گفتگو با بهداد نجفی اسداللهی
نقاشی را در واژه سبک محدود نکنیم
در این شماره از روزنامه با بهداد نجفی اسداللهی مدیر گالری «راگادید»به گفتگو پرداخته ایم.
بهداد نجفی اسداللهی نقاش و مدیر گالری «راگادید» نزدیک به سه دهه فعالیت هنری دارد. از ۲۵ دی ماه ۱۴۰۰ گالری راگادید با مدیریت وی افتتاح شده است. در این گالری در تمامی طول سال نمایشگاههای مختلف آثار هنرهای تجسمی شامل، نقاشی خط، آثار حجمی و… برگزار میشود. خبرنگار صبا با وی گفت وگویی انجام داده است که در ادامه میخوانید.
از چه زمانی فعالیت هنری خود را آغاز کردید؟
فعالیت اصلی من در رشته نقاشی است و به موازات آن با برنامهریزی مستقل و خاص عکاسی هم میکنم. با توجه به اینکه مادرم مجسمهساز، مالک و موسس موزه خصوصی مردم شناسی و پدرم موسس و مالک اولین و یکی از بزرگترین واحدهای صنعتی چاپ سیلک اسکرین در ایران است از بدو تولد در یک محیط هنری و پر از رنگ و مواد اولیه و ابزار کار هنری رشد کردم و در تمام مراحل زندگی با اکثر رشتههای هنری تعامل حرفهای داشتم. حدود ۳۰ سال است که به شکل برنامهریزی شده و متمرکز نقاشی میکنم و بیش از پنج سال است که حرفه اصلی من را در زندگی نقاشی و مدیریت گالری هنری و موزه داری تشکیل میدهد. در حال حاضر به جرات میتوانم بگویم هنر به سبک زندگی من تبدیل شده چرا که نه تنها فعالیت اصلی حرفهای من در حوزه نقاشی و فعالیتهای کسب و کار هنر قرار گرفته بلکه سایر فعالیتهای زندگی اجتماعی خودم را هم بر این پایه برنامهریزی میکنم.
چرا رشته نقاشی را انتخاب کردید؟
علت اصلی انتخاب رشته نقاشی علاقه و کشش درونی من به این رشته هنری بوده است و کسب موفقیت در این راه باعث تمرکز بیشتر و ادامه مسیر شده است. تحصیلات اصلی من در رشته مدیریت است که تا مقطع دکترا آن را ادامه دادم. در کنار آن تا سطح کارشناسی ارشد در رشته مهندسی کشاورزی هم تحصیل کردم ولی در این رشته فعالیت حرفهای نداشتهام. در ۵ سال گذشته که تقریبا هنر و فعالیتهای هنری به خصوص نقاشی ارکان اصلی زندگی من را شکل دادن به تحصیلات آکادمیک هنر نیز روی آوردم. در حال حاضر مدیریت موسسه هنری «خوانش معاصر» و مدیریت گالری «راگادید» را بر عهده دارم و به شکل پیوسته و دائمی در حال برگزاری رویدادهای هنری گوناگون به خصوص نمایشگاههای هنرهای تجسمی در رشتههای نقاشی، نقاشی خط و آثار حجمی هستم
چه سبکی نقاشی میکنید و منابع الهام بخش محتوای نقاشیهای شما را چه چیزهایی تشکیل میدهد؟
من ترجیح میدهم نقاشی را در واژه سبک محدود نکنم. به نظر من سبکهای نقاشی مطابق آنچه حال حاضر در منایع علمی هنری قابل مطالعه هستند بیشتر به عنوان مرجع، خطوط راهنما و ماخذهایی برای الهام گرفتن، پیدا کردن علائق و نیز انطباق خصوصیات بصری برای دسته بندیهای ضروری در رویدادهای هنری نقش پر رنگی را به خود اختصاص دادهاند. من فکر میکنم امروزه هر هنرمندی شیوه شخصی خودش را دارد که به اشکال مختلف از آموزش، فعالیت خود آموختگی، الهام و برداشت از جریانات و سبکهای هنری در تاریخ در طول زمان و … به وجود آمده و میتوان با مطالعه انطباقی با یک یا چند سبک از آنچه در دسته بندیهای منابع علمی به چشم میخورد به عنوان خطوط راهنمای منقطع آن را تبیین و دسته بندی کرد. علت اینکه این خطوط راهنما نباید قطعی و ممتد باشند هم پوشانی رشتهها و سبکهای هنری با یکدیگر و نیز گسترش فعالیتهای میان رشته است که هر روز بیش از پیش شاهد آن هستیم. بر این اساس میتوانم بگویم شیوه شخصی نقاشی من مطابق بر سبک ابسترکت (انتزاعی) و ابسترکت اکسپرسیونیسم است و علاوه بر آن در حال حاضر آثار زیادی در سبک مینیمالیسم خلق می کنم که در خیلی از منابع علمی هنری امروزه مینیمالیسم را به عنوان یکی از زیر سبکهای ابسترکت معرفی کردهاند. من بیشتر آثارم که منطبق بر سبک ابسترکت اکسپرسیونیسم هستند را از طبیعت الهام میگیرم.
با نگاهی به تخصص شما در حوزه مدیریت بازاریابی هنر ممکن است به طور مختصر درباره این موضوع و ضرورت آن در حال حاضر در کشور کمی توضیح دهید.
در دنیای امروز بازاریابی تمام ارکان اقتصادی و اجتماعی جوامع و حتی مسیر زندگی شخصی همه انسانها را به شکل چشمگیری تحت تاثیر قرار داده است و به نظر من فارغ از جغرافیا، رشته فعالیت هنری و شیوههای شخصی هنرمندان، بازاریابی هنر در حال حاضر برای همه هنرمندان و فعالان هنری در سراسر جهان به امری ضروری و حیاتی تبدیل شده است که ایران و بازار هنر کشور ما هم از این موضوع جدا نیست و در این مجموعه قرار می گیرد. امروزه موفقیت کلیه فعالیتهای هنری با هر هدف و برنامهریزی که صورت گیرد بدون بهرهگیری از بازاریابی و ارتباطات موثر بازاریابی با بازار هدف قابل تصور نیست.
به نظر شما بازاریابی هنر چگونه میتواند در توسعه و گسترش فعالیتهای هنری در سطح جامعه موثر باشد؟
بازاریابی هنر عملا و فارغ از پیاده سازی و اجرای علمی تاثیر بسزایی در گسترش و توسعه فعالیتهای هنری در تمامی رشتهها و سبکهای هر رشته در ایران داشته است. حال چرا گفتم عملا به این علت که بسیاری فعالیتهایی که امروزه در جهت گسترش و رونق فعالیتهای هنری صورت میگیرد از لحاظ آکادمیک منطبق بر علوم بازاریابی و مدیریت بازاریابی است ولی به صورت تجربی و در قالب یک روند یا عرف جاری در این حوزه انجام میگیرد. به عنوان مثال برگزاری نمایشگاههای هنری نوعی گسترش کانال عرضه آثار و یکی از راههای اصلی ارتباطات یکپارچه بازاریابی هنر است. همچنین تبلیغات نمایشگاهها برای بازار هدف و مخاطبان نمونهای از ارتباطات یکپارچه بازاریابی است. اصولا هر فعالیتی در جهت شناساندن آثار و فعالیت های هنری و داد و ستد آنها با هدف کسب ارزش برای طرفین، در حوزه بازاریابی قرار می گیرد. هر چند عملا فعالیت های بازاریابی هنر به صورت خواسته یا ناخواسته در بازار هنر ایران در جریان است ولی در صورت پیاده سازی و اجرای این برنامهها به شکل منسجم و علمی در این زمینه میتوانیم به هدف گذاریهای دقیق بپردازیم و با استفاده مناسب از منابع در اختیار با اثربخشی و کارایی قابل قبول مسیر حرکت و اجرای برنامهها را طی کنیم و به اهدافمان برسیم.
غزاله سعادتی