روزنامه صبا

روزنامه صبا


نقش زنان درسینمای دهه نود


جبارآذین؛ منتقد در یادداشتی به نقش زنان درسینمای دهه نود پرداخت.

دهه نود هم از راه رسید و کلیدداران هم آمدند و مشغول بازی قفل و کلید شدند، عجیب اینکه، کلیدهای زنگ زده آن‌ها هیچ قفل زنگ زده‌ای را باز نکرد. کلیدداران،کلیدهای خود را بر امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی،گماردند و جالب آنکه، اغلب کلیدها ناکارآمد بودند، ازجمله کلیدارهای فرهنگ بویژه سینما که همه چیز را با ندانم‌کاری و نداشتن سواد سینمایی و فرهنگی، بهم ریخت و ولنگاری فرهنگی و بی سر و سامانی سینمایی به اوج خود رسید؛ مافیای اکران، قدرت گرفت و راهزن اکران سینما شد، پول‌شویان، راهی سینما شدند، جشنواره بین‌المللی فیلم فجرکه حاصل زحمات پیشینیان و جشنواره‌ای معتبر و آبرومند بود، به دوتکه جشنپاره فیلم فجر و جهانی فجر، تقسیم شد. تولید فیلم‌های بی محتوا و بازاری، رونق گرفت، محتوا در آثار سینمایی به حاشیه رانده شد. اهالی سینما، متفرق‌تر و خانه سینما، سیاسی و تجاری‌ترشد و در یک کلام، دستاوردهای سینما در معرض نابودی قرارگرفت و بر میزان ناامیدی زنان و مردان سینماگر و دور شدن سینما از ارزش‌ها و فرهنگ و زندگی مردم، افزوده شد. با این همه، به ظاهرهمه چیزعادی می‌نمود، ولی این فقط ظاهرآن بود و از درون تهی می‌شد. در این دوران، سینماگران ارزشمدار، درعسروحرج بودند و دولتی‌ها و وابستگان آنها، یکه‌تازی می‌کردند. در دهه نود، با تمام مشکلات، شمع سینما هنوز روشن بود و سینماگران زن و مرد به سینما می‌پرداختند و فیلم هم ساخته می‌شد. اما این سینما، دیگر مردمی نبود و خانواده‌ها از آن استقبال نمی‌کردند. با وجود تاکید مسوولان و مردم برترویج زندگی سبک ایرانی و اسلامی، سینما و مدیران آن، بی اعتنا  به این نیاز و خواسته، راه خود را می‌رفتند و کار خود را می‌کردند و نتیجه این انحراف‌ها و کجروی‌ها در تمام عرصه‌های جامعه و فرهنگ و سینما، عزل کلیدهای اشتباهی بود. نکته مهم در خصوص دهه نود سینما، این است که، به دلیل تولید چندین فیلم خانوادگی و درام‌های زنانه، این نوع آثار در اکثریت قرار داشتند و سینمای دهه نود در اختیار فیلم‌های خانوادگی بود.گستردگی و تنوع مضامین و سوژه‌های خانوادگی و استقبال مخاطب از یکسو و تبلیغ و ترویج و حمایت متولیان سینما از تولیدات خانوادگی خاص! از دیگر سو، انگیزه برتری کمی فیلم‌های خانوادگی بود، اما مساله اصلی اینکه، آنچه دراغلب این فیلم‌ها به تصویر درآمده بود، دغدغه‌های مهم خانواده‌های ایرانی نبودند و مسائلی مانند؛ فمنیسم، تلخی و سیاهی، نا امیدی، خانواده ستیزی، عصیان و طغیان جوانان و زنان، تنهایی و خیانت و بزه و خلاف و عاشقانه‌های ناکام، محتوای آنها را تشکیل می‌دادند. با این حال گاه فیلم‌های قابلی هم دراین میان ساخته شدندکه نگاهی آسیب شناسانه به خانواده‌ها و زنان و دختران داشتند. از همین رو، ملودرام‌های زنانه و خانوادگی در این دهه، جلوه‌های بیشترداشتند. در این برهه، پوران درخشنده با فیلم هیس دخترها فریاد نمی‌زنند و تهمینه میلانی با فیلم‌ آتش بس و نرگس آبیار با فیلم‌های شیار صدوچهل‌وسه و شبی که ماه کامل شد و سینماگران جوانی مانند ناهید حسن زاده، آیدا پناهنده و رقیه توکلی دیده شدند. برخی فیلم‌های تماشایی خانوادگی و زنانه دهه نود عبارت بودند از؛ برف روی کاج‌ها، قصرشیرین، بمب، وارونگی، جهان بامن برقص، لاک قرمز، ناهید، زندگی خصوصی، عرق سرد، رخ دیوانه، ابد و یک روز، بیست و یک روز بعد، آتش بس، اسب سفیدپادشاه، سربه مهر، متری شش و نیم، یه حبه قند، شنای پروانه، نفس، حوا، مریم، عایشه، خسته نباشید، آن سوی ابرها، خورشید، زمانی دیگر، آشغال‌های دوست داشتنی، ماهی و گربه، جان دار، اتاق تاریک و…. کارگردان‌های مطرح فیلم‌های خانوادگی این دهه هم شامل؛ سروش صحت، مجید مجیدی، پوران درخشنده، نرگس آبیار، هومن سیدی، سعید روستایی، محمد حسین لطیفی، مصطفی کیایی، احسان عبدی‌پور، علی مصفا، شهرام مکری، وحید جلیلوند، نیماجاویدی، رضا میرکریمی و… می‌شدند. بازیگران زن این سال‌ها و فیلم‌های خانوادگی وزن محور دهه نود عبارت بودند از؛ مهنازافشار، ویشکا آسایش، نگار جواهریان، طناز طباطبایی، مریلا زارعی، فاطمه معتمدآریا، لیلا حاتمی، الناز شاکردوست، پریناز ایزدیار، لادن مستوفی، مینا ساداتی، ساره بیات، گلاره عباسی، پریوش نظریه، پانته آ بهرام، شبنم مقدمی و… ملودرام‌های خانوادگی بویژه با محوریت کاراکترهای زنان در میان تولیدات سینمای ایران و جهان، مخاطبان و علاقه‌مندان فراوان دارند و چنانچه این قبیل آثار با نگاه پژوهشگرانه، وفادارانه و هنرمندانه، موضوع‌ها و مضامین خود را از زندگی و مناسبات خانواده‌های ایرانی، به درستی گزینش و چیدمان کرده و به رخدادها از دریچه آسیب‌شناسی با رویکرد سازندگی نگریسته باشند و تخریبگر مناسبات زندگی خانواده‌های ایرانی که با فرهنگ و باورهای ایرانی و اسلامی عجین است، نباشند و از نظرساختار دراماتیک و واقعگرایی دارای شخصیت پردازی‌های باور پذیر بوده و تلخی‌ها و شادی‌ها را درکنار یکدیگر به نمایش درآورند و امید و ایمان و فردای بهتر در آن‌ها ترسیم و تصویرشود‌، سینمای ایران و فیلم‌های ایرانی به میان خانواده‌ها رفته و مانایی خواهند یافت. به امید احیا و شکوفایی سینمای بالنده و درخشان ایران که ازمیان زندگی و فرهنگ و اعتقادهای ایرانیان عبور کرده و به درخشش می‌رسد. سینمای ایران،  هنرمندان دانش آموخته، مستعد و توانا و همچنین مدیران فرهنگی دلسوز، فراوان دارد و مخاطبان سینما و هنر و سینما دوستان، بخصوص خانواده‌ها خواهان تماشای آثاری هستند که به جای انعکاس زندگی غیر ایرانی، از ایران و ایرانی و خانواده‌های ایرانی نشان و هویت داشته باشند. تولید ده‌ها فیلم خانوادگی در دهه نود، گویای قابلیت‌های بالای هنرمندان و سینمای کشوراست که می‌شود و می‌تواند با نظارت و حمایت و هدایت کارشناسانه به قله‌های افتخار دست یابد. هنوز و همچنان جایگاه آثار تماشایی و تاثیرگذار درام‌ها و ملودرام‌های استاندارد و جذاب و با محتوای خانوادگی و نمایش سبک زندگی ایرانی و اسلامی و ارائه تصاویر شکوهمند از عزت و وقار زنان و مادران و همسران و دختران در سینمای ایران خالی است و اجرایی شدن آن‌ها به عزم و ایمان و امید و تخصص و دلسوزی و استمرار و برنامه‌های کاربردی نیاز داردکه لازم است سینمای جمهوری اسلامی به آنها مجهز شده و علاوه بر ایرانیان، جهانیان را با محتواهای انسانی و اخلاقی و الهی و امیدوارانه خود، مخاطب قراردهد.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است