خصوصا درپایان قصه که قهرمان منزل مسکونی خود را به خاطر دختر‌بچه می‌فروشد حتما باید از قبل زمینه چینی‌های این اقدام از نظر عاطفی و انگیزه‌مندی قهرمان انجام می‌شد و انگیزه قهرمان از نجات این دختربچه ودختران اینچنینی ملموس‌تر و باورپذیر‌تر می شد. با پاسخ صریح به این پرسش که؛ نجات این دختربچه چه نیاز ضروری‌ایی از قهرمان را برآورده می‌کند؟ می توان مشکل را در این قسمت بازشناسی کرد.

مرگ دختر که ترومای شخصیت اصلی به حساب می‌آید، در این میان نمی‌تواند انگیزه او در این رویداد باشد؟

این تکنیک که یک رویداد درگذشته قهرمان دستاویز اهداف او در سفر قهرمانی‌اش باشد و به عنوان ترومای شخصیت از آن برای پیش برد قصه استفاده شود، درسینمای جهان هم دیده شده، اما خیلی کهنه و بی‌اثر است. در کت چرمی هم احتمالا همین اتفاق افتاده است، به این شکل که قهرمان را با یک رویداد ترومائیزه می‌کنند و آن را به دل داستان می‌فرستند. در صورتی که کار اصلی قصه با قهرمان در اتفاقاتی است که هم اکنون در حال جریان است. در واقع آن پیش زمینه تروماتیک وقتی می‌تواند موثر باشد که در این طرف نیز انگیزه‌های قهرمان در نیل به هدفش قوی باشد.

این چاله ها در تداوم حس مخاطب در دنبال کردن روایت شکاف ایجاد می کند. با این حساب فکر می‌کنید برای برای پر کردن این چاله ها فیلمنامه نویس چه تمهیداتی باید بیندیشد؟

کت چرمی در کلیات سیر روایتگری خود که بر پایه علی و معلولی است، منطقی می‌نماید اما متاسفانه در پرداخت به جزئیات سست عمل می‌کند. به عنوان نمونه وقتی پلیس وارد خانه می‌شود و اثری از دختربچه نمی‌بیند نکته واضح و روشنی که ممکن است دختربچه در پشت بام مخفی شده باشد را متوجه نمی شود این مسائل و گره افکنی های اینچنینی که سست و شل است نمی تواند مضمون کلی را آب بندی کند و مخاطب وقتی جزئیات را باور نکند، با کلیات قصه همراه و همدل نمی‌شود! در فیلمنامه نویسی از این چاله ها به عنوان بمب‌بست یاد می‌شود که به نوعی بزنگاه روایت است که با وجود سختی باید بسیار روی آن متمرکز شد فیلمنامه نویس دراین مرحله باید تمام راهکارهای احتمالی را بچیند تا بهترین پاسخ را حاصل کند، درست پس از این اتفاق است که اثر جهش پیدا می‌کند. همان طور که اگر شما به فیلم لئون (حرفه‌ای) توجه کنید، کاملا رابطه میان قهرمان و دختربچه در دنیای داستان ملموس است. در این فیلم با اینکه دختربچه(ماتیلدا) از خانواده ای بزهکار بوده و شخصیت سالم و سلامتی ندارد اما در ادامه دوست داشتنی می‌شود و در ادامه به کمک لئون انتقام خود را از قاتلان خانواده‌اش می‌گیرد.

صحبت پایانی:

در کلیت کت چرمی مخاطب را پس نمی‌زند و مشخص است که روی فیلمنامه کار شده است. متاسفانه با تمام احترامی که برای محمد‌حسین مهدویان قائلم، مشکل از مشاوره فیلم نامه است و به نظرم بیشتر روی موارد قانونی و خط قرمزی‌های متمرکز بوده اند. فیلمنامه در روابط دراماتیک لنگ می‌زند و این لنگی کاملا با یک روتوش کلی قابل رفع بود.

سمیه خاتون

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است