روزنامه صبا

روزنامه صبا

گفتگوی صبا با کوروش شاهونه و رضا آشفته

انسان‌های بینا که حقیقت را کتمان می‌کنند، نابینا هستند!


در این شماره از روزنامه باکارگردان و منتقد تئاتر درباره نمایش «هیدن» به گفتگو پرداخته ایم

نمایش «هیدن» به کارگردانی کوروش شاهونه است که از بیست و هفتم تیرماه در تالار قشقایی، مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفته است و طی روزهای یازدهم تا سیزدهم مرداد ماه ۱۴۰۲به دلیل استقبال مخاطبان در دو نوبت به صحنه می‌رود. این نمایش به قلم مشترک ریحانه رضی و کوروش شاهونه، طراحی و کارگردانی کوروش شاهونه و تهیه‌کنندگی سجاد افشاریان است. حمید ‌رحیمی، ریحانه ‌رضی، عطا عمرانی، آیت ‌بی ‌غم، فرناز ‌حسین‌مردی و مبینا هَداوند‌خانی بازیگران این اثر نمایشی هستند.در توضیح نمایش «هیدن»  آمده است که: «انسان‌های بینایی که حقیقت را کتمان می‌کنند، نابینا هستند.» بعد از نمایش موفق «مانستر»، هیدن دومین تجربه همکارى مشترک سجاد افشاریان و کوروش شاهونه در تئاتر است.

کوروش شاهونه: معجزه، جادو، شاهکار در تئاتر با تمرین بیشتر…

بزرگترین چالش شما به عنوان کارگردان هیدن، متن، طراحی دکور و یا هدایت بازیگران بوده است؟

من در طول سالهای فعالیتم در تئاتر آنچه که برایم بیش از همه چیز اهمیت دارد و مهم است؛ متن و قصه است. تماشاگر جدایی از فرم به سالن می آید تا برایش قصه ای تعریف شود، البته می دانم که ممکن است برخی نمایش ها بسته به سبک و شیوه اجرایی شان،  وابسته به قصه نباشند. اما شیوه اجرایی که من در فرم و سبک به دنبال آن هستم، بر محوریت قصه است. من در این نمایش ریحانه رضی را به عنوان نویسنده و بازیگر نقش اول زن همراه خود داشته ام و در ابتدا طرحی به ایشان دادم و مابقی یعنی حدود هشتاد درصد از کامل شدن متن طرح توسط ریحانه رضی انجام شد. نزدیک یکسال فقط نگارش متن با اصلاحیه هایی که داشت، طول کشید. همچنین تحقیق و پژوهشی که درباره زندگی نابینایان داشتیم. بعد از این پروسه یکساله طبیعتا با چالش بعدی که انتخاب بازیگر بود مواجه شدیم و حدود ۲۰ الی ۳۰ بازیگر را مورد آزمون برای  نقش ها قرار دادیم. در این میان گاها حتی پیش آمد که ۴ الی ۵ بازیگر را نیز در تداوم تمرین ها تغییر دادیم. در این میان بازیگر نقش ژان؛ که ریحانه رضی نقش آن را بازی می‌کند، برایم مشخص و مسجل بود. ریحانه برای من در طول سالهای که نمایش کار می کنم، نقطه قوتی است که ایمان دارم از پس پرچالش ترین و سخت ترین نقش ها هم بر می آید و خدا را شکر که توانسته نظر مخاطب را نیز به طور کامل در بازی و اجرا جلب کند. الباقی بازیگران  را نیز توانستیم در سه الی چهار ماه جذب گروه کرده تا  به یک کست نهایی برسیم.

 

در مورد فرم اجرایی نمایش هیدن و مولفه های ابزاری که در نمایش استفاده کرده‌اید، بگویید؟

از همان روز اول یک فرم اجرایی را در نظر داشتم، به طور مثال دو صفحه ال ای دی که در بالای صحنه کار شده بود و تمثیلی از چشمهای نابینای زن بود، و فضای وایت باکس یا جهان کاملا سفیدی که در تلفیق با رنگ سیاه لباس زن تعریفی از حال هوای مسلط نمایش و کاراکتر ها بود. با این کارکرد که برای یک شخص نابینا خود رنگ سفید، رنگی پنهان است. و بقیه موارد که در گپ و گفتی که با مهدی موسوی طراح صحنه کار داشتیم، انجام شد.

درباره اینکه چگونه جهان ذهنی کوروش شاهونه در این نمایش زنده شد، بگویید؟

در حین تمرین نیز مدام به دنبال  فضا و اتمسفری بودم که انتظار داشتم نمایش آن را به بهترین شکل ارائه کند، تا آن آمبیانس شخصی که در جهان ذهنم ساخته و پرداخته ام را اجرایی کنم برای این کار لازم بود یک کست ۶ نفره را کاملا با خود همسو کنم،  تا آرام آرام آن آمبیانس شخصی دراین نمایش تزریق شود و توسط بازیگران در اجرا حلول پیدا کند. این مسئله جز با تمرین مستمر و زیاد حاصل نمی شد، معتقدم تمرین زیاد در تئاتر معجزه می کند و هیچ نمایشی  جز با تمرین زیاد تبدیل به شاهکار نمی شود. نه اینکه فکر کنم نمایش من یک شاهکار است، خیر! هنوز آنقدر بچه نشدم که فکر کنم شاهکار کرده ام. من در کنار بقیه بچه هایی که در حال اجرا و آماده کردن نمایش هستند، تمرین می‌کنم.  اما به چشم خودم دیده ام که در تمام نمایش ها تمرین زیاد، شاهکار کرده است. اعتقاد دارم که کارگردان به جهانی که آن را روی صحنه می آفریند باید اشراف داشته باشد. اینجا یک پلاتوی خالی است تو مسئول رنگ آمیزی و خلق آن هستی. کارگردان باید بداند این جهان چه چیزی را باید در نهایت به تماشاگر القا کند، نقاط کاتارسیس نمایش را با مخاطب مشترک کند و … در مجموع نمایش هیدن با یکسال تمرین روی صحنه رفت و خدا را شکر که تماشاگر استقبال خوبی از آن داشتند و منتقدین خوب که به کار لطف داشتند.

سبک نمایش هیدن را وابسته به کدام جریان جدی تئاتر در دنیا می‌دانید؟

در اصل شیوه کارگردانی این نمایش، شیوه اجرایی تئاتر چند رسانه ای است که در حال حاضر کارگردانان معاصر بزرگی در دنیا آن را انجام می‌دهند. اصولا تعدادی از دوستان این مکتب و سبک را نمی شناسند. تئاتر چندرسانه‌ای در واقع نمایشی است که از برگرفته از چندین هنر و رسانه است.تئاتری که در آن از ویدیوآرت، عکس، فیلم استفاده می شود، تئاتری که ابزارهایش ریشه در جهان مولتی مدیا و سوشال مدیاست. البته صرف استفاده از این ابزار در تئاتر هیچ اهمیتی ندارد، آنچه که یک نمایش را در سبک تئاتر چندرسانه ای هویت می بخشد، این است که این ابزار چه کاربردی در انتقال معنا و مفهوم داستان دارد. مثلا در قسمت هایی از نمایش هیدن که من بخش‌های از خانه را با دوربین مداربسته نشان می‌دهم، درست دقیقه ۴۹ نمایش همسو می شود با درام و جهان کارگردانی چندرسانه ای و نقطه التقاط اصلی‌اش را به نمایش متصل می‌کند. یعنی جایی که مخاطب کاملا متوجه می شود که این ابزار چند رسانه ای در جهت پیشبرد درام نمایشی چه کارکرد و چه کاربردی دارد. این مسئله از همان روز اول در فرم و شیوه اجرایی این سبک از نمایش برایم دغدغه بوده است. کارگردانان شاخصی در دنیا مانند رومئو کاستالوکی و …. از این مدل نمایشی استفاده کرده اند. در ایران نیز اشخاصی مانند محمد مساوات و و … خیلی های دیگر به این سبک روی آورده اند و از نظر من در عصر جدید اصلا نشدنی است که با تئاتر سنتی انتظار جذب مخاطب داشته باشیم. البته برخی نمایش های خوب هنوز هستند که با سبک های قدیمی کار می‌شوند و البته که خوب هم هستند اما برای مخاطب بیشتر جنبه نوستالوژی دارند.

تئاتر چند رسانه ای در فضای اجتماعی امروزی چه تاثیری دارد؟

سوال اصلی من این است که ما در قرن ۲۱ جهان و ۱۴۰۰ خودمان چه استفاده های کاربردی تری می توانیم از جهان مولتی مدیا و سوشال مدیا داشته باشیم؟  در حالی که این جهان تمام دنیای ما را احاطه کرده است. و ما انگار هنوز فرهنگ زیست در آن را نمی‌دانیم. با اتفاقاتی که بواسطه کرونا برای بشر رخ داد و در پی آن فضای مجازی به طور کامل در جای جای زندگی ما جا خوش کرد، از مخاطب نمی شود خواست که به ۵۰ سال پیش بازگردد وهمان نمایش ها را با همان سبک های اجرایی ببیند! البته هنوز هم برای شاهکارهای استثناء ارزش قائلم و می دانم که البته که ممکن است به طور خاص یک نمایش بدون هیچ چیز اجرا شود و خاص باشد. اما جهان با تحولاتی که در طول این سالهای اخیر داشته، با اینکه ممکن است جذاب به نظر بیاید اما بسیار ترسناک است و آمادگی کاملی برای رسیدن به ابتذال ویران کننده ای را دارد. نگاه من در نمایشنامه بعدی نمایانگر همین ابتذال فضای هوش مصنوعی است که گریبان بشر را خواهد گرفت.

رضا آشفته: هیدن یک نمایش نئو مدرن است

در مورد سبک و شیوه اجرایی نمایش هیدن برای دوستدارن و مخاطبان هنر تئاتر بگویید؟

هیدن را می توان از جمله نمایش های نئومدرن دانست. چرا که با نگاه و نگرشی نوگرایانه تر به مقوله تئاتر چه در طراحی و بازی و چه در کارگردانی و اجرا پرداخته است، البته این نوگرایانه شدن بیشتر به لحاظ تکنیکی است یعنی اینکه موضوع و وضعیت ممکن است مربوط به گذشته و یا … باشد، اما روش نزدیک شدن به آن از مرحله پرورش ایده تا بسط، با نگاه امروزی تری همراه است. این مدل نمایشی در دوران معاصر به مدد ابزار مدرن در دنیا باب شده و به عنوان یک سبک در حال اجراست.

مضمون نمایشنامه را با توجه به سبکی که اتخاذ شده است، چگونه دیده اید؟

خب بحث خیانت موضوعی است که مخصوصا بواسطه فضای مجازی در دنیای امروز بیشتر نمایان شده است. با این حساب بحث خیانت یک موضوع روز به حساب می آید. انسان ها در سایه روابط اجتماعی در فضاهای گاه و بی‌گاه مجازی، از پایبندی های اخلاقی سابق خود فاصله گرفته اند. این نمایش هم بواسطه استفاده از ابزار تکنیکال و نمایش اتاق های مخفی خانه، موفق شده است، به خوبی از ماهیت رسانه در این نمایش بهره بگیرد.، تا موضوع خیانت را با تکنولوژی و معلولیت انسان ها پیوند بزند. از این مدل‍های نمایشی به عنوان تئاتر ویدئو، تئاترتلویزیون و تئاتر سینما هم یاد می‌کنند.

استفاده از میکروفون چه تاثیری بر فن بیان بازیگران و القاء حس آنها بر مخاطب داشته است؟

استفاده از میکروفون درنمایش های دیگر نیز مصطلح شده است و عموما استفاده از آن تنها برای بیان بازیگر نیست، بعضا برای دادن پرسپکتیو به صدا نیز از این ابزار استفاده می‌شود. اگر صحنه نمایش را جایگاهی ببینیم که یکی از اتفاقات مهم در ان مهندسی صدا و بیان است، پس میکروفون هم ابزاری در جهت خلق همان شیوه است که بخشی از اجرا به حساب می آید.همان طور که سایر ابزار ها مانند ال ای دی و دوربین مداربسته و … نیز در همین هدف به کار گرفته شده اند.

بیشترین برجستگی نمایش هیدن را در چه بخشی دیده‌اید؟

وقتی ما  یک نمایش موفق را به تماشا می نشینیم، به این معنی است که از تمام عناصر و مولفه های نمایشی در آن به درستی و شایستگی استفاده شده است. چرا که نمایش مجموعه ای چیدمانی است که باید در یک کل منسجم خود را نشان دهند. این نمایش مشخص بود برگرفته از متنی فکر شده است، پرداخت به بحث معلولیت چه در زن در شمایل نابینا و مرد که معلولیت خاصی در بدن و فیزیکال خود دارد. همین زوج معلول بیانگر یک چارچوب دراماتیک در نمایش است که می تواند بستر مناسبی برای حوادث بعدی و تضاد‌های بعدی باشد. طراحی دکور با خلاصه کردن همه چیز در دو رنگ سیاه و سفید انتخابی است که بستر را برای اتفاقات نمایشی فراهم می‌کند. با این دو رنگ پیش بینی اتفاقات ناگوار در ذهن مخاطب ته نشین می‌شوند. دوگانگی ها، تناقض ها و تضادها در دو سوی سیاه و سفید در طول نمایش برای ما روشن و برجسته می شود و به نظر می رسد که طراحی خوب و موشکافانه‌ای در جهت مضمون نمایش پشت کار است. همچنین بازیگران نمایش که از لحاظ فیزیکال و طراحی به درستی انتخاب شده اند و از پس ایفای نقش چه از نظر جنس بازی و چه از نظر هدایت کارگردان  به خوبی بر می‌آیند. همه ی این عوامل طوری در هم ادغام شده اند که نتیجه آن یک نمایش مطلوب است، که مخاطب را نیز راضی نگه می‌دارد.

ایا به تمام پاسخ هایی که در طول نمایش با آن مواجه بودید، رسیدید؟

ماهیت نمایش مدرن به طور کلی در یک وضعیت ابهام است. و ممکن است تا پایان نمایش هم همه چیز برای مخاطب روشن نشود، بخش های برای ما روشن می شود و بخش های هم در ابهام باقی می‌ماند، که اتفاقا همان بخش های مبهم ما را به فکر وا میدارد و با نقطه های مجهولی از چرایی ها سالن را ترک می‌کنیم. این نمایش نیز فارغ از این جریان نبود همان طور که در قسمت هایی از نمایش مبهم عمل کرده است که می‌تواند خاصیت و امتیاز نمایش محسوب شود.

 صحبت پایانی رضا آشفته درباره نمایش هیدن؛

این نمایش به نسبت موفق است، تنها در بخش صدا و موسیقی اغراق زیادی دارد. ممکن است حجم صدای محیطی برای برخی از تماشاگران آزاد دهنده بوده باشد، ای کاش از این صدای بلند پرهیز شود چرا که موسیقی بلند نه تنها حسن و زیبایی کار به حساب نمی‌‎آید، بلکه در مجموع حتی کمکی هم به اجرا نخواهد کرد.

سمیه خاتون

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است