روزنامه صبا

روزنامه صبا


تئاتر یکی از مهمترین ابزارهای رشد بشر است


در این شماره از روزنامه با عوامل نمایش «جایی در میان خوک‌ها» به کارگردانی پدرام آزموده به گفتگو پرداخته ایم.

نمایش جایی در میان خوکها به کارگردانی پدرام آزموده و نویسندگی آثول فوگارد اجرای خود را از ۱۵ مرداد در تماشاخانه صحنه آبی آغاز کرده است. سارا فتحی و شاهین پاکزاد بازیگران این نمایش هستند که تا ۵ شهریور ادامه دارد. خبرنگار صبا گپ و گفتی با عوامل این نمایش داشته که در ادامه می‌خوانید.

پدرام آزموده:کسی نمی‌تواند یک تنه فضای تئاتر شهرستان ها را عوض کند

در ابتدا لطفا در مورد نحوه ورودتان به تئاتر و تجاربی که تا‌کنون داشته‌‎اید برای مخاطبان بگویید.

سال ۸۸ تئاتر را به صورت تجربی در شهرستان نیشابور آغاز کردم و این روند ادامه پیدا کرد تا سال ۹۳ و به دلایلی نتوانستم چند سال به فعالیت بپردازم تا اینکه سال ۹۶ به تهران آمدم و فعالیتم را از سر گرفتم. در نیشابور فعالیتم از بازیگری نمایش کودک و نوجوان و بزرگسال آغاز شد و بعد در زمینه نویسندگی ادامه پیدا کرد، کارهای زیادی انجام داده‌ام و زمانی که به سقف فعالیتم در نیشابور رسیدم احساس کردم که جایی برای رشد بیشتر وجود ندارد چون شهرستان شرایط خاص خودش را دارد. در تهران با گذراندن دوره‌های آموزشی زیر نظر اساتیدی مانند میکاییل شهرستانی، فرزین محدث، علی شمس روند کاری و آموزشی‌ام را دنبال کردم تا سال ۹۹ که در دوره پیشرفته کارگردانی زیر نظر آقای حبیب الله دانش و احسان فلاحت‌پیشه شرکت کردم و طی یک دوره جامع یک سال و نیمه ما به شکل حرفه‌ای از میز کارگردان تا تحلیل متون و کار بازیگر و هر آنچه نیاز بود را آموختیم و خروجی این کلاس به جشنواره‌ای در تالار محراب ختم شد و به لطف آقای کوروش نیا و دوستانی که هیئت بازبینی بودند کار ما جزو کارهای برگزیده قرار گرفت. قرار بود که این نمایش در مهر ماه ۱۴۰۰ در تالار محراب اجرا شود که متاسفانه اتفاقاتی افتاد که امکانش از دست رفت تا به امروز که در سالن دیگری توانستیم با مخاطبان‌مان دیدار کنیم. قبل از این نمایش هم در آثار دیگری در تهران حضور داشتم مانند بازگشت مردگان، افتراق و یک کار کودک و نوجوان که در فرهنگسرای خاوران به اجرا رفت و خودم کارگردان آن بودم.

با توجه به اینکه آقایان فلاحت‌پیشه و حبیب الله دانش جزو مشاورین شما در امر کارگردانی این نمایش بوده‌اند تاثیر استفاده از مشاوره افراد حرفه‌ای در این عرصه را چطور می‌بینید؟

ما باید بتوانیم در تئاتر پذیرش را یاد بگیریم، از پشت صحنه بگیرید تا روی صحنه، به عنوان بازیگر یا به عنوان یک کارگردان جوان، اولین چیزی که خود من به افراد گروه تاکید می‌کنم همین است که شما باید نسبت به پارتنرتان پذیرش داشته باشید و اگر هر کدام فقط به فکر انجام کار خود باشید روی صحنه اتفاق شکل نمی‌گیرد. در شکل‌گیری هر رابطه ای اصل ابتدایی پذیرش است. نمی‌خواهم بگویم که نظرات من هیچوقت با اساتید متفاوت نبود، ما با هم بحث می‌کردیم و شدیدا هر مسئله‌ای آنالیز می‌شد. گاهی نظریات من به پیروزی می‌رسید و گاه نظرات آنها، این نمایش ماحصل این موضوع، تلاش و تعهد بازیگران که از سال ۱۴۰۰ پای این نمایش مانده‌اند و همه بچه‌های پشت صحنه است ما سعی کرده‌ایم طبق یک نظر کارشناسی پیش برویم تا کارمان در حدی باشد که بتوانیم از آن دفاع کنیم.

در مورد نویسنده اثر، آثول فوگارد برای مخاطبان بگویید.

فوگارد یکی از مطرح‌ترین نویسنده‌های دنیاست و یکی از نکاتی که اساتید به من گوشزد می‌کردند این بود که مراقب باش تا متن فوگارد آسیب نبیند چراکه متن‌های این نویسنده از دقت و حساسیت خاصی بهره برده و اینکه تا‌کنون آثار زیادی از این نویسنده در ایران اجرا نشده است. فوگارد نویسنده‌ای از آفریقای جنوبی است و تمام متن‌هایش درون مایه‌های قدرتمندی دارند همینطور که نمایشنامه «جایی در میان خوکها» واقعا چندین لایه فرادستی دارد که به همین راحتی نمی‌توان به آن رسید. این متن مبتنی بر دیالوگ، رابطه دو نفره و درامی صد دقیقه‌ای است که ما با دراماتورژی سخت توانستیم تایم آن را پایین بیاوریم چرا که باید بدون هیچ ضربه‌ای به متن حذفیاتی انجام می‌شد که فکر می‌کنم در این امر موفق بوده‌ایم.

با توجه به اینکه فوگارد روس نیست آیا شما درام و داستان را به سرزمین‌های روسیه برده‌اید یا نویسنده؟

ماجرا از پاول ایوانوویچ واقعی نشات می‌گیرد و چنین مردی در زمستان ۱۹۴۳ در جنگی سه جانبه بین لهستان و ارتش نازی و ارتش سرخ که کشتار عظیمی رخ می‌دهد از جبهه فرار می‌کند و اتفاقات بعد از آن……اما عاقبت ایوانوویچ و سیر داستان، خلاقیت نویسنده است در واقع نمایشنامه صرفا برگرفته از داستانی واقعی از زندگی یک مرد روس است و در کنار این قصه به مسائل سیاسی، اجتماعی و مذهبی می‌پردازد.

به عناون یک کارگردان جوان دلایل این کوچ استعداد و سرمایه‌های هنری از شهرستان به سمت تهران را چه می‌دانید؟

فضای شهرستان بسیار محدود است علی‌رغم اینکه تمرینات اکثرا به شکل رایگان است و سالن‌ها را مبالغ بسیار کمتری می‌توان اجاره کرد اما واقعا تمرکزی که در موضوع هنر و فرهنگ در تهران اتفاق افتاده است اجازه نمی‌دهد کسی در شهر خودش کاری کند باید تمرکززدایی شود اگر می‌خواهند که افراد در شهر خودشان بمانند در عین حال من، جوانی که راهی را برای رویایی شروع می‌کنم تنها راهم اینست که به تهران بیایم برای آنکه به سقف آرزوهایم برسم، پیشرفت کنم یا به جشنواره‌های خارجی بروم این مسیر از شهرستان نمی‌گذرد. به همین دلیل این مهاجرت رخ می‌دهد و این مهاجرت به خود شهرستان‌ها نیز ضربه می‌زند که از سرمایه های هنری و فرهنگی‌شان تهی می‌شوند و تغییر و درست شدن این مسئله در دست شهرستان ها نیست و تا زمانی که تمرکز‌زدایی نشود و امکانات به همه شهرها و مناطق کشور نرود چیزی تغییر نخواهد کرد. از طرفی هنرمند و اثرش باید دیده شوند وقتی آثار در شهرستان مخاطب ندارد، به جشنواره‌ای معتبر راه نمی‌یابند و بخاطر کمبود آموزش صحیح، حرفه‌ای و امکانات تولید، شرایط ارائه اثر خوب وجود ندارد طبیعی است که کسی نمی‌تواند یک تنه فضای شهرستان را عوض کند و تصمیم به ترک آنجا می‌گیرد.

در مورد بازیگران نمایش و انتخاب‌شان لطفا بگویید.

شاهین پاکزاد و سارا فتحی هر دو از دوستان خوب من هستند که در دوره‌های آموزشی تمرکز تا باور آقای فلاحت‌پیشه با هم آشنا شدیم و فکر می‌کنم که آدم‌ها یکدیگر را جذب می‌کنند. از نظر اخلاقی و توانایی بهترین انتخاب‌هایی که می‌شد. ما خیلی تلاش کردیم به بازی‌ها دقت کنیم چون کار به شدت بازیگر محور است گاهی شما نمایشی به صحنه می‌برید که فرمالیستی است یا در فضای دیگری اجرا می‌شود و آن زمان کارگردان دستش بازتر است اما با رویکرد سنتی و روانشناختی نمایش مبتنی بر بازیگران است و زحمت زیادی هم کشیده‌اند و از نتیجه کار راضی هستم.

در مورد تماشاخانه صحنه آبی و اینکه نحوه همکاری‌شان با هنرمندان چگونه است بگویید.

باید از آقای معینی تشکر کنیم واقعا با این شرایط عجیب و غریب سخت است که افراد بخواهند نمایشی را به روی صحنه ببرند. در سالن های خصوصی، درآمد‌ها و فروش بلیط‌ها در حدی نیست که جوابگوی شرایط سالن‌های خصوصی باشد و در این وضعیت مملکت مگر چقدر آدم‌ها توان دارند که بیایند تئاتر ببیند واقعا اولویت چندم‌شان است؟ هرچند که می‌بایست اولویت اول‌شان باشد چون احساسی که در تئاتر به انسان‌ها منتقل می‌شود و آن کاتارسیس و تزکیه نفسی که برایشان اتفاق می‌افتد در هیچ هنر دیگری رخ نمی‌دهد. تئاتر در همه کشورهای درجه یک دنیا بخش اصلی سبد فرهنگی است و امیدوارم که این اتفاق در ایران هم بیافتد اما با این وضعیت که سالن‌ها با رقم‌های عجیب و غریبی کار می‌کنند آقای معینی به شدت از ما حمایت کردند و باعث شدند تا ما نگرانی بابت این اجرا نداشته باشیم و می‌خواهم از طریق رسانه شما به صورت عمومی از ایشان و از تیمم تشکر کنم این تیم جوان پانزده نفره که بدون هیچ چشمداشتی و بدون دریغ به من محبت داشتند و امیدوارم که بتوانم جبران کنم.

شاهین پاکزاد:بخواهیم یا نه همه چیز به اقتصاد برمی‌گردد

تحصیلات آکادمیک من در زمینه مهندسی برق است و از سال ۹۸ و دوران کرونا با تشویق اطرافیانم برای رشد استعدادی که فکر می‌کردم دارم در دوره‌های حرکت و بدن که توسط آقای کامیار صالحی در موسسه کارنامه برگزار می‌شد شرکت کردم و این نقطه آغاز برای من بود و بعد از آن دوره‌های بازیگری مقابل دوربین محمد حسین لطیفی را گذارندم و چند تجربه در زمینه تصویر داشتم و با توصیه‌های ایشان به تئاتر برگشتم و در دوره تمرکز تا باور آقای فلاحت‌پیشه شرکت کردم و در طول این مدت هم در نمایش‌های خصوصی یا پایان دوره‌ای دوستان‌مان مثلا در سوره همکاری داشتم تا نمایش «جایی در میان خوکها» که اولین حضور صحنه‌ای عمومی من است.

برای نقش پاول آیا نیازی بود که با ویژگی‌های فرهنگی و اخلاقی روس‌ها آشنا شوید؟

من اصلا در طول تمرینات و رسیدن به نقش به فرهنگ روس فکر نکردم چونکه درون مایه داستان یک بحث انسانی است و تماما به درونیات انسان می‌پردازد و جهان شمول است و ربطی به فرهنگ خاصی ندارد. اما در مورد خود شخصیت و پیچیدگی‌های روانشناختی، فیزیک بدنی و شکل حرکت آن با کمک کارگردان مطالعه و تحقیقات لازم را انجام دادم.

چالش برانگیزترین خصوصیت نقش برای شما چه بود؟

فکر می‌کنم بازی کردن در موقعیت آغل چالش برانگیزترین بخش بازی این نقش بود و آن حالت کثیف و چرک بودن و غوطه ور بودن در آن فضا هر چند که تلاش کردم در طول تمرینات در پلاتو ها و محل‌های تمرین با این موقعیت کنار بیایم ولی خو کردن با این موقعیت و حالت حیوانی و اینکه بتوانم به میمیک،چهره و بدن و همه اینها یک رنگ و بوی حیوانی بدهم مهمترین چالش من بود.

ضعف شدید اقتصادی در تئاتر چه آسیب‌هایی را برای بازیگر ایجاد می‌کند؟

آسیب‌هایی که به بازیگر می‌زند بسیار فراوان است و اصلا بازیگر را پشیمان می‌کند. کار اصلی من در زمینه مهندسی برق است و زمانی که همکارانم از من در مورد درآمد تئاتری وهنری می‌پرسند جوابی جز هیچ ندارم و شاهد تعجب آنها هستم که باورشان نمی‌شود در برابر اینهمه تلاش و زحمت هیچ حمایتی از جایی وجود نداشته باشد. هزینه‌‍‌های به اجرا بردن یک نمایش بسیار زیاد است مثلا در نمایش ما خود گروه در راس آن کارگردان همه هزینه ها را تقبل کرده است و این باعث می‌شود رفته رفته افرادی که منبع درآمد دیگری ندارند و به تئاتر به چشم شغل نگاه کرده‌اند پشیمان شوند و چه استعدادهایی که اینگونه از دست رفته اند. وقتی هم نسل جدید نیایند، کارها و کیفیت‌شان کم شود و پایین بیاید تماشاگر هم کمتر به سالن ها خواهد آمد و یک چرخه معیوب همچنان ادامه خواهد داشت. چه بخواهیم یا نه همه چیز به اقتصاد کشور بر می‌گردد وقتی اقتصاد درست عمل کند مردم شاد هستند، مردم شاد به دنبال تفریح، تجربه، یادگیری و رشد خواهند بود و تئاتر هم یکی از مهمترین ابزارهای رشد بشر است.

اگر سخنی با مخاطبانتان دارید بگویید

از مخاطبان و مردم درخواست می‌کنم که از نمایش حمایت کنند گروه ما بدون هیچ کمکی و دلی و دوستانه بر اساس آرمانی مشترک شکل گرفته و دست ما فقط به سمت مردم دراز است که حمایت کنند و بیایند کار را ببینند و با توجه به فیدبک‌هایی که از اساتید و مخابطان گرفته‌ایم به آنها اطمینان می‌دهیم که شب خوبی برایشان خواهد بود و پول، انرژی و وقتشان هدر نخواهد رفت.

سارا فتحی:پراسکوویا در جهانی گروتسک زیست می‌کند

لطفا مختصری از رزومه و نحوه ورودتان به تئاتر بگویید.

از سال ۹۳ با آکادمی مکتب تهران آقای جلال تهرانی وارد تئاتر شدم و موازی با آن در آکادمی استاد تارخ آموزش‌های بازیگری مقابل دوربین را گذراندم و بعد هم کلاس‌های بدن و بیان آقای فلاحت‌پیشه و سپس با «ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی» اولین اجرای صحنه‌ایم را تجربه کردم و نمایش «پنهان خانه پنج در» که اجرای آن در سالن اصلی تالار مولوی بود و با استقبال بی نظیری از سمت مخاطبان روبرو شد و نمایش ها و کارهای فیلم کوتاه دیگری که در آن نقش داشتم تا نمایش «جایی در میان خوکها.»

به عنوان یک بازیگر با تجربه کار کردن با یک کارگردان جوان چه چالشی داشت و تاثیر همکاری بازیگران با تجربه با کارگردانان جوان چیست؟

من همیشه از ایده‌های تازه و ناب استقبال می‌کنم و آقای آزموده یکی از آن رفقای ناب هستند که سواد و دانش کارگردانی را دارند و بسیار مطالعه و پژوهش می‌کنند. زمانی که در مورد این پروژه با من صحبت کردند کمی سخت بود بخصوص که نقش روبروی من آقای پاکزاد هم اولین تجربه نمایش عمومیشان بود ولی اعتماد کردم به ایده‌ها و طراحی و کارگردانیشان و رفته رفته در طول کار به من ثابت شد که در جای درستی ایستاده‌ام علاوه بر این جایی در میان خوکها یکی از متن های با شکوه جهان نمایش است و دو نقش برنده دارند که هر بازیگری احتملا دوست داشته باشد که تجربه‌شان کند و آقای آزموده هم دست بازیگرانش را نمیبنند و گارد ندارند تا بتوانی به راحتی عقاید و نظراتت را به گفتگو بگذاری و به نتیجه برسی.

از صحبت‌های بازیگران و کارگردانان تئاتر اینطور برمی‌آید که تئاتر روزهای سختی را می‌گذراند آیا خانه تئاتر توانسته پلی برای انتقال خواسته‌ها و مشکلات جامعه تئاتری باشد؟

اگر بخواهم صادقانه پاسخ بدهم این ارتباط سال‌هاست که قطع شده و ما تئاتری کاملا رها شده داریم. یک سری آدم‌هایی هستیم که دلمان می‌خواهد کاری را تجربه و زیست کنیم و تحت هیچگونه حمایتی قرار نمی‌گیریم و هر اتفاقی چه سیاسی و اقتصادی در این کشور می‌افتد مستقیم به بدنه تئاتر صدمه می‌زند و این واقعا دردناک است.

چالش نقش پراسکوویا برای شما چه بود؟

فکر می‌کنم با هر رویکرد کارگردانی این نقش ویژگی‌هایی دارد که هر بازیگری دلش بخواهد آنرا تجربه کند اما برای من آنچه خیلی جالب بود گروتسکی بود که این زن آن را زیست می‌کند شما به ظاهر زنی را می‌بینید که پرحرفی می‌کند و شاید حتی سرزندگی را در او ببینید اما چهل سال از زندگی او در یک خوکدانی متوقف شده است. او به عنوان یک زن سرکوب شده اجازه داشتن یک زندگی سالم به همراه همسرش از او گرفته شده. به تصویر در آوردن توامان درد، غم و کلافگی او که کاملا جهان شمول است و فقط مختص این زن نیست، می‌توانیم پراسکویا را در هر جای دنیا زنی را ببینیم که فقط دارد عمر می‌کند در کنار روزمرگی زندگی‌اش اصلی‌ترین چالش من بود.

با توجه به اینکه نمایش اثری ضد جنگ محسوب می‌شود لزوم یادآوری اینکه جنگ دقیقا چقدر مخرب است را چطور می‌بینید؟

اینکه ذهن ما گریزی بزند به دورانی که انقدر به بشر سخت گذشته لازم است. این آزادی و صلحی که بشر بدست آورده قطعا زمانی درگیر قضایای سیاسی کشور‌ها بوده پس به یاد آوردن آن مشقت‌ها و سختی‌هایی که انسان‌ها متحمل شدند تا به صلح و آزادی برسند همیشه زیباست.

سخن پایانی

فکر می‌کنم که برای گروه‌های مستقل و تجربی باید امکان تبلیغ و اطلاع رسانی راحت‌تری فراهم شود در این شرایط اقتصادی جوانانی که دست بر زانو گذاشته در راه آگاهی افکار انسان‌ها قدم بر می‌دارند لایق کمک‌های همه جانبه هستند چه از سمت اساتید و پیشکسوتان و چه از سمت جامعه. بهترین کاری که خانواده‌ها می‌توانند انجام دهند اینست که دست همسر و فرزند خود را بگیرند و به دیدن نمایش‌ها بیایند که هم خالی از لطف نیست و هم اینکه حمایتی خواهد بود از جوانانی که اینگونه بی پروا و با شعور بدون هیچ حمایتی فعالیت می‌کنند.

مریم عظیمی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است