پرونده شنبه های چالشی صبا
احسان عباسلو:سوال مهمتر این که چرا برخورد قانونی با قاچاق نمیشود؟
در پرونده چالش این هفته صبا به موضوع «چرا قاچاق کتاب وجود دارد؟» پرداختهایم.
در شنبههای چالشی این هفته روزنامه صبا به صورت تخصصی به پرونده قاچاق کتاب در بازار نشر پرداختهایم. موضوع قاچاق کتاب سالهاست که در ایران باب شده و ادامه دارد، آسیب شناسی از این حوزه که چرا کتابهای بدون مجوز و یا حتی با مجوز اما به صورت قاچاق در بازار وجود دارد، سوال شنبههای چالشی این هفته روزنامه صبا است. به همین منظور خبرنگار صبا با این پرسش به سراغ ناشران، نویسندگان و کارشناسان حوزه کتاب رفته تا چیستی و علت این مسئله را جویا شود.
احسان عباسلو (نویسنده و مترجم ):سوال مهمتر این که چرا برخورد قانونی با قاچاق نمیشود؟
قوانین به نفع مولف رقم نمیخورد
سوال بزرگتر از اینکه چرا کتاب قاچاق میشود، این است که چرا برخورد قانونی با این مسئله نمیشود؟ شبکه قاچاق کتاب کاملا به صورت علنی در پیادهروهای خیابان انقلاب مشهود هستند و تمام آثاری که فروخته میشوند، از همین دست آثار هستند. البته کسانی که کتاب را می فروشند، دستفروشاند. تا آنجا که من اطلاع دارم و ناشران نیز عنوان میکنند، افراد خاصی تکثیر و نشر کتاب قاچاق را برعهده دارند که این دستفروشان را استخدام میکنند و بعد کتابها را به این بندگان خدا میدهند تا در مناطق مختلف تهران بفروشند. منتها سوال بزرگتر این است که چرا وقتی ما امری مغایر با قانون و خلاف را میبینیم، که مستقیما به اقتصاد نشر ضربه می زند، قوه قهریهای به صورت جدی وجود ندارد که با این اتفاق برخورد کند؟ البته ناگفته نماند که با کمک ارشاد و اتحادیه ناشران چند سال پیش هستهای تشکیل شد و به کمک نیروی انتظامی انبارهای از کتاب قاچاق کشف شد، اما این اقدامات هم مقطعی بود که در دروهای خاص اتفاق افتاد و ادامه پیدا نکرد. ماحصل آنچه که مشخص است این است که این مشکلات کماکان وجود دارد و حل نشده است. ناشر با پرداخت مالیات، هزینه کارمند و آبونمان اقدام به فروش و نشر کتاب میکند و حالا درمقابل فردی را ببینید که بدون هیچ کدام یک از این هزینهها کتابی پرفروش را به صورت قاچاق کف خیابان و یا سایت به فروش میرساند! چرا دولت امر خلافی را به وضوح میبیند و جلوی آن را نمیگیرد؟ ما واقعا به جواب مشخصی در این مسئله نرسیدهایم. نمیتوان این مسئله را نیز به کارآفرینی و … هم ربط داد چرا که ضربه آن به فرهنگ کشور که دامنگیر ناشران است، بیشتر از سود آن است. شاید داشتن یک پلیس اقتصادی که بتواند آسیب شناسی این حوزهها را در اصناف بسنجد نیاز باشد. پلیسی که پایش کند همین کارهای ساده که در جامعه صورت میگیرد چه لطمات بزرگی به بخشهای دیگر وارد میکند. مسئله دیگر اینکه ناشر کتابی را که سالها پیش چاپ کرده است، بدون اطلاع از مولف تجدید چاپ میکند. در عمل میبینیم در شناسنامه کتاب چاپ مربوط به ۱۰ سال پیش است، اما نوع و کیفیت کاغذ کاملا مشخص است که چاپ تازه است. یعنی وقاحت در حدی است که حتی در کیفیت کاغذ کتاب هم این عمل خلاف رعایت نشده است. در این زمینه پیشنهاداتی هم داده شده است که جلوی این قضایا گرفته شود، مانند زدن بارکدخوان که شناسنامه کتاب میتواند در آن درج شود، اما ظاهرا اصلا در اراده هیج دولتی نبوده و نیست که این قضایا حل شود. یکی از دلایل میتواند این باشد که برخی از ناشران محترم خودشان کارمند ارشاد هستند و عموما ترجیحشان بر این است که این قوانین سخت و دست و پاگیر نباشد. از یکی از بزرگترین گرفتاریها اعمال نظر و نفوذ همین اشخاص است که هم کارمند ارشاد هستند و هم ناشر! و در انتها قوانین به نفع مولف رقم نمیخورد. متاسفانه تا وقتی که در وزارت ارشاد ارادهای برای حل مسئله نباشد، هیچ ارگانی نمیتواند کاری از پیش ببرد.