پرونده شنبه های چالشی صبا
امیر رضا نوری پرتو:واقعه عاشورا دراماتیک ترین حماسه در جهان است
در پرونده چالش این هفته صبا به «جای خالی حماسه عاشورا در قاب سینما» پرداختهایم.
صبا در پرونده های چالشی این هفته به این مسئله می پردازد که چرا قیام امام حسین (ع) و حماسه عاشورا در سینما بازتاب اندکی داشته است؟ و چه مسائلی باعث شده است که فیلمسازان دینی کمتر به سراغ این موضوع برای بازنمایی بروند! آنچه که صبا در این چالش آن را بیشتر محور گفت و گو با صاحب نظران قرار داده است، بازنمایی قیلم امام حسین (ع) در سینما است. هرچند آثار سریالی و … نیز در این موضوع چندان زیاد نبوده و نیستند.
امیر رضا نوری پرتو:واقعه عاشورا دراماتیک ترین حماسه در جهان است
دلیل اصلی این مسئله این است که ما هیچگاه سینما را به صورت صنعت نداشتیم. وقتی قرار است اثری را از زندگانی امام سوم شیعیان بسازیم یعنی قرار است یک اثر نمایشی تاریخی بسازیم. همین جا کمبود سینما را در معنای صنعتی حس میکنیم نه به معنای حکومتی و ایدئولوژیک آن! سینمای که وابسته به پول دولت و حکومت نیست، یک صنعت مستقل با ساز و کار اقتصادی خودش است. اینجا باید از خودمان بپرسیم که چقدر ایران سینمای شکل صنعتی مستقلی دارد که بخواهد به سراغ این ژانر برود. این اولین چالش و سوال است که باید از خودمان بپرسیم و این مسئله تنها درباره ژانر تاریخی با رویکرد مذهبی صدق نمیکند بلکه شامل کلیت سینمای ایران می شود که از تنوع در ژانر های مختلف و رسیدن به سینما به عنوان یک صنعت برخوردار نیستیم. ساخت یک اثر از قیام عظیم عاشورا در رسته ژانر تاریخی حماسی با رویکرد دینی میگنجد و ما نه تنها در این ژانر بلکه در ژانرهای دیگر مانند وحشت، علمی وتخیلی، تریلر و اکشن و …. فقیر هستیم. هرچند به تازگی به لطف شبکههای نمایش خانگی تلاشهایی در این مسیر اتفاق افتاده است اما هنوز تغییری در روند جریان اصلی سینما ایجاد نشده است. یکی از دلایل مهم عقیم ماندن سینما این است که هر اثری که بخواهد ساخته شود باید از فیلتر نهادهای حکومتی و دولتی بگذرد که آنها هم نگاههای ایدئولوژیک، غیر سینمایی و غیر دراماتیک به تولید اثر دارند. مجموعه اینها دست به دست هم دادهاند که میتواند دلیل نداشتن اثار شاخص در این حوزه باشد و ما در در طول این چندین سال تنها شاهد یک تک اراده منسجم و قوی در این موضوع باشیم. چالش دیگر اینکه نویسندگان ما چگونه میتوانند در این ژانر یک اثر با ویژگیهای نمایشی و دراماتیک خلق کنند؟ برخلاف عقیده عموم، نویسندگان در این حوزه لازم نیست تاریخ اسلام آن دوره و مقتل خوانی بدانند، بلکه باید بر اسطورهها و سفر قهرمانی شخصیت در درام مسلط باشند و در این میان شاهدیم که فیلمنامه نویسان ما هم به تبع مخاطبان و تولیدکنندگان تنها برای نوشتن در یکی دو ژانر(اجتماعی، کمدی) تربیت شدهاند. نوشتن در ژانر تاریخی نیاز به تسلطها و چیرهدستیهایی دارد که نویسنده باید قبل از شروع به نگارش، کاملا به مبحث اسطورهها مسلط باشد، نویسنده وقتی درباره شخصیتهای نینوا و کربلا مینویسد باید ریشههای داستانی آنها را در ایران باستان و وجههای اشتراکی آنها را با اسطورههای ایرانی و آئین پهلوانی در بیاورد. بسیاری از این مناسکی که ما در ایام محرم برگزار میکنیم برگرفته و الهام گرفته از آیینهایی است که ما در ایران باستان و پیش از اسلام داشتیم. بنابراین نویسنده باید تاریخ و الگوهای اسطورهای ایران باستان را خوب بداند تا بتواند از آنها دردروایت خود الهام و الگو بگیرد. این مسئله متاسفانه به درستی تابحال اتفاق نیفتاده است به غیر از یک اثر و آن هم روز واقعه است. فیلمنامهای درخشان از استاد بیضایی. از دید بنده حقیر واقعه عاشورا و سیره امام حسین یکی از دراماتیکترین و نمایشی ترین داستان در کل ادیان ابراهیمی و دین اسلام است. البته این ادعا و نظر شخصی من است و ممکن است عدهای آن را قبول نکنند. اگر به قصص قرآنی هم نگاه کنید درمییابید از منظر نمایشی قیام امام حسین مولفههای بسیار دراماتیک و نمایشی بیشتری را نسبت به قصص قرآنی دارد. این حماسه به واقعیت از لحظه عظیمت امام به صحرای کربلا تا لحظه کشته شدنش بسیار درخشان و عظیم است و یک درام حماسی کم نقص را به تصویر میکشد. به تصویر کشیدن این حماسه با توجه به پیش فرضها و پیشآگاهیهایی که مردم نسبت به این حماسه دارند، کار را بسیار برای سازندگان سختتر مینماید. برآورده کردن این نیاز در مخاطب با توجه به برآورد پرعظمتی که از این واقعه دارد بسیار چالش برانگیز است با این همه استاد بیضایی با دانش وسیع و تسلط و چیرگی که بر مبحث اسطورههای ایرانی، الگوهای نمایشی تاریخ ایران باستان و تاریخ ایران پس از اسلام داشتند به این موفقیت به طور تمام دست یافتند و با خلق کاراکتری خیالی با نام شبلی که در فیلم از او با نام عبدا… یاد شده بود، او را در یک سفر قهرمانانه روانه سفری میکند تا در پی یافتن کاراکتر والایی به نام حسین ابنعلی باشد. در این فیلمنامه شاهدیم که هم الگوی سفر قهرمانی و هم درام از نوع ایستگاهی کاملا اجرا و نمایشی شده است و به نسبت هر منزلگاهی که شخصیت به آن میرسد مبین این حقیقت است که آنچه که او به دنبالش است عظمتی والا دارد. بنابراین نه تنها مخاطب ایرانی بلکه مخاطبی هم که امام حسین(ع) را نشناسد در این سفر با این اثر همراه میشود. زیرکی استاد بیضایی در این فیلم کاملا برخلاف خیلی از فیلمها و سریالهایی که در این حوزه تولید شده است تعیین کننده سرنوشت اثر بوده است. چرا که او به دنبال روایت مستندی از تاریخ نبود و گوشهای خیالی از آن را به تصویر کشیده است. و با این کار تاریخ را به خدمت درام خود درآورده است و این میتواند یک الگوی پیشنهادی موفق برای سازندگان اثر در این حوزه باشد. نزدیک ماندن و وفاداری به روایتهای مستند تاریخی باعث از بین رفتن درام میشود و تلاشهایی که با این رویکرد باشد، از نظر من از ابتدا محکوم به شکست است. نگرانی و وفاداری به واقعیت آسیبی است که دامنگیر آثار است. به نظر من در روند درام ما باید مسیر عکس این مسئله را طی کنیم تا داستانهایی دراماتیک جذابی در این ژانر داشته باشیم. فیلم رستاخیز با اینکه پخش نشده است اما همین مشکلات را دارد. دو ساعت روایت کم اوج و فرود را تصویر میکند تا حماسهای تاثیر گذار را به تصویر بکشد که در نهایت هم نمیتواند این حماسه را تاثیرگذار جلوه دهد، چرا که نمایشی از همان چیزهایی است که قبلا خوانده و یا شنیدهایم. از نظر اجرایی هم صحنههای نبرد بسیار تلویزیونی هستند و قابل قیاس با نمونههای به روز تاریخی و حماسی در سریالها و سینماهای بیست سال اخیر نیست. به نظر این اثر هم یک نمونه پرخرج و شکست خورده مانند محمدرسول ا… مجید مجیدی است.