روزنامه صبا

روزنامه صبا

گفتگوی صبا باسید صابر امامی و امیرمحمد عبدی

زندگی به وقت مرگ


در این شماره از روزنامه با عوامل فيلم سینمایی «کاپيتان» به کارگردانی محمد حمزه اي به گفتگو پرداخته ایم.

فیلم سینمایی کاپیتان به کارگردانی محمد حمزه ای، نویسندگی امیرمحمد عبدی و به تهیه کنندگی سید صابر امامی است در این فیلم بازیگرانی همچون پانته‌آ پناهی‌ها، پژمان بازغی، امیرحسین بیات، بهار نوحیان، ارغوان شعبانی، شایان دارمی پور، و پرهام غلاملو نقش آفرینی می‌کنند. عبدی پیش‌تر سابقه همکاری به عنوان نویسنده با پروژه ساخت فیلم‌های «لاک قرمز» و «گمیچی» را داشته است. کاپیتان، روایتی دراماتیک از رویای شیرین کودکانی است که با بیماری خوفناک سرطان دست و پنجه نرم می‌کنند. شاید بتوان این فیلم را در گروه سنی کودک طبقه‌بندی کرد و سرکلیشه «سینمای اجتماعی» را هم برایش برگزید اما اگر بخواهیم در بعدی کلان، فارغ از تقسیم‌بندی‌های مرسوم به این فیلم نگاه کنیم، این فیلم در رده آثاری قرار می‌گیرند که تم اصلی‌شان امید به زندگی است. از داستان «ساداکو و هزار مرغ دریایی‌اش» در سرزمین آفتاب تابان گرفته (فیلمی درباره دختری به نام ساداکو که به دلیل عوارض ناشی از بمباران اتمی هیروشما و ناکازاگی، با وجود آنکه آن زمان به دنیا نیامده بود، قربانی لوکمی می‌شود و می‌کوشد با ساختن هزار مرغ دریایی ماهیخوار به صورت اوریگامی، از مرگ رهایی یابد) یا حتی داستان فیلم «رستگاری در شائوشنگ» که مشخصاً به امید برای زندگی می‌پردازد. مشخصاً سینمایی که مقوله امید را در نهاد آدمی تقویت می‌کند، جایگاهی غیرقابل انکار در همه گیتی دارد. «کاپیتان» نیز به گفته نویسنده‌ فیلمنامه‌اش داستانی از امید در سخت‌ترین شرایط برای کودکان سرطانی است. گفت‌وگوی روزنامه صبا با امیرمحمد عبدی و سید صابر امامی نگاهی مجمل به فیلمنامه «کاپیتان» دارد، در این گفت و گو با ما همراه باشید.

امیرمحمد عبدی: امید تنها ضمانتی که زندگی به ما داده است

 شما را پیش‌تر با «لاک قرمز» و «گمیچی» می‌شناختیم. چه شد که نویسندگی فیلمنامه «کاپیتان» را پذیرفتید؟

راستش زمانی که از من برای همکاری با گروه تولید این فیلم دعوت شد، قرار بود فیلمنامه‌ای را که آماده شده بود، قبل از آغاز پیش‌تولید بازنویسی کنم اما روال کار من این نبود. من به کارگردان و تهیه‌کننده گفتم فیلمنامه را کنار می‌گذارم و از اول با ذهنیت و قلم خودم آن را می‌نویسم. خوشبختانه هم عوامل تولید فیلم، هم بنیاد سینمایی فارابی به من اعتماد کردند تا کار را آغاز کنم.

 چه زمانی صرف نوشتن فیلمنامه شد و چندبار آن را بازنویسی کردید؟

از آغاز نگارش تا پایان آن، حدود یک ماه بیشتر طول نکشید. درباره بازنویسی اثر، از آنجا که شما هم تقریباً همکار ما هستید، می‌دانید که چنین متونی (فیلمنامه‌ها) دست‎‌کم چندبار قلم می‌خورند. تغییرات ما البته دامنه گسترده‌‍‌ای نداشت و حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد کار بازنویسی شد. من همه چیز را توضیح داده بودم و البته حین فیلمبرداری نظراتی هم به ما رسید که به ذهن خودمان خطور نکرده بود. بنابراین ۲۰ روز مانده به پایان فیلمبرداری، لوکیشن ما تغییر کرد.

 دلیل تغییر لوکیشن چه بود؟!

خب کار ما زمستان فیلمبرداری می‌شد و بچه‌ها نمی‌توانستند با لباس بیمارستان در فضای آزاد بازی کنند، پس تصمیم گرفتیم لوکیشن را تغییر دهیم.

 کمی از داستان فیلم را نظر به اینکه فیکشن لو نرود، بازگو می‌کنید؟

خب این کار را که واقعاً نمی‌توانم بکنم اما یک جمله درباره «کاپیتان» می‌توانم بگویم. این‌که فیلم تمام تلاشش را می‌کند تا بگوید حتی در سخت‌ترین شرایط و زمانی که با مرگ هم دست و پنجه نرم می‌شود، می‌توان زندگی کرد و به زندگی اندیشید.

 فیلمنامه شما روایت‌گر «داستان موقعیت» است یا داستان شخصیت؟

اصلا معتقد نیستم داستانی که می‌نویسم موقعیت است یا شخصیت! به نظر من هردو زیرمجموعه زمانی معنا می‌یابند که کنار هم قرار بگیرند (یک یا چند شخصیت در یک یا چند موقعیت قرار می‌گیرند) «کاپیتان» فیلمی درباره امید است.

 از این دست آثار با تم امید به زندگی بین بیماران لاعلاج در سینمای جهان دیده می‌شود. برای نمونه فیلم «ساداکو و هزار مرغ دریایی‌اش»…

بله به یقین همینطور است. امید نه تنها مقوله‌‍‌ای بسیار مهم در زندگی انسان‌هاست، امید تنها ضمانتی که زندگی به ما داده است برای همین موضوع بود که ما تمرکز بسیار زیادی به «کاپیتان» معطوف کردیم. واقعا اهمیت امید در این داستان بیش از پیش نمایان می‌شود. شما با گروهی از کودکان سرطانی روبرو هستید که ممکن است یکی از آن‌ها یک شب بخوابد و صبح فردا بیدار نشود. کامنت‌هایی که به ما می‌رسید، برای ادامه بهینه کار مجاب‌مان می‌کرد.

 در این فیلم نقبی به فوتبال زدید. شما خودتان اهل فوتبال هستید؟

البته که هستم! من هم مثل شما ایرانی‌ام و ما اغلب فوتبال و کشتی را دنبال می‌کنیم. البته بگذارید چیزی را تشریح کنیم. آن تصوری که شما از فوتبال دارید در این فیلم به چشم نمی‌خورد.

 اما صبر کنید! من مطمئنم که سکانس فوتبال بازی کردن هم در فیلم «کاپیتان» گنجانده شده! اینطور نیست؟

بله وجود دارد. حرف من این نبود. بله بازی فوتبال در این فیلم لحاظ شده اما این بازی با توجه به توانایی بچه‌های سرطانی انجام می‌شود. آن‌ها توان بازی فیزیکی فوتبال را ندارند. امیدوارم منظورمان را رسانده باشم.

 بسیار خب. خارج از بحث فیلم «کاپیتان» به نظر فیلمنامه‌نویس‌ها در عالم سینما، قشر مظلومی‌اند. این موضوع را قبول دارید؟

خب از چه نظر ما مظلومیم؟!

 منظورم این است که آن‌ها پایین‌تر دستمزد را می‌گیرند در حالی که شالوده یک فیلم بی‌گمان فیلمنامه آن اثر است.به نظر شما این اجحاف نیست؟

ببینید من هم مانند بسیاری از مردم در خانواده‌ای بزرگ شدم که مشکلات معیشتی عدیده‌ای داشت. نمی‌دانم تا چه حد من را می‌شناسید اما به جرات می‌توانم بگویم تا حالا نشده که کاری را به انجام برسانم و بعد از آن بگویم چر اینقدر دستمزد من پایین بود؟! یا چرا فلان بازیگر و بهمان عامل فیلم از من بیشتر پول گرفتند. به عنوان یک فیلمنامه‌نویس حرفه‌ای به یقین سینما محل کسب و کار و ارتزاق من است و تمام درآمد من از سینماست اما هرگز دوست نداشتم به سینما، چنین نگاهی داشته باشم. همواره چیزهای مهم‌تری برای من مطرح بوده‌اند.

 نویسنده موردعلاقه شما کیست؟

سوال خیلی سختی پرسیدید… راستش برای کسانی که مطالعات متعددی دارند، انتخاب یک نویسنده یا یک اثر به عنوان کار مورد علاقه، بسیار دشوار است. درست مثل آلبوم‌هایی از خوانندگان مطرح که بسیار سخت است که شما یک ترانه را در آن‌ها گلچین کنید. با وجود این من داستان‌هایی را با لایه اجتماعی بیشتر می‌پسندم.

سید صابر امامی: کاپیتان فیلم تلخی نیست

درباره فیلمنامه و مضمون کاپیتان بگویید. در مواجهه‌ای که پیشنهاد تهیه فیلم به شما شد چه ویژگی قصه برای‌تان حائز اهمیت بود؟

طرح این فیلم سه-چهار سال پیش دست ما رسید و در این مدت خیلی فکر کردیم که چطور می شود این طرح را به سینما نزدیک کرد، از ابتدای امسال فیلم نامه را جدی جلو بردیم. مهم ترین ویژگی «کاپیتان» این است که فیلمی است درباره کودکانی که در بیمارستان هستند اما بر خلاف فضایی که این مکان در ذهنیت اول به ما منتقل می کند سراسر امید است و نقطه عطف فیلم محسوب می‌شود. شما با دیدن بچه در بیمارستان اصلا این‌تلخی را حس نمی کنی، اتفاقا امید را حس می کنی در حالی که واقعیت بیماری در بچه ها  وجود دارد، در کنارش هم یک بخش پر رنگ از پرستاران و پزشکان می بینید که در سینمای ایران کم تر به این موضوع پرداخته شده یعنی درباره جایگاه این قشر از جامعه در کشور.

 با چه شناختی محمد حمزه ای را به عنوان کارگردان فیلم تان انتخاب کردید؟

حمزه ای سالهاست که تجربه دستیاری در سینمای ایران دارد یعنی از سن کم، دستیار خیلی از کارگردان های شاخص سینمای ایران بوده و سینما را نزد بهترین های این حرفه آموخته، در سینمای کودک و مجموعه کارهایی که در گذشته انجام داده بود همیشه نشان داده که یک آنی دارد که می تواند فرصت ساز برای فیلم باشد. او اولین فیلمش “آذر” را به تهیه کنندگی نیکی کریمی کارگردانی کرد و به عنوان نخستین ساخته سینمایی اش قابل توجه بود. محمد حمزه ای از اولین ساخته تا الان یک پوست اندازی کرده و او در آینده خود را جزو بهترین های سینمای ایران معرفی خواهد کرد. بعد از این که فیلم ـ«کاپیتان» را ببینید این حسی را که من دارم خواهید داشت.

 فیلمنامه امیر محمد عبدی چه قصه ای را روایت می کند؟

او تجربه‌های جدی درحوزه نویسندگی دارد و انصافا عبدی برای فیلم نامه وقت گذاشت و چندین مرتبه دوباره نگاری شد و در واقع نسخه او نسخه یونیکی است که در واقع از فیلم در آمده است‌. همان گونه که اشاره کردم فیلم را با موضوع امید ساختیم و پیام اصلی داستان هم امید به زندگی است و همه نقش های فیلم امید به زندگی در آن ها جاری است و آقای عبدی توانسته پیچیدگی های روایی در فیلم نامه ایجاد کند که تک تک این فرایندها برای تماشاچی جذاب است و برایش اتفاق جدید است و تقریبا هر چند دقیقه با یک غافلگیری در داستان رو برو می شوید که خصوصیت فیلم نامه اوست که به کمک ما آمده و کاپیتان شکل گرفته است.

دو نقش اصلی زن و مرد فیلم‌تان، پژمان بازغی و پانته‌آ پناهی‌ها و دیگر بازیگران بر چه اساس انتخاب شدند؟

در واقع شاید متفاوت ترین نقشی باشد که پژمان بازغی بازی کرده است و برای خودش هم همین گونه است و به نظرم کارگردان ظرفیت های زیادی به او منتقل کرده تا آماده نقش شده است. البته آقای حمزه‌ای برای انتخاب بازیگران با وسواس وقت گذاشتند تا به گزینه های کنونی رسیدند و من هم اختیاراتم را در انتخاب بازیگران به او سپردم. ضمن اینکه در فیلم ما نقش های آقای بازغی و خانم پانته‌آ پناهی‌ها نقش های مکملند و نقش های اصلی را بچه های قصه ایفا می کنند که می توانم شهادت بدهم که با همه سختی هایی که فیلم داشت اینقدر بازی های منحصر به فردی انجام دادند که حیرت زده خواهید شد، این بچه ها در یک فرایند انتخاب بازیگران پیچیده و بعد از گرفتن تست از بین صدها نفر انتخاب شدند.

فیلم تان با توضیحاتی که دادید در ژانر کودک قرار دارد؟

فیلم اجتماعی و درباره کودکان است وحضور پررنگ کودکان در آن حس می شود. در اکران هایی که تا کنون داشتیم بچه ها از تماشای فیلم لذت بردند و حال و هوای فیلم برای شان جذاب است و بزرگسالان هم از تماشاچی فیلم حس لازم را می گیرند.

فکر می کنید «کاپیتان» چـه فاکتورهایــی  ویژه ای دارد؟

هیچ ماست‌بندی نمی گوید ماست من ترش است اما منصفانه بگویم دوستانی که فیلم‌ را دیده اند می گویند نمی شود بازی همه بازیگران را نادیده گرفت. معتقدم محمد حمزه ای و نویسنده خیلی برای فیلم زحمت کشیدند. اگر بخواهم نام ببرم تاکیدم را می گذارم روی ابتدا نویسندگی و بعد بازی ها و کارگردانی. هم چنین گریمور خوب کار که لازم به توضیح نیست که بگویم چقدر به زیبایی فیلم اضافه کرده است یا آهنگساز فیلم که همگی نقاط قوت «کاپیتان» را تشکیل می‌دهند.

صحبت پایانی:

بعضی دوستان معتقدند در فضای کنونی جامعه شاید بهتر باشد کمتر به جشنواره توجه کنند که معتقدم‌ رفتار حرفه ای اندکی با این موضوع تناقض دارد. رفتار حرفه ای می گوید که ما در قبال کار و شغل مان مسئولیم و درباره موضوعات اجتماع هم همین طور و این دو منافی هم نیستند ولی کار حرفه ای را باید به بهترین شکل انجام دهیم و اگر هم به مسائل اجتماعی نکاتی داریم به آن هم بپردازیم.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است